جدا کردن سرهای شهدای کربلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واقعه عاشورا، غمبارترین واقعه تاریخی است که در
اسلام اتفاق افتاد، و هنوز که هزار و اندی سال از این فاجعه عظیم میگذرد، دلهای
مسلمانان و حتی غیر مسلمانان نیز برای مظلومیت
شهدای کربلا داغدار و عزادار است. یکی از ظلمهای فجیعی که در
روز عاشورا اتفاق افتاد بریدن سرهای شهدا بود. در این نوشتار تعداد شهدایی که سرهای مطهرشان را بریدن، بررسی خواهیم کرد.
طبق روایات تاریخی در منابع
شیعه و
اهلسنت،
عمر بن سعد در
روز عاشورا سر مبارک
حضرت سیدالشهدا (علیهالسّلام) را از بدن مطهر جدا کرد و به دست
خولی و
حمید بن مسلم به سوی
عبیدالله بن زیاد فرستاد.
مرحوم
سید بن طاووس مینویسد:
«ثُمَ اِنَّ عُمَرَ
بْنَ سَعْدٍ بَعَثَ بِرَاْسِ الْحُسَیْنِ (علیه
السّلام) فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ هُوَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ مَعَ خَوَلِیِّ
بْنِ یَزِیدَ الْاَصْبَحِیِّ وَ
حُمَیْدِ بْنِ مُسْلِمٍ الْاَزْدِیِّ اِلَی عُبَیْدِ اللَّهِ
بْنِ زِیَاد.»
«پس از آن، عمر
بن سعد سر حسین (علیه
السّلام) را در آن روز، که همان روز عاشور است، همراه خولی
بن یزید اصبحی و
حمید بن مسلم ازدی به سوی عبیدالله
بن زیاد فرستاد.»
شیخ مفید نیز در کتابش، بر این مطلب تصریح کرده است:
«وسرح عمر
بن سعد من یومه ذلک - وهو یوم عاشوراء - براس الحسین (علیه
السّلام) مع خولی
بن یزید الاصبحی
وحمید بن مسلم الازدی الی عبید الله
بن زیاد..»
بلاذری از علمای تاریخ اهل سنت نیز مینویسد:
«وبعث عمر براس الحسین من یومه مع خولی
بن یزید الاصبحی من
حمیر،
وحمید بن مسلم الازدی الی ابن زیاد فاقبلا به لیلاً فوجدا باب القصر مغلقاً، فاتی خولی به منزله فوضعه تحت اجانة فی منزله، وکان فی منزله امراة یقال لها النوار بنت مالک الحضرمی فقالت له: ما الخبر؟. قال: جئت بغنی الدهر، هذا راس الحسین معک فی الدار. فقالت: ویلک جاء الناس بالفضة والذهب وجئت براس ابن بنت رسول الله، والله لا یجمع راسی وراسک شیء ابداً.»
«عمر
بن سعد سر حسین (علیه
السّلام) را در روز عاشورا، همراه خولی
بن یزید اصبحی از
قبیله حمیر و
حمید بن مسلم ازدی به نزد ابنزیاد فرستاد. آنها شبانه به
کوفه رسید دیدند درب قصر بسته بود، خولی سر امام را به منزلش آورد و آن را زیر اجاق در منزلش نهاد. همسرش به نام نوار دختر مالک حضرمی به او گفت: چه خبر آوردهای؟ خولی گفت: چیزی آوردهام که تا همیشه بینیاز میشوی، این سر حسین است که در خانه تو است. همسرش گفت: وای بر تو، مردم
طلا و
نقره میآورند، اما تو سر فرزند دختر رسول خدا را آوردهای؟ به
خدا سوگند دیگر سر من و تو را در یک بستر هیچ چیزی به هم نمیرساند.»
در کتاب «
بغیة الطلب فی تاریخ حلب»، آمده است، همان لحظهای که امام حسین (علیه
السّلام) به
شهادت رسید، سر مبارکش را نزد عبیدالله
بن زیاد فرستاده شد:
«وبعث عمر
بن سعد براس الحسین من ساعته الی عبید الله
بن زیاد مع خولی ابن یزید الاصبحی.»
در این که سرهای مبارک بقیه شهدای کربلا چه زمانی از بدنها جدا شدند، اقوال مختلف است و در اینباره دو گزارش نقل شده است.
