جبران خلیل جبران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جُبْران خلیل جُبْران،
ادیب و نقاش لبنانی، صاحب مکتب ادبی
جبرانیسم در ادبیات معاصر عرب و از پیشگامان ادبای مَهْجر است.
او، در ۵ صفر ۱۳۰۱/ ۶ دسامبر ۱۸۸۳ در دهکدة کوهستانی بِشَرّاء / بِشِرّی در شمال
لبنان ، در خانوادة
مسیحی مارونی تنگدستی زاده شد. دوستان نزدیک او از جمله میخائیل نعیمه نیز همین تاریخ را ذکر کردهاند اما برخی پژوهشگران بر آناند که وی بعدها به سبب اعتقاد به
تناسخ و اندیشة
الوهیت، در ژانویة ۱۹۲۱ در نامه ای به میّ زیاده (نویسندة لبنانی)، روز تولد خود را ۶ ژانویه و مقارن با روز تولد
مسیح اعلام کرده و حتی در مقاله ای نوشته که در بمبئی
هند متولد شده است
مادرش، کامِلِه رَحْمه، از ازدواج سوم خود با خلیل جبران، صاحب سه فرزند به نامهای جبران، سلطانه، و مِریانا شد.
جبران از پنج سالگی در مدرسة مارونی «مارالیشاع» در جنوب زادگاهش مشغول تحصیل شد. از همان کودکی، قریحة وی در هنر
نقاشی توجه مادرش را جلب کرد.
او در ده سالگی با آرزوی پرواز، از صخره ای پرید و شانة چپش آسیب دید که تا پایان عمر او را رنج میداد.
پدر جبران، که مأمور دریافت
مالیات از گله داران بود، به سبب
اختلاس محکوم به زندان و مصادرة اموال و خارج نشدن از لبنان شد. تأثیر منفی شخصیت پدر تا آخر عمر با جبران بود، چندانکه در آثار او پدر نماد
استبداد و نظام فئودالی است، در حالی که مادر همواره نماد
آزادی، جاودانگی و
الوهیت است
خانوادة جبران در ژوئن ۱۸۹۵، به علت فشارهای مالی، به سرپرستی مادر به بوستنِ
امریکا مهاجرت کردند و در محلة چینیها زندگی فقیرانه ای آغاز نمودند
در سپتامبر همان سال برادر جبران، نام او را در مدرسة «کونیسی» نوشت و جبران دو سال و نیم در آنجا به تحصیل پرداخت. معلمش وی را به عکاس ثروتمندی به نام فرد هولند دی معرفی کرد و او نیز جبران را به عنوان مدل انتخاب کرد و در بهار ۱۸۹۸ در آتلیه ای عکسهایی از جبران را به نمایش گذاشت، از این طریق جبران به محافل هنری بوستن راه یافت و در این نمایشگاه با نویسنده و شاعرة جوان امریکایی، ژوزفین پیبادی، آشنا شد و دوستی آن دو تا ۱۹۰۶ ادامه یافت. افکار پیبادی در آثار جبران منعکس شد، چندانکه طرح اولیة کتاب
پیامبر جبران، که شهرت جهانی یافت، مُلهَم از منظومه ای از پیبادی به همین نام است
جبران در ۱۲۷۷ش/ پاییز ۱۸۹۸، برای تحصیل زبانهای عربی و فرانسه در مدرسة مارونی «الحکمه»، به بیروت رفت و در مدت اقامتش در بیروت با پیبادی مکاتبه کرد. او در مدرسة الحکمه با یوسف الحویِّک، نویسندة لبنانی، آشنا شد و با او مجله ای به نام النهضه منتشر کرد که شامل نوشته های آن دو و طرحهای سیاه قلم جبران بود. برخی از استادان جبران در این دوره، که او را تحت تأثیر قرار دادند، عبارتاند از: ادیب اسحاق و فرانسیس المرّاش، که معتقد به نوگرایی و مبارزه با سنّتهای اجتماعی و متأثر از فرهنگ غرب پس از انقلاب فرانسه بودند
