جبهه خلق برای آزادی فلسطین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سازمان مارکسیست ـ لنینیست مبارزه با اشغالگری دولت
اسرائیل ، که جورج حَبَش (
پزشک مسیحی فلسطینی) در ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۷ آن را ایجاد کرد جبهه خلق برای آزادی
فلسطین را ایجاد کرد.
اگرچه گروههای فلسطینی پیش از جنگ شش روزة ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۷ برای مبارزه با اسرائیل فعال بودند، ابتکار اصلی مبارزه با اسرائیل در دست دولتهای عربی بود. در ۱۳۴۳ ش/ ۱۹۶۴، سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، به عنوان سازمانی در بر گیرندة بسیاری از گروههای مبارز فلسطینی، شکل گرفت؛ اما، این سازمان در
جنگ شش روزه نقش چندانی نداشت. این جنگ افزون بر زیانهای مادّی، ضربة روانی بزرگی به اعراب وارد کرد و ملی گرایی عربی را در بحران فرو برد و نقطة عطفی در تاریخ اندیشة عربی شد. این جنگ فلسطینیان را از دولتهای عربی ناامید کرد و آنها را به سوی ایجاد سازمانهایی برای رسیدن به آمال خود رهنمون ساخت. از سوی دیگر، جوّ بین المللی انقلابی در دهة ۱۳۴۰ ش/ ۱۹۶۰ عموماً چپ گرایانه بود و گروههای انقلابی و مبارز متأثر از مارکسیسم ـ لنینیسم بودند. این تأثیرپذیری فراتر از پیروی در اندیشه بود و گروههای چپ از کمکهای مالی و تسلیحاتی و آموزشی و سیاسی اردوگاه چپ نیز بهره میبردند.
این عوامل زمینه های شکل گیری گروههای چپ و مارکسیست را در بین فلسطینیان مبارز فراهم ساخت.
جبهة خلق از درون جنبش ملی گرای عرب بیرون آمد، جورج حبش همراه با نایِفْ حواتْمِه ــ که هر دو از دانشجویان فلسطینی دانشگاه امریکایی
بیروت بودند ــ این جبهه را تأسیس کردند. شعارهای این جبهه، اتحاد عربی، آزادی فلسطین و انتقام از صهیونیسم بود. شکست ۱۳۴۶ ش /۱۹۶۷ باعث از بین رفتن اعتماد جنبش به رژیمهای
سوریه و
مصر و کاهش اقتدار پان عربیسم شد
ازاین رو، آنان در مقام ایجاد سازمان جدیدی برای پیگیری اهداف خود بر آمدند.در آبان ۱۳۴۶/ نوامبر ۱۹۶۷، با به هم پیوستن چند گروه فلسطینی، الجبهة الشَعبیة لتحریر فلسطین (جبهة خلق برای آزادی فلسطین) به رهبری جورج حبش شکل گرفت. این گروهها عبارت بودند از جبهة آزادیبخش فلسطین، که یک گروه کوچک فلسطینی به رهبری احمد جبرئیل بود؛. و رهبر آن، نایف حواتمه، عضو جنبش ملی گرای عرب بود. جبهة خلق پیرو اندیشه مارکسیسم ـ لنینیسم است و از دید آنان انقلاب فلسطین بخشی از انقلاب جهانی برضد امپریالیسم و صهیونیسم و ارتجاع است، ویلیام کوآنت، «ابعاد سیاسی و نظامی جنبش ملی معاصر فلسطین»، در تاریخ انقلاب فلسطین.
