• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جاهلیت و انبیا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قبل از حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم هیچ پیامبر انذاردهنده‌ای در میان عرب جاهلی، برانگیخته نشده بود.



وما کنت بجانب الطور اذ نادینا ولـکن رحمة من ربک لتنذر قومـا ما‌اتـهم من نذیر من قبلک لعلهم یتذکرون. «تو در کنار طور نبودی زمانی که ما ندا دادیم ولی این رحمتی از سوی پروردگارت بود (که این اخبار را در اختیار تو نهاد) تا بوسیله آن قومی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذارکننده ‌ای برای آنان نیامده است شاید متذکر شوند!»

۱.۱ - قوم انذار نشده

‌ام یقولون افتره بل هو الحق من ربک لتنذر قومـا ما‌اتـهم من نذیر من قبلک لعلهم یهتدون. «ولی آنان می‌ گویند: «(محمد) آن را بدروغ به خدا بسته است»، اما این سخن حقی است از سوی پروردگارت تا گروهی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذارکننده ‌ای برای آنان نیامده است، شاید (پند گیرند و) هدایت شوند.»

۱.۱.۱ - نبود انذار کننده

منظور از این قوم که هیچ بیم دهنده ‌ای قبل از پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله برای آنها نیامده بود چه قومی است؟
در پاسخ سؤال جمعی از مفسران گفته ‌اند: منظور قبیله قریش است که پیش از پیامبر اسلام انذار کننده الهی نداشتند.
بعضی دیگر گفته ‌اند: منظور دوران فترت است (یعنی فاصله میان قیام عیسی علیه‌السلام و ظهور پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله).
ولی هیچکدام از این دو پاسخ صحیح به نظر نمی‌ رسد، زیرا طبق عقیده مستدل، هرگز زمین از حجت الهی خالی نمی‌ ماند، و در هر عصر و زمان پیامبر یا وصی پیامبری برای اتمام حجت در میان انسانها وجود داشته و دارد.
بنا بر این به نظر می‌ رسد که منظور در اینجا از "نذیر" پیامبر بزرگی باشد که دعوت خود را آشکارا و توام با معجزات و در محیطی وسیع و گسترده آشکار سازد، و می‌ دانیم چنین انذار کننده ‌ای در جزیره عربستان و در میان قبائل "مکه" قیام نکرده بود.

۱.۱.۲ - مقصود از قوم

"لتنذر قوما ما اتاهم من نذیر من قبلک"- بعضی از مفسرین گفته‌اند منظور از این قوم، قریش است، چون هیچ پیغمبری قبل از آن جناب به سوی قریش گسیل نشده بود، به خلاف اقوام دیگر عرب، که بعضی از پیغمبران به سوی ایشان مبعوث شده بودند، مانند خالد بن سنان عبسی، و حنظله، که بنا به آنچه در روایات است دو تن از پیغمبران عرب بودند.
بعضی دیگر گفته ‌اند: مراد از قوم مذکور، همه اهل فترت، یعنی مردم ما بین عیسی و محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است، چون در این فاصله زمانی، مردم از مساله دین و از وظائفی که در قبال نعمت‌های الهی داشتند، و از آن غرض که به خاطر آن خلق شده بودند، یعنی عبادت، به کلی غافل ماندند. لیکن این تفسیر صحیح نیست، برای اینکه معنای فترت این است که مدتی پیغمبر صاحب شریعت و کتاب مبعوث نشده باشد، که این مدت را مدت فترت می‌ نامند، و اما مدت مبعوث نشدن پیامبران بی شریعت، اولا فترت نیست، و ثانیا قبول نداریم که ما بین عیسی و محمد علیه‌السّلام چنین پیامبرانی نیامده باشند، با اینکه زمان فاصل بین آن دو پیامبر شش قرن بوده.

۱.۲ - پدران انذار نشده

لتنذر قومـا ما انذر ءاباؤهم فهم غـفلون. «تا قومی را بیم دهی که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند!»

۱.۲.۱ - مراد از قوم

در اینکه مراد از "قوم" چه کسانی است، دو احتمال هست:
احتمال اول اینکه: مراد قریش و آنان که ملحق به قریشند بوده باشد، در این صورت مراد از "آبای قریش" پدران نزدیک ایشان است که انذار نشده بودند، چون پدران دورتر ایشان امت اسماعیل ذبیح الله علیه‌السّلام ، و همچنین پیغمبرانی دیگر بودند که مبعوث بر عرب شدند، مانند: هود و صالح و شعیب علیه‌السّلام .
احتمال دوم اینکه: منظور از "قوم" همه مردم معاصر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بوده باشند، چون رسول اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تنها به قریش مبعوث نبود، بلکه رسالتش جهانی و عمومی بود. در این صورت باز منظور از پدران بشر آن روز که انذار نشده بودند، همان پدران نزدیکشان است، چون آخرین رسولی که معروف است قبل از پیامبر اسلام مبعوث شده عیسی علیه‌السّلام است، که او نیز مبعوث بر عامه بشر بود، ناگزیر منظور از پدران انذار نشده مردم، چند پشت پدرانی است که در فاصله زمانی بین عصر پیامبر اسلام و زمان عیسی علیه‌السّلام در این چند صد ساله فترت قرار داشته ‌اند.

۱.۲.۲ - وجود حجت الهی

منظور از آیه مورد بحث انذار کننده آشکار و پیامبر بزرگی است که آوازه او همه جا بپیچد، و گرنه در هر زمانی حجت الهی برای مشتاقان و طالبان وجود دارد، و اگر می‌ بینیم دوران میان حضرت مسیح ع و قیام پیامبر اسلام ص را دوران فترت شمرده ‌اند نه به این معنی است که مطلقا حجت الهی برای آنها وجود نداشته، بلکه فترت از نظر قیام پیامبران بزرگ و اولو العزم است.


۱. قصص/سوره۲۸، آیه۴۶.    
۲. سجده/سوره۳۲، آیه۳.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۱۰.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۳۶۵.    
۵. یس/سوره۳۶، آیه۶.    
۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۹۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۳۱۹.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۴۴۹، برگرفته از مقاله «جاهلیت و انبیا».    


رده‌های این صفحه : انبیاء | عصر جاهلیت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار