جری و انطباق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَرْی و انطباق (تطبیق)،
اصطلاحی در
دانش تفسیر و برگرفته از
روایات امامان شیعه است.
«جَرْی» در
لغت به معنای
جریان داشتن و جاری شدن است
این اصطلاح، برگرفته از
نصوص و روایاتی است که در
زمینه همگانی و همیشگی بودن
آیات قرآن وارد شده و
تعبیر جَرْی، در آنها به کار رفته است.
اصطلاحِ جَرْی بدین معناست که
گستره شمول قرآن از نظر انطباق بر
مصادیق، بسیار
وسیع است و به موارد
نزول آیات
اختصاص ندارد، بلکه در هر موردی که با مورد نزول، از نظر
ملاک و مناط یکسان باشد، جاری میشود.
لذا
بنیاد و
پیشینه این اصطلاح را میتوان حتی در این تعبیر
مفسران و
اصولیان شیعه و
اهلسنّت یافت که
عمومیت الفاظ را بر
سبب خاص نزول آیه
مقدم میدانند.
. بر این
اساس، جَرْی، همانند کاربرد
متداول مَثَلها، منطبق ساختن آیه بر بعضی از مصادیق خارج از موردِ نزول است
و به
نظر میرسد ذکر عنوانهای «انطباق»، یا «تطبیق» در کنار این اصطلاح، به همین سبب باشد.
البته «تطبیق» در اینجا به معنای لغوی آن است نه معنای اصطلاحی که مفسر،
افکار و
حوادث و
امثال آن را از پیش
ملاحظه میکند و میخواهد آنها را بر آیات قرآن تطبیق دهد.
اصطلاح جری، به عنوان اصطلاحی قرآنی، نخستین بار در
تفسیر المیزان به کار رفته است. البته این
موضوع را در
اشارات مفسران
پیشین نیز میتوان جستوجو کرد
اما
علامه طباطبائی با
وضع اصطلاح «جری و انطباق» برای اولین بار، با
صراحت بیشتری از آن برای
داوری درباره برخی
احادیث،
بهره برده که موضوع
غالب آنها، تطبیق آیات قرآن بر امامان شیعه یا
مخالفان آنان است.
، شمار این احادیث، به بیش از دویست میرسد. (برای استقصا و بررسی موردی و کاربردی تکتک روایاتی که طباطبائی آنها را از مقوله جری و انطباق دانسته رجوع کنید به کتاب علامه طباطبایی و حدیث و «جری و تطبیق در المیزان»، نشریه داخلی دانشگاه علوم اسلامی رضوی)
گفتنی است که اینگونه احادیث، به
فرض صحت، هرگز گستردگی و عمومیت
معنای آیه را
محدود نمیکند و به
نفی دیگر مصادیق نمیپردازد
و اساساً
منحصر کردن مصادیق آیات در مصداقی خاص، مخالف با
مضمون احادیث جری و انطباق به شمار میرود.
جری و انطباق، چون که به بیان مصداقها و مرادهای خارجی آیات قرآن میپردازد، با دو مفهوم
تأویل و
باطن،
ارتباط تنگاتنگ دارد.
امام خمینی در روش جری و انطباق بر منطبق کردن دستورهای عرفانی قرآن با حالات و شرایط روحی قاری سالک تاکید کرده و معتقد است سالک الی الله لازم است قرآن را میزان درستی و نادرستیاندیشه و عمل قرار دهد و ظاهر و باطن و خلق خود را با کتاب خداوند هماهنگ سازد؛ چنانکه خُلق
رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) منطبق بر قرآن بود. همچنین همه معارف و احوال قلب و اعمال ظاهر و باطن خود را به کتاب خداوند عرضه کند تا به حقیقت قرآن متحقق گردد و قرآن صورت باطنی او شود.
امام خمینی در بحث جری و انطباق در ذیل آیه
(اِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا) در تاویل معنای فتح، به فتوحات سهگانه اشاره میکند و این فتح را به معنای گشایش لشکریان الهی بر شیطان نفس تاویل میکند؛ ازاینرو فتح در آیه
(نَصرُ مِن اللهِ و فَتحٌ قریب) را به فتح قریب که همان فتح اقلیمهای هفتگانه انسانی است و «فتح مطلق» را که همان ترک رسوم خلقی و فنای تعینات غیبی و شهودی است، تاویل میکند.
امام خمینی بر این نکته تاکید میکند که قرآن کریم منطبق بر عالم هستی و مراتب آن از حضرت احدیت تا عالم طبیعت است
از سوی دیگر، عالم هستی از غیب و شهود، همه کتاب الهی است و مشتمل بر کتاب، آیات، کلام و کلماتی است. ایشان تنزل قرآن را بهحسب مراتب عالم یا
انسان کامل میداند و معتقد است تنزیل قرآن دارای مراتب هفتگانه است که منطبق بر مراتب هفتگانه عالم است و بهتبع آن تاویل قرآن نیز مراتبی هفتگانه دارد
همچنین ایشان در تطبیق آفاقی که تطبیق بر مصادیق و وقایع خارجی است، آیات بر مصادیق متاخر از زمان نزول آیه را نیز تطبیق میدهد؛ چنانکه آیه
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّیٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ) را اشاره به
جهاد اکبر و قتال با ریشه فتنه یعنی شیطان و لشکریان او میداند که در اعماق قلوب انسانها نفوذ دارد. به اعتقاد امام خمینی بدون حفظ ظاهر، رجوع به باطن ممکن نیست و کسی که تنها باطن را بگیرد بدون اینکه بهظاهر توجه کند از صراط مستقیم خارج شده است. بنابراین جمع میان ظاهر و باطن قرآن در تاویل لازم است و افرادی که تنها بهظاهر قرآن یا تنها به باطن قرآن توجه میکنند فهم کاملی از قرآن ندارند.
از سوی دیگر، میان این اصطلاح و مفهوم تفسیر، تفاوت
آشکاری هست. علامه طباطبائی در موارد متعدد، بر
تغایر مفهوم جری و انطباق با تفسیر و
تفکیک این دو از هم
تأکید کرده است.
تأکید بر این تغایر، از آن روست که تفسیر،
ناظر به
مرتبه معنایی کلام است اما جری و انطباق، صرفاً بیان برخی از مصادیق آیات است و در مرتبه انطباق بر موارد خارجی قرار دارد.
•
ابن فارس،
معجم مقاییس اللغه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.
•
ابن منظور،
لسان العرب، بیروت ( تاریخ
مقدمه ۱۳۰۰ ).
•
علی اوسی،
الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان، تهران ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
•
عبداللّه جوادی آملی،
تسنیم: تفسیر قرآن کریم، قم ۱۳۸۳ ش.
• محمد کاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن: معناشناسی و روششناسی تأویل در سه حوزه روایی، باطنی و اصولی، قم ۱۳۷۶ ش.
•
محمد بن حسن صفار قمی،
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
•
محمد حسین طباطبائی،
قرآن در اسلام، تهران ۱۳۵۰ ش.
• محمد حسین طباطبائی،
المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
•
محمد بن مسعود عیاشی،
التفسیر، قم ۱۴۲۱.
•
محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب
الصافی فی تفسیرالقرآن، چاپ محسن حسینی امینی، تهران ۱۳۷۷ ش.
• علی نصیری، «
جری و تطبیق در المیزان»، نشریه داخلی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، سال ۱، ش ۲، تابستان ۱۳۷۵.
• شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روششناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، تهران ۱۳۸۴ ش.
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله « جری و انطباق»، شماره۴۶۳۶. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.