جایگاه تفسیر صحابه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر صحابه یعنی صحابیان مفسر و ویژگی ها و اعتبار تفسیر آنان است.
صحابه در
لغت جمع «صاحب»، و صاحب از ریشه «ص ح ب» و به معنای ملازم و همنشین است.
درباره تعریف اصطلاحی صحابه اختلاف است؛ ولی تعریف
ابن حجر را بیشتر متأخران از او، پذیرفتهاند.
از دیدگاه وی صحابی کسی است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را ملاقات کرده، به او
ایمان آورده و با
اسلام از
دنیا رفته باشد.
گرچه در این تعریف نیز مناقشه جدّی شده
؛ ولی همین تعریف ملاک بحث حاضر است.
بی تردید مهم ترین مرجع
مسلمانان در تفسیر و تبیین احکام پس از پیامبر، صحابهای بودند که سال ها از نزدیک با آن حضرت بوده و با معانی آیات
قرآن آشنا شده بودند. آنان تفسیر بسیاری از آیات را بیواسطه از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده بودند. این امر در کنار آشنایی آنان با اسباب و شرایط زمانی و مکانی نزول آیات،
ادبیات عرب در عصر نزول و
سیره عملی و علمی
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، تفسیر صحابه را چون گنجینهای عظیم در برابر دیدگان مفسران در طول تاریخ تفسیر قرار داده است. به طور کلی صحابه حلقه واسطه میان پیامبر و
تابعین بودند و علم به بسیاری از معارف قرآنی از طریق ایشان برای دیگران حاصل شده است.
گذشته از ضرورت تفسیر به جهت شناخت احکام اسلام و آموزههای قرآنی برای عمل بدان ها و اجرای آن ها در حوزههای حکومتی، اجتماعی و مسائل فردی، ورود خیل عظیمی از ملت ها و پیروان
ادیان دیگر به
اسلام در نتیجه فتوحات اسلامی که در عین ناآشنایی به زبان عربی خواستار شناخت قرآن و معارف قرآنی بودند، در کنار ظهور نسل جدید مسلمانان (تابعین) و نیاز آن ها به فراگیری اصول اسلام و احکام
شریعت را باید مهم ترین انگیزههای صحابه در
تفسیر قرآن کریم دانست؛ اما اینکه مسئله امامت و جانشینی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در شمار انگیزههای صحابه در تفسیر ذکر شود سخنی سست و غیر محققانه است، زیرا تفسیر صحابه عمدتاً از مجادلات سیاسی و کلامی خالی بوده است، حتی امیرمؤمنان
علی (علیهالسلام) زمانی که ابن عباس را برای ارشاد و اتمام حجّت نزد
خوارج فرستاد او را از احتجاج به آیات قرآن باز داشت.
البته همه صحابه درک یکسانی از معانی و مفاهیم قرآن نداشتند
، بلکه فهم برخی از آنان به سبب تفاوت آنها در استعداد عقلی، میزان حضور علمی نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، شناخت زمان نزول آیات و آگاهی آنان به
شعر و
زبان، متفاوت بوده است،
بنابراین، نظر
ابن خلدون که گفته است:چون قرآن به زبان
عرب و بنابر اسلوب
بلاغت آن ها نازل شده است، همه اصحاب، معانی مفردات و ترکیبات قرآنی را میفهمیدند
تنها در صورتی پذیرفتنی است که مقصود وی فهم اجمالی آیات قرآن باشد نه فهم تفصیلی و دقیق آن، چنان که خود او نیز در ادامه سخن به آن اشاره کرده است.
شواهد تاریخی چون فهم نادرست عدی از آیه «وکلوا واشرَبوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ»
و نیز
عایشه از آیه «والَّذینَ یُؤتونَ ما ءاتَوا وقُلوبُهُم وجِلَةٌ...»
، پوشیده ماندن معنای «أبّ» در آیه «وفکهَةً واَبًّا»
بر ابوبکر
، عاجز ماندن
عمر از بیان معنای «أبّ» در آیه مذکور
و «تخوّف» در آیه «اَو یَأخُذَهُم عَلی تَخَوُّف...»
