جایگاه تفسیر مأثور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر مأثور یعنی تفسیر
قرآن با
سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و
امامان (علیهمالسلام) در مکتب
اهل بیت (علیهمالسلام) و تفسیر
صحابه در مکتب خلفا است.
«تفسیر مأثور» ترکیبی از دو واژه تفسیر و مأثور است. تفسیر بر نمودن مفهوم، معنا و مقصود کلام
الهی و برگرفتن
پرده از چهره مراد در آیات الهی است
.
؛ اما در معنای واژه «اثر» اختلاف بسیار است؛ بر جای مانده هر چیزی را در
لغت «اثر» گویند.
رایج ترین تعریف از آن در میان محدثان این است که «اثر»، آن خبری است که از صحابه رسیده باشد.
به گفته قاسمی اثر، منقول از صحابه را گویند که اطلاق آن بر کلام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نیز صحیح است.
زبیدی نیز نوشته است: پیشوایان
حدیث بین
خبر و اثر فرق نهادهاند؛ بدین سان که گفتهاند: خبر آن است که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شود و
اثر آن است که از صحابه گزارش شود.
این، شایع ترین تعریف از اثر است؛ اما از دقت و استواری لازم برخوردار نیست. به گفته نورالدین عتر فقیهان
خراسان «اثر» را ویژه «موقوف» اصطلاحی (منقول از صحابه) میدانستند و گروهی خبر را ویژه منقول از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دانستند؛ امّا سخن معتمدی که محدثان برآناند این است که همه آنچه یاد شد را اثر میتوان گفت، چون از «اثرت الحدیث» (آن را
روایت کردم) گرفته شده است.
بر همین اساس ابن حجر، نام کتابش در
مصطلح الحدیث را
نخبة الفکر فی مصطلح اهل الاثر نامیده و
طبری کتاب عظیمش در حدیث را
تهذیب الآثار و
تفصیل معانی الثابت عن رسول الله من الاخبار نامیده است.
صبحی صالح نیز معتقد است هیچ دلیل توجیه کنندهای بر اختصاص اثر به صحابه و تابعان ارائه نشده است.
برخی عالمان و محدثان
شیعه نیز همگونی این دو را باور دارند؛ مانند
شیخ بهائی و
شهید ثانی که آورده است:اثر، اعم از
حدیث و خبر است و به هر دو اثر گفته میشود؛ بر خلاف عکس آن.
به گزارش
میر داماد، برخی از عالمان شیعه از این عنوان تنها منقول از امامان (علیهمالسلام) را مراد میکردند؛ اما
شیخ صدوق، رییس محدثان شیعه، مراد از عنوان «آثار صحیح» را تنها احادیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و اوصیای صادق آن بزرگوار (علیهالسلام) دانسته است.
آنچه از تتبع در نگاشتههای علمای شیعه برمی آید این است که اثر با حدیث مترادف است و آنان از «آثار» همان احادیث منقول از
معصوم (علیهالسلام) را مراد میکردهاند و این اصطلاحات اگر هم در میان آثار شیعی یافت شوند نو ظهورند.
در روایات و لسان ائمه (علیهمالسلام) گاهی از احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با عنوان اثر یاد شده است.
شیخ مفید نیز اثر را بر حدیث و احادیث اطلاق کرده است.
ابوحنیفه
نعمان بن محمد (م. ۳۶۷ ق.) یکی از آثارش را
الاقتصار بصحیح الآثار عن الائمه الاطهار نامیده است. علی بن محمد بن علی خزاز رازی، نیز کتابش درباره
روایت امامت امامان (علیهمالسلام) را
کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر و احمد بن محمد بن عیّاش جوهری
مقتضب الاثر فی النص علی عدد الائمة الاثنی عشر نامیده است.