اعضای این جبهه خواهان کشوری هستند که در آن یهودیان و غیریهودیان، بدون توجه به نژاد و رنگ و مذهب و جنسیت، حقوق مساوی داشته باشند. در گذشته، آنان بر عدم امکان هم زیستی با رژیم صهیونیستی و ضرورت نابودی آن، به عنوان تنها شرط برقراری
صلح عادلانه و پایدار در منطقه، تأکید میکردند. به باور آنان تنها راه مبارزه با دشمن صهیونیستی مبارزة مسلحانه است. در عین حال، امکان جنگ فوری و همه جانبة اعراب با اسرائیل را، به سبب ضعف قوای نظامی اعراب در برابر اسرائیل، نفی میکنند و اندیشة جنگ طولانی مدت چریکی و فرسایشی با اسرائیل را تبلیغ میکنند
جبهة خلق ابتدا تلاش میکرد برای آزادی فلسطین جبهه ای ملی ایجاد کند. پیش از آن، ساف با چنین هدفی شکل گرفته بود، اما با قدرت گرفتن سازمان فتح، به رهبری عرفات، و اینکه ساف تحت رهبری فتح این نقش را به عهده گرفت، جبهة خلق از این هدف خود دست کشید. ساف، پس از سلطة سازمان فتح بر آن، عموماً منعکس کنندة سیاستهای عرفات و سازمان فتح بود. با اینکه جبهة خلق از آغاز عضو ساف بوده اما روابط آن با ساف فراز و نشیبهای فراوانی داشته است.
تا پیش از حملة همه جانبة اسرائیل به
لبنان در ۱۳۶۱ش/ ۱۹۸۲، که منجر به اخراج گروههای فلسطینی از آن شد، دفتر و پایگاههای اصلی جبهة خلق در لبنان بود و پس از آن به سوریه
و سپس در ۱۳۷۹ ش/ ۲۰۰۰، به مناطق زیر نفوذ دولت خودگردان در داخل فلسطین منتقل شد.
مهم ترین پشتیبانان جبهه تا پیش از فروپاشی بلوک شرق، کشورهایی مانند مصر در زمان ناصر (حک: ۱۳۳۵ـ۱۳۴۹ ش)، لیبی، جمهوری دموکراتیک خلق یمن،
عراق ، الجزایر، سوریه، کوبا، چین و کره شمالی بودند که در این میان
لیبی مهم ترین منبع تأمین مالی و تسلیحاتی آن بود. اکنون از
ایران و لیبی به عنوان حامیان اصلی جبهه یاد میشود.
.عملیات جبهة خلق بیشتر در خارج از سرزمین اشغالی بوده که شامل چندین هواپیماربایی، حمله به نفتکش اسرائیلی و دهها عملیات دیگر است. گروگانگیری وزیران
نفت کشورهای عضو اوپک در ۱۳۵۴ ش/ دسامبر ۱۹۷۵ در وین، از مهم ترین اقدامات آنان بود. در ادامة این عملیات، چریکها وزرای نفت را به الجزایر منتقل کردند، اما پس از مذاکره با الجزایریها و بیان خواستهای خود، بدون رسیدن به نتیجه، آنان را آزاد کردند
استدلال جبهة خلق این بود که مسئلة مردم فلسطین در جهان به فراموشی سپرده شده است و با چنین اقداماتی، توجه افکار عمومی جهان به مسئلة فلسطین جلب میشود
همچنین آنان در ۱۳۸۰ ش/ ۲۰۰۱، به تلافی ترور ابوعلی مصطفی (دبیرکل وقت جبهة خلق)، رهاوام زیوی، وزیر جهانگردی اسرائیل را که وابسته به حزب افراطی اتحاد ملی اسرائیل بود، کشتند. در پی این ترور، نام این گروه بار دیگر در فهرست گروههای تروریست وزارت خارجة امریکا قرار گرفت. افزون بر این گونه عملیات،جبهة خلق در دوران انتفاضه چند عملیات انتحاری نیز انجام داد که تا پیش از آن سابقه نداشت.
جبهة خلق در ۱۳۵۳ ش /۱۹۷۴، به سبب مخالفت با حذف شعار «مذاکره نکردن با دشمن صهیونیستی» از برنامة مصوب دوازدهمین مجلس ملی فلسطین، وابسته به ساف، عضویت خود را در کمیتة اجرایی ساف به حالت تعلیق در آورد و در مخالفت با جبهة نیروهای فلسطینیِ طرفدار روند سازش با اسرائیل، «جبهة الرَفض» را با مشارکت سه گروه فلسطینی دیگر تشکیل داد. با این حال، روابط خود را با ساف قطع نکرد و اگرچه با قدرت مطلق فتح و یاسر عرفات و ساف و مواضع منفی عرفات در بارهگروههای چپ فلسطینی مخالف بود، در نشستهای آنان شرکت میکرد
جبهة خلق تا پیش از آغاز روند
صلح خاورمیانه، اندیشة ایجاد دولت محدود فلسطینی را در زمینهایی که اسرائیل در ۱۳۴۶ ش /۱۹۶۷ اشغال کرده است، مردود میدانست
، اما در سالهای اخیر این گروه با اندیشة تشکیل دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیت المقدّس در زمینهای مذکور به عنوان هدف مرحله ای آزادی سراسر سرزمین فلسطین موافقت کرده است.
جبهة خلق، به دنبال تصمیم مجلس ملی فلسطین در ۱۳۷۰ ش /۱۹۹۱ برای آغاز گفتگو بااسرائیل، اصول شش گانه ای را به عنوان شرایط خود برای موافقت با مذاکرات ساف و اسرائیل اعلام نمود که عبارتاند از: حق بازگشت آوارگان فلسطینی، حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، حق استقلال، توقف شهرک سازی دولت اسرائیل، توقف تبعید فلسطینیان، وحدت ملت فلسطین و کسب حقوق این ملت. چون مذاکره کنندگان فلسطینی این شرطها را نادیده گرفتند، جبهة خلق خواستار توقف فوری مذاکرات شد و به ائتلاف مخالفان روند اسلو پیوست. همچنین تلاش کرد در ساف جناح ضدفتح و ضدعرفات ایجاد کند. این جبهه از آغاز انتفاضه در ۱۳۶۶ ش/ ۱۹۸۷ به حمایت از آن پرداخت. نیروهای این جبهه در داخل سرزمینهای اشغالی در کنار مردم فلسطین با اسرائیل به مبارزه پرداختند و ضمن پیوستن به گروههای ده گانة انتفاضة فلسطینیِ مخالف روند سازش، از جمله گروههای تشکیل دهندة رهبری متحد قیام انتفاضه نیز بوده اند.
رهبر جبهه از آغاز تا ۱۳۷۹ ش /۲۰۰۰ جورج حبش بود، در این سال وی استعفا کرد و معاونش ابوعلی مصطفی در همایش جبهه به دبیرکلی انتخاب شد. او که همچنان مخالف روند
صلح در چارچوب توافقهای اسلو بود، از سوریه به کرانة باختری آمد. این انتقال بر اساس راهبرد متمرکز ساختن فعالیتهای جبهه در داخل فلسطین بود. نیروهای اسرائیلی ابوعلی مصطفی را در ۱۳۸۰ ش /۲۰۰۱ ترور کردند و احمد سَعْدات به دبیرکلی برگزیده شد. در پی این ترور، جبهة خلق گفتگوهای خود را با ساف متوقف کرد و بر عملیات مقاومت مسلحانه در برابر اشغالگران تأکید ورزید. در دی ۱۳۸۰/ ژانویة ۲۰۰۲، دولت خودگردان، تحت فشار دولت اسرائیل، احمد سعدات را به اتهام
ترور وزیر جهانگردی اسرائیل بازداشت کرد و او همچنان (۱۳۸۴ ش/ ۲۰۰۵)
زندانی است.
پس از ارائة طرحی به نام نقشة راه برای
صلح فلسطینیان با اسرائیل در ۱۳۸۲ ش/ ۲۰۰۳، جبهه با آن مخالفت، و اعلام کرد که این طرح در بهترین نتیجة خود زمینه ساز استقرار نیروهای غربی در سرزمین اشغالی فلسطین به جای نیروهای اشغالگر اسرائیلی و قیمومت کشورهای غربی در سرزمین فلسطین خواهد شد. با درگذشت یاسرعرفات ۱۳۸۳ش/ ۲۰۰۴، به رغم سابقة اختلافات عمیق دیدگاه جبهه با او، از وی به عنوان نماد مبارزة مردمی و انقلاب فلسطین تجلیل کردند. اگرچه جبهة خلق انتخابات ریاست دولت خودگردان فلسطینی در ۱۳۷۵ ش/ ۱۹۹۶ را در مخالفت با روند اسلو تحریم کرد، در انتخابات دی ۱۳۸۳/ ژانویة ۲۰۰۵ از مصطفی برغوثی، دبیر کل کمیتة اقدام فلسطین و عضو سابق حزب کمونیست فلسطین، در برابر ابومازن محمودعباس، که در انتخابات پیروز شد، پشتیبانی نمود.