و آرزوی فهمیدن معنای «کلاله» در آیه «یَستَفتونَک قُلِ اللّهُ یُفتیکم فِی الکللَةِ»
و
اعتراف ابن عباس به اینکه معنای «فاطر» را در آیه «فاطِرِ السَّموت...»
از نزاع دو
اعرابی بر سر
چاه آبی فهمیده است
، به خوبی بیانگر این واقعیت اند.
تفسیر صحابه، به سبب موقعیت خاص زمانی و اتصال به پیامبر ویژگی هایی دارد که آن را از تفسیر متأخران ممتاز میسازد. در عهد صحابه همه آیات قرآن به طور منظم تفسیر نشده، بلکه تنها آیاتی که درباره آن ها سؤال شده یا فهم آن ها دشوار بوده تفسیر شدهاند و بیشترین تفسیر هم درباره آیات الاحکام بوده است. صحابیان اغلب به معنای اجمالی
آیه، توضیح معنای لغوی و ذکر سبب نزول آیات بسنده میکردند و
استنباط فقهی یا تفسیر قرآن به قرآن نمود جدی و عمومی نداشت و از همین رو تفسیر صحابه ساده و روان بود و صریح، قاطع و با پرهیز از سخنان شک برانگیز بیان میشد. به طور کلی اختلاف در میان مفسران صحابهاندک بود. در این دوران تفسیر به صورت شفاهی نقل میشد و شعبهای از علوم حدیث به شمار میرفت که بر اثر ممنوعیت نگارش
حدیث از سوی خلفا هیچ تفسیری به طور رسمی تدوین نشد. تنها تفسیر مدون و مرفوعی که به صورت غیر رسمی در این دوره تدوین شد همان مصحف خاص امام علی (علیهالسلام) است. تفسیر در عصر صحابه تا حد زیادی از اسرائیلیات پیراسته بود.
مفسران و محدثان عامّه درباره حجیّت تفسیر مرفوع صحابه یعنی آنچه از پیامبر نقل کردهاند از یک سو و تفسیر موقوف ایشان یعنی سخنان خود صحابه در تفسیر قرآن از سوی دیگر به تفصیل بحث کرده و نظرهای مختلفی ارائه کردهاند؛ بعضی شدیداً دچار افراط شده و سنت صحابه اعم از قول و فعل و تقریر و مواضع آنان را یکسره حجّت و در حکم حدیث مرفوع دانستهاند.
این دیدگاه مبتنی بر نظریّه مشهور «عدالت صحابه» است. این گروه با استناد به پارهای آیات و روایات
، عدالت صحابه و در پی آن حجیّت سنت آنان را نتیجه گرفتهاند. عدالت صحابه از دیدگاه ایشان نفی هرگونه
دروغ، ناهنجاری و
شک و تردید از صحابه و قرار نگرفتن آنان در معیارهای
جرح و تعدیل است
؛ امّا این نظریّه از جهات مختلف مردود است؛ آیات مورد استناد آنان نه تنها بر
عدالت صحابه دلالتی ندارد
، بلکه قرآن بسیاری از صحابیان را نکوهش کرده است.
نزول آیات فراوان در مذمّت و
لعن منافقان (سورههای
منافقون و
توبه ) سندی خلل ناپذیر بر وجود جریان نفاق گسترده در میان صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است، به طوری که ابن عباس علت نامیده شدن سوره توبه به «الفاضحه» را نزول آیات فراوان از این سوره در نکوهش بسیاری از صحابیان میداند.
روایات مورد استناد ایشان نیز به
اعتراف بسیاری از عالمان
اهل سنت مجعول و غیر قابل استنادند.
گذشته از سست بودن ادله صاحبان این نظریه، واقعیّت زندگی بسیاری از صحابیان نیز آن را نفی میکند.
