• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سعید بن جبیر (جایگاه تفسیری)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از شخصیت‌های نامی دوران صدر اسلام که از تابعین به شمار می‌رود، سعید بن جبیر است.
وی که از شاگردان عبدالله بن عباس مفسر نامی و مشهور و شاگرد مبرز امام علی (علیه‌السلام) بوده، از خود تفسیری روایی ارزشمند بجای گذاشته است.



ابو‌عبداللّه یا ابو‌محمد اسدی کوفی فرزند جبیر بن هاشم اسدی (۴۵ - مستشهد ۹۵ ق) و در اصل حبشی؛ چهره‌ای تیره با خصلت‌هایی پسندیده و تابناک بود.
وی از بزرگان تابعان و از پیشوایان ایشان در فقه و حدیث و تفسیر به شمار می‌آید. قرائت قرآن را نزد ابن عباس آموخت و تفسیر قرآن را از وی دریافت نمود؛ در بیشتر موارد نیز از او روایت کرده است.
و یک ختم قرآن در یک رکعت از نماز خود در بیت‌الله‌الحرام قرائت نمود. وی را مـحـقـقین عامه و خاصه اعلم تابعین علی الاطلاق در تفسیر و در طبقات المفسرین ذکر نموده‌اند.


تفسیر وی به سبک روائی است و همانند استادش ابن عباس و مجاهد و دیگر مفسران صدر اول. این تفسیر در مطاوی تفسیرهای عامه و خاصه مندرج و محفوظ است.
ابن خلکان نوشته است سعید بن جبیر در ماه رمضان یک شب به قرائت عبدالله بن مسعود قرآن می‌خواند و یک شب به قرائت زید بن ثابت و همچنین هر شب به قرائت یکی از قراء.


او عمر خویش را در دانش‌اندوزی و فراگیری قرآن گذراند تا اینکه چهره‌ای بارز شد و پیشوای مردم گردید.
ابو‌القاسم طبری می‌گوید: «وی ثقه، حجت و امام مسلمانان است و ارباب حدیث و تفسیر همگی بر وثاقت او اتفاق نظر دارند».


او به هنگام شهادتش با طاغوت زمان خویش، حجاج بن یوسف ثقفی، مناظره‌ای کرد که بیانگر قدرت ایمان و صلابت و ثبات او بر ولایت اهل بیت (علیهم‌السّلام) است. حجاج او را در سال ۹۵ در سن ۴۹ سالگی به طرز فجیعی به شهادت رساند.


کشّی از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت می‌کند که فرمود: «سعید بن جبیر به علی بن الحسین اقتدا می‌کرد و حضرت هم او را می‌ستود و حجاج به سبب همین بود که او را شهید کرد. او در راه حق مستقیم و استوار بود».
[۳] صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۲.
[۱۶] شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۲.



علمای عامه و خاصه در مورد سعید بن جبیر آن شخصیت بزرگ و مفسر قرآن نظراتی بیان کرده‌اند که به اختصار در این بخش از مقاله می‌آوریم:

۶.۱ - قول کشی

«کشی می‌نویسد: «وقتی سعید بر حجاج وارد شد، حجاج به او گفت: تو شقیّ فرزند شکسته هستی (معکوس نام «سعید بن جبیر» است). در پاسخ گفت: مادرم اسم مرا بهتر می‌داند. گفت: نظر تو در مورد فلان و فلان چیست؟ آیا بهشتی‌اند یا دوزخی؟ گفت: اگر به بهشت وارد شدی خواهی دانست چه کسی در بهشت است و اگر به جهنم درآمدی اهل آن را دیده، خواهی دانست چه کسانی آنجایند. گفت: نظر تو درباره خلفا چیست؟» گفت: من بر کار آنان گمارده نشدم.
گفت: کدام را بیشتر دوست داری؟ گفت: آنکه خداوند از او خشنودتر است، گفت: کدام یک از آنان چنین وصفی دارد؟ گفت: این مطلب را کسی داند که بر سرّ و نجوای ایشان آگاه است. گفت: از راستگویی به من سر باز می‌زنی؟ گفت: آری، دوست ندارم که به تو دروغ بگویم».
در کتب علمای امامیه و نیز در سایر مصنفات رجالی و غیر آن از او به نیکی یاد شده است.

۶.۲ - قول ابونعیم و ابن قتیبه

ابو‌نعیم اصفهانی از خلف بن خلیفه و او از پدرش نقل می‌کند که گفت: «من شاهد قتل سعید بن جبیر بودم؛ وقتی سرش جدا شد، شنیدم گفت: لا اله الا اللّه، لا اله الا اللّه» و سومین بار را نتوانست به پایان برساند».
ابن قتیبه می‌گوید: «حجاج دستور داد تا او را گردن زدند؛ سرش بر روی زمین افتاد و می‌غلتید در حالی که می‌گفت: «لا اله الا اللّه» و این کار ادامه داشت تا اینکه حجاج به شخصی دستور داد پایش را بر دهان او نهد و او ساکت شد».


حجاج پس از این کار، بیش از یک سال دوام نیاورد و پس از ریختن خون پاک او دیگر نتوانست خون کسی را بریزد.
هنگامی که مرگ حجاج فرا رسید مکرر می‌گفت: مرا با سعید بن جبیر چه کار بود. این جمله را در حالی می‌گفت که بی‌هوش می‌شد و باز به هوش می‌آمد؛ او را در خواب می‌دید که یقه او را گرفته، می‌گوید: ‌ای دشمن خدا، به کدام گناه مرا کشتی؟ و او فریادزنان از خواب می‌پرید و می‌گفت: مرا با سعید چه کار بود.
ابن خلکان این مطلب را در «وفیات الاعیان» آورده است.


او نزد ابن عباس تعلم یافت و در راه دانش‌اندوزی ملازم او بود؛ از این‌رو ابن عباس به او اجازه نقل حدیث داد و گفت: «برای مردم نقل حدیث کن». او در حالی که طفره می‌رفت گفت: «با وجود شما چگونه حدیث نقل کنم!».
در روایت دیگری است: «در حالی که شما حضور داشته باشید؟» ابن عباس گفت: «آیا این از نعمت‌های خداوند بر تو نیست که حدیث نقل کنی و من شاهد آن باشم؟ که اگر صواب گویی، چه بهتر و اگر خطا روی، به تو بیاموزم!».


تنی چند از علما در مورد علوم سعید بن جبیر مطالبی ذکر کرده‌اند که اشاراتی به آنها خواهیم کرد:

۹.۱ - قول احمد بن حنبل

احمد بن حنبل می‌گوید: «حجاج، سعید بن جبیر را به قتل رساند؛ در هنگامی که بر روی زمین کسی نبود که محتاج علم او نباشد!».

۹.۲ - قول ابونعیم و سفیان

این مطلب را ابو‌نعیم از عمرو بن میمون و او از پدرش نیز نقل کرده است. هر گاه اهل کوفه نزد ابن عباس می‌آمدند و از او فتوا می‌خواستند، می‌گفت: «مگر ابن‌ ام الدهماء -یعنی سعید بن جبیر- در میان شما نیست؟». یحیی بن سعید می‌گوید: «مرسلات «مقصود از «مرسلات» احادیثی است که بدون سند نقل کنند.» ابن جبیر از مرسلات عطاء و مجاهد در نزد من بهتر است.
سفیان، سعید را بر ابراهیم نخعی از نظر علمی ترجیح می‌داد. او از مجاهد و طاووس داناتر بود».


سعید استاد خود را بسیار گرامی می‌داشت. او می‌گوید: «وقتی من از ابن عباس سماع حدیث می‌کردم، اگر به من اجازه می‌داد سر او را می‌بوسیدم».


ابو‌نعیم گزیده‌های تفاسیر منقول از سعید بن جبیر را گردآوری کرده و برای آن فصلی گشوده و با عنوان «آثار سعید در تفسیر» آورده است.
او درباره آیه «رَبِّ اِنِّی لِما اَنْزَلْتَ اِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ؛ پروردگارا! من به هر خیری که به سویم بفرستی سخت نیازمندم». که از زبان حضرت موسی (علیه‌السّلام) در قرآن، حکایت شده است، از سعید نقل می‌کند که گفت: «او [موسی] در آن روز به یک نیمه خرما نیازمند بود».
و درباره آیه «اَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً؛ گفت: «یعنی از نظر عقلی برجسته‌ترند».


۱. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ج۷، ص۲۳۴.    
۲. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان، ج۴، ص۲۴۱.    
۳. صدر، سیدحسن، تاسیس الشیعة، ص۳۲۲.
۴. ذهبی، محمدبن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۶۱.    
۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۲۷۶.    
۶. ابونعیم، احمدبن عبدالله، ذکر اخبار اصبهان، ج۱، ص۳۲۴.    
۷. ابن داوود، حسن بن علی، رجال ابن داود، ص۱۰۲.    
۸. شیخ طوسی، محمدبن حسن، رجال، ص۱۱۴.    
۹. کشی، محمد، رجال کشی، ص۱۱۰.    
۱۰. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، ص۱۵۷.    
۱۱. داودی، محمد بن علی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۸۸.    
۱۲. اردبیلی، محمدبن علی، جامع الرواة، ص۳۵۹.    
۱۳. خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۱۸-۱۱۹.    
۱۴. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص۳۹۰.    
۱۵. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۷۱.    
۱۶. شفیعی، محمد، مفسران شیعه، ص۶۲.
۱۷. ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۱۰۶.    
۱۸. طوسی، محمد بن حسن، الرجال، (مؤسسه آل البیت) ج۱، ص۳۳۶- ۳۳۵، چاپ نجف، شماره ۱۹۰.    
۱۹. طوسی، محمد بن حسن، الرجال، (مؤسسه آل البیت) ج۱، ص۱۱۴، چاپ نجف، شماره ۵۵.    
۲۰. ر. ک:امینی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۳۶- ۲۳۴.    
۲۱. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۴، ص۱۵۵.    
۲۲. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب، ج۴، ص۱۷۶.    
۲۳. ر. ک:ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۴، ص۳۱۰- ۲۷۲.    
۲۴. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۷۴- ۳۷۱، شماره ۲۶۱.    
۲۵. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۱۹۷.    
۲۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۴- ۱۱.    
۲۷. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۴، ص۲۹۰.    
۲۸. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۷۴- ۳۷۱، شماره ۲۶۱.    
۲۹. ر. ک:ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۴، ص۲۷۳.    
۳۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۴- ۱۱.    
۳۱. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۴، ص۲۸۳.    
۳۲. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۴، ص۲۸۳ به بعد.    
۳۳. قصص/سوره۲۸، آیه۲۴.    
۳۴. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۴.    
۳۵. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۴، ص۲۸۸.    



محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۲۹۳-۲۹۶.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تفاسیر قرن اول»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۸.    






جعبه ابزار