• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جامعه‌شناسی دین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جامعهشناسی دین یعنی تحلیل جامعهشناسی نهادهای دینی و مطالعه روانشناسی اجتماعی پدیده‌های دینی است. و دین به عنوان یک پدیده و نهاد اجتماعی مورد بررسی جامعهشناسانه قرار می‌گیرد. تاریخ پیدایش جامعهشناسی دین را می‌توان به تاسیس جامعهشناسی در قرن ۱۹ توسط مارکس وبر باز گرداند. وی با نظریه‌پردازی‌های خود تأثیر بسیاری بر جامعهشناسی دین، اقتصاد و سلطه گذاشته است. به‌ویژه نظریات او در زمینه دین به تعاریف و صورت‌بندی‌های ماندگاری در حوزه جامعهشناسی دین انجامیده است.
در اسلام نیز چندی از دانشمندان، مثل: ابوریحان بیرونی در «تحقیق ما للهند» و ابن خلدون در مقدمه کتاب «تاریخ العبر»، به تحقیق و بررسی پیرامون تجزیه و تحلیل ادیان، نهادها و باورهای دینی، رابطه دین و دولت و باورهای دین عامیانه و غیره پرداخته‌اند، که این امر بازگوی توجه و علاقه ایشان به مطالعه دین در عرصه جامعه را قرن‌ها قبل از دانشمندان عصر جدید اروپا نشان می‌دهد.
از مسائل عمده جامعهشناسی دین را می‌توان به: دین و دولت، دین و قدرت، دین و تغییر اجتماعی، دین و گروه اجتماعی، منشا دین، رابطه علم و دین، رقابت مذهبی، بنیادگرایی، دین عامیانه، دین و خانواده، دین و جنسیت و غیره اشاره کرد.



جامعهشناسی دین، علمی است که روی نقش دین در اجتماع و هم‌چنین تاثیر آن روی حالت شخص با ایمان تمرکز می‌کند.
[۱] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۱۴.
نگاه جامعهشناسانه به دین، متوجه چیستی و ماهیت دین بدون توجه به منشا اجتماعی آن نیست، بلکه بی‌آنکه وارد ساحت چیستی دین و امر دینی شود، به بررسی روابط متقابل بین اعتقادات دینی و سازمان‌ها و نهادهای مذهبی از یک طرف، و سازمان‌ها و نهادها و آداب و رسوم اجتماعی از سوی دیگر، می‌پردازد.
[۲] علی‌زاده، عبدالرضا، جامعهشناسی دین، حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۵، شماره ۸، ص۵۶.

به همین خاطر می‌توان گفت که جامعهشناسی دین نگاهش صرفاً معطوف به عملکرد دین در حوزه اجتماع و نهادهای اجتماعی است. لذا جامعهشناسی دین را می‌توان «تحلیل جامعهشناسی نهادهای دینی و مطالعه روانشناسی اجتماعی پدیده‌های دینی» دانست.
[۳] علی‌زاده، عبدالرضا، جامعهشناسی دین، حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۵، شماره ۸، ص۵۶.

لکن باید توجه داشت که جامعهشناسی دین نگاهش صرفا معطوف به تاثیر دین در اجتماع نیست، بلکه تاثیر متقابل اجتماع را در دین نیز بررسی می‌نماید. در نتیجه جامعهشناسی دین دو محور اساسی دارد: نخست اینکه چرا باورداشت‌های مذهبی چنین نقش تعیین کننده‌ای در فرهنگ و جامعه دارند و دیگر این که چرا این باورداشت‌ها و عملکردها یک چنین صورت‌های گوناگونی به خود گرفته‌اند.
[۴] همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۱-۲.

در این که منظور از دین در جامعهشناسی دین چیست، نظرات گوناگون و تعاریف مختلفی از دین ارائه شده است که از حوصله این بحث بیرون است، اما می‌توان تعاریف دین را در این علم به دو دسته تقسیم نمود: کنش‌گرا و محتوایی. تعاریف کنش‌گرا دین را از طریق فعالیت‌های‌ اجتماعی که محقق می‌سازد تعریف می‌کنند. اما در مقابل، تعاریف محتوایی روی مفاهیم عقاید مذهبی تمرکز می‌کنند.
[۵] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۷-۴۸.

