جساسه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جسّاسه، موجودی مجهولالهویه در جزیرهای نامعلوم و نام حدیثی از
تمیمالداری درباره
ظهور دجال است.
در میان احادیثِ راجع به دجّال، حدیث جسّاسه جایگاه ویژهای دارد.
این حدیث، که فقط در
مجامع حدیثی
اهل سنت
آمده، در بر دارنده حکایتی است از زبان تمیمالداری که برای
پیامبر اسلام نقل کرده است.
بنا بر این حدیث،
رسولاکرم حکایت مذکور را بالای
منبر برای مردم بازگفته و آن را
مؤید سخن خود درباره دجّال شمرده است.
حکایت تمیم بدین قرار است که وی با گروهی سوار
کشتی میشود، آنان در راه گرفتار
طوفان میشوند سپس به جزیرهای میروند و در آنجا با جانوری که خود را جسّاسه معرفی میکند روبرو میگردند.
جسّاسه از این گروه میخواهد به محلی در آن جزیره بروند که دجّال در آنجا
محبوس است و مشتاق شنیدن خبرهایی از آنهاست.
دجّال از این گروه پرسشهایی میکند و در پایان وعده میدهد که به زودی
اذن خروج مییابد و بر همه جا، به جز
مکه و
مدینه ،
سیطره مییابد.
در نقلی دیگر،
آشنایی تمیم با دجّال و جسّاسه بدین صورت بوده است که
جنیان تمیم را میربایند و به سرزمینهای دور میبرند.
وی در این گشت و گذار به
جزیره دجّال و جسّاسه میرسد و در آنجا از چگونگی
رستاخیز و پیدایش آن و نیز ظهور دجّال آگاه میگردد.
بنا به ر
وایت مسلمبن حجاج ،
پیامبر در پایان نقل حکایت به مردم دلگرمیمیدهد که دجّال به شهر
مدینه وارد نمیشود.
صورتهای مختلف حدیث مربوط به جسّاسه، بازگو کننده ماجرای مذکور است و در آنها جسّاسه جانوری بسیار پر
مو توصیف شده که جنسیتش را نمیتوان تشخیص داد
اما، در برخی منابع
جسّاسه جانوری مادّه معرفی شده است.
این موجود را از آن رو جسّاسه خواندهاند که خبرها را برای
دجال
تجسس میکرده و به او میرسانده است.
متأثر از این حدیث، در برخی منابع جغرافیایی از جزیره دجّال یا جسّاسه در
دریای قلزم یاد شده است.
دمیری نیز در
حیاه الحیوان جسّاسه را از حیوانات واقعی شمرده اما
جاحظ (متوفی ۲۵۵)، که معاصر مسلمبن حجاج (متوفی ۲۶۱) و
احمدبن حنبل (متوفی ۲۴۱) بوده، در
کتابالحیوان خود از جسّاسه یادی نکرده است.
شاید در نظر جاحظ، این
حدیث همانند حکایات دریانوردان بوده، زیرا وی حکایت دریانوردان را
معتبر نمیدانسته و آنان را کسانی معرفی میکرده که در نقل امری که برایشان شگفتانگیز است،
غلو میکنند.
همچنین، برخی لغتشناسان، تحت تأثیر این حدیث، جسّاسه را جانوری در برخی جزایر دانستهاند.
با اینکه گروهی از دانشمندان متأخر اهل سنّت حدیث جسّاسه را نپذیرفتهاند،
برخی
این حدیث را بهرغم مطالب غریب و شگفتی که دارد
تصدیق کرده و ذکر چنین اخباری را در
قرآن و احادیث صحیح نبوی، برای ایجاد
رعب در کفار و منکران قیامت تلقی کردهاند و بنا بر آنکه رسولاکرم این حدیث را از تمیم نقل کرده است آن را از مناقب تمیم شمردهاند.
در عین حال، این حدیث از دید روایی و درایی پذیرفتنی نیست.
از دید روایی، افزون بر
اضطراب و
شاذ بودن آن، در دو سلسله
سند این حدیث،
مُجالِدبن سعید و
عبداللهبن بُرَیدَه آمدهاند که دانشمندان و رجال اهلسنّت آنها را
جرح کردهاند.
از دید درایی نیز افزون بر مطالب غریب، این حدیث با گزارش قرآن از شخصیت والای
پیامبر اکرم کاملاً
مخالفت دارد (آیه ۱۱۳
سوره نساء که در آن
حضرت محمد مشمول
فضل و
رحمت
خدا و دارای
علم وهْبیالاهی معرفی شده است).
بنابراین، در باره دجّال هیچ وجهی برای مراجعه به روایت منسوب به
تمیمالداری وجود ندارد.
بنا بر گزارشها،
میتوان گفت که این حدیث پس از
رحلت رسولاکرم ساخته شده است، به ویژه آنکه تمیم در روزگار
خلیفه دوم
اجازه رسمی یافت تا در
مسجد ،
قصه بگوید.