بلاذری تصریح دارد که در روز یازدهم سرهای شهدا بریده شد و پس از اینکه عمر
بن سعد و همراهانش اهل بیت (علیهم
السّلام) را به سوی کوفه حرکت دادند، سرها را نیز روی نیزهها زدند و با خود بردند:
«واقام عمر
بن سعد یومه والغد، ثم امر
حمید بن بکیر
الاحمری، فنادی فی الناس بالرحیل الی الکوفة، وحمل معه اخوات الحسین وبناته ومن کان معه من الصبیان، وعلی
بن الحسین الصغیر مریض، فلطمن النسوة، وصحن حین مررن بالحسین، وجعلت زینب بنت علی تقول:
یا
محمداه صلی علیک ملک السما.
هذا حسین بالعرا، مزمّلٌ بالدما، مقطع الاعضا.
یا
محمداه، وبناتک سبایا وذریتک مقتلةٌ تسفی علیها الصّبا.
فابکت کل عدو وولی واحتزت رؤوس القتلی.»
«عمر
بن سعد روز عاشورا و فردای آن، در
کربلا ماند. پس از آن به
حمید بن بکیر احمری دستور داد که مردم آماده رفتن به کوفه باشند. عمر
بن سعد خواهران، دختران، کودکان، علی
بن الحسین (برادر کوچکتر
حضرت علی اکبر =
امام سجاد (علیهالسّلام)) که مریض بود را همراه خود برد. هنگامی که اهل بیت به
قتلگاه رسیدند، زنان به سر و سینه میزدند و فریاد کردند و
حضرت زینب دختر
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میگفت:
ای
محمد! (جد بزرگوار)
فرشتگان آسمان بر شما درود فرستد، این حسین تواست که عریان در خون طپیده و اعضایش بریده شده است. ای
محمد! دخترانت
اسیر شدند و ذریه تو کشته شدند که نسیم باد صبا بر بدن آنها میوزد. راوی میگوید: تمام دشمنان و دوستان به گریه در آمدند. و (در همان روز) سرهای شهدا را بریدند.»
دینوری حرکت کاروان و به نیزه زدن سرهای شهدا را دو روز بعد از
واقعه عاشورا میداند:
«وبعث عمر
بن سعد براس الحسین من ساعته الی عبیدالله
بن زیاد مع خولی ابن یزید الاصبحی. واقام عمر
بن سعد بکربلاء بعد مقتل الحسین یومین، ثم آذن فی الناس بالرحیل، وحملت الرؤوس علی اطراف الرماح، وکانت اثنین وسبعین راسا.»
«عمر
بن سعد سر مطهر امام حسین (علیه
السّلام) را همان لحظه توسط خولی
بن یزید اصبحی برای عبیدالله
بن زیاد فرستاد. عمر
بن سعد دو روز بعد از شهادت امام حسین (علیه
السّلام) در کربلا ماند و سپس دستور حرکت داد و سرهای شهدا را به نیزه زدند و تعداد آنها هفتاد و دو سر بود.»
نقل دیگر این است که سرهای شهدا در روز عاشورا از بدنهای مطهر جدا شد و در همان روز توسط سه نفر به سوی کوفه فرستاده شد.
به نقل سید
بن طاووس، به دستور عمر
بن سعد روز عاشورا سرهای شهدا بریده و به دست
شمر و
قیس بن اشعث و
عمرو بن حجاج به کوفه فرستاده شد:
«ثُمَّ اِنَّ عُمَرَ
بْنَ سَعْدٍ بَعَثَ بِرَاْسِ الْحُسَیْنِ (علیه
السّلام) فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ هُوَ یَوْمُ عَاشُورَاءَ مَعَ خَوَلِیِّ
بْنِ یَزِیدَ الْاَصْبَحِیِّ وَ
حُمَیْدِ بْنِ مُسْلِمٍ الْاَزْدِیِّ اِلَی عُبَیْدِ اللَّهِ
بْنِ زِیَادٍ وَ اَمَرَ بِرُءُوسِ الْبَاقِینَ مِنْ اَصْحَابِهِ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ فَنُظِّفَتْ وَ سُرِّحَ بِهَا مَعَ شِمْرِ
بْنِ ذِی الْجَوْشَنِ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قَیْسِ
بْنِ الْاَشْعَثِ وَ عَمْرِو
بْنِ الْحَجَّاجِ فَاَقْبَلُوا حَتَّی قَدِمُوا بِهَا اِلَی الْکُوفَةِ وَ اَقَامَ بَقِیَّةَ یَوْمِهِ وَ الْیَوْمَ الثَّانِیَ اِلَی زَوَالِ الشَّمْس.»
