• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جاگیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جاگیر (یا جایگیر)، زمینی که در دوران حکومت مسلمانان در هند ، از جانب سلطان به حاکمانِ ایالتها، والیانِ شهرها و روستاها، امرا و فرماندهان نظامی، رؤسای محلی و سایر کارگزاران حکومتی واگذار می‌شد تا به جای حقوق و مستمری خویش، از عواید آن بهره مند گردند.



این واژه از دو کلمه فارسی «جا» و «گیر»، به معنای گیرنده جا و مکان، ترکیب شده است لیکن در همه منابع فارسیِ نگاشته شده در هندِ دوره اسلامی، به معنای زمین و محلِ واگذار شده به افراد و معادل اِقطاع عربی است. در منابع مذکور، جمع این کلمه به صورت «جاگیرات» و فردی که جاگیر به وی واگذار شده با عنوان « جاگیردار » (جمع آن: جاگیرداران) به وفور به کار رفته است.


برخی بدون اشاره به اصل کلمه و چگونگی اشتقاق آن، جاگیر را غیرفارسی دانسته اند،
[۱] بهار، ذیل «جالگیر و جایگیر».
[۲] ذیل واژه، محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات.
لیکن هیچ دلیلی برای پذیرش این سخن در دست نیست و به نظر می‌رسد واژه جاگیر از زبان فارسی به دیگر زبانهای رایج در شبه قاره هند، از قبیل هندی، اردو ، مراتی و کَرْناتَکی، راه یافته باشد
[۳] فرهنگ آصفیه.
[۴] ذیل واژه، سیدباحیدر شهریار نقوی، فرهنگ اردو ـ فارسی.
[۵] ویلسون، ص۲۲۴.



واژه جاگیر به معنای واگذاری حق بهره مندی از درآمدهای زمین به افراد درعوض انجام دادن برخی خدمات به ویژه در امور نظامی، از دوره لودیان (۸۵۵ـ۹۳۲) در منابع فارسی در هند رایجگردید. با این حال، این شیوه پرداخت حقوق نظامیان و کارگزاران دولتی، با تفاوتهایی در شیوه‌ها و شرایط واگذاری، از نخستین قرون ظهور اسلام ، در سرزمینهای اسلامی با عناوینی چون اقطاع (اقطاع استغلال)، تیول، تیمار ، زعامت ، خاص و سیورغال مرسوم بود.


به گفته هیوئن تسانگ ، جهانگرد چینی که در اواخر قرن اول هجری و چند سال پیش از فتح شبه قاره هند به دست مسلمانان از این سرزمین دیدن کرده است، همه وزرا و کارکنان دولت، از طریق واگذار شدن زمین به آنان، حقوق خویش را دریافت می‌کردند. این رسم در آسیای مرکزی و در میان ترکان و مغولان نیز رایجبود.
[۶] قرشی، ص ۱۲۲.

سلاطین دهلی نیز برای اداره قلمرو خویش، نظام جاگیرداری را پذیرفتند و به جای پرداخت نقدی، بیشتر سرزمینهای تحت امر خویش و مناطقی را که به تدریج فتح می‌کردند، به امرا و فرماندهان واگذار کردند، اما در منابع این دوره از جاگیر سخنی به میان نیامده و این نوع واگذاریها اقطاع نامیده شده است.
[۷] امیرخسرو، خزاین الفتوح، ج۱، ص۷۷.
[۸] امیرخسرو، خزاین الفتوح، ج۱، ص۱۲۶.
[۹] امیرخسرو، خزاین الفتوح، ج۱، ص۱۹۲.
[۱۰] ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۳۰.
[۱۱] ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۷۲ـ۷۶.
[۱۲] ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۹۵.
[۱۳] یحیی بن احمد سرهندی، تاریخ مبارک شاهی، ج۱، ص۱۳.
[۱۴] یحیی بن احمد سرهندی، تاریخ مبارک شاهی، ج۱، ص۳۸.
[۱۵] یحیی بن احمد سرهندی، تاریخ مبارک شاهی، ج۱، ص۵۹.
[۱۶] یحیی بن احمد سرهندی، تاریخ مبارک شاهی، ج۱، ص۶۳.
بهلول لودی (حک: ۸۵۵ـ۸۹۴) پس از رسیدن به سلطنت در دهلی، از افراد قبیله خود و سایر قبایل افغان ، برای مهاجرت به هند دعوت کرد و به آنان وعده داد سرزمینهایی را که این گروه (مهاجران) فتح کنند، به صورت جاگیر میانشان تقسیم خواهد کرد. این امر سرآغاز گسترش بی رویه نظام جاگیرداری در شبه قاره هند گردید. پس از تأسیس حکومت مغولان در هند، نظام واگذاریِ جاگیر وارد مرحله ای جدید گردید. پادشاهان مغول ، توجه بسیاری به اعطای جاگیر نشان دادند و در دوره حکومت آنان، قوانین و مقررات ویژه ای در باره چگونگی واگذاری و بهره مندی از جاگیر، وظایف جاگیرداران و نحوه نظارت بر اعمال آنان تدوین گردید.


زمینهایی که به صورت جاگیر واگذار می‌شد اغلب از میان زمینهای خالصه انتخاب می‌گردید، اما چون همه زمینهای قلمرو حکومت، از آنِ سلطان به شمار می‌رفت، وی قادر بود هر نوع زمینی را به عنوان جاگیر واگذار کند و در واقع، تبدیل خالصه به جاگیر و بالعکس، حق انحصاری او بود.
[۱۷] محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۹۸.
[۱۸] ابوالفضل بن مبارک علاّ می، اکبرنامه، ج۳، ص۱۱۷.