جبهة خلق، با داشتن هزار تا سه هزار نیروی مسلح، از گروههای متوسط فلسطینی محسوب میشد
اما به دنبال افول اندیشهها و ایدئولوژی کمونیستی و فروپاشی اردوگاه شرق و در پی پدیدار شدن گروههای اسلامی مخالف روند سازش در دهة ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۹۰، گروههای چپ گرا در
فلسطین به حاشیه رانده شدند . پس از اوج گیری انتفاضه و مشارکت فعال جبهة خلق در آن و به ویژه کشته شدن دبیر کل جبهة خلق و زندانی شدن دبیرکل جدید آن، جبهه تا حدی قدرت سابق خود را بازیافته است. تا پیش از انشعاب جبهة دموکراتیک از جبهة خلق در ۱۳۴۸ش/ ۱۹۶۹، نشریة الحرّیة ترجمان (ارگان) این جبهه بود، اما پس از انشعاب، چاپ الحرّیة به دست جبهة دموکراتیک افتاد و جبهة خلق انتشار مجلة الهدف را آغاز کرد.
در پی بروز برخی اختلافات، دو جبهه از جبهة خلق برای آزادی فلسطین منشعب شدند، که در ذیل معرفی میشوند:
جبهة خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی کل. سازمانی مارکسیست و فلسطینی به رهبری احمد جبرئیل است. احمد جبرئیل در ۱۳۱۴ ش/ ۱۹۳۵ در فلسطین به دنیا آمد.
او افسر ارتش سوریه بود و در ۱۳۳۸ ش/ ۱۹۵۹ با همیاری گروهی از جوانان فلسطینی، که در ارتش سوریه خدمت میکردند، گروه کوچکی به نام جبهة آزادیبخش فلسطین، با هدف مبارزه با اسرائیل ایجاد کرد. در ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۷، این سازمان به جبهة خلق به رهبری جورج حبش پیوست؛ اما، به سبب بروز اختلافاتی، انشعاب یافت و الجبهة الشعبیه لتحریر فلسطین ـ القیادیة العامة (جبهة خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی کل) را ایجاد کرد.
این اختلافات از آنجا ناشی میشد که در ۱۳۴۶ـ۱۳۴۷ ش/ ۱۹۶۷ـ ۱۹۶۸ احمد جبرئیل با مداخله در امور داخلی کشورهای عربی موافق نبود و ترجیح میداد فعالیتهای پارتیزانی، منحصر به عملیات نظامی علیه اسرائیل باشد. این در حالی بود که برخی افراد در جبهة خلقِ جورج حبش تلاش برای سرنگونی حکومتهای مرتجع عربی و انقلاب در برخی از این کشورها را مقدمة لازم برای موفقیت در آزادسازی فلسطین میدانستند. افزون بر آن، اگرچه احمد جبرئیل و گروه او مارکسیست بودند و در همایش عمومی خود در ۱۳۴۸ ش/ ۱۹۶۹ به اتفاق آرا سوسیالیسم علمی را پذیرفتند، او مایل نبود خود و گروهش را درگیر مسائل ایدئولوژیک و سیاسی کند و کار نظامی را بر آن ترجیح میداد. انتخاب اصطلاح فرماندهی کل برای متمایز کردن این گروه از گروه جورج حبش نیز بیانگر موقعیت شخصی وی در مقام
رهبر نظامی و توجه او به عملیات نظامی و نظامیگری در مبارزه با اسرائیل بود.
احمد جبرئیل، که تابعیت سوری نیز داشت، روابط نزدیک و مستحکمی با دولت سوریه برقرار کرد. او و گروهش در ازای امکانات خوبی که در سوریه از آن برخوردار شدند، همواره تلاش نمودند تا سیاستها و راهبردهای گروه خود را با سیاستها و برنامه های
دمشق هماهنگ سازند. افزون بر آن، او روابط نزدیکی با قذافی، رهبر لیبی، نیز داشت و کمکهای زیادی از او میگرفت، به گونه ای که در دهة ۱۳۶۰ ش/ ۱۹۸۰، لیبی تمامی هزینه های این جبهه را تأمین میکرد
.
دبیرکل جبهة خلق ـ فرماندهی کل از آغاز احمد جبرئیل بوده است. این جبهه دارای دفتری سیاسی با عضویت هفت نفر است که کمیتة مرکزی اعضای آن را انتخاب میکند. کمیتة مرکزی نیز ۳۱ عضو دارد و اعضای کمیته در مجمع عمومی جبهه تعیین میشوند که مرکّب از افراد باسابقة جبهه است. دفترهای جبهه از آغاز در سوریه و پایگاههای آن در
لبنان بوده، اما در پی تجاوز اسرائیل به لبنان در ۱۳۶۱ش /۱۹۸۲، عمدة امکانات آن به سوریه منتقل شده است. این جبهه نیز عموماً مانند جبهة خلق برای آزادی فلسطین از ادبیات مارکسیستی برای بیان آرمانها و ایدئولوژیِ مبارزاتی خود استفاده کرده که تفاوت چندانی با جبهة جورج حبش ندارد، اما راهکارهای آنان متفاوت بوده است
عملیات این گروه مشتمل بوده است بر حمله به قلمرو اسرائیل از خاک لبنان، حمله به شهرکهای یهودی نشین، منفجر کردن اتوبوسها و قطارها و سینماهای اسرائیلی، و ربودن هواپیماهای خارجی که به مقصد اسرائیل پرواز میکرده اند. در ۱۳۶۴ ش/ ۱۹۸۵ نیز با گروگان گرفتن سه نظامی اسرائیلی، آنان را با ۱۵۰ زندانی فلسطینی مبادله کردند.
گروگان گیری و کشتن گروهی از ورزشکاران اسرائیلی در المپیک ۱۳۵۱ ش /۱۹۷۲ مونیخ، یکی از مهم ترین عملیات این گروه بود
.اگرچه جبهة خلق ـ فرماندهی کل از ۱۳۵۳ ش/ ۱۹۷۴ عضو ساف بود،
پس از جنگ ۱۳۵۲ ش /۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، و گرایش انورسادات و پس از آن عرفات به روشهای سیاسی حل و فصل اختلافات با اسرائیل، با ساف مخالفت کرد و به جبهة الرفض پیوست. از این رو، جبهة خلق ـ فرماندهی کل با پیمان
کمپ دیوید اول مخالفت کرد و با آغاز فرآیند
صلح در دهة ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۹۰، ابتدا همچون گروه جورج حبش موافقت خود را مشروط به تحقق اصول شش گانة مصوب مجلس ملی فلسطین در ۱۳۷۱ ش/ ۱۹۹۱ اعلام نمود، اما پس از مدتی به علت اینکه هیئت نمایندگی فلسطینی موارد مصوب را مطرح نکردند، مخالفت علنی و صریح خود را با مذاکرات
صلح اعلام کرد و به سبب همین مخالفت، در مناطق خودگردان فلسطینی مستقر نشد
جبهه با آغاز انتفاضة فلسطین حمایت کامل خود را از آن اعلام نمود؛ اما، به رغم حمایتهای سیاسی و تبلیغاتی
، در دوران انتقاضه در هیچ عملیات مهمی علیه اسرائیل شرکت نکرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷ ش)، این جبهه، در مقایسه با دیگر گروههای فلسطینی، حتی گروههای چپ گرا، گرایش بیشتری به
ایران داشت و هماهنگ با سوریه در دورة
جنگ عراق با ایران، با تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرد. این گروه، اگرچه با روند
صلح مخالف بود، پس از درگذشت عرفات از او به عنوان نماد مبارزات ملت فلسطین تجلیل کرد. این جبهه نشریة الی الاَمام (به پیش) را در سوریه منتشر و برنامة رادیویی قدس را از همین کشور پخش میکند
پس از دخالت سوریه در جنگ داخلی لبنان در ۱۳۵۵ ش /۱۹۷۶، در درون جبهه اختلافاتی رخ داد و ابوالعباس، که مخالف دخالت سوریه بود، با گروهی دیگر از اعضای جبهه از آن انشعاب کرد و جبهة آزادیبخش فلسطین را ایجاد نمود.