این گونه است که برخی مراد ازعدالت صحابه را تنها عدم تعمّد آنان بر کذب بیان کرده و در پی آن به پذیرش روایات آنان بدون بحث درباره وثاقت و عدالتشان معتقد شدهاند.
این نیز سخنی نادرست است، زیرا عدالت به معنای عدم تعمّد بر کذب هیچ دلالتی بر حجیّت سنت صحابه ندارد. افزون بر اینکه صدور روایت «من کذب علی متعمداً فلیتبوأ مقعده من النار»
که به تواتر از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است نشان دهنده وجود کذب و نسبت دادن عمدی آن به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در زمان آن حضرت است.
گروهی دیگر آن دسته از روایات موقوف صحابه را که جز از طریق
وحی به دست نمیآید و نشان دهنده اخذ آن روایات از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)است مانند اخبار قیامت و اسباب نزول، در حکم حدیث مرفوع دانستهاند؛ اما روایات موقوفی را که بیانگر
اجتهاد شخصی صحابیان اند، متوقف بر خود صحابه دانسته
و در نهایت برخی بر این باورند که صحابه نیز همچون دیگران باید
جرح و تعدیل شوند و روایاتشان بررسی شوند.
اما دانشمندان شیعه با نفی نظریه عدالت
صحابه معتقدند در کنار صحابیان عادل، بعضی از صحابه منافق و فاسق و بعضی نیز مجهول الحالاند.
از دیدگاه شیعه تفسیر منقول از صحابه هرچند والامقام و جلیل القدر باشند، موقوف است و اسناد آن به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تا زمانی که خود صحابی اسناد نداده، روا نیست.
از معاصران، آیة الله معرفت، تفسیر صحابه را با دو شرطِ صحت اسناد به آنان و بلند مرتبه بودن ایشان، معتبر و از منابع اصلی در تفسیر میداند
؛ اما
علامه طباطبایی با اشاره به این مطلب که دلیلی بر حجیت گفتار غیر معصوم نیست، در اعتبار تفسیر صحابه تردید کرده است.
آیة الله جوادی آملی نیز همچون سایر علما و مفسران
شیعه معتقد است روایات تفسیری صحابه حتی اگر درباره اسباب نزول باشند حجیتی ندارند و تنها میتوانند زمینه ساز برداشت های تفسیری باشند.
(۱) محمد علی مهدوی راد، آفاق تفسیر (مقالات و مقولاتی در تفسیر پژوهی)، تهران، هستی نما، ۱۳۸۲ش.
(۲) السیوطی (م ۹۱۱ق)، الاتقان، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۷ق.
(۳) ابومنصور الطبرسی (م ۵۲۰ق)، الاحتجاج، به کوشش بهادری و هادی به، تهران، اسوه، ۱۴۱۶ق.
(۴) ابن حزم الاندلسی (م ۴۵۶ق)، الاحکام فی اصول الاحکام، به کوشش احمد شاکر، قاهرة، زکریا یوسف، مطبعة العاصمه.
(۵) ابن عبدالبر (م ۴۶۳ق)، الاستیعاب، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
(۶) ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م ۶۳۰ق)، اسد الغابه، به کوشش علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
(۷) محمد بن الجزری (م ۸۳۳ق)، اسمی المناقب، به کوشش محمودی، ۱۴۰۳ق.
(۸) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ق)، الاصابه، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
(۹) سید محمد تقی الحکیم، الاصول العامة للفقه المقارن، آل البیت (علیهمالسلام) للطباعة والنشر، ۱۹۷۹ م.
(۱۰) محمود ابوریّة (م ۱۳۸۵ق)، اضواء علی السنة المحمدیه، دارالکتاب الاسلامی.
(۱۱) بنت الشاطی، اعجاز بیانی قرآن، ترجمه صابری، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۶ش.
(۱۲) الزرکلی (م ۱۳۸۹ق)، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۹۷م.
(۱۳) محمد بن احمد الذهبی (م ۷۴۸ق)، الاعلام بوفیات الاعلام، به کوشش مصطفی و ربیع ابوبکر، بیروت، الکتب الثقافیه، ۱۴۱۳ق.