درآمد سالانه هر جاگیر می‌بایست تقریباً معادل حقوقی بود که یک جاگیردار در سال دریافت می‌کرد؛ بنابراین، اندازه هر جاگیر بسته به درجه و رتبه جاگیردار، از یک ایالت وسیع تا یک یا چند مزرعه کوچک متغیر بود. اگر پس از جمع آوری محصولات و اخذ مالیاتها، درآمد جاگیر بیش از حقوق مشخص شده برای جاگیردار می‌شد، مبلغ اضافی به خزانه سلطان فرستاده می‌شد
[۱۹] احمدبن محمدمقیم هروی، طبقات اکبری، ج۱، ص۱۹۲.
[۲۰] محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۴.
و چنانچه این مقدار کمتر از مقرری جاگیردار تشخیص داده می‌شد، کسری آن را سلطان به صورت نقدی یا با اعطای جاگیری دیگر جبران می‌کرد
[۲۱] محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته، ج۱، ص۳۵۶.
[۲۲] اطهرعلی، ص۷۵.
[۲۳] اطهرعلی، ص۷۷.
برخی سلاطین نیز درآمدهای اضافی را، برای جلب حمایت بیشتر، به خود فرماندهان نظامی واگذار می‌کردند.
[۲۴] عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۴۳ـ۴۴.



هر جاگیر، با صدور فرمانی رسمی، از جانب سلطان یا وزیر وی اعطا می‌شد
[۲۵] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۱۳۸.
[۲۶] تمپل، ج۱، ص۱۰۹.
در این فرمانها، ضمن توصیه جاگیرداران به رعایت عدالت و تلاش برای آبادانی جاگیر، اغلب به شرایط واگذاری و نحوه بهره مندی از درآمدهای آن نیز اشاره می‌شد.
[۲۷] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۱ـ۲.
[۲۸] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۵ـ۱۹.
[۲۹] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۱ـ۲۲.
به هنگام واگذاری جاگیر، القاب و مناصب دیگر و هدایایی نیز به جاگیردار اعطا می‌شد.
[۳۰] محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته، ج۲، ص۲۵۵.
[۳۱] عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۱، ص۱۹۳.
[۳۲] غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱.
[۳۳] غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۵.
[۳۴] ابوالقاسم میرعالم، حدیقة العالم، ج۱، ص۱۱، ج ۱.
جاگیرداران نیز در این زمان، هدایا و پیشکشهای نفیس تقدیم سلطان می‌کردند.
[۳۵] جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص۶۴.
[۳۶] جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص۶۶.
[۳۷] عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۱، ص۱۹۳.



جاگیرها، باتوجه به اهداف و شرایط واگذاری، به انواع مختلفی تقسیم می‌شدند. مهم ‌ترین جاگیرها عبارت بودند از:

۸.۱ - جاگیر تن

جاگیر تنخواه/ تنخواه جاگیر. این نوع جاگیر به حاکمان ایالتها و فرماندهان نظامی واگذار می‌شد تا علاوه بر برداشت حقوق سالانه خود، به فراهم آوردن و نگهداری تعداد مشخصی سرباز و پرداخت مقرری آنان از درآمدهای جاگیر اقدام کنند
[۳۸] جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص۳۵۵.
[۳۹] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۷۲.
[۴۰] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۳.
[۴۱] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۲۸.
[۴۲] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۱.
[۴۳] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۹.
[۴۴] اطهرعلی، ص۷۵.
جاگیرتنخواه اصلی ‌ترین و گسترده ‌ترین نوع جاگیر به حساب می‌آمد و در دوره خاندانهای حکومتگر مسلمان در هند، به ویژه در دوره لودیان و مغولان، اغلب زمینهای کشاورزی و نیز شهرها و روستاها، به صورت جاگیر تنخواه به کارگزاران مختلف حکومتی واگذار گردیده بود.
[۴۵] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۱.


۸.۲ - جاگیرذات

این جاگیر را پادشاه برای مخارج شخصی وزرا، امیران یا فرماندهان نظامی، به آنان واگذار می‌کرد. هنگامی که شخصی خدمتی شایسته انجام می‌داد یا به هر دلیل مورد توجه سلطان قرار می‌گرفت، معمولاً از جاگیرذات برخوردار می‌گردید
[۴۶] غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۳.
[۴۷] غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۲۴۹.
[۴۸] ویلسون، ص۲۲۵.
[۴۹] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۰.
گاه به برخی از کارکنان دربار، همچون پزشکان، نیز جاگیرذات داده می‌شد.
[۵۰] غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۷.


۸.۳ - جاگیر مدد معاش

در صورت کافی نبودن درآمد جاگیر برای جاگیردار، سلطان علاوه بر کمکهای نقدی، گاه به جاگیردار، جاگیرهای کوچکی با نام مدد معاش واگذار می‌کرد. خشکسالی، قحطی و دیگر بلایای طبیعی که باعث کاهش درآمد جاگیرها می‌شد، از عوامل اعطای این جاگیرها بود.
[۵۱] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲.
[۵۲] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۱.
[۵۳] عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۱۴۲.
[۵۴] عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۱۹۰.