جبهة خلق ـ فرماندهی کل، برخلاف گذشته، نفوذ چندانی در میان فلسطینیان ندارد و جایگاه خود را تا حد زیادی از دست داده است.جبهة دموکراتیک برای آزادی فلسطین. سازمانی مارکسیست و فلسطینی است برای مبارزه با اسرائیل به رهبری نایف حواتمه.
در گردهمایی مرداد ۱۳۴۷/ اوت ۱۹۶۸ جبهة خلق برای آزادی فلسطین، درگیریها و اختلافهای شدیدی در زمینة ایدئولوژی بین جناح چپ و راست جبهه روی داد که به انشعاب مهم ترین چهره های چپ آن، به رهبری نایف حواتمه، از جبهه، و ایجاد جبهة دموکراتیک خلق برای آزادی فلسطین در اواخر ۱۳۴۷ ش/ اوایل ۱۹۶۹ انجامید. این جبهه در ۱۳۵۴ ش/ ۱۹۷۵ به الجبهة الدیمقراطیّة لتحریر فلسطین (جبهة دموکراتیک برای آزادی فلسطین) تغییر نام یافت
). نایف حواتمه در ۱۳۱۴ ش/ ۱۹۳۵ در خانواده ای
مسیحی در
اردن به دنیا آمد. وی دارای مدرک دکتری در سیاست و اقتصاد از دانشگاه بیروت است.
جبهة دموکراتیک نیز مانند جبهة خلق بر این باور است که بر پا ساختن انقلاب عمومی در کشورهای عربی مقدمة آزادی فلسطین است و مقاومت فلسطین تنها در صورتی میتواند به هدفهای خود برسد که حکومتهای عربی نیز در جنگ با اسرائیل و امپریالیسم مشارکت فعال داشته باشند و چون بسیاری از کشورهای عربی دارای نظامهای ارتجاعیاند و نمیتوانند به مبارزه بپیوندند، باید نظامهای سیاسی و اجتماعی دولتهای عربی را در خاورمیانه سرنگون کرد
این گروه از ابتدای ایجاد، بر پیروی از ایدئولوژی مارکسیستی پافشاری میکرد و به عنوان یکی از احزاب کمونیست فلسطین در دهه های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ ش/ ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ با عمدة احزاب کمونیست سراسر جهان و حتی در دهة ۱۳۵۰ ش/ ۱۹۷۰ از طریق حزب کمونیست شوروی، با
یهودیان کمونیست اسرائیلی ارتباط برقرار کرد. پیش از انقلاب اسلامی ایران و در اوج آن، این جبهه کوشید با روابطی که با حزب تودة ایران داشت، آنان را به مذهبیون نزدیک کند.