جبران در آوریل ۱۹۰۲، با شنیدن خبر بیماری خواهرش سلطانه و اوضاع بد اقتصادی خانواده، که سبب شد کمک هزینة تحصیلی او قطع شود، تحصیلات خود را رها کرد و روانة بوستن شد، اما خواهرش دو هفته پیش از رسیدن او، در چهارده سالگی، بر اثر
بیماری سل درگذشت. در ۱۹۰۳ نیز برادرش پطرس به همان بیماری، و چند ماه بعد مادرش بر اثر سرطان درگذشتند. مرگ ناگهانی اعضای خانواده، پریشانی جبران را تشدید کرد. او فروشگاه خانوادگی را فروخت و از آن پس از طریق فروش نقاشیها و مقالاتش و با کمک خواهرش مریانا که به خیاطی میپرداخت، مخارج خود را تأمین میکرد. جبران برخی از مقالاتش را به «امین الغریب»، روزنامه نگار لبنانی در نیویورک، داد. الغریب از نوشته های او استقبال کرد و اولین مقالة جبران به نام «رؤیا» در ۱۹۰۴ در روزنامة المهاجر به چاپ رسید. این همکاری که مدتی ادامه داشت جای جبران را در میان مهاجران لبنانی باز کرد، اما درآمد اندک او جوابگوی هزینه هایش نبود، تا آنکه با کمک شخصی ثروتمند از اهالی بشرّاء از مشکلات مالی او کاسته شد.
جبران در همان سال موفق شد نمایشگاهی از طرحهای سیاه قلم خود را، با کمک ژوزفین پیبادی و فرد هولند دی، برپاکند. در این نمایشگاه جبران با مری هسکل، که زنی فرهیخته و مدیر مدرسه ای در بوستن بود، آشنا شد. این آشنایی که بیش از هفده سال به درازا کشید، به رابطه ای عمیق انجامید و زندگی ادبی ـ هنری جبران را کاملاً عوض کرد.
در ۱۹۰۵، جبران اولین کتاب خود، الموسیقی، را با مضامینی رمانتیک و کاملاً نمادین منتشر کرد. سپس در ۱۹۰۶ عَرائِس المُروج (عروسان چمنزاران) را به چاپ رساند و در آن آداب جامعه را به سُخره گرفت، به نظام فئودالی حمله کرد و از اعتقاد خود به
تناسخ ارواح پرده برداشت. پس از آن در ۱۹۰۸ کتاب الارواح المتمرده (روانهای سرکش) را چاپ کرد و در آن با نثری آهنگین تعالیم
کلیسا را به سخره گرفت. کتاب او با مخالفت و انتقاد کلیسا روبه رو شد و جبران را در معرض
تکفیر قرار داد.
هسکل، که تحت تأثیر قریحه و شخصیت جبران قرار گرفته بود، در ژوئیة ۱۹۰۸ با سرمایة خود، او را برای تحصیل نقاشی روانة آکادمی ژولین در پاریس کرد. جبران در مدت تحصیل در پاریس به اتفاق دوستش یوسف الحویک با پیکرتراش معروف فرانسوی، اگوست رودن، آشنا شد و در نقاشیهایش از او و در ادبیات از ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی، تأثیر گرفت
پس از شنیدن خبر درگذشت پدرش در ژوئن ۱۹۰۹، اثر منفیِ پدر در شخصیت و آثار جبران کم رنگ شد
جبران در اوایل ۱۹۱۰ همراه با امین الریحانی، نویسندة لبنانی، به لندن رفت و از مراکز هنری آنجا دیدن کرد
در آوریل همان سال، جبران برخی از نقاشیهای خود را در نمایشگاه هنری
پاریس به نمایش گذاشت و از هیئت داوران تشویق نامه گرفت.