۸.۴ - وطن جاگیر

جاگیروطن. به منطقه ای که رؤسای محلی و زمینداران هندو، ضمن پذیرش حاکمیت مسلمانان، به صورت خودمختار در آن‌جا زندگی می‌کردند، وطن گفته می‌شد. چون این افراد از منصبداران سلطان به حساب می‌آمدند، وی این مناطق را تحت عنوان « وطن جاگیر » به آنان واگذار می‌کرد که به صورت موروثی در دست جاگیرداران هندو باقی می‌ماند. هرچند پس از درگذشت یک جاگیردار، جانشین وی با حکم سلطان منصوب می‌گردید، لیکن حتی درصورت شورش او برضد سلطان، شاه قادر نبود این جاگیرها را پس بگیرد. این جاگیرداران فقط حق داشتند که از اتباع هندوی خویش مالیات بگیرند و درصورت کمتر بودن درآمد جاگیر از میزان حقوق جاگیردار، سلطان کسری آن را از راههای مرسوم جبران می‌کرد
[۵۵] عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۱، ص۱۶۱.
[۵۶] اطهرعلی، ص۷۹ـ۸۰.



در منابع از جاگیرهای دیگری، از قبیل جاگیرسر، جاگیرخدمت، جاگیردیوانی، جاگیر احشام/ حشم، جاگیر وقف، جاگیرالتمغا و جاگیر امیرالامرا، نیز نام برده شده است
[۵۷] جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص۱۱.
[۵۸] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۲.
[۵۹] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۷.
[۶۰] ویلسون، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
[۶۱] ذیل واژه، علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی.
که مفهوم دقیق آنها، تفاوت آن‌ها با یکدیگر و شرایط واگذاری آن‌ها را نمی‌توان به درستی مشخص کرد. جاگیرها اغلب در قبالِ انجام شدن برخی خدمات نظامی، اداری یا قضایی واگذار می‌شدند
[۶۲] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۰۶.
[۶۳] ویلسون، ص۲۲۴.
[۶۴] بالفور، ذیل "Jaghir".
[۶۵] اطهرعلی، ص۷۵.
و چنانچه جاگیردار از منصب خود عزل می‌گردید یا به هر علت شرایطی را که سلطان برای اعطای جاگیر تعیین کرده بود، از دست می‌داد، جاگیر از وی پس گرفته می‌شد
[۶۶] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۶۷.
[۶۷] محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۲۸.
[۶۸] صمصام الدوله شاهنوازخان، مآثرالامراء، ج۳، ص۲۶ـ۲۷.
[۶۹] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۰.
[۷۰] ویلسون، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
گاه جاگیر برای مدتی مشخص به افراد سپرده می‌شد
[۷۱] ویلسون، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
به کسانی همچون شاهزادگان به هنگام مراسم ازدواج ، مادران سلاطین، پناهندگان سیاسی و برخی از فقرا و نیازمندان نیز گاه جاگیرهایی به صورت غیرمشروط واگذار می‌گردید
[۷۲] احمدبن محمدمقیم هروی، طبقات اکبری، ج۱، ص۳۳۵.
[۷۳] علی بن عزیزاللّه طباطبا، برهان مآثر، ج۱، ص۱۳۷ـ۱۳۸.
[۷۴] اسکندر منشی، ج۲، ص۴۸۶ـ۴۸۷.
[۷۵] عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۳۷.
[۷۶] تمپل، ج۱، ص۲۲۲.
که به آنها « انعام » می گفتند.


بر اساس برخی اسناد و منابع، به دانشمندان و صوفیان برجسته نیز برای گذران زندگی جاگیرهایی داده می‌شد. همچنین به برخی مساجد و مدارس و حتی معابد هندوان جاگیرهایی تخصیصمی یافت. این جاگیرها اغلب تا چندین نسل در دست خاندان جاگیردار باقی می‌ماند
[۷۷] صدّیقی، ۱۹۸۱، ص۵۵ـ۵۷.
[۷۸] صدّیقی، ۱۹۸۹، ص۷۶.
[۷۹] صدّیقی، ۱۹۸۹، ص۱۰۸.
[۸۰] صدّیقی، ۱۹۸۹، ص۱۲۵.
[۸۱] یوسف حسین خان، فرامین و اسناد سلاطین دکن، ص۱ـ۴.
[۸۲] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۹۳.
[۸۳] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۰۷.
[۸۴] میرنجم الدین علی خان، ص۳۶۲.
[۸۵] محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۱.



اصلی ‌ترین وظیفه جاگیردار این بود که پس از جمع آوری مالیات زمین و برداشتن سهم خویش، مازاد آن را به مرکز ارسال دارد. به علاوه می‌بایست لشکری منظم فراهم می‌آورد و در مواقع نیاز آن را به یاری سلطان می‌فرستاد.
[۸۶] محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۶۴.
[۸۷] محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۲۱۴.
[۸۸] بایزید بیات، تذکرة همایون و اکبر، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
[۸۹] بایزید بیات، تذکرة همایون و اکبر، ج۱، ص۳۱۴.
سامان دادن به امور اداری و تأمین نظم و امنیت اجتماعی نیز برعهده جاگیرداران بود
[۹۰] تمپل، ج۱، ص۲۴.
[۹۱] بالفور، ذیل "Jaghir".
[۹۲] اطهرعلی، ص۸۷.
ایجاد برخی بناهای عام المنفعه نیز گاه از جانب سلطان برعهده جاگیرداران گذاشته می‌شد.
[۹۳] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۱۹۴.