(۱۴) المفید (م ۴۱۳ق)، اوائل المقالات، به کوشش الانصاری، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
(۱۵) ابن الانباری (م ۳۲۸ق)، ایضاح الوقف والابتداء، به کوشش رمضان، دمشق، مجمع اللغة العربیة، ۱۳۹۰ق.
(۱۶) المجلسی (م ۱۱۱۰ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۱۷) الزرکشی (م ۷۹۴ق)، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۵ق.
(۱۸) الصفار (م ۲۹۰ق)، بصائرالدرجات، به کوشش کوچه باغی، تهران، اعلمی، ۱۴۰۴ق.
(۱۹) الخوئی (م ۱۴۱۳ق)، البیان فی تفسیر القرآن، انوارالهدی، ۱۴۰۱ق.
(۲۰) پیام جاویدان (فصلنامه)، تهران، سازمان اوقاف و امور خیریه.
(۲۱) سید حسن صدر (م ۱۳۵۴ق)، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلامی، اعلمی.
(۲۲) ابن خلدون (م ۸۰۸ق)، تاریخ ابن خلدون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ق.
(۲۳) الخطیب البغدادی (م ۴۶۳ق)، تاریخ بغداد، به کوشش عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
(۲۴) فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ترجمه فهمی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۲ق.
(۲۵) السیوطی (م ۹۱۱ق)، تاریخ الخلفاء، به کوشش عبدالحمید، قم، الرضی، ۱۴۱۱ق.
(۲۶) محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۶ش.
(۲۷) ابن عساکر (م ۵۷۱ق)، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
(۲۸) محمد باقر حجتی، تحقیق حول ابن عباس و مکانته فی التفسیر، بیروت، دارالروضة، ۱۴۱۰ق.
(۲۹) السیوطی (م ۹۱۱ق)، تدریب الراوی، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۹ق.
(۳۰) جوادی آملی، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۷۸ش.
(۳۱) راشد عبدالمنعم، تفسیر ابن عباس، الکتب الثقافیة، ۱۴۱۱ق.
(۳۲) معرفت، التفسیر الاثری الجامع، قم، التمهید، ۱۳۸۳ق.
(۳۳) ابن عاشور (م
۱۳۹۳ق)، تفسیر التحریر والتنویر، مؤسسة التاریخ.
(۳۴) محمد عبدالرحیم، تفسیر الصحابه، القاهرة، مکتبة التراث الاسلامی، ۱۹۹۱ م.
(۳۵) ابن کثیر (م ۷۷۴ق)، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ق.
(۳۶) ابراهیم بن حسن، التفسیر المأثور عن عمر بن الخطاب، دارالعربیة للکتاب، ۱۹۸۳ م.
(۳۷) معرفت، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۳ش.
(۳۸) الذهبی، التفسیر والمفسرون، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۷ق.
(۳۹) معرفت، التفسیر والمفسرون، مشهد، الجامعة الرضویة، ۱۴۱۸ق.
(۴۰) ابوالصلاح الحلبی (م ۴۴۷ق)، تقریب المعارف فی الکلام، به کوشش استادی، قم، ۱۴۰۴ق.
(۴۱) معرفت، التمهید فی علوم القرآن، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
(۴۲) الفیروزآبادی (م ۸۱۷ق)، تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، بیروت، دارالفکر.
(۴۳) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ق)، تهذیب التهذیب، به کوشش مصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
(۴۴) الطبری (م ۳۱۰ق)، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
(۴۵) القرطبی (م ۶۷۱ق)، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
(۴۶) ابن ابی حاتم الرازی (م ۳۲۷ق)، الجرح والتعدیل، دکن، دائرة المعارف العثمانیة، بیروت، دارالفکر، ۱۳۷۲ق.
(۴۷) جعفر مرتضی العاملی، حقایق هامة حول القرآن الکریم، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۴۸) ابونعیم الاصفهانی (م ۴۳۰ق)، حلیة الاولیاء، به کوشش مصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق.
