تصدیق به معنای مطلق اعتقاد و نسبت راجح، دارای اقسامی است. در تبیین این اقسام چنین گفته شده است: اعتقاد به ثبوت یا عدم ثبوت نسبت حکمیه، اگر همراه جواز احتمال خلاف باشد «ظنّ» نام دارد و اگر باور قطعی و بدون احتمال خلاف باشد «جزم» گفته میشود. جزم اگر مطابق واقع نباشد «جهل مرکب» است و اگر مطابق واقع و غیر قابل تشکیک بود «یقین» خوانده میشود، و در صورتی که قابل تشکیک باشد به آن، «تقلید» میگویند.
[۱]تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۷۴.
مطابق این تبیین، جزم، قسیم یقین نیست، بلکه مقسم برای یقین، جهل مرکب و تقلید است.
۲. جهل مرکب: اعتقاد جازم غیر مطابق با واقع، چه ثابت باشد و چه نباشد؛ که تنها واجد شرط جزم است بدون مطابقت. ۳. تقلید: اعتقاد جازم غیر ثابت، چه مطابق واقع باشد و چه نباشد. وجه بیثباتی تقلید، این است که در تقلید میتوان از طریق توجه دادن، اعتقاد را عوض کرد. ۴. ظن: اعتقاد راجح غیر جازم. ظن در صورتی که با واقع مطابقت داشته باشد «ظن صادق» و اگر مخالف واقع باشد، یعنی فاقد جزم و مطابقت هر دو باشد «ظن کاذب» نامیده میشود.
بعضی در بیان جزم و فرق آن با یقین معتقدند جزم، علم به جنبه اثباتی یک شیء است، اما یقین، جزم مضاعف و مرکب از دو جزم است: جزم به طرف اثباتی و هستِ قضیه، و جزم به طرف سلبی و نفی احتمال خلاف و منشا و ابزار حصول جزم را حواس ظاهری دانسته، احتمال خلاف را در آن باقی میداند که با اندک مانع و دافعی زایل، و تبدیل به شک میشود و برای رفع احتمال خلاف باید به قواعد عقلی یقینی، مثل امتناع اجتماع نقیضین مستند شود، از این رو از قبیل وجود غیر مستقل است که فقط در پناه یقین میتواند منبع شناخت قرار گیرد. این در حالی است که یقین از قبیل وجود مستقل است که چون با شناخت عقلی و قلبی حاصل شده و مستند به قاعده عقلیه است احتمال خلاف در آن وجود ندارد، مگر از باب جهل مرکب.