دولتهای سوسیالیستی عرب، چون لیبی و
سوریه ، و تا حدی کوبا، منابع مالی و تسلیحاتی آن را تأمین میکرده اند. پایگاههای اصلی این جبهه در لبنان بود، اما در ۱۳۶۱ ش /۱۹۸۲ به سوریه منتقل شد. نشریة الحریّة ترجمان این جبهه است. گروگانگیری و قتل اسرائیلیان، بمب گذاری در شهرها و مناطق اسرائیلی، از عمده عملیات این جبهه است. جبهه دارای دبیرکل، دفتر سیاسی، کمیتة مرکزی و کنگره است. کنگره بالاترین نهاد سیاسی و قانون گذاری جبهه است که هر چهار یا پنج سال یک بار تشکیل جلسه میدهد. اعضای آن از طریق انتخابات محلی تعیین میشوند. کنگره، اعضای کمیتة مرکزی را تعیین میکند و وظایف اعضای دفتر سیاسی را به عنوان بالاترین نهاد اجراییِ جبهه برعهده دارد
جبهة خلق مواضع ابهام آمیز و دوگانه ای در برابر پیروان روشهای سیاسی حل مسئلة فلسطین و مخالفان آن داشته است. این جبهه در ۱۳۵۶ ش /۱۹۷۷ در نشست مجلس ملی فلسطین، از اندیشة تشکیل یک کشور فلسطینی در بخشی از سرزمین فلسطین حمایت کرد و بر همین مبنا تمایل ساف برای پیروی از روشهای سیاسی و مذاکره با اسرائیل را تأیید نمود. بدین ترتیب، جبهه یک مرحلة میان دوره ای را پیش از تشکیل دولت فلسطینی در سراسر فلسطین پذیرفت
؛
. پس از حملة
اسرائیل به لبنان در اسفند ۱۳۵۷ ش/ مارس ۱۹۷۸، برای مقابله با گروههای فلسطینی، جبهه ضمن متهم کردن عرفات به مانع تراشی در برابر فعالیتهای نیروهای مبارز فلسطینی در جنوب لبنان، به مخالفت با او پرداخت و پس از آن بیانیة جبهة الرفض را در مخالفت با روشهای مسالمت جویانه با اسرائیل امضا کرد. در پی این اختلاف، در دی ۱۳۵۷/ ژانویة ۱۹۷۹ برخوردهای مسلحانه ای بین دو جبهة فتح و دموکراتیک در لبنان روی داد
در ۱۳۶۷ ش/ ۱۹۸۸، به دنبال اینکه عرفات موجودیت اسرائیل را در یک نشست مطبوعاتی در ژنو به رسمیت شناخت، جبهه ضمن مخالفت با عرفات، مواضع یاد شده را خارج از توافقهای مجلس ملی فلسطین دانست. با این حال، بر خلاف دیگر گروههای چپ گرای فلسطینی، از جمله جبهة خلق برای آزادی فلسطین، حاضر به عضویت در جبهة الاِنقاذ، جبهه ای متشکل از نیروهای چپ فلسطینی مخالف ساف، نشد
). اگرچه جبهة دموکراتیک در زمان انعقاد پیمان
کمپ دیوید بین
مصر و اسرائیل (۱۳۵۷ ش/ ۱۹۷۸) آن را مصداق بارز تسلیم در برابر اسرائیل معرفی نمود و همکاران سادات را تهدید به
مرگ کرد، در پی تصمیم مجلس ملی فلسطین برای مذاکره با اسرائیل در ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۹۱، جبهه موافقت خود را مشروط بر اصول شش گانة مصوب آن مجلس اعلام کرد. جبهة دموکراتیک پس از مذاکرات ساف با اسرائیل در مادرید، واشنگتن و اسلو در دهة ۱۳۷۰ ش /۱۹۹۰ هیئت فلسطینی مذاکره کننده را متهم کرد که بدون دریافت هیچ امتیازی در برابر اسرائیل، از مواضع خود عقب نشینی و از اصول شش گانه عدول کرده است. بدین ترتیب، خواستار از سرگیری انتفاضة مردم فلسطین و توقف مذاکرات شد و به ائتلاف گروههای ده گانة فلسطینیِ مخالف فرآیند
صلح پیوست.
به دنبال آن، جبهه بهترین شیوة حل و فصل مسالمت آمیز بحران را اجرای قطعنامه های سازمان ملل متحد در بارهفلسطین، حل عادلانة مشکل آوارگان و پیروی از نظریة
صلح در برابر زمین و تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی بیت المقدّس در تمام زمینهای اشغالی ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۷ اعلام کرد و خواستار نظارت بین المللی بر روند
صلح به جای نظارت یک جانبة امریکا و، مشارکت دادن سازمان ملل، اتحادیة اروپایی، روسیه و چین شد. افزون بر آن خواستار آن شد که ابتکار مذاکره با اسرائیل از دولت خودگردان به نهادی تازه تأسیس (سازمان آزادیبخش ائتلافی فلسطین) منتقل شود و مذاکره با مشارکت گروههای اسلامی انجام گیرد.