امروزه محققان به جای اینکه وقت خویش را صرف تعریف دین نمایند از مجموعه ضوابط و معیارهایی استفاده می‌کنند تا بتوانند به تحقیقات‌شان جهت بدهند.
[۶] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۸-۴۹.
بعضی دیگر نیز معتقدند که در آغاز بهتر است کوششی در جهت تعریف موضوع تحقیق جامعهشناسی دین به عمل نیاید و تنها پس از یک تحقیق مفصل است که شخص در موضعی قرار می‌گیرد که توانایی انجام این کار را پیدا می‌کند.
[۷] همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۲۰.



تاریخ پیدایش جامعهشناسی دین را می‌توان به تاسیس جامعهشناسی در قرن ۱۹ باز گرداند. بعضی ماکس وبر (Max Weber؛ ۱۸۴۶-۱۹۲۰) را نخستین صاحب نظری می‌دانند که به جامعهشناسی دین به صورت یک علم منظم نگاه کرد.
[۸] واخ، یواخیم، ترجمه جمشید آزادگان، جامعهشناسی دین، تهران، سمت، ۱۳۸۷، چاپ دوم، ص۸.

دین از آن‌رو که تاثیرات قابل ملاحظه‌ای در زندگی بشر دارد، مورد ملاحظه بسیاری از جامعهشناسان کلاسیک مطرح قرار گرفت. برای فهم اهمیت دین در جامعه، همین بس که در جامعهشناسی، دین یکی از پنج نهاد اصلی در جامعه بشری دانسته شده است.
[۹] محسنی، منوچهر، مقدمات جامعهشناسی، تهران، نشر دوران، ۱۳۸۱، چاپ هجدهم، ص۱۶۴.

مبانی عقل‌گرایی و اثبات‌گرایی این دوره نیز در رویکرد به دین به عنوان یک پدیده جامعه‌شناختی، بی‌تاثیر نبود. در این دوره برداشت‌های دینی اموری وهمی و بیهوده تلقی می‌شدند و‌ اندیشه‌های مذهبی در برابر خرد بشری و تبیین‌های تجربی محکوم به زوال بودند، این لحاظ علمی باعث می‌شد تا‌ اندیشمندان آن دوره، دین را بسان هر پدیده دیگر در معرض تبیین تجربی قرار دهند. چنین تبیینی از دین که تاثیر شگرف و جهان‌شمولی در جامعه‌ بشری داشت، برای فهم روند تکاملی بشر، امری ضروری می‌نمود.
[۱۰] همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۲.

البته باید توجه داشت که در اسلام نیز چندی از دانشمندان، مثل: ابوریحان بیرونی در «تحقیق ما للهند» و ابن خلدون در مقدمه کتاب «تاریخ العبر»، به تحقیق و بررسی پیرامون تجزیه و تحلیل ادیان، نهادها و باورهای دینی، رابطه دین و دولت و باورهای دین عامیانه و غیره پرداخته‌اند، که این امر بازگوی توجه و علاقه ایشان به مطالعه دین در عرصه جامعه را قرن‌ها قبل از دانشمندان عصر جدید اروپا نشان می‌دهد.
[۱۱] توسلی، غلامعباس، جامعهشناسی دینی، تهران، نشر سخن، ۱۳۸۰، ص۱۹-۲۰.

به هر حال جامعهشناسی دین در ضمن جامعهشناسی کلاسیک از آغاز قرن نوزدهم به وجود آمد، ‌ و تا سال ۱۹۶۰ عموما نظریات جامعهشناسان کلاسیک، یعنی تضاد دین با مدرنیته بر آن حاکم بود. از سال ۱۹۶۰ به بعد این عقیده طرد شد، و زمینه گرایش بیشتر جامعهشناسان را به تحقیق در زمینه فعالیت دین در اجتماع فراهم کرد.
[۱۲] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۲۴.