پس از حدود سه سال اقامت در پاریس، در اکتبر ۱۹۱۰ به بوستن بازگشت اما چون آنجا را برای پیشرفت خود مناسب ندید، در اواسط ۱۹۱۱ به
نیویورک رفت
جبران پس از تعطیل شدن روزنامة المهاجر در ۱۹۱۱، مقالات خود را در روزنامه مرآة الغرب به چاپ میرساند.
در ۱۹۱۲ کتاب الاجِنحَةُ المتکسِّرةُ (بالهای شکسته) را منتشر کرد که شرح حال او و در بر دارندة تجارب شخصی و معنویش بود.
از همین سال میان او و میّزیاده مکاتبات ادبی صمیمانه ای آغاز شد که تا پایان عمر جبران ادامه داشت.
در ۱۹۱۴ قطعههایی از اشعار منثور خود را، که در مجلات به چاپ رسیده بود، در کتاب دَمْعةٌ و ابْتِسامَةٌ (اشکی و لبخندی) گرد آورد.
سپس در ۱۹۱۸ دیوانه، اولین کتاب خود به زبان انگلیسی، را منتشر کرد. به این ترتیب، با کمک مری هسکل ــ که همواره او را تشویق میکرد به زبان انگلیسی بنویسد وخود نیز تصحیح و ویرایش نوشته های او را برعهده گرفته بود ــ جبران وارد مرحلة جدیدی از زندگی ادبی خود شد به طوری که از آن پس در محافل ادبی امریکا از مکتب جبرانیسم سخن میگفتند و جبران از آن با عنوان زبان مخصوص به خود یاد کرده است.
او با بهره گیری از الفاظ عامیانه، ترکیبهای بلاغی تازه ای آفرید و با گرایش به تصویر، تخیل گرایی، نمادگرایی و نثر آهنگین، روش جدیدی پدید آورد، که البته لغزشهای آن از دید صاحب نظران دور نماند
مهم ترین ویژگی
رمانتیک و درون گرایانة منحصر به فرد جبران، اقتباس از الگوی
کتاب مقدّس و بهره گیری از روش خطابی و منبری، تعابیر موعظه گونه و پندآمیز و لحن دعاگونة آن است
. او در کتاب دیوانه تحت تأثیر تفکرات فریدریش
نیچه (
فیلسوف آلمانی) در تمجید از قدرت و تحقیر ضعفا و اخلاق بردگی، و نیز متأثر از افکار کارل گوستاو یونگ (روان پزشک سوئیسی) و تاگور هندی بود. او این کتاب را با شیوة
استهزا گونه و در قالبی نمادین ــ که نشان دهندة طغیان روحی وی علیه تمدن بشری بود، نگاشت
وی در ۱۹۱۹، قصیدة بلند المواکب را به چاپ رساند. این اثر آمیزه ای از شعر و نقاشیهای سرشار از ایهام بود، و در آن زبان قلم و تصویر قلمو درآمیخته بود و هماهنگی تحسین برانگیزی میان شعر و نقاشی پدید آورده بود، که از ویژگیهای برجستة مکتب ادبی جبران به شمار میرود. این قصیده پیش از آن در مجلة الفنون ــ که نسیب عریضه و نسیم دیاب آن را چاپ میکردند و جبران از ۱۹۱۳ با آن همکاری داشت ــ به چاپ رسیده بود. او در این اثر نیز تحت تأثیر تفکرات
نیچه ، به تمجید از قدرت و ضرورت توسل به عامل زور برای ایجاد تحول پرداخته است
جبران در ۱۹۲۰ کتاب العواصف (طوفانها) را چاپ کرد که نشان دهندة حوادث و بحرانهای ناشی از جنگ جهانی اول است
جبران با تأسیس انجمن ادبی الرابطة القلمیة در آوریل ۱۹۲۰، جایگاه خود را بین ادبای عرب بیش از پیش تثبیت کرد و پیشگام رمانتیسم در ادبیات مَهْجَر در امریکا شناخته شد
در ۱۹۲۰ کتاب > پیشاهنگ < را به زبان انگلیسی چاپ کرد. در این اثر طغیانهای وجود، و کینه بر پلشتی زندگی و زندگان که در آثار اولیة وی مشهود بود، رنگ باخت و جای خود را به آرامش صوفیانه و عشق جهان مدارانه داد. از آن پس مضامین آثار جبران وارد مرحلة جدیدی شد که با مرحلة پیشین در تعارض بود و با رویکردی وحدت گرا و عشقی صوفیانه متجلی شد. در 1921 البدائع و الطرائف (تازهها و طرفه ها)، که مجموعه ای از مقالات پراکندة عربی او در زمانهای مختلف بود، در قاهره به چاپ رسید. نشانههایی از دیدگاه [[وحدت وجود|وحدت وجودی]] در این مجموعه وجود دارد
.
