جایگاه اخلاق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در دیدگاه الهی یکی از گزارههای مهم، پایبندی به
اخلاق و پرورش اخلاق و
تزکیه نفوس است و گویی همه ارزشها را در این ارزش بزرگ خلاصه میکند، و فلاح و
رستگاری و نجات را در آن میشمرد.
یکی از اهداف اصلی بعثت
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تزکیه نفوس و
تربیت انسانها و پرورش
اخلاق حسنه بوده است؛ حتی میتوان گفت
تلاوت آیات الهی و تعلیم کتاب و
حکمت، مقدمهای است برای مساله تزکیه نفوس و تربیت انسانها؛ همان چیزی که هدف اصلی
علم اخلاق را تشکیل میدهد.
شاید به همین دلیل «
تزکیه» در برخی
آیات بر «تعلیم» پیشی گرفته است، چرا که هدف اصلی و نهائی «تزکیه» است هرچند در عمل «تعلیم» مقدم بر آن میباشد.
«هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم
آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من
قبل لفی ضلال مبین»
«لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم
آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من
قبل لفی ضلال مبین»
«کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم
آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون»
و اگر در سه
آیات دیگر «تعلیم» بر «
تزکیه اخلاق» پیشی گرفته، ناظر به ترتیب طبیعی و خارجی آن است، که معمولا «تعلیم» مقدمهای است برای «تربیت و تزکیه»؛ «ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم
آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم»
این احتمال در تفسیر
آیات چهارگانه فوق نیز دور نیست که منظور از این تقدیم و تاخیر این است که این دو (
تعلیم و تربیت) در یکدیگر تاثیر متقابل دارند؛ یعنی، همان گونه که آموزشهای صحیح سبب بالا بردن سطح اخلاق و تزکیه نفوس میشود، وجود
فضائل اخلاقی در انسان نیز سبب بالا بردن سطح
علم و دانش اوست؛ چرا که انسان وقتی میتواند به حقیقت علم برسد که از «
لجاجت» و «
کبر» و «
خودپرستی» و «
تعصب کورکورانه» که سد راه پیشرفتهای علمی است خالی باشد، در
غیر این صورت اینگونه مفاسد اخلاقی حجابی بر چشم و دل او میافکند که نتواند چهره
حق را آن چنان که هست مشاهده کند و طبعا از
قبول آن وا میماند.
این نکات نیز در
آیات چهارگانه فوق
قابل دقت است:
اولین آیه، قیام پیغمبری که معلم اخلاق است به عنوان یکی از نشانههای
خداوند ذکر شده، و نقطه
مقابل «تعلیم و تربیت» را «ضلال مبین» و
گمراهی آشکار شمرده است (و ان کانوا من
قبل لفی ضلال مبین) و این نهایت اهتمام
قرآن را به اخلاق نشان میدهد.
در دومین آیه،
بعثت پیامبری که مربی اخلاقی و معلم
کتاب و حکمت است به عنوان منتی بزرگ و نعمتی عظیم از ناحیه خداوند شمرده است؛ این نیز دلیل دیگری بر اهمیت اخلاق است.
در سومین آیه که بعد از
آیات تغییر قبله (از
بیت المقدس به کعبه) آمده و این تحول را یک
نعمت بزرگ الهی میشمرد، میفرماید: این نعمت همانند اصل نعمت قیام پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است که با هدف تعلیم و تربیت و تهذیب نفوس و آموزش اموری که وصول انسان به آن از طرق عادی امکان پذیر نبود انجام گرفته است. (در جمله «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون؛ به شما اموری تعلیم میدهد که امکان نداشت خودتان آن را بدانید! » دقت کنید که سخن از تعلیم علومی بهمیان میآورد که وصول به آن برای انسان از
غیر طریق
وحی غیر ممکن است!. )
نکته دیگری که در چهارمین
آیه قابل دقت است، این است که در اینجا با تقاضای
ابراهیم و دعای او در پیشگاه خدا روبهرو میشویم؛ او بعد از بنای
کعبه و فراغت از این امر مهم الهی، دعاهایی میکند که یکی از مهمترین آنها تقاضای به وجود آمدن
امت مسلمانی از «
ذریه» اوست، و بعثت پیامبری که کار او تعلیم کتاب و حکمت و
تربیت و تزکیه نفوس باشد.
این نکته نیز در قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها
جلب توجه میکند که
قرآن پس از ذکر طولانیترین سوگندها که مجموعهای از یازده
سوگند مهم به
خالق و
مخلوق و
زمین و
آسمان و
ماه و
خورشید و نفوس انسانی است، میگوید: «آن کس که
نفس خویش را
تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که آن را آلوده سازد مایوس و ناامید گشته است!
