جرمی بنتام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جرمی بنتام در سال ۱۷۴۸ در انگلستان متولد شد و در سال ۱۸۳۲، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. وی
فیلسوف، حقوقدان و
اصلاحگر اجتماعی انگلیسی بود.
جرمی بنتام در سال ۱۷۴۸ در انگلستان متولد شد. او تحصیلات خود را در مدرسه وست مینستر لندن و کوئینز کالج آکسفورد به انجام رسانید. پس از آنکه در سن ۱۸ سالگی فارغالتحصیل شد، بهتحصیل در رشته
حقوق در لندن پرداخت. وی هیچگاه بهعنوان
وکیل کار نکرد و با بهرهگیری از درآمد به ارث برده،
زندگی خود را صرف
اصلاح "قانون عرف انگلستان" نمود.
جرمی بنتام بیشتر
فیلسوف بود، تا اقتصاددان؛ اساساً کاربرد ابعاد مهمی از عقاید فلسفی وی در
اقتصاد، وی را در جرگه اقتصاددانان قرار داده است. با این حال، نوشتههای اقتصادی او منحصر به دوره ۱۸ ساله بین سالهای ۱۷۸۶ تا ۱۸۰۴ میشود.
بنتام نظرات
لذّت و
رنج را جهت جلب توجه قانونگذاران و
قضات عنوان کرد؛ تا بلکه جایگزینی برای نظام "حقوق طبیعی" باشد. او نظرات خود را برای اداره دادگاه
ها، زندان
ها، مدارس و بیمارستان
ها به تفصیل بیان کرد. نظرات او مشکل ساختمان این مراکر تا نحوه پرداخت دستمزد کارکنان را دربرمیگرفت؛ بههمین جهت بیجا نیست که بعضاً بنتام را پدر علم امور اداری و یا حقوق عمومی دانستهاند. بنتام در سال ۱۸۳۲، در سن ۸۴ سالگی درگذشت و از خود ارثیه قابل ملاحظهای باقی گذاشت که همه را به دانشگاه لندن که خود آنرا بنیان گذاشته بود، بخشید؛ مشروط به اینکه پیکر مومیایی شده او در جای مناسبی در دانشگاه در معرض تماشای عمومی باشد. دانشگاه لندن مدت یک قرن به این شرط عمل کرد؛ ولی بعد از آن تنها سالی یکبار تندیس بنتام در معرض تماشای عمومی گذاشته میشود.
بنتام جزو متفکرینی است که تماسهای شخصیاش بیش از آثار او روی دیگران تاثیر گذاشته است و تقریبا تمامی تغییراتی که در نیمه اول قرن نوزدهم در
حقوق مدنی و جزائی بریتانیا رخ داد، حاصل تلاش بنتام و هواداران او بوده است. از میان این هواداران، میتوان از اقتصاددانان مشهوری مثل
دیوید ریکاردو (David Ricardo: ۱۷۷۲-۱۸۲۳)،
جیمز میل (James Mill: ۱۷۷۳-۱۸۳۶) و
جان استوارت میل (John Stuart Mill: ۱۸۰۶-۱۸۷۳) نام برد.
سهم اصلی بنتام وارد کردن یا احیای اندیشه "مطلوبیّتگرایی" در تجزیه و تحلیل علم اقتصاد است. این مفهوم، یک دیدگاه فلسفی از انسانیّت است که
انسان نیز همانند بسیاری از جانداران، به فکر
سود و زیان است؛ بهطوری که هرکس در پی افزونی لذّت خویش است.
۱. کتاب "گفتارهایی در باب دولت" که در سال ۱۷۷۶ منتشر شد.
۲. "مقدمهای بر اصول اخلاق و قانونگذاری" که در سال ۱۷۸۰ منتشر شد.
۳. جزوه "دفاع از رباخواری" در سال ۱۷۹۰ نگاشته شد.
۴. جزوه "عرضه بدون هزینه" که در سال ۱۷۹۵ منتشر شد.
۵. کتاب "منطق شواهد قضایی" در سال ۱۸۲۷ منتشر شد.
آرا و اندیشههای بنتام بدین شرح است:
اندیشه مطلوبیتگرایانه بنتام، در واقع نوعی مفهومسازی از انگیزه انسانی بهسوی عمل است. بنتام تصریح میکند که هر نوع انگیزه بشری را میتوان به یک اصل ساده برگشت داد و آن تمایل وی به حداکثر کردن مطلوبیت است. طبق عقیده او، اعمال
انسان
ها با توجه به عناصر لذت و دردی که بههمراه دارد، انجام میشود و در عین حال، مجموع این لذت
ها و دردهای افراد، اعمال دستهجمعی را شکل میدهند. وانگهی او ادعا میکرد که میتوان دردها و لذّت
ها را اندازهگیری کرد. بنتام معتقد است که
انسان، علاوه بر آنکه دنبال حداکثر لذت است،
خودخواه نیز هست؛ یعنی ترجیحات فردی در همه امور زندگی حاکم است.