او را نخستین کسی دانستهاند که داستانهای دینی را وارد عالَم
اسلام کرد.
با این که از او چندان چیزی نقل نشده تا بتوان چگونگی داستانپردازیاش را دریافت، اما با توجه به باقیماندن صبغه
مسیحیت در شخصیت وی بعید نیست که در داستانهای خود، آموزههای
مسیحی پیشین خویش را با آموزههای اسلامی تطبیق میداده و آنها را به هم میآمیخته است.
این چنین داستانهایی که در آن حکایات عجیب و گاه از زبان حیوانات نقل شده، شیوه ادبی مبلّغان
یهودی ـ مسیحی بوده که از
وهم و
خیال نیز بری نبوده است.
دلیل دیگر پذیرش آسان اینگونه سخنان، جُستن راهی برای فهم مبهمات و داستانهای
قرآن بوده است، زیرا بسیاری از پرسشهای
صحابه درباره برخی اشارههای قرآنی، پس از
وفات
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بیپاسخ مانده بود و در این میان سخنان یهودی ـ مسیحی، میتوانست پاسخی به این پرسشها باشد و خلا را پرکند.
از همینرو، هنگامی که مسلمانان در
تفسیر آیه ۸۲
سوره نمل ، در باره «دابَّة مِنَ الارض» پاسخی نمییافتند، به آسانی حکایت تمیم را پاسخی برای پرسش خویش یافتند و جسّاسه را همان دابَّة الارض تلقی کردند.
در آیه مذکور سخن از جانوری (دابه) است که به
اراده خدا از زمین بیرون آورده میشود و درباره
کفر کافران سخن میگوید.
به گزارش
بلاغی ،
برخی خاورشناسان با توجه به چنین روایاتی که در آنها
دابّة الارض و جسّاسه یکی دانسته میشوند، آیه ۸۲ سوره نمل را دارای مطلبی خرافی دانستهاند.
به هر روی، حدیث جسّاسه از دید روایی، ساختگی است و فقط از لحاظ چگونگی وضع و نقل آن و نیز از دید اسطورهشناسانه شایان بررسی است.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابنحبّان، کتاب المجروحین منالمحدثین و الضعفاء و المتروکین، چاپ محمود ابراهیم زید، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۳) ابنحجر عسقلانی، کتابالاصابة فی تمییز الصحابة، مصر ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت.
(۴) ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر.
(۵) ابن ماجه، سنن ابنماجه، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶) ابنمنظور، لسان العرب.
(۷) سلیمانبن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، (چاپ افست) بیروت.
(۸) محمود ابوریه، اضواء علیالسنة المحمدیة، او، دفاع عنالحدیث، مصر ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
(۹) محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة، چاپ علی حسن هلالی، قاهره.
(۱۰) احمد امین، فجرالاسلام: یبحث عنالحیاة العقلیة فی صدر الاسلام الی آخرالدولة الامویة، قاهره ۱۳۷۰/۱۹۵۰.
(۱۱) محمدجواد بلاغی، الهدی الی دین المصطفی، چاپ علی آخوندی، قم ۱۹۶۶.
(۱۲) عمروبن بحر جاحظ، کتابالحیوان، چاپ عبدالسلام محمدهارون، مصر) ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۹ (چاپ افست بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
(۱۳) جوادعلی، المُفَصَّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۱۴) خلیلبن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
(۱۵) محمد عزه دروزه، التّفسیرالحدیث: ترتیب السّور حسبالنزول، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۱۶) محمدبن ابیطالب دمشقی، من کتاب نخبة الدهر فی عجائب البرّ و البحر، چاپ عبدالرزاق اصفر، دمشق ۱۹۸۳.
(۱۷) محمدبن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
(۱۸) محمدتقی دیاری بیدگلی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۱۹) محمدحسین ذهبی، الاسرائیلیات فیالتفسیر و الحدیث، دمشق ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۰) جعفر سبحانی، الحدیث النبوی بینالروایة و الدرایة، قم ۱۴۱۹.
(۲۱) محمدبن عبدالهادی سندی، شرح سنن ابنماجة القزوینی، بیروت: دارالجیل.
(۲۲) سلیمانبن احمد طبرانی، المعجمالکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴.
(۲۳) جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلیاللّه علیه و آله و سلم، قم ۱۴۰۳.
(۲۴) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکامالقرآن، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(۲۵) زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۲۶) زکریابن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰، چاپ افست قم ۱۳۶۴ .
(۲۷) علی کورانی، تدوینالقرآن، قم، دارالقرآن الکریم.
(۲۸) محمدبن محمدمرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ ابراهیم ترزی و دیگران، کویت ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵، چاپ افست بیروت.
(۲۹) مسلمبن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت.
(۳۰) محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ ش.
(۳۱) عبدالمنعم نمر، علمالتفسیر، قاهره ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۲) یحییبن شرف نووی، صحیح مسلم بشرحالنووی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جساسه»، شماره۴۶۷۷.