مقدارِ مالیاتی که هر جاگیردار موظف به جمع آوری آن بود، مشخص نیست. آنچه مسلّم است این است که میزان مالیاتها نمی‌بایست از نصف کل محصولات به دست آمده در یک سال، بیشتر می‌شد.
[۹۴] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۷۷ـ۲۷۸.
[۹۵] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۵۱ـ۵۲.
[۹۶] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۲۱.
حدود این مالیات، پس از کسر سهم جاگیردار و عوامل وی، نصیب سلطان می‌شد.
[۹۷] لینـپول، ص۳۸۷.
جاگیرداران برای افزایش درآمد جاگیر خویش، تلاش فراوان می‌کردند و سلطان نیز آنان را به مشارکت در عمران جاگیر تشویق می‌کرد.
[۹۸] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۵.
[۹۹] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۱.
[۱۰۰] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۳.
[۱۰۱] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۷ـ۱۹.
از برخی فرمانهای خطاب به جاگیرداران چنین برمی آید که آنان به رغم ممانعت حکومت، علاوه بر مالیات کشاورزی، مالیاتهای دیگری از قبیل عوارض راهداری و مالیات بر حِرَف و مشاغل نیز می‌گرفتند
[۱۰۲] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۰۳.
[۱۰۳] اطهرعلی، ص۸۱ـ۸۲.
[۱۰۴] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۸۵.
[۱۰۵] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۷.



جاگیرداران لزوماً در جاگیر خود ساکن نبودند و ممکن بود محل خدمت یا سکونتشان متفاوت باشد
[۱۰۶] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۷.
[۱۰۷] غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۶۸.
[۱۰۸] محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۵.
که در این صورت، برای اداره امور جاگیر، نایبی انتخاب می‌کردند
[۱۰۹] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۷.
[۱۱۰] تمپل، ج۱، ص۲۲۲ـ۲۲۳.
بیشتر جاگیرداران به سبب اشتغال به امور نظامی و نیز برای پرهیز از مواجهه مستقیم با زمینداران و کشاورزان و دردسرهای جمع آوری مالیات، این کار را به فردی به نام « عامل » می سپردند. جاگیردار از عامل خویش رسیدی معادل مالیات جاگیر می‌گرفت و عامل می‌کوشید به هر طریق ممکن، مبلغی را که به جاگیردار متعهد شده بود جمع آوری کند.
[۱۱۱] اطهرعلی، ص۸۳.
[۱۱۲] اطهرعلی، ص۹۰.
عامل اغلب از میان افرادی برگزیده می‌شد که هیچ نسبتی با زمینداران و رؤسای محلی نداشتند تا حتی المقدور از تبانی عامل با آنان، برضد جاگیردار، جلوگیری شود.
[۱۱۳] اطهرعلی، ص۸۳.
باتوجه به احتمال تغییر جاگیردار از جانب سلطان و بر گزیدن عاملی جدید که تعهد دریافت مالیات بیشتری به جاگیردار می‌سپرد، عاملان هر لحظه خویش را در معرض عزل می‌دیدند و همین امر باعث فشار بیش‌تر و ظلم آنان بر مردم می‌شد. گاه نیز جاگیردار، جاگیر خویش را در عوض دریافت مبلغی مشخص، به صورت اجاره به دیگران می‌سپرد. اجاره دادن جاگیرها اغلب با مخالفت سلطان روبرو می‌شد، با این حال این کار، به ویژه در دوره پادشاهان ضعیف، بسیار رواج داشت.
[۱۱۴] اطهرعلی، ص۸۳ـ۸۴.
[۱۱۵] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۸۵.
جاگیرداران بزرگ می‌توانستند جاگیر خود را با اجازه سلطان به جاگیرهای کوچک تری قسمت و میان فرماندهان و سربازان عالی رتبه خویش تقسیم کنند.
[۱۱۶] محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۲.



از دیگر افرادی که به جاگیردار در ایفای وظایفش یاری می‌کردند، این اشخاص بودند: فوطه دار (خزانچی جاگیردار)، کارکن که مأمور رسیدگی به امور دفتری و ثبت و ضبط درآمدهای جاگیر بود، و فوج دار که فرمانده نظامی و مسئول اجرای نظم در جاگیر بود و اغلب سلطان او را برمی گزید
[۱۱۷] محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۹۸.
[۱۱۸] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۴۴.
[۱۱۹] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۲۵.
[۱۲۰] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۶۰.
[۱۲۱] اطهرعلی، ص۸۷ـ۸۸.
[۱۲۲] یوسف حسین خان، فرامین و اسناد سلاطین دکن، ص۲.