بنابراین میتوان گفت تفاوت میان عناوین «حدیث»، «اثر» و «خبر» در
سده های متأخّر مطرح شده است و در کتاب های پیشینیان سخنی از آن ها نیست، به هر حال، گر چه فهرست نگاران غالباً از آثار، منقول از صحابه را مراد میکنند؛ ولی آنچه اکنون بیشتر در بیان و بنان عالمان جاری است عام بودن معنای اثر است و مراد ما در این بحث نیز همان معنای اعم است.
اما تفسیر مأثور به گفته ذهبی عبارت است از تفسیر آیات قرآن با آیات دیگر و تفسیر آیات با آنچه از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است و نیز نقل های صحابه و تابعان در تفسیر آیات.
محمد حسین علی صغیر نیز دیدگاه ذهبی در تفسیر مأثور را پذیرفته و اندکی آن را شرح داده است
؛ اما این تعریف استوار نیست، زیرا اولا آیاتی از
قرآن که در تفسیر و تبیین دیگر آیات آمدهاند، تفسیر اثری نیستند، ثانیاً سخن تابعان در آیات
الهی را جزو تفسیر مأثور شمرده است. وی تفسیر مأثور را از آن جهت شامل اقوال تابعان دانسته است که تفاسیر معروف با این عنوان، بر اقوال آنان نیز مشتمل است.
روشن است که این استدلال استوار نیست؛ گویا استوارتر این است که در تعریف بگوییم، تفسیر و تبیین آیات الهی است با سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و
امامان (علیهمالسلام) در مکتب
اهل بیت (علیهمالسلام) و تفسیر قرآن با سنت پیامبر و صحابه در مکتب خلفا.
برای وضوح بحث، جایگاه و حجیت تفسیر مأثور را بر اساس مصادیق سه گانه آن در مکتب خلفا به عناوین زیر مراجعه شود:
۱.
تفسیر مأثور از پیامبر۲.
تفسیر مأثور از امامان۳.
تفسیر مأثور از صحابه
(۱) سید عبدالحسین شرف الدین (م ۱۳۷۷ق)، اجوبة مسائل، صیدا، مطبعة العرفان، ۱۳۷۳ق.
(۲) ابومنصور الطبرسی (م ۵۲۰ق)، الاحتجاج، به کوشش سید محمد باقر، دارالنعمان، ۱۳۸۶ق.
(۳) نورالله الحسینی الشوشتری (م ۱۰۱۹ق)، احقاق الحق، تعلیقات شهاب الدین نجفی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۶ق.
(۴) ابن حزم الاندلسی (م ۴۵۶ق)، الاحکام فی اصول الاحکام، به کوشش احمد شاکر، قاهرة، زکریا یوسف، مطبعة العاصمه.
(۵) جوادی آملی، ادب فنای مقربان، قم، اسراء، ۱۳۸۷ ش.
(۶) المفید (م ۴۱۳ق)، الارشاد، به کوشش آل البیت (علیهمالسلام)، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
(۷) الشوکانی (م ۱۲۵۰ق)، ارشاد الفحول، بیروت، دارابن حزم، ۱۴۲۵ق.
(۸) سعید الحوّی، الاساس فی التفسیر، دارالسلام، ۱۴۰۹ق.
(۹) الواحدی (م ۴۶۸ق)، اسباب النزول، به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱ق.
(۱۰) ابن عبدالبر (م ۴۶۳ق)، الاستیعاب، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
(۱۱) ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م ۶۳۰ق)، اسد الغابه، به کوشش علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
(۱۲) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ق)، الاصابه، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
(۱۳) سید محمد تقی الحکیم، الاصول العامة للفقه المقارن، آل البیت (علیهمالسلام) للطباعة والنشر، ۱۹۷۹ م.
(۱۴) ابن قیم الجوزیه (م، ۷۵۱ق)، اعلام الموقعین، به کوشش طه عبدالرئوف، بیروت، دارالجیل، ۱۹۷۳ م.