از جمله جامعهشناسان کلاسیک که دین را در جامعهشناسی مورد بررسی قرار دادند می‌توان به ماکس وبر، امیل دورکیم (دورکهایم) (Emile Durkheim؛ ۱۸۵۸-۱۹۱۷)، کارل مارکس (Karl Heinrich Marx؛ ۱۸۱۸-۱۸۸۳) و اگوست کنت (Auguste Comte؛ ۱۷۹۸-۱۸۵۷) اشاره نمود.
جامعهشناسی کلاسیک، از قرن نوزدهم کار خود را شروع نمود و تا سال ۱۹۶۰ به کار خویش ادامه داد. این دوره از جامعهشناسی را می‌توان جامعهشناسی تکاملی نام نهاد، زیرا مستقیما تحت نفوذ تئوری زیستی تکاملی داروین (Charles Robert Darwin؛ ۱۸۰۹-۱۸۸۲) بود.
در این دوره تلقی عمده از دین، یک نهاد بشری و اجتماعی بود که به وسیله انسان و با یک دلیل خاص اجتماعی به وجود آمده بود،
[۱۳] دورکیم، امیل، ترجمه باقر پرهام، صور بنیانی حیات دینی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۳، ص۱۱.
و این نگاه هنوز هم در جامعهشناسی دین وجود دارد. برای مثال، جورج ریتزر (Ritzer، George) در تعریف جامعهشناسی دین، دین را قسمتی از جامعه انسانی می‌داند.
[۱۴] Ritzer، George، Blackwell encyclopedia of sociology، Australia، ۲۰۰۸، volume ۸، p ۳۸۷۲.
این نوع نگاه به دین نتیجه‌اش جز این نبود که جامعهشناسی وجود خدا را انکار نمود.
[۱۵] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۳۲.
خصیصه دیگر جامعهشناسان این دوره، داوری و ارزش‌گذاری درباره باورداشت‌های دینی بود.
جامعهشناسان این دوره از آن‌رو که دین و باورداشت‌های دینی را حاصل و هم بشر و بی‌معنی می‌دانستند، در صدد برآمدند که جایگزینی برای دین بیابند که از یک سو منافع اساسی دین را در بر داشته باشد و از سوی دیگر خصلت ماوارء طبیعی و غیرمعقول نداشته باشد. جانشینی که بر اصول علمی استوار بوده و خودِ رشته جامعهشناسی عهده‌دار بیان آنها باشد.
[۱۶] همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۳.



جامعهشناسی مدرن برای میزان حساسیت عقاید مردم اهمیت قائل می‌شود، به همین خاطر کم‌تر روی ساختار عقاید دینی متمرکز شده و بیشتر روی معانی و انگیزه‌ها تمرکز می‌نماید. نسبیت‌گرایی را می‌توان علت چنین رویکردی در دوره جامعهشناسی مدرن دانست. سعی جامعهشناسی این است که عدالت را میان همه اعمال و عقاید اجتماعی برقرار کند، اما از لحاظ اخلاقی هیچ‌یک از این اخلاق و عقاید را در سطح بالاتر و یا پائین‌تری قرار ندهد.
[۱۷] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۳۴.
این طرز تفکر میان اعتقاد به دین و درک آن تفاوت قائل شده، و اولی را از مقوله ایمان و دومی را یک عمل محققانه قلمداد می‌نماید.
[۱۸] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۳۶.

امروزه لزومی ندارد که جامعهشناسان دین بی‌اعتقاد باشند و ممکن است خودشان به دین خاصی معتقد باشند، اما به هر حال علاقه اصلی آن‌ها بالابردن فهم ما از نقش دین در جامعه، و تحلیل اهمیت و تاثیر دین در تاریخ بشری است.
[۱۹] همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۳.



تحقیق در جامعهشناسی اصولا به دو روش انجام می‌شود: اثبات‌گرایی (Positivism) و تفسیرگرایی (Interpretationism). روش اثبات‌گرا بر جامعهشناسی کلاسیک مسلط بود و ادعا داشت که اطلاعات راجع به جهان باید فقط از طریق تحقیق و مطالعه علمی کسب شود و در غیر این صورت ارزش علمی نخواهد داشت. این روش از شیوه‌های معقول و اصولی مانند تهیه‌ پرسش‌نامه‌ها و مطالعات اجمالی در جمع‌آوری اطلاعات استفاده می‌نماید و به تمرکز بر سطوح کلان اجتماعی تمایل دارد.
[۲۰] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۳-۴۴.

در طرف مقابل روش تفسیری بیشتر بر مفاهیمی تمرکز می‌کند که پشتوانه رفتارهای یک شخص است و به همین خاطر محور اصلی تحقیق در این روش رفتار اشخاص است تا ساختارهای اجتماعی، و بیشتر ذهن‌گراست تا عین‌گرا.
[۲۱] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۵.
هر دو دیدگاه در جامعهشناسی مدرن رایج هستند اما روش تفسیری در سطح وسیعی روی چگونگی تحقیقات معاصر تاثیر گذاشته است.
[۲۲] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۶.