جاگیرداران بزرگ، به ویژه در مناطق دور از پایتخت، قدرت مطلق قلمرو خویش بودند
[۱۲۳] ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
[۱۲۴] بالفور، ذیل "Jaghir".
[۱۲۵] محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۱.
و جاگیرها به هنگام ضعف حکومت مرکزی یا بروز هرج ومرج، محل امنی برای جاگیرداران شورشی و سایر ناراضیان به حساب می‌آمدند.
[۱۲۶] عبدالباقی نهاوندی، مآثر رحیمی، ج۱، ص۱۷۰.
[۱۲۷] عبدالباقی نهاوندی، مآثر رحیمی، ج۱، ص۲۱۶.
[۱۲۸] صمصام الدوله شاهنوازخان، مآثرالامراء، ج۳، ص۲۲۶.
توصیه فراوان سلاطین به جاگیرداران در باره تعدی نکردن به رعایا، نشان دهنده میزان ظلم این گروه به مردم است.
[۱۲۹] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۱.
[۱۳۰] منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۳.
[۱۳۱] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۷۸.
[۱۳۲] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹.
[۱۳۳] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۹۲ـ۱۹۳.
[۱۳۴] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۱۹۶.
[۱۳۵] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۰۷.
به علاوه، جاگیرداران ممکن بود از راههای مختلف، چون نگاهداشتن شمار کمی سرباز یا دادن گزارشهای نادرست در باره میزان عواید جاگیر خویش، سعی کنند از سهم سلطان بکاهند و درآمد خویش را افزایش دهند.
[۱۳۶] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۱۴۸.
بنابراین، حکومتها برای نظارت بیش‌تر بر جاگیرداران و جلوگیری از قدرت یافتن بیش از حد آنان، اقداماتی می‌کردند، از جمله جاگیرداران را از محلی به محل دیگر انتقال می‌دادند.
[۱۳۷] ابوالفضل بن مبارک علاّ می، اکبرنامه، ج۲، ص۳۳۲ـ۳۳۳.



تغییر جاگیرداران، به ویژه در دوره ضعف سلاطین، مشکلات زیادی در پی داشت، از قبیل نرسیدن جاگیرداران به حقوق خویش و مطالبه آن از مردم پس از موعد مقرر یا پس از عزل از این منصب،
[۱۳۸] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۰۷.
سعایت مردم از یکدیگر نزد جاگیردار جدید و ایجاد هرج و مرج
[۱۳۹] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۶۸.
و مقاومت برخی جاگیرداران و شورش آنها،
[۱۴۰] عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۷.
[۱۴۱] عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخب التواریخ، ج۱، ص۲۸۷ـ۲۸۸.
لیکن این کار اغلب مانع قدرت یافتن و نفوذ فراوان جاگیرداران می‌شد. به گفته عبدالجبار
[۱۴۲] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۱.
جاگیرهای مدد معاش در دوره «نظام» های حیدرآباد (از خاندانهای حاکم در جنوب هند حک: ۱۱۳۷ـ۱۳۶۷) به صورت موروثی در آمد و سلطان پس از درگذشت یا عزل یک جاگیردار، فردی را از خاندان وی به جای او بر می‌گزید. برخی سلاطین برای انتخاب جانشین جاگیرداران، قوانین خاصی وضع کرده بودند.
[۱۴۳] شمس سراج عفیف، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۹۶.
[۱۴۴] اسکندربن محمد منجو، مرآت سکندری، ج۱، ص۱۰۰.
[۱۴۵] عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۱۱۰.



سلطان از میان معتمدان خود، فرد امینی را برای نظارت بر کار جاگیردار در جمع آوری مالیات و گزارش میزان عایدی
[۱۴۶] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹.
[۱۴۷] تمپل، ج۱، ص۲۲۳.
[۱۴۸] اطهرعلی، ص۸۲.
و شخصی را هم به عنوان صدر (قاضی) برای انجام دادن امور قضایی و رسیدگی به شکایات مردم از جاگیردار و عوامل وی
[۱۴۹] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۹۲.
بر می‌گزید که برای حفظ استقلال آنها، حقوقشان از جانب خود سلطان پرداخت می‌شد.
[۱۵۰] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۹.
گاه هر دو منصب مذکور به یک نفر سپرده می‌شد. به علاوه، در هر جاگیر فردی به نام وقایع نویس (سوانح نویس، وقایع نگار یا اخبارنویس) از جانب سلطان منصوب می‌شد که اعمال و رفتار جاگیرداران و هر حادثه کوچک و بزرگی را که در جاگیر رخ می‌داد، ثبت می‌کرد و به خدمت سلطان می‌فرستاد
[۱۵۱] فارسی اخبارات و مراسلات، نیشنل آرکایوز، ج۱، ص۳۹۲.
[۱۵۲] فارسی اخبارات و مراسلات، نیشنل آرکایوز، ج۱، ص۳۹۴.
[۱۵۳] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۹۰.
[۱۵۴] اطهرعلی، ص۸۸.
در منابع از شخصی به نام « قانون گو » نیز سخن رفته که ظاهراً خزانه دار سلطان در هر جاگیر و مأمور حسابرسی به اموال از جانب وی بوده است
[۱۵۵] فارسی اخبارات و مراسلات، نیشنل آرکایوز، ج۱، ص۱۸۲.
[۱۵۶] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۵۱.
[۱۵۷] یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹.
[۱۵۸] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۴.
[۱۵۹] علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۷۸.
[۱۶۰] اطهرعلی، ص۸۷.
[۱۶۱] محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۳.