این تاکیدهای پیدرپی و بینظیر دلیل روشنی است بر اهمیتی که قرآن مجید برای پرورش اخلاق و تزکیه نفوس قائل است، و گویی همه ارزشها را در این ارزش بزرگ خلاصه میکند، و فلاح و
رستگاری و نجات را در آن میشمرد.
همین معنی با مختصر تفاوتی در
آیات قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی
آمده و جالب این که «تزکیه اخلاق» در آن مقدم بر
نماز و یاد خدا ذکر شده که اگر تزکیه نفس و پاکی دل و صفای روح در پرتو فضائل اخلاقی نباشد، نه
ذکر خدا به جا میرسد و نه نماز روحانیتی به بار میآورد.
و بالاخره در آیه: و لقد آتینا لقمان الحکمة ان اشکر لله
از معلم بزرگ اخلاق یعنی
لقمان سخن میگوید و از علم اخلاق به «
حکمت» تعبیر میکند و میگوید: «ما (موهبت بزرگ) حکمت را به لقمان دادیم، سپس به او دستور دادیم که شکر خدا را در برابر این نعمت بزرگ به جا آورد!
با توجه به این که ویژگی «لقمان حکیم» آن چنان که از
آیات سوره لقمان استفاده میشود تربیت نفوس و پرورش اخلاق بوده است بخوبی روشن میشود که منظور از «حکمت» در اینجا همان «
حکمت عملی» و آموزشهایی است که منتهی به آن میشود یعنی «تعلیم» برای «تربیت»!
تکامل اخلاقی در فرد و جامعه، مهمترین هدفی است که
ادیان آسمانی بر آن تکیه میکنند، و ریشه همه اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با
مفاسد و پدیدههای ناهنجار میشمرند.
این مساله در احادیثی که از شخص
پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همچنین از سایر
پیشوایان معصوم (علیهمالسّلام) رسیده است با اهمیت فوق العادهای تعقیب شدهاست.
در
حدیث معروفی پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
«انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من تنها برای تکمیل فضائل اخلاقی مبعوث شدهام.»
و در تعبیر دیگری: «انما بعثت لاتمم حسن الاخلاق» آمده است.
و در تعبیر دیگری: «بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها» آمده است.
تعبیر به «انما» که به اصطلاح برای
حصر است نشان میدهد که تمام اهداف بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در همین امر یعنی تکامل اخلاقی انسانها خلاصه میشود.
در حدیث دیگری از امیرمؤمنان
علی (علیهالسّلام) میخوانیم که فرمود: «لو کنا لانرجو جنة و لانخشی نارا و لا ثوابا و لا عقابا لکان ینبغی لنا ان نطالب بمکارم الاخلاق فانها مما تدل علی سبیل النجاح؛ اگر ما امید و ایمانی به
بهشت و
ترس و وحشتی از
دوزخ ، و انتظار
ثواب و عقابی نمیداشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.»
این حدیث بخوبی نشان میدهد که
فضائل اخلاقی نه تنها سبب نجات در
قیامت است بلکه زندگی
دنیا نیز بدون آن سامان نمییابد!
در حدیث دیگری از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده است که فرمود: «جعل الله سبحانه مکارم الاخلاق صلة بینه و بین عباده فحسب احدکم ان یتمسک بخلق متصل بالله؛ خداوند سبحان فضائل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خودش و بندگانش قرار داده، همین بس که هر یک از شما دست به اخلاقی بزند که او را به خدا مربوط سازد.»
به تعبیر دیگر، خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربی نفوس انسانی و منبع تمام فضائل است، و
قرب و نزدیکی به خدا جز از طریق تخلق به
اخلاق الهی مکان پذیر نیست!
بنابراین، هر فضیلت اخلاقی رابطهای میان انسان و خدا ایجاد میکند و او را گامبهگام به ذات مقدسش نزدیکتر میسازد.
زندگی پیشوایان دینی نیز سرتاسر بیانگر همین مساله است که آنها در همه جا به فضائل اخلاقی دعوت میکردند، و خود الگوی زنده و
اسوه حسنهای در این راه بودند و همین بس که قرآن مجید به هنگام بیان مقام والای پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «و انک لعلی خلق عظیم؛ تو اخلاق عظیم و برجستهای داری! »
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اهمیت و جایگاه اخلاق»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۰/۱۰.