در اینکه تفاوت جامعهشناسی دین و جامعهشناسی دینی در چیست، بحث‌های زیادی صورت گرفته است. در یک نگاه، جامعهشناسی دینی علمی است که از مبانی متافیزیکی دین کمک می‌گیرد و بر این مبانی استوار شده است، در نتیجه جامعهشناسی دینی را می‌توان رویکردی در جامعهشناسی دانست،
[۲۳] نادری، رسول و خدابخشیان، حمید، امکان و چگونگی علم دینی، ذهن، ۱۳۸۵، شماره ۲۶، ص۱۰-۱۲.
اما در جامعهشناسی دین، دین به عنوان یک پدیده و نهاد اجتماعی مورد بررسی جامعهشناسانه قرار می‌گیرد.


می‌توان بر اساس آنچه که در تدوین و پیدایش این علم روی داده است، مسائل عمده جامعهشناسی دین را این موارد دانست: دین و دولت، دین و قدرت، دین و تغییر اجتماعی، دین و گروه اجتماعی، منشا دین، رابطه علم و دین، رقابت مذهبی، بنیادگرایی، دین عامیانه، دین و خانواده، دین و جنسیت و غیره.
چون مقاله حاضر قصد بررسی تفصیلی همه مسائل این علم را ندارد، به صورت مختصر اهم مسائل این علم را بررسی و از دیگر مسائل صرف نظر نموده و آن را به مجالی دیگر می‌سپارد.

۷.۱ - دین و دولت

شاید بتوان مهم‌ترین و گسترده‌ترین موضوع بحث شده در جامعهشناسی دین را سکولاریسم (secularism) یا تز دنیوی شدن دانست.
[۲۴] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۵۶.
زمینه پیدایش این بحث، ‌ پیش‌زمینه فکری بود که جامعهشناسان کلاسیک نسبت به دین داشتند. تحقیقاتی که این جامعهشناسان بر روی ادیان ابتدایی انجام دادند، به همراه پیش‌فرض تکامل‌گرایی ادیان آنها را به این نتیجه رساند که دین محصول توهم بشر بوده و در جامعه‌های بدوی کاربرد دارد.
برای مثال دورکیم ماهیت دین را پرستش گروه اجتماعی دانست، و نظریه خود را بر پایه توتم‌پرستی قبایل بدوی استرالیایی منظم کرد. البته او بر خلاف سایر جامعهشناسان، دین را حاصل توهم بشر نمی‌دانست. ‌ دورکیم معتقد بود اگر دین بر پایه خطا و دروغ نهاده شده باشد، به مقاومت‌هایی برمی‌خورد که توانایی چیره‌شدن بر آنها را نخواهد داشت؛ در نتیجه ادیان ابتدایی نیز ریشه در واقعیت دارند.
[۲۵] دورکیم، امیل، ترجمه باقر پرهام، صور بنیانی حیات دینی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۳، ص۳.

ولی او نتیجه تحقیق خود را به همه ادیان سرایت داد و چنین نتیجه گرفت که هدف همه ادیان، از جمله مسیحیت پرستش و مقدس نگاه داشتن گروه اجتماعی است.
[۲۶] دورکیم، امیل، ترجمه باقر پرهام، صور بنیانی حیات دینی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۳، ص۵۸-۶۳.
از این‌رو هر چه جامعه به سوی مدرنیته پیش‌ برود و نظام‌های اجتماعی پیچیده‌تر شوند دین جایگاه خود را بیشتر از دست می‌دهد و نقش دین هماهنگ، با بالا رفتن سطح افکار منطقی به وسیله فرهنگ‌های غیرمذهبی جایگزین خواهد شد.
[۲۷] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۲۷-۳۰.

ماکس وبر نیز که جامعه‌ مدرن را جامعه‌ای بر پا شده بر مبنای عقل می‌دید، قائل بود که در نتیجه پیشرفت عقلانیت در عصر مدرن، ساخت‌های غیر منطقی مثل دین، به قلمرو غیر عقلانی رانده شده و قدرت خود را از دست خواهند داد.
[۲۸] وبر، ماکس، ترجمه احمد تدین، دین، قدرت، جامعه، تهران، هرمس، ۱۳۸۲، ص۳۱۸.

این تحلیل جامعهشناسان، با جریان پوزیتویسم (positivism) و افول دیانت در غرب همراه بود؛ به همین خاطر چنین نظریه‌هایی به عنوان اصلی اساسی در مجامع فکری آن دوران پذیرفته شد. اما آمار نشانگر این است که مذهب، حتی پس از چند قرن چالش با مدرنیسم هنوز در کشورهای مدرن به زندگی خود ادامه می‌دهد و به همین خاطر بعضی جامعهشناسان معتقدند که باید از تمام رساله‌هایی که درباره دنیوی کردن و مرگ مذهب نوشته شده، دست کشید و به آنها توجهی نکرد.
[۲۹] عضدانلو، حمید، آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۶، چاپ دوم، ص۳۰۲.