دولت باید تلاش کند که افراد بهگونهای عمل کنند تا بیشترین مطلوبیت برای بیشترین افراد جامعه حاصل شود؛ بر همین اساس، بهعقیده او دولت، نقشی اساسی در تغییر دادن لذّت
ها به عهده دارد. بهعقیده او، دولت خوب آن است که سیاستهایش باعث بالا رفتن مطلوبیت کل شود.
یک فرد، بدین سبب کالای خاص را
تقاضا میکند، که مصرف آن کالا، برای او رضایت یا مطلوبیت حاصل میکند. هرقدر واحدهایی از یک کالا که مورد مصرف فرد در واحد زمان قرار میگیرد، بیشتر باشد، مطلوبیّت کلی که او بهدست میآورد، بیشتر است. در نتیجه، مطلوبیت کل افزایش مییابد؛ اما مطلوبیّت اضافی یا مطلوبیت نهایی بهدست آمده از مصرف هر واحد اضافی از کالا، معمولا کاهش میپذیرد.
بنتام به مطلوبیت و اصل نزولی بودن مطلوبیت نهایی اشاره نموده؛ این در حالی است که معاصرینش از این مساله ناآگاه بودند. این موضوع، الهامبخش نسل آینده گردید؛ بهطوری که جونز (William Stanley Jevons: ۱۸۳۵-۱۸۸۲)از بنیانگذاران اقتصاد نئوکلاسیک را تشویق کرد تا نظریه ارزش مطلوبیت را توسعه دهد.
لیبرالسیم اقتصادی، مهمترین اصل فکری و فلسفی
نظام سرمایهداری است؛ که از دو اصل اصالت فرد و آزادی فردی تشکیل شده است. بنتام اجتماع را "پیکره فرضی" میداند؛ بنابراین "منافع اجتماع" چیزی بیش از مجموعه افراد تشکیلدهنده آن نیست. در نتیجه، فرد و منافع او بر منافع جامعه تقدّم دارد. دلیل آن هم این است که محور اصلی اجتماع، فرد است. اجتماع، چیزی جز مجموع اجزای تشکیلدهنده آن، یعنی تک تک افراد نیست؛ که با حفظ
استقلال و هویت خود، آنرا بهوجود آوردهاند. علاوهبر این، بهلحاظ تاریخی هم، از آنجا که فرد، قبل از ایجاد
جامعه وجود داشته، مقدم بر وجود اجتماع است. بنابراین حقوق و خواستههای او بهلحاظ اخلاقی مقدم بر خواستهای جامعه قرار میگیرد؛ در نتیجه فردگرایی هستیشناختی، مبانی فلسفی فردگرایی اخلاقی و سیاسی را تشکیل میدهد. فردگرایی اخلاقی لیبرالی، "
ارزش" را به دنیای واقعیت وابسته نمیداند؛ بلکه آنرا ناشی از اراده
انسان میشناسد. یکی از وجوه تقابل
لیبرالیسم با
مذهب نیز از همینجا سرچشمه میگیرد که تصوّر از "خوب" غیرقابل
تعریف و تهی است و انتخاب
انسان میتواند آنرا پر کند.
بنتام در مورد
بهره و
ربا عقایدی ابراز داشته، که قابل توجه است. وی عقیده دارد که نباید از راه اجرای قوانین ربا، مانع افزایش نرخ بهره شده و یا به تعیین سقف برای بهره مبادرت نمود؛ بهنظر او اینکه ادعا شده، حذف بهره به نفع فقراست غلط است و این
سیاست در نهایت به نفع اغنیاست؛ زیرا بهعقیده او اگر نرخ بهره حذف شود، بازار سیاه
پول راهاندازی میشود؛ که نرخ بهره حاصل از آن هزینهای بسیار بیشتر ار اقتصاد نرمال را بر
فقیر و
غنی تحمیل میکند.