«عمر سعد در روز عاشورا سر بریده امام حسین (علیه
السّلام) را به خولی
بن یزید اصبحی و
حمید بن مسلم ازدی داد تا آنها آن را نزد ابنزیاد ببرند، سپس دستور داد سر از بدن سایر شهیدان جدا نمودند و آن سرها را به همراه شمر
بن ذی الجوشن، و قیس
بن اشعث، و عمرو
بن حجّاج به سوی ابنزیاد فرستاد، آنها سرها را به کوفه آوردند. عمر سعد در روز عاشورا و روز بعد تا ظهر، در کربلا ماند.»
علامه مجلسی نیز از
محمد بن ابیطالب، این قول را نقل کرده است:
«وقال
محمد بن ابی طالب: ثم ان عمر
بن سعد سرح براس الحسین (علیه
السّلام) یوم عاشورا مع خولی
بن یزید الاصبحی،
وحمید بن مسلم الی ابن زیاد ثم امر برؤوس الباقین من اهله بیته واصحابه فقطعت وسرح بها مع شمر
بن ذی الجوشن الی الکوفة واقام ابن سعد یومه ذلک وغده الی الزوال فجمع قتلاه فصلی علیهم ودفنهم، وترک الحسین واصحابه منبوذین بالعراء، ...»
«عمر سعد در روز عاشورا سر بریده امام حسین (علیه
السّلام) را توسط خولی
بن یزید اصبحی و
حمید بن مسلم ازدی برای ابنزیاد فرستاد، سپس دستور داد سر از بدن سایر شهیدان جدا نمودند و آن سرها را به همراه شمر
بن ذی الجوشن، و قیس
بن اشعث، و عمرو
بن حجّاج به کوفه فرستاد. عمر سعد در روز عاشورا و روز بعد تا ظهر، در کربلا ماند سپس بر کشتههای خودشان (لشکر یزیدیان)
نماز خواند و دفنشان کرد، اما امام حسین (علیه
السّلام) و اصحابشان را در بیابان رها کردند...»
ابنکثیر نیز پس از ذکر این مطلب که خولی سر امام حسین (علیه
السّلام) را در خانهاش آورد، و فردای آن روز نزد عبیدالله
بن زیاد برد، تصریح میکند که بنا بر قول مشهور، سرهای بقیه شهدا نیز همراه سر امام بوده است:
«فلما اصبح غدا به الی ابن زیاد فاحضره بین یدیه ویقال انه کان معه رؤس بقیة اصحابه وهو المشهور ومجموعها اثنان وسبعون راسا وذلک انه ما قتل قتیل الا احتزوا راسه وحملوه الی ابن زیاد ثم بعث بها ابن زیاد الی یزید
بن معاویة الی الشام.»
«صبحگاه، سر مطهر امام (علیه
السّلام) را نزد ابنزیاد برد و در جلوی او گذاشت. گفته میشود که سر مطهر امام، همراه بقیه سرهای اصحاب ایشان، بوده است و این قول مشهور است. تعداد سرهای مطهر شهدا، هفتاد و دو سر بوده است. دلیلش این است که سرهای همه شهدا را بریدند (و کشته دیگری نبود) و نزد ابنزیاد فرستادند. ابنزیاد نیز سرها را به سوی
شام نزد
یزید بن معاویه فرستاد.»
درباره این مطلب که سپاه عمر
بن سعد، سرهای چند تن از شهدای کربلا را بریدهاند، و تعداد سرهای بریده شده چهقدر بوده، اختلاف است.