۷.۲ - دین و قدرت

از دیگر مسائلی که در جامعهشناسی دین مطرح شده است، بررسی تعامل میان دین و قدرت بود. شاید بتوان بیشترین تاثیر کارل مارکس را در این علم، کار او بر روی دین و قدرت دانست. او معتقد بود که دین، عاملی در دست طبقه سرمایه‌دار جامعه است و آنها از این طریق طبقه کارگر را تحت فشار قرار می‌دهند. دین در دست طبقه سرمایه‌دار باعث جلوگیری از اعتصابات کارگری و انقلاب در قشر مستضعف جامعه‌ می‌شود. همچنین گاهی مذاهب به اسم دین باعث خشونت علیه پیروان دیگر آئین‌ها می‌شوند.
مارکس معتقد بود مبارزه علیه دین نهایتا متوجه امری می‌شود که در پشت آن خالق الهی قرار گرفته است. و به همین خاطر این مبارزات نوعا الحاد نامیده می‌شود.
[۳۰] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۶۸-۷۲.
او مدعی بود، دین که تلقی‌ای از یک خوشبختی توهمی است باید به نفع خوشبختی واقعی نسخ شود.
[۳۱] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۲۵-۲۶.


۷.۳ - دین و تغییر اجتماعی

در مقابل تجزیه و تحلیل مارکس از دین، بسیاری از جامعهشناسان نئومارکسیست‌ نگاهی دوباره به ارتباط دین و قدرت و تغییر اجتماعی داشته‌اند. آنها معتقدند که لازم نیست دین ابزار مطیع‌شدن در برابر قدرت باشد، بلکه دین در بسیاری مواقع می‌تواند نیرویی برای تغییرات مثبت در جامعه قلمداد شود. چنین تحلیل‌هایی به وسیله انقلاب‌ها و اعتراض‌هایی که عواملِ مذهبیِ موثر داشتند تقویت شد. همان خصوصیات دینی که مارکس به عنوان عوامل و ابزار اجبار کردن برمی‌شمرد، توانایی به حرکت درآوردن گروه‌ها و اشخاص برای ایجاد تغییرات اجتماعی را داشتند.
[۳۲] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۷۲-۷۵.


۷.۴ - دین و گروه اجتماعی

دین برای یک گروه اجتماعی می‌تواند هویت‌بخش باشد؛ یعنی می‌تواند رابطه همبستگی را میان افراد یک گروه ایجاد نماید. نوعا عقاید مذهبی در بین جوامع، قوی‌ترین چیزی است که باعث احساس جدایی یا حاشیه‌ای بودن نسبت به جوامع‌ بزرگ‌تر می‌شود. هویتی که دین به یک گروه می‌دهد، هویتی فرا قومی، ملی و زبانی است. دین توانایی جمع‌نمودن اقشار مختلف را تحت هویتی خاص به نام هویت دینی دارد. دین از طریق ارائه جهان‌بینی خاص گروهی را تحت یک عنوان جمع می‌نماید و مشروعیت این جهان‌بینی یک عامل همبستگی قوی برای جوامع می‌شود.
[۳۳] اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۷۵-۸۰.