کتاب پیامبر، شاهکار ادبی جبران، که در واقع تبلور مدینة فاضلة او با نثری آهنگین بود، در ۱۹۲۳ به زبان انگلیسی و همراه با یازده نقاشی مرتبط با مضامین کتاب، پس از تصحیح و ویرایش آن به دست مری هسکل، به چاپ رسید. او در این اثر مبلّغ تفکراتی جدید شد و به مقابله با آنچه در العواصف، المواکب، دیوانه، و پیشاهنگ نوشته بود، پرداخت. وی گرچه قالب کتاب را از چنین گفت
زرتشت اثر
نیچه بر گرفت، زیرلایه های جهان بینی اش، نقطة مقابل
نیچه بود.
او بعدها
فلسفة نیچه را آمیخته با گمراهی خواند. وی در پیامبر از روحانیت شرق و نمادهای
تورات و
قرآن کریم الهام گرفته و از
تصوف اسلامی و حکمت
امام علی علیهالسلام متأثر است
کتاب پیامبر فقط در امریکا بیش از شصت بار تجدید چاپ شد و در ۱۹۹۸، دومین کتاب پرفروش جهان شناخته شد. این اثر به بیشتر زبانهای زنده ترجمه شده
؛
و دوازده بار به زبان فارسی، ترجمه شده است.
از ۱۹۲۵ باربارا یانگ، نویسندة امریکایی، به عنوان دستیار به مدت هفت سال شریک کار و زندگی جبران شد و بعدها کتابی در مورد جبران نوشت.
مری هسکل نیز نامهها و خاطرات خود را در مورد جبران به چاپ رساند.
دیگر کتابهای جبران به انگلیسی عبارتاند از: > ماسه و کف < در 1926، که مجموعه کلمات قصار و حکمت آمیز است؛یسوع (عیسی ) پسر انسان در نوامبر 1928، که در آن چهرة تازه ای از حضرت عیسی علیهالسلام عرضه کرده است؛ خدایان زمین در 1931، که آخرین اثر چاپ شدة او در زمان حیاتش بود. او داستان سه خدای زمین را که خود در زمین زاده شدهاند و بر آن حکومت میکنند، بازگو میکند. جبران در این اثر که آن را از زبان خدایانی از جنس انسان نقل میکند، از پوچی و بیهودگی زندگی انسان که بازیچة سرنوشت است سخن میراند و تنها نقطة روشن در صفحة تاریک وجود را عشق جاویدان میداند. خودِ او این اثر را «برخاسته از دوزخ شاعر» خوانده است
جبران در ۲۱ فروردین ۱۳۱۰/ ۱۰ آوریل ۱۹۳۱ در بیمارستان وینسنت نیویورک، بر اثر بیماری کبد و زیاده روی در نوشیدن مشروبات الکلی برای تسکین درد کبد، درگذشت
ابتدا جسدش را موقتاً در مقبرة
بوستن به خاک سپردند. سپس بر اساس وصیتش، در تابستان همان سال پیکر او را به
لبنان منتقل و پس از
تشییع ، در صومعة مارسرکیس بشرّاء دفن کردند
پس از درگذشت او، کتاب سرگردان در ۱۹۳۲ و باغ پیامبر در ۱۹۳۳ به کوشش باربارا یانگ به چاپ رسید
دخل و تصرف یانگ در باغ پیامبر، سبب شد که جبران شناسان این اثر را اصیل ندانند