(۴۹) الصدوق (م ۳۸۱ق)، الخصال، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۵۰) احمد محمد النمر، الخطاب القرآنی، لبنان، ام القری، ۱۴۲۴ق.
(۵۱) هاشم معروف الحسنی، دراسات فی الحدیث والمحدثین، بیروت، دارالتعارف، ۱۳۹۸ق.
(۵۲) حسن یونس عبیدو، دراسات و مباحث فی تاریخ التفسیر، القاهرة، مرکز الکتاب للنشر.
(۵۳) السیوطی (م ۹۱۱ق)، الدرالمنثور، بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۶۵ق.
(۵۴) السید المرتضی (م ۴۳۶ق)، الذریعة الی اصول الشریعه، به کوشش گرجی، تهران، دانشگاه، ۱۳۴۰ش.
(۵۵) الآلوسی (م ۱۲۷۰ق)، روح المعانی، به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
(۵۶) ابن طاوس (م ۶۶۴ق)، سعدالسعود، به کوشش تبریزیان، قم، دلیل، ۱۴۲۱ق.
(۵۷) شیخ عباس القمی (م ۱۳۵۹ق)، سفینة البحار، به کوشش مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۶ق.
(۵۸) البیهقی (م ۴۵۸ق)، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
(۵۹) محمد باقر حجتی، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، بنیاد قرآن، ۱۳۶۰ش.
(۶۰) الذهبی (م ۷۴۸ق)، سیر اعلام النبلاء، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ق.
(۶۱) ابن هشام (م ۸ - ۲۱۳ق)، السیرة النبویه، به کوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه.
(۶۲) محمد علی مهدوی راد، سیر نگارشهای علوم قرآنی، تهران، هستی نما، ۱۳۸۴ش.
(۶۳) ابن ابی الحدید (م ۶۵۶ق)، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل، داراحیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق.
(۶۴) خضیر جعفر، الشیخ الطوسی مفسراً، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۸ش.
(۶۵) البخاری (م ۲۵۶ق)، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
(۶۶) النووی (م ۶۷۶ق)، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
(۶۷) ابی الفرج الجوزی (م ۵۹۷ق)، صفة الصفوه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۳ق.
(۶۸) احمد ابن حجرالهیتمی (م ۹۷۴ق)، الصواعق المحرقه، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، مصر، مکتبة القاهره.
(۶۹) ابنسعد، الطبقات الکبرى (م ۲۳۰ق)، الطبقات الکبری، به کوشش محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق.
(۷۰) الطبرانی (م ۳۶۰ق)، طرق حدیث من کذب علی، الغماری، بیروت، دارالبشائر، ۱۴۱۷ق.
(۷۱) الصدوق (م ۳۸۱ق)، عیون اخبارالرضا (علیهالسلام)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۴ق.
(۷۲) الامینی (م ۱۳۹۰ق)، الغدیر، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۶ش.
(۷۳) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ق)، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه.
(۷۴) احمد امین، فجر الاسلام، قاهرة، النهضة المصریه، ۱۹۶۴ م.
(۷۵) ویلیام کی فرانکنا، فلسفه اخلاق، ترجمه: صادقی، قم، طه، ۱۳۷۶ش.
(۷۶) ابن الندیم (م ۴۳۸ق)، الفهرست، تهران، مروی،
۱۳۹۳ق.
(۷۷) محمد تقی شوشتری، قاموس الرجال، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۷۸) الکلینی (م ۳۲۹ق)، الکافی، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ش.
(۷۹) الزمخشری (م ۵۳۸ق)، الکشاف، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۸۰) حاجی خلیفه (م ۱۰۶۷ق)، کشف الظنون، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ق.
(۸۱) المتقی الهندی (م ۹۷۵ق)، کنزالعمال، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ق.
(۸۲) السیوطی (م ۹۱۱ق)، اللآلی المصنوعه، به کوشش ابوعبدالرحمن عویضه، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
(۸۳) ابن منظور (م ۷۱۱ق)، لسان العرب، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۸۴) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ق)، لسان المیزان، بیروت، الاعلمی، ۱۳۹۰ق.
(۸۵) هبة الله شیرازی (م ۴۷۰ق)، المجالس المؤیدیه، به کوشش مصطفی، بیروت، دارالاندلس.
(۸۶) الطریحی (م ۱۰۸۵ق)، مجمع البحرین، به کوشش الدراسات الاسلامیة، تهران، البعثة، ۱۴۱۷ق.
(۸۷) ابن عطیة الاندلسی (م ۵۴۶ق)، المحرر الوجیز، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۳ق.
(۸۸) اجنتس جولد تسیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، به کوشش عبدالحلیم النجار، القاهرة، مکتبة الخانجی، ۱۳۷۴ق.
(۸۹) الحاکم النیشابوری (م ۴۰۵ق)، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱.
(۹۰) احمد بن حنبل (م ۲۴۱ق)، مسند احمد، بیروت، دارصادر.
(۹۱) ابن ابی داود السجستانی (م ۲۷۵ق)، المصاحف، به کوشش عبدالسبحان واعظ، دارالبشائر، ۱۴۲۳ق.
(۹۲) الحاکم النیشابوری، معرفة علوم الحدیث، به کوشش سید معظم حسین و دیگران، بیروت، دارالآفاق الحدیث، ۱۴۰۰ق.
(۹۳) المامقانی (م ۱۳۵۱ق)، مقباس الهدایه، به کوشش المامقانی، قم، آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۱ق.
(۹۴) آرتور جفری، مقدمتان فی علوم القرآن، به کوشش عبدالله اسماعیل، مصر، الخانجی، ۱۳۹۲ق.
(۹۵) الشهرزوری (م ۶۴۳ق)، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث، به کوشش صلاح بن محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۹۹۵ م.
(۹۶) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ق)، مقدمة فتح الباری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۹۷) ابن تیمیه (م ۷۲۸ق)، مقدمة فی اصول التفسیر، به کوشش عدنان زرزور، بیروت، دارالقرآن الکریم، ۱۳۹۱ق.
(۹۸) الشهرستانی (م ۵۴۸ق)، الملل والنحل، به کوشش سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۹۵ق.
(۹۹) ابن شهر آشوب (م ۵۸۸ق)، مناقب آل ابی طالب، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، الحیدریة، ۱۳۷۶ق.
(۱۰۰) مصطفی الصاوی الجوینی، مناهج فی التفسیر، المعارف.
(۱۰۱) الزرقانی، مناهل العرفان، به کوشش احمد شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶ق.
(۱۰۲) الشاطبی (م ۷۹۰ق)، الموافقات فی اصول الاحکام، دارالفکر.
(۱۰۳) ابن الجوزی (م ۵۹۷ق)، الموضوعات، به کوشش عبدالرحمن، مدینة، المکتبة السلفیة، ۱۹۶۹ م.
(۱۰۴) الذهبی (م ۷۴۸ق)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، به کوشش معوض و عادل احمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۹۹۵م.
(۱۰۵) الطباطبایی (م ۱۴۰۲ق)، المیزان، بیروت، اعلمی،
۱۳۹۳ق.
(۱۰۶) سید عبدالحسین شرف الدین (م ۱۳۷۷ق)، النص والاجتهاد، به کوشش ابومجتبی، سیدالشهداء، ۱۴۰۴ق.
(۱۰۷) احمد حسین یعقوب، نظریة عدالة الصحابه، قم، انصاریان، ۱۴۱۳ق.
(۱۰۸) صبحی صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوة، ۱۴۱۵ق.
(۱۰۹) الحر العاملی (م ۱۱۰۴ق)، وسائل الشیعه، قم، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ق.
(۱۱۰) القندوزی (م ۱۲۹۴ق)، ینابیع الموده، به کوشش علی جمال اشرف، تهران، اسوه، ۱۴۱۶ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «جایگاه تفسیر صحابه»، جلد ۸، صفحه ۲۲۷.