قرآن کریم جامعه را مانند انسان به ‌لحاظ سرشت مشترک و نامه عمل مشترک او مورد خطاب قرار داده و آن را حقیقتی چون فرد انسانی فرض کرده‌ است. به باور امام‌ خمینی تنها ادیان توحیدی هستند که به انسان و همه ابعاد وجودی او توجه داشته و برای آن برنامه دارد؛ اساساً برنامه و هدف ادیان، انسان‌سازی و آسایش بشر است. هدایت و رهبری صحیح جامعه، که به‌وسیله دین ممکن است، جامعه را معتدل و امور آن را به سامان می‌رساند؛ ازاین‌رو جامعه برای تامین نیازهای معنوی افراد خود به دین نیازمند است.
امام‌ خمینی معتقد بود افیون نامیدن دین برای جامعه طرحی استعماری بود که به دلیل ترس از دین و نقش هدایتی آن در جامعه، اجرا شد، درحالی‌که دین عامل ترقی و شکوفایی جامعه به شمار می‌رود و سعادت جامعه تنها در گرو اجرای احکام دین و تربیت دینی و قرآنی است دین به ‌معنای توحیدی آن، همواره طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی از بندهای مادی و معنوی است و می‌تواند خلاهای یک نظام مادی را پر کند. از نظر ایشان فعالیت‌های مادی بشر، مقدمه اعتلای معنوی است و دین زمینه رشد آن را فراهم می‌کند و پیگیر اجرای عدالت در جامعه و موجب بیداری مستضعفان است. درعین‌حال ایشان اعتقاد داشتند هدف دین و پیامبران الهی تنها ازمیان‌بردن ستمگران و جانشین قرار دادن مستضعفان نیست بلکه هدفی بالاتر را دنبال کرده‌اند که آن استقرار حکومت قرآنی است و به‌ همین منظور است که اسلام خود قوانین حکومتی دارد، چنان‌که برای اداره جامعه نیز به کسی نیاز است که در شناخت انسان فردی و انسان اجتماعی آگاهی کامل داشته باشد که این مهم، تنها از عهده خالق انسان برمی‌آید. به باور امام‌ خمینی قرآن برای تمام عمر بشر نازل شده و نیازهای او و جامعه او را رفع خواهد کرد. ایشان انبیاء الهی را پاسداران ارزش‌ها و معنویات می‌دانست که با چراغ عقل و ندای فطرت، جامعه انسانی را به‌سوی کمالات و ارزش‌ها هدایت کرده-اند بنابراین نباید از قوانین شرعی که زندگی بشر را در دنیا و آخرت اصلاح می‌کند، دوری کرد.
[۳۹] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۲۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



۱. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۱۴.
۲. علی‌زاده، عبدالرضا، جامعهشناسی دین، حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۵، شماره ۸، ص۵۶.
۳. علی‌زاده، عبدالرضا، جامعهشناسی دین، حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۵، شماره ۸، ص۵۶.
۴. همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۱-۲.
۵. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۷-۴۸.
۶. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۸-۴۹.
۷. همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۲۰.
۸. واخ، یواخیم، ترجمه جمشید آزادگان، جامعهشناسی دین، تهران، سمت، ۱۳۸۷، چاپ دوم، ص۸.
۹. محسنی، منوچهر، مقدمات جامعهشناسی، تهران، نشر دوران، ۱۳۸۱، چاپ هجدهم، ص۱۶۴.
۱۰. همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۲.
۱۱. توسلی، غلامعباس، جامعهشناسی دینی، تهران، نشر سخن، ۱۳۸۰، ص۱۹-۲۰.
۱۲. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۲۴.
۱۳. دورکیم، امیل، ترجمه باقر پرهام، صور بنیانی حیات دینی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۳، ص۱۱.
۱۴. Ritzer، George، Blackwell encyclopedia of sociology، Australia، ۲۰۰۸، volume ۸، p ۳۸۷۲.
۱۵. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۳۲.
۱۶. همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۳.
۱۷. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۳۴.
۱۸. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۳۶.
۱۹. همیلتون، ملکم، ترجمه ثلاثی، محسن، جامعهشناسی دین، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبییان، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۳.
۲۰. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۳-۴۴.
۲۱. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۵.
۲۲. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۴۶.
۲۳. نادری، رسول و خدابخشیان، حمید، امکان و چگونگی علم دینی، ذهن، ۱۳۸۵، شماره ۲۶، ص۱۰-۱۲.
۲۴. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۵۶.
۲۵. دورکیم، امیل، ترجمه باقر پرهام، صور بنیانی حیات دینی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۳، ص۳.
۲۶. دورکیم، امیل، ترجمه باقر پرهام، صور بنیانی حیات دینی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۳، ص۵۸-۶۳.
۲۷. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۲۷-۳۰.
۲۸. وبر، ماکس، ترجمه احمد تدین، دین، قدرت، جامعه، تهران، هرمس، ۱۳۸۲، ص۳۱۸.
۲۹. عضدانلو، حمید، آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۶، چاپ دوم، ص۳۰۲.
۳۰. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۶۸-۷۲.
۳۱. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۲۵-۲۶.
۳۲. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۷۲-۷۵.
۳۳. اسکات، جولی و‌هال، آیرین، ترجمه افسانه نجاریان، دین و جامعهشناسی، تهران، نشر رسِش، ۱۳۸۲، ص۷۵-۸۰.
۳۴. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۷-۲۸۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۳۵. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۸، ص۲۹۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۳۶. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۸، ص۲۹۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۳۷. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۹، ص۲۳۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۳۸. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۳۹. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۲۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جامعه شناسی دین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۰/۱۶.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار