جامعه پلید (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مفهوم پلیدی در
قرآن در دو شکل جسمی و روحی ناشی از آلودگیهای طبیعی و
گناهان نمود یافته است.
خداوند نجات دهنده
لوط علیهالسّلام از جامعه
پلید بود.
«ولوطا ءاتینـه حکما وعلما ونجینـه من القریة التی کانت تعمل الخبـئث انهم کانوا قوم سوء فـسقین»؛ و لوط را (به یاد آور) که به او
حکومت و
علم دادیم؛ و از شهری که اعمال زشت و کثیف انجام میدادند، رهایی بخشیدیم؛ چرا که آنها مردم بد و فاسقی بودند!
از آنجا که لوط از بستگان نزدیک
ابراهیم و از نخستین کسانى است که به او
ایمان آورد پس از داستان ابراهیم ، به بخشى از تلاش و کوشش او در راه
ابلاغ رسالت و مواهب
پروردگار نسبت به او اشاره مى کند:
((و لوط را به یاد آر که ما به او
حکم و علم دادیم )) (و لوطا آتیناه حکما و علما).
واژه ((حکم )) در پاره اى از موارد به معنى فرمان
نبوت و
رسالت آمده ، و در موارد دیگرى به معنى
قضاوت ، و گاهى نیز به معنى
عقل و
خرد ، از میان این معانى معنى اول در اینجا مناسبتر به نظر میرسد، هر چند منافاتى میان آنها نمى باشد. و منظور از ((علم )) هر گونه دانشى است که در
سعادت و سرنوشت
انسان اثر دارد.
لوط از پیامبران بزرگى است که هم عصر با ابراهیم بود، و همراه او از سرزمین بابل به
فلسطین مهاجرت کرد، و بعدا از ابراهیم جدا شد و به شهر سدوم آمده چرا که مردم آن منطقه غرق
فساد و
گناه ، مخصوصا انحرافات و آلودگیهاى جنسى بودند، او بسیار براى هدایت این قوم منحرف تلاش و کوشش کرد، و در این راه خوندل خورد، اما کمتر در آن کوردلان اثر گذارد.
سرانجام چنان که میدانیم قهر و
عذاب شدید الهى آنها را فرا گرفت ، و آبادیهایشان به کلى زیر و رو شد، و جز خانواده لوط (به استثناى همسرش) همگى نابود شدند.
لذا در دنباله آیه مورد بحث به این موهبت که به لوط ارزانى داشت اشاره کرده میفرماید ما او را از شهر و دیارى که کارهاى
پلید و زشت انجام میدادند رهائى بخشیدیم (و نجیناه من القریة التى کانت تعمل الخبائث).
چرا که آنها مردم بدى بودند و از
اطاعت فرمان
حق بیرون رفته بودند (انهم کانوا قوم سوء فاسقین).
نسبت دادن اعمال زشت و پلید را به