نظام جاگیرداری کمک فراوانی به پادشاهان برای اداره قلمروشان می‌کرد و به ویژه در دوره مغولان از پایه های اصلی ساختار نظامی، سیاسی و اداریِ حکومت به شمار می‌رفت. به واسطه این نظام، پادشاهان هم‌ به‌طور دائمی لشکری بزرگ و منظم در اختیار داشتند و هم از مشکلات جمع آوری مالیات در امان بودند. این نظام نه تنها مانع پرداخت مبالغ فراوانی پول از خزانه برای مقرری نظامیان می‌شد، بلکه سالانه مبالغ هنگفتی به صورت نقد و جنس روانه خزانه مرکزی می‌کرد. بااین حال، به هنگام ضعف حکومتها یا اشتغال سلاطین به جنگهای بزرگ و طولانی، نظام جاگیرداری یکی ازمشکلات عمده کشور و از عوامل ایجاد شورش و ناامنی می‌شد، به طوری که گاه برخی پادشاهان برای در امان ماندن از آسیبهای این نظام، ناچار همه جاگیرها را به خالصه تبدیل می‌کردند و حقوق سپاهیان را نقد می‌پرداختند.
[۱۶۲] محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۹۸.
[۱۶۳] ابوالفضل بن مبارک علاّ می، اکبرنامه، ج۳، ص۱۱۷.
[۱۶۴] عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۱۶۵.
در عهد حکومت مغولان در هند، از نیمه دوم سلطنت اورنگ زیب (حک: ۱۰۶۸ـ۱۱۱۸)، به سبب جنگهای طولانی وی با سلاطین دکن و غیبت از پایتخت، مشکلات نظام جاگیرداری به تدریج افزایش یافت و در دوره سلاطین پایانیِ این خاندان به اوج خود رسید. به همین دلیل برخی جاگیرداری را یکی از علل اصلی سقوط حکومت مغولان در هند دانسته اند
[۱۶۵] اطهرعلی، ص۸۹ـ۹۰.
با این حال، اعطای جاگیر به صورت گسترده، پس از دوره مغول و در عهد تسلط انگلیسی ها بر هند و نیز حاکمیت خاندانهای کوچک مسلمان در آنجا، ادامه یافت
[۱۶۶] ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۱.
[۱۶۷] تمپل، ج۱، ص۱۶۵.
[۱۶۸] تمپل، ج۱، ص۲۳۶.
[۱۶۹] بالفور، ذیل "Jaghir".



(۱) اسکندرمنشی.
(۲) امیرخسرو، خزاین الفتوح.
(۳) عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخب التواریخ.
(۴) ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی.
(۵) لاله تیک چندبهار، بهارعجم.
(۶) بایزید بیات، تذکرة همایون و اکبر.
(۷) لکهنو.
(۸) یوسف حسین خان، فرامین و اسناد سلاطین دکن.
(۹) غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان.
(۱۰) احمد دهلوی، فرهنگ آصفیه.
(۱۱) یحیی بن احمد سرهندی، تاریخ مبارک شاهی.
(۱۲) شمس سراج عفیف، تاریخ فیروزشاهی.
(۱۳) سیدباحیدر شهریار نقوی، فرهنگ اردو ـ فارسی.
(۱۴) صمصام الدوله شاهنوازخان، مآثرالامراء.
(۱۵) علی بن عزیزاللّه طباطبا، برهان مآثر.
(۱۶) ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن.
(۱۷) عبداللّه، تاریخ داودی.
(۱۸) ابوالفضل بن مبارک علاّ می، اکبرنامه.
(۱۹) علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی.
(۲۰) محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات.
(۲۱) دهلی مین موجوده فارسی کی ۲۳۱ خطوط و مراسلات کامجموعه، مرتبه پرماتما شرن، دهلی: دهلی یونیورسنی، ۱۹۶۶.
(۲۲) محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته.
(۲۳) عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه.
(۲۴) محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری.
(۲۵) منتخب کاغذات عهد شاهجهان.
(۲۶) اسکندربن محمد منجو، مرآت سکندری.
(۲۷) ابوالقاسم میرعالم، حدیقة العالم، ج ۱.
(۲۸) علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی.
(۲۹) یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی.
(۳۰) عبدالباقی نهاوندی، مآثر رحیمی.
(۳۱) احمدبن محمدمقیم هروی، طبقات اکبری.
(۳۲) جهانگیر، امپراتور هند.
(۳۳) M Athar Ali, The Mughal nobility under Aurangzeb , Bombay ۱۹۷۰;.
(۳۴) Bahadur and Sinha, The Muslim sovereigns of the Deccan , Hyderabad Deccan (nd) ;.
(۳۵) Edward Balfour, The cyclopedia of India and of eastern and southern Asia , ۳rd ed, London ۱۸۸۵, repr Graz ۱۹۶۷-۱۹۶۸;.
(۳۶) Franµois Bernier, Travels in the Mogul empire: AD ۱۶۵۶-۱۶۶۸ , tr Archibald Constable, New Delhi ۱۹۸۳;.
(۳۷) S M Imamuddin, "A Study of the Jagir system in Afghan India", Islamic culture , vol ۳۵ (۱۹۶۱) ;.
(۳۸) Stanley Lane-Poole, Mediaeval India under the Mohammedan rule, Delhi ۱۹۸۰;.
(۳۹) Mir Najmuddin Ali Khan, "The educational system in the Deccan during the Bahmani period from ۱۳۴۷-۱۵۰۰", Ph Ddissertation, department of history, Osmania University, ۱۹۷۷;.
(۴۰) Ishtiaq Husain Qureshi, The administration of the Sultanate of Dehl  ¦, Karachi ۱۹۵۸;.
(۴۱) ـ Abbؤs Khؤn Sarwؤnص, " Tؤr  ¨kh- i-Sher Shؤh  ¨, or, Tuhfat-i Akbar Shؤh  ¨, in The history of India as told by its own historians: The Muhammadan period , edited from the posthumous papers of H M Elliot by John Dowson, vol۴, Lahore: Islamic Book Service, ۱۹۷۶;.
(۴۲) Muhammad Suleman Siddiqi, The Bahmani S ¤u ¦fis , Delhi ۱۹۸۹;.
(۴۳) idem, "Shaikh Muh ¤ammad Rukn al-din:his role in medieval Deccan", Islamic culture , vol ۵۵, no ۱ (Jan ۱۹۸۱) ;.
(۴۴) Richard Temple, Journals Kept in Hyderabad, Kashmir, Sikkim , and Nepal , New Delhi ۱۹۷۷;.
(۴۵) TDVIA , sv "Ca g âr" (by Azmi عzcan) ;.
(۴۶) Horace Hayman Wilson, A glossary of judicial and revenue terms, and of useful words occurring in official documents relating to the administration of the government of British India , ۲nd ed, Delhi ۱۹۶۸.
(۴۷) فارسی اخبارات و مراسلات، نیشنل آرکایوز.