طبق برخی گزارشها، ۷۸ سر از بدنهای مطهر شهدای کربلا و
اصحاب امام حسین (علیه
السّلام) بریده شده است. سید
بن طاووس مینویسد:
«وَ رُوِیَ اَنَّ رُءُوسَ اَصْحَابِ الْحُسَیْنِ (علیه
السّلام) کَانَتْ ثَمَانِیَةً وَ سَبْعِینَ رَاْساً فَاقْتَسَمَتْهَا الْقَبَائِلُ لِتَقْرُبَ بِذَلِکَ اِلَی عُبَیْدِ اللَّهِ
بْنِ زِیَادٍ وَ اِلَی یَزِیدَ
بْنِ مُعَاوِیَةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَجَاءَتْ کِنْدَةُ بِثَلَاثَةَ عَشَرَ رَاْساً وَ صَاحِبُهُمْ قَیْسُ
بْنُ الْاَشْعَثِ وَ جَاءَتْ هَوَازِنُ بِاثْنَیْ عَشَرَ رَاْساً وَ صَاحِبُهُمْ شِمْرُ
بْنُ ذِی الْجَوْشَنِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ جَاءَتْ تَمِیمٌ بِسَبْعَةَ عَشَرَ رَاْساً وَ جَاءَتْ بَنُو اَسَدٍ بِسِتَّةَ عَشَرَ رَاْساً وَ جَاءَتْ مَذْحِجُ بِسَبْعَةِ رُءُوسٍ وَ جَاءَ بَاقِی النَّاسِ بِثَلَاثَةَ عَشَرَ رَاْساً.»
«روایت شده است: که سرهای یاران حسین (علیه
السّلام) هفتاد و هشت سر بود که قبائل عرب به منظور تقرّب به دربار عبیداللَّه
بن زیاد و یزید
بن معویه (خدا لعنتشان کند) میان خود قسمت کردند
قبیله کنده با سیزده سر بریده آمد که رئیسشان قیس
بن اشعث بود.
هوازن با دوازده سر به ریاست شمر
بن ذی الجوشن خدا لعنتشان کند.
قبیله تمیم با هفده سر و
بنیاسد با شانزده سر و
مذحج با هفت سر و بقیّه سپاه هم با سیزده سر.»
علامه مجلسی نیز از قول «
محمد بن ابیطالب» این قول را نقل کرده است:
«وقال
محمد بن ابی طالب: وروی ان رؤس اصحاب الحسین واهل بیته کانت ثمانیة وسبعین راسا واقتسمتها القبائل لیتقربوا بذلک الی عبید الله والی یزید.»
طبق گزارشهای دیگر ۷۲ سر از بدنهای مطهر جدا به نزد ابنزیاد فرستاده شد.
مرحوم
شیخ طبرسی در کتاب
اعلام الوری، مینویسد:
«وامر برؤوس الباقین فقطعت وکانت اثنین وسبعین راسا...»
«عمر
بن سعد دستور داد سرهای بقیه اصحاب را قطع کردند که تعدادشان هفتاد و دو سر بود.»
ابنحاتم عاملی نیز همین سخن را گفته است:
«وامر برؤوس الباقین من اصحابه واهل بیته فقطعت، فکانت اثنین وسبعین راسا....»
مورخان اهل سنت نیز همین قول را گزارش کردهاند. بلاذری مینویسد:
«فحمل الی ابن زیاد اثنان وسبعون راساً مع شمر
بن ذی الجوشن، وقیس
بن الاشعث وعمرو
بن الحجاج الزبیدی، وعزرة
بن قیس الاحمسی من بجیلة، فقدموا بالرؤوس علی ابن زیاد.»
«هفتاد و دو سر را همراه شمر
بن ذی الجوشن، قیس
بن اشعث، عمرو
بن حجاج زبیدی و
عزرة بن قیس احمسی از
قبیله بجیله، به سوی ابنزیاد بردند.»
بدرالدین عینی در کتاب «
عمدة القاری شرح صحیح البخاری»، نیز مینویسد:
«وکانت الرؤوس اثنین وسبعین راساً.»
«سرهای شهدا، هفتاد و دو سر بوده است.»
صاحب بغیة الطلب نیز مینویسد:
«وحملت الرؤوس علی اطراف الرماح وکانت اثنین وسبعین راسا.»
«سرها را بر سر نیزهها زدند و تعداد آن هفتاد و دو سر بود.»
اولا: سر مطهر
امام حسین (علیهالسّلام) در
روز عاشورا نزد
ابنزیاد فرستاده شد و همه مورخان این مطلب را قطعی میدانند.
ثانیا: در اینکه سرهای بقیه
شهدای کربلا را چه زمانی به
کوفه فرستادند، دو قول نقل شده است. طبق یک نقل، در روز عاشورا و بنا به نقل دیگر، روز یازدهم
عمر بن سعد سرهای مطهر را همراه اهل بیت با خود بردند.
ثالثا: در تعداد سرهای بریده شده نیز اختلاف است ولی تعداد هفتاد و دو سر، قطعی است.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا در واقعه عاشورا سرهای همه ۷۲ تن را بریدند یا نه؟»