تفکر اقتصادی بنتام آثار مثبتی همراه دارد؛
اما در عین حال ناکارآمدیهایی نیز دارد:
از یک سو بنتام بهعنوان چهره اخلاقی و جامعهدار در میان اقتصاددانان معروف است و حتی به دولت توصیه میکند، تلاش کند مطلوبیتهای کل را بالا ببرد؛ وانگهی،
لذتگرایی مورد نظر او نیز به لذتگرایی اخلاقمدار در مقابل لذّتگرایی روانشناختی نامیده میشود. از سوی دیگر برمبنای اندیشه او، اگر یک سیاستی باعث افزایش مطلوبیّت کل شود، اما در عین حال ناعادلانه و یا حتی ظالمانه باشد، موجّه خواهد بود. علاوه بر این، حتّی ممکن است انجام انواع مفاسد اقتصادی و اجتماعی در جامعه باعث افزایش لذّت شود؛ در این صورت، مفاسد یادشده توجیه مطلوبیتگرایانه خواهند داشت. طبق دیدگاه بنتام، اعمال جریمه و یا مجازات شهروندان خطاکار، میتواند مطلوبیّت کل را کاهش دهد؛ بنابراین اقدام با آن موجه نخواهد بود.
طبق عقیده بنتام، در تضاد ناشی از مطلوبیّت فرد با
مصلحت جمع،
انسان
ها بهطور طبیعی در سیطره نبردهای لذّت و رنج قرار دارند و تنها دنبال حداکثر کردن لذّت خالص خود هستند؛ به همین جهت، رفتار دیگری از آن
ها یا سر نمیزند و یا توجیه ندارد. با پذیرش مبنای بنتام، مسئولیتپذیری و قضاوت در مورد عمل درست و عمل خطای افراد نیز با مشکل مواجه خواهد شد.
مشکل دیگر عقیده بنتام این است که فرض میکند،
انسان
ها رفتار عقلایی دارند و بهراحتی میتوانند مطلوبیت مربوط به فعالیتهای خود را محاسبه کنند؛ اما هم اصل محاسبه مطلوبیت، هم جمعپذیری و یکسان تلقی کردن آن و هم مقایسه مطلوبیتهای میان افراد بسیار دشوار است.
براساس عقیده بنتام، مطلوبیت کل، برای بیشترین تعداد افراد جامعه بر مطلوبیت فرد ترجیح دارد؛ اما از سوی دیگر، وی از نظر فلسفی به مبانی فردگرایانه معتقد است و این با عقیده یادشده سازگاری ندارد. در واقع برای حفاظت از منافع جامعه، نوعی از خودگذشتگی فردی و پذیرش اهداف اجتماعی لازم است.
مقبولیت همگانی حداکثرسازی مطلوبیت جمع، بدون اصرار به حداکثرسازی همزمان فرد؛ آرزوی بیشتر مکاتب، ادیان و نظامهای اخلاقی، این است که حداکثر
سعادت و
شادی را برای اکثریت جامعه خود بهوجود آورند؛ اما اصراری ندارند که حتما بر مبنای یک رابطه ذاتی و به اصطلاح، طبیعی رفتار انسانی به آن دست یابند. برخی از راه دولت، برخی از راه
بازار، برخی از طریق سنت
ها و
عرف جامعه و حتی عدهای از راه عقاید و آداب دینی، دنبال تحقّق این هدف هستند؛ که هیچکدام از این
ها در عین حال به بن بست مربوطه در قالب اندیشه طبیعی
مطلوبیتگرایی هم دچار نحواهند گردید.
مشکل مقایسه مطلوبیت
ها و شادیهای بین فردی؛ یک دشواری کلیدی دیگری دراندیشه بنتام وجود دارد؛ که در صورت تحقق مطلوبیت و لذت، آیا
مصلحت و سلامت فرد و جامعه نیز با حداکثر شدن لذت تضمین میگردد؟، آیا تحقق امیال به
مصلحت بشر هم هست و آیا "خواسته
ها" با "نیازهای واقعی" همواره یکسان است؟
براساس اصالت فرد، از یک طرف تنها واقعیت موجود، افراد هستند و اجتماع صرفا پیکره فرضی است و از طرف دیگر در صورت
تضاد منافع فرد با جامعه، اولویت با منافع فرد است. سؤال اساسی این است که اگر جامعه، فقط جمع عددی افراد است پس تضاد منافع فرد با جامعه چه مفهومی دارد؟ زیرا در این صورت، تنها میتوان از تضاد فرد با سایر افراد نام برد. سؤال دیگر این است که چه توجیهی برای تقدّم منافع "یک" فرد بر سایر "فردها" وجود دارد؟ اگر فرد بهعنوان وجود حقیقی مورد توجه است، چرا باید منافع "فردها" در صورت تضاد با منافع یک "فرد" از اولویت برخوردار نباشد؟. پرسش
ها و ابهامات فراوان دیگری در این رابطه وجود دارد، که از سوی مطلوبیتگرایان و دیگر پیروان بنتام، پاسخ قانعکنندهای نسبت به آن داده نشده است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جرمی بنتام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۲۸.