جبهة دموکراتیک در پاسخ گروههای مخالف روند
صلح در توجیه نظرخود دایر بر
صلح بااسرائیل در برابرپس گیری سرزمینهای اشغالی ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۷ و بازگشت آوارگان، این موضوع را مطرح کرد که به سبب طرحهای توسعه طلبانة صهیونیسم، در صورت ارائه نشدن یک طرح فلسطینی، چیزی برای نسلهای آیندة فلسطینی باقی نخواهد ماند.
جبهة دموکراتیک، به رغم اختلافات خود با عرفات، به ویژه در دهة ۱۳۷۰ ش /۱۹۹۰، در مقایسه با دیگر گروههای فلسطینی بیشترین هماهنگی و نزدیکی را با مواضع ساف داشته است. این جبهه پس از درگذشت عرفات، ضمن تأکید بر ملاحظات خود نسبت به عملکردهای او در ساف، از او به عنوان نماد خواست ملت فلسطین یاد کرد. با این حال، با انتخاب ابومازن، به رهبری دولت خودگردان، مخالفت کرد.
جبهة دموکراتیک پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از آن پشتیبانی، و حتی حملة
عراق به ایران را محکوم کرد.
(۱) «بیان صادر عن الامین العام للجبهة الشعبیة لتحریر فلسطین»، الجبهة الشعبیة لتحریر فلسطین.
(۲) «الجبهة الدیمقراطیة لتحریر فلسطین»، الحریة.
(۳) نایف حواتمه، «مقابلة مع نایف حواتمه»، مجلة الدراسات الفلسطینیة.
(۴) «حوارات مع قادة من المعارضة الفلسطینیة»، مجلة الدراسات الفلسطینیة.
(۵) دانشنامة فلسطین، گردآورنده، مؤلف و سرپرست علمی: مجید صفاتاج، ج ۳، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۲ ش.
(۶) فرهنگ رجایی، اندیشة سیاسی معاصر در جهان عرب: از قرارداد پاساروویتز تا قرارداد غزه ـ اریحا.
(۷) ریاض نجیب ریس و دنیا حبیب نجاس، راه دشوار مقاومت فلسطین، ترجمة حمید فرزانه.
(۸) یزید صایغ، «التجربة العسکریة الفلسطینیة المعاصرة»، در الموسوعة الفلسطینیة.
(۹) علی عامری پور، انتفاضه، آخرین راه حل مسئله ی فلسطین.
(۱۰) قیس عبدالکریم و فهد سلیمان، الجبهة الدیمقراطیة: النشاة و المسار.
(۱۱) ناجی علوش، «فکر حرکة المقاومة الفلسطینیة: ۱۹۴۸ـ۱۹۸۷»، در الموسوعة الفلسطینیة.
(۱۲) جمیله کدیور، پشت پردة
صلح.
(۱۳) ویلیام کوآنت، «ابعاد سیاسی و نظامی جنبش ملی معاصر فلسطین»، در تاریخ انقلاب فلسطین.
(۱۴) علی محافظه، «الامکانات الایدیولوجیة العربیة»، در العرب و مواجهة اسرائیل.
(۱۵) محمود نورانی، اهداف سیاست خارجی ساف در فلسطین اشغالی.
Dilip Hiro, The essential Middle East , New York ۲۰۰۳;
idem, Inside the Middle East , London ۱۹۸۲;
Baruch Kimmerling and Joel S Migdal, The Palestinian people: a history , Cambridge ۲۰۰۳;
"PFLP, DFLP, PFLP-GC: Palestinian leftists", Council on Foreign Relations , ۲۰۰۴) Online (Available: http://cfrterrorism org/ groups/ farc html) ۱۱ Aug ۲۰۰۵) ;
Ze , ev Schiff and Ehud Ya , ari,
Intifada , ed and tr Ina Friedman, New York ۱۹۹۰;
Hisham Sharabi, Palestine and Israel the lethal dilemma , New York ۱۹۶۹;
Mark Tessler, A history of the Israeli- Palestinian conflict , Bloomington ۱۹۹۴
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جبهه خلق برای آزادی فلسطین»، شماره۴۵۰۰.