. در ۱۹۷۳ آخرین اثر جبران، لازاروس و محبوبش ، چاپ شد که نمایشنامه ای است نمادین در یک پرده که با
معجزة حضرت عیسی و زنده کردن لازاروس شروع میشود و با اشتیاق او به
مصلوب شدن و تلاش برای یافتن روح گمشده و سپس ملاقات او با همزادش پایان مییابد
(۱) عبدالکریم اشتر، النثر المهجری : المضمون و صورة التعبیر ، ( بیروت ) ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) جمیل جبر، جبران خلیل جبران فی حیاته العاصفة ، بیروت ۱۹۸۱؛
(۳) جمیل جبر ، جبران فی عصره و آثار الادبیة و الفنیة ، بیروت ۱۹۸۳؛
(۴) جبران خلیل جبران ، پیامبر، و باغ پیامبر ، برگردان جعفر موید شیرازی ، ( شیراز ) ۱۳۷۲ ش ؛
(۵) جبران خلیل جبران ، الشعلة الزرقاء (رسائل جبران الی میّزیادة )، ( به اهتمام ) سلمی حفار کزبری و سهیل بشروئی ، دمشق ۱۹۷۹؛
(۶) جبران خلیل جبران ، لازاروس و باغ پیامبر ، ترجمة محسن نیکبخت ، تهران ۱۳۷۶ ش ؛
(۷) جبران خلیل جبران ، المجموعة الکاملة لمؤلّفات جبران خلیل جبران : العربیّة ، تقدیم جمیل جبر، بیروت ۱۴۱۴ الف ؛
(۸) جبران خلیل جبران ، المجموعة الکاملة لمؤلّفات جبران خلیل جبران : المعرّبة عن الانکلیزیّة ، تقدیم جمیل جبر، بیروت ۱۴۱۴ ب ؛
(۹) جبران خلیل جبران ، نامه های عاشقانه یک پیامبر: مجموعة نامه های جبران خلیل جبران به ماری هسکل بین سالهای ۱۹۲۴ـ ۱۹۰۸ ، گردآوری و اقتباس آزاد پائولوکوئلیو، برگردان آرش حجازی ، تهران ۱۳۷۹ ش ؛
(۱۰) حسن جادحسن ، الادب العربی فی المهجر ، قطر ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۱۱) کاظم حطیط ، اعلام و روّاد فی الادب العربی ، بیروت ۱۹۸۷؛
(۱۲) ریاض حنین ، احادیث عن جبران ، بیروت ۱۹۸۳ الف ؛
(۱۳) ریاض حنین ، رسائل جبران التائهة ، بیروت ۱۹۸۳ ب ؛
(۱۴) غسان خالد، جبران الفیلسوف ، بیروت ۱۹۸۳ الف ؛
(۱۵) غسان خالد ، جبران فی شخصیته و ادبه ، بیروت ۱۹۸۳ ب ؛
(۱۶) مارون عبّود، ادب العرب ، بیروت ۱۹۶۰؛
(۱۷) فوزی عطوی ، جبران خلیل جبران عبقری من لبنان ، بیروت ۱۹۸۹؛
(۱۸) ناهده فوزی ، جبران در آینه : همراه بانگاهی به کتاب پیامبر ، کرج ۱۳۸۳ ش ؛
(۱۹) یوحنّا قمیر، جبران فی المیزان ، بیروت ۱۹۹۲؛
(۲۰) عیسی ناعوری ، ادب المهجر ، قاهره ۱۹۵۹؛
(۲۱) میخائیل نعیمه ، جبران خلیل جبران : حیاته ، موته ، ادبه ، فنّه ، بیروت ۱۹۸۵؛
(۲۲) Salma Khadra Jayyusi, Trends and movements in modern Arabic poetry , Leiden ۱۹۷۷
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جُبْران خلیل جُبْران»، شماره۴۴۶۴.