(۱۵) المفید (م ۴۱۳ق)، الامالی، به کوشش غفاری و استاد ولی، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
(۱۶) المجلسی (م ۱۱۱۰ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۱۷) ابوحیان الاندلسی (م ۷۵۴ق)، البحرالمحیط، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ق.
(۱۸) الحر العاملی (م ۱۱۰۴ق)، وسائل الشیعه، قم، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ق.
(۱۹) سید شرف الدین علی الحسینی استر آبادی (م ۹۶۵ق)، تأویل الآیات الظاهره، قم، مدرسة الامام المهدی (عج)، ۱۴۰۷ق.
(۲۰) الزبیدی (م ۱۲۰۵ق)، تاج العروس، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.
(۲۱) الطوسی (م ۴۶۰ق)، التبیان، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۲) المصطفوی، التحقیق، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۲۳) خلیل (م ۱۷۵ق)، ترتیب العین، به کوشش المخزومی و دیگران، دارالهجرة، ۱۴۰۹ق.
(۲۴) ابن عاشور (م ۱۳۹۳ق)، تفسیر التحریر والتنویر، مؤسسة التاریخ.
(۲۵) ابن قتیبة (م ۲۷۶ق)، تفسیر غریب القرآن، به کوشش سید احمد صقر، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۳۹۸ق.
(۲۶) ابن کثیر (م ۷۷۴ق)، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۹ق.
(۲۷) الفخر الرازی (م ۶۰۶ق)، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۲۸) وهبة الزحیلی، التفسیر المنیر، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۱ق.
(۲۹) التفسیر والمفسرون، محمد حسین الذهبی، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ق.
(۳۰) ابن عبدالبر (م ۴۶۳ق)، جامع بیان العلم وفضله، به کوشش ابی الاشیال الزهیری، ریاض، دارابن جزری، ۱۴۱۶ق.
(۳۱) الطبری (م ۳۱۰ق)، البیان، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ق.
(۳۲) القرطبی (م ۶۷۱ق)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۳۳) ابن ابی حاتم الرازی (م ۳۲۷ق)، الجرح والتعدیل، دکن، دائرة المعارف العثمانیه، بیروت، دارالفکر، ۱۳۷۲ق.
(۳۴) عبدالغنی عبدالخالق، حجیة السنه، الدارالعالمیة، ۱۴۱۵ق.
(۳۵) نجم الدین العسکری (م ۱۳۹۰ق)، حدیث الثقلین، نجف، مطبعة الآداب.
(۳۶) محمد حسن مظفر (م ۱۳۷۵ق)، دلائل الصدق، قاهرة، دارالعلم، ۱۳۹۶ق.
(۳۷) محمد بن محمد البابرتی (م ۷۸۶ق)، الردود والنقود، به کوشش ضیف الله، سعودی، مکتبة الرشد، ۱۴۲۶ق.
(۳۸) الشهید الثانی (م ۹۶۵ق)، الرعایة فی علم الدرایه، به کوشش عبدالحسین، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.
(۳۹) المرعشی الداماد، الرواشح السماویه، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۵ق.
(۴۰) الآلوسی (م ۱۲۷۰ق)، روح المعانی، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ق.
(۴۱) قاضی عیاض (م ۵۴۴ق)، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
(۴۲) الحاکم الحسکانی (م ۵۰۶ق)، شواهد التنزیل، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق.
(۴۳) عیادة ایوب الکبیسی، صحابة رسول الله، دمشق، دارالقلم، ۱۴۰۷ق.
(۴۴) احمد ابن حجرالهیتمی (م ۹۷۴ق)، الصواعق المحرقه، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، مصر، مکتبة القاهره.
(۴۵) سید حامد حسین اللکهنوی (م ۱۳۰۶ق)، عبقات الانوار، به کوشش مولانا بروجردی، قم، محقق، ۱۴۰۴ق.
(۴۶) العلل المتناهیه(م ۵۹۷ق)، به کوشش خلیل، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۳ق.
(۴۷) صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، قم، مکتبة الحیدریة، ۱۴۱۷ق.
(۴۸) سید قطب (م ۱۳۸۶ق)، فی ظلال القرآن، القاهرة، دارالشروق، ۱۴۰۰ق.
(۴۹) محمد جمال الدین القاسمی، قواعدالتحدیث، به کوشش مصطفی، بیروت، الرسالة، ۱۴۲۵ق.
(۵۰) الکلینی (م ۳۲۹ق)، الکافی، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۵۱) الزمخشری (م ۵۳۸ق)، الکشاف، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۵۲) الخطیب البغدادی (م ۴۶۳ق)، الکفایة فی علم الروایه، به کوشش احمد عمر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۵ق.
(۵۳) ابن منظور (م ۷۱۱ق)، لسان العرب، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۵۴) محمد حسین علی الصغیر، المبادئ العامة لتفسیر القرآن، بیروت، دارالمورخ العربی، ۱۴۲۰ق.
(۵۵) الطبرسی (م ۵۴۸ق)، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ق.
(۵۶) القاسمی (م ۱۳۳۲ق)، محاسن التأویل، به کوشش محمد باسل، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق.
(۵۷) ابن عطیه الاندلسی (م ۵۴۶ق)، المحرر الوجیز، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ق.
(۵۸) سید عبدالحسین شرف الدین (م ۱۳۷۶ق)، المراجعات، به کوشش الراضی، بیروت، ۱۴۰۲ق.
(۵۹) النوری (م ۱۳۲۰ق)، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ق.
(۶۰) الغزالی (م ۵۰۵ق)، المستصفی، به کوشش محمد عبدالسلام، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
(۶۱) ابن قتیبة (م ۳۷۶ق)، المعارف، به کوشش ثروت عکاشة، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ش.
(۶۲) مجمع اللغة العربیة، معجم الفاظ القرآن الکریم، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۳ش.
(۶۳) الراغب (م ۴۲۵ق) مفردات، ، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۶۴) ابن تیمیه (م ۷۲۸ق)، مقدمة فی اصول التفسیر، به کوشش محمود نصار، قاهرة، مکتبة التراث الاسلامی.
(۶۵) حسن عبدالغنی، المنافقون و شعب الایمان، دوحه، دارالثقافة، ۱۴۰۷ق.
(۶۶) محمد سعید منصور، منزلة السنة من الکتاب، قاهرة، مکتبة وهبة، ۱۴۱۳ق.
(۶۷) نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، دمشق، دارالفکر، ۱۴۲۹ق.
(۶۸) صلاح الدین بن احمد، منهج نقد المتن، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
(۶۹) الشاطبی (م ۷۹۰ق)، الموافقات فی اصول الشریعه، بیروت، به کوشش محمد عبدالباقر، مکتبة العصریة، ۱۴۲۱ق.
(۷۰) محمد علی تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۶ م.
(۷۱) الذهبی (م ۷۴۸ق)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، به کوشش البجاوی، بیروت، الدارالمعرفة، ۱۳۸۲ق.
(۷۲) الطباطبایی (م ۱۴۰۲ق)، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۷۳) احمد حسین یعقوب، نظریة عدالة الصحابه، قم، انصاریان، ۱۴۱۳ ق.
(۷۴) ابراهیم علی سالم، النفاق والمنافقون، مطبعة حسنی.
(۷۵) سید علی الحسینی المیلانی، نفحات الازهار فی خلاصة عبقات، مؤلف، ۱۴۱۴ق.
(۷۶) علی بن حسین الکرکی (م ۹۴۰ق)، نفحات اللاهوت، تهران، مکتبة نینوی، الحدیثه.
(۷۷) سید حسن صدر (م ۱۳۵۱ق)، نهایة الدرایه، به کوشش الغرباوی، قم، المشعر.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «جایگاه تفسیر مأثور»، جلد ۸، صفحه۱۹۴.