۱. بهار، ذیل «جالگیر و جایگیر».
۲. ذیل واژه، محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات.
۳. فرهنگ آصفیه.
۴. ذیل واژه، سیدباحیدر شهریار نقوی، فرهنگ اردو ـ فارسی.
۵. ویلسون، ص۲۲۴.
۶. قرشی، ص ۱۲۲.
۷. امیرخسرو، خزاین الفتوح، ج۱، ص۷۷.
۸. امیرخسرو، خزاین الفتوح، ج۱، ص۱۲۶.
۹. امیرخسرو، خزاین الفتوح، ج۱، ص۱۹۲.
۱۰. ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۳۰.
۱۱. ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۷۲ـ۷۶.
۱۲. ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۹۵.
۱۳. یحیی بن احمد سرهندی، تاریخ مبارک شاهی، ج۱، ص۱۳.
۱۴. یحیی بن احمد سرهندی، تاریخ مبارک شاهی، ج۱، ص۳۸.
۱۵. یحیی بن احمد سرهندی، تاریخ مبارک شاهی، ج۱، ص۵۹.
۱۶. یحیی بن احمد سرهندی، تاریخ مبارک شاهی، ج۱، ص۶۳.
۱۷. محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۹۸.
۱۸. ابوالفضل بن مبارک علاّ می، اکبرنامه، ج۳، ص۱۱۷.
۱۹. احمدبن محمدمقیم هروی، طبقات اکبری، ج۱، ص۱۹۲.
۲۰. محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۴.
۲۱. محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته، ج۱، ص۳۵۶.
۲۲. اطهرعلی، ص۷۵.
۲۳. اطهرعلی، ص۷۷.
۲۴. عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۴۳ـ۴۴.
۲۵. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۱۳۸.
۲۶. تمپل، ج۱، ص۱۰۹.
۲۷. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۱ـ۲.
۲۸. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۵ـ۱۹.
۲۹. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۱ـ۲۲.
۳۰. محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته، ج۲، ص۲۵۵.
۳۱. عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۱، ص۱۹۳.
۳۲. غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱.
۳۳. غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۵.
۳۴. ابوالقاسم میرعالم، حدیقة العالم، ج۱، ص۱۱، ج ۱.
۳۵. جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص۶۴.
۳۶. جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص۶۶.
۳۷. عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۱، ص۱۹۳.
۳۸. جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص۳۵۵.
۳۹. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۷۲.
۴۰. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۲۲ـ۱۲۳.
۴۱. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۲۸.
۴۲. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۱.
۴۳. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۹.
۴۴. اطهرعلی، ص۷۵.
۴۵. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۱.
۴۶. غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۳.
۴۷. غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۲۴۹.
۴۸. ویلسون، ص۲۲۵.
۴۹. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۰.
۵۰. غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۷.
۵۱. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲.
۵۲. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۱.
۵۳. عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۱۴۲.
۵۴. عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخب التواریخ، ج۲، ص۱۹۰.
۵۵. عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، ج۱، حصه ۱، ص۱۶۱.
۵۶. اطهرعلی، ص۷۹ـ۸۰.
۵۷. جهانگیر، امپراتور هند، ج۱، ص۱۱.
۵۸. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۲.
۵۹. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۷.
۶۰. ویلسون، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
۶۱. ذیل واژه، علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی.
۶۲. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۰۶.
۶۳. ویلسون، ص۲۲۴.
۶۴. بالفور، ذیل "Jaghir".
۶۵. اطهرعلی، ص۷۵.
۶۶. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۶۷.
۶۷. محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۲۸.
۶۸. صمصام الدوله شاهنوازخان، مآثرالامراء، ج۳، ص۲۶ـ۲۷.
۶۹. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۰.
۷۰. ویلسون، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
۷۱. ویلسون، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
۷۲. احمدبن محمدمقیم هروی، طبقات اکبری، ج۱، ص۳۳۵.
۷۳. علی بن عزیزاللّه طباطبا، برهان مآثر، ج۱، ص۱۳۷ـ۱۳۸.
۷۴. اسکندر منشی، ج۲، ص۴۸۶ـ۴۸۷.
۷۵. عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۳۷.
۷۶. تمپل، ج۱، ص۲۲۲.
۷۷. صدّیقی، ۱۹۸۱، ص۵۵ـ۵۷.
۷۸. صدّیقی، ۱۹۸۹، ص۷۶.
۷۹. صدّیقی، ۱۹۸۹، ص۱۰۸.
۸۰. صدّیقی، ۱۹۸۹، ص۱۲۵.
۸۱. یوسف حسین خان، فرامین و اسناد سلاطین دکن، ص۱ـ۴.
۸۲. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۹۳.
۸۳. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۰۷.
۸۴. میرنجم الدین علی خان، ص۳۶۲.
۸۵. محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۱.
۸۶. محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۶۴.
۸۷. محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۲۱۴.
۸۸. بایزید بیات، تذکرة همایون و اکبر، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶.
۸۹. بایزید بیات، تذکرة همایون و اکبر، ج۱، ص۳۱۴.
۹۰. تمپل، ج۱، ص۲۴.
۹۱. بالفور، ذیل "Jaghir".
۹۲. اطهرعلی، ص۸۷.
۹۳. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۱۹۴.
۹۴. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۷۷ـ۲۷۸.
۹۵. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۵۱ـ۵۲.
۹۶. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۲۱.
۹۷. لینـپول، ص۳۸۷.
۹۸. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۵.
۹۹. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۱.
۱۰۰. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۳.
۱۰۱. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۷ـ۱۹.
۱۰۲. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۰۳.
۱۰۳. اطهرعلی، ص۸۱ـ۸۲.
۱۰۴. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۸۵.
۱۰۵. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۲ـ۱۸۷.
۱۰۶. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۷.
۱۰۷. غلامحسین خان زمان خان، تاریخ آصفجاهیان، ج۱، ص۶۸.
۱۰۸. محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۵.
۱۰۹. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۷.
۱۱۰. تمپل، ج۱، ص۲۲۲ـ۲۲۳.
۱۱۱. اطهرعلی، ص۸۳.
۱۱۲. اطهرعلی، ص۹۰.
۱۱۳. اطهرعلی، ص۸۳.
۱۱۴. اطهرعلی، ص۸۳ـ۸۴.
۱۱۵. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۸۵.
۱۱۶. محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۲.
۱۱۷. محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۹۸.
۱۱۸. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۴۴.
۱۱۹. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۲۵.
۱۲۰. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۶۰.
۱۲۱. اطهرعلی، ص۸۷ـ۸۸.
۱۲۲. یوسف حسین خان، فرامین و اسناد سلاطین دکن، ص۲.
۱۲۳. ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
۱۲۴. بالفور، ذیل "Jaghir".
۱۲۵. محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۱.
۱۲۶. عبدالباقی نهاوندی، مآثر رحیمی، ج۱، ص۱۷۰.
۱۲۷. عبدالباقی نهاوندی، مآثر رحیمی، ج۱، ص۲۱۶.
۱۲۸. صمصام الدوله شاهنوازخان، مآثرالامراء، ج۳، ص۲۲۶.
۱۲۹. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۱.
۱۳۰. منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ج۱، ص۲۳.
۱۳۱. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۷۸.
۱۳۲. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹.
۱۳۳. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۹۲ـ۱۹۳.
۱۳۴. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۱۹۶.
۱۳۵. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۰۷.
۱۳۶. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۱۴۸.
۱۳۷. ابوالفضل بن مبارک علاّ می، اکبرنامه، ج۲، ص۳۳۲ـ۳۳۳.
۱۳۸. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۳۰۷.
۱۳۹. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۶۸.
۱۴۰. عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۷.
۱۴۱. عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخب التواریخ، ج۱، ص۲۸۷ـ۲۸۸.
۱۴۲. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۱.
۱۴۳. شمس سراج عفیف، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۹۶.
۱۴۴. اسکندربن محمد منجو، مرآت سکندری، ج۱، ص۱۰۰.
۱۴۵. عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۱۱۰.
۱۴۶. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹.
۱۴۷. تمپل، ج۱، ص۲۲۳.
۱۴۸. اطهرعلی، ص۸۲.
۱۴۹. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۹۲.
۱۵۰. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۹.
۱۵۱. فارسی اخبارات و مراسلات، نیشنل آرکایوز، ج۱، ص۳۹۲.
۱۵۲. فارسی اخبارات و مراسلات، نیشنل آرکایوز، ج۱، ص۳۹۴.
۱۵۳. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۹۰.
۱۵۴. اطهرعلی، ص۸۸.
۱۵۵. فارسی اخبارات و مراسلات، نیشنل آرکایوز، ج۱، ص۱۸۲.
۱۵۶. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۵۱.
۱۵۷. یوسف میرک بن میرابوالقاسم نمکین بهکری، تاریخ مظهر شاهجهانی، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹.
۱۵۸. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۴.
۱۵۹. علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی، ج۱، ص۲۷۸.
۱۶۰. اطهرعلی، ص۸۷.
۱۶۱. محمدبن جلال الدین غیاث الدین رامپوری، غیاث اللغات، ج۱، ص۲۶۳.
۱۶۲. محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۹۸.
۱۶۳. ابوالفضل بن مبارک علاّ می، اکبرنامه، ج۳، ص۱۱۷.
۱۶۴. عبداللّه، تاریخ داودی، ج۱، ص۱۶۵.
۱۶۵. اطهرعلی، ص۸۹ـ۹۰.
۱۶۶. ابوتراب محمد عبدالجبار، محبوب الوطن، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۱.
۱۶۷. تمپل، ج۱، ص۱۶۵.
۱۶۸. تمپل، ج۱، ص۲۳۶.
۱۶۹. بالفور، ذیل "Jaghir".



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جاگیر»، شماره ۴۳۳۶.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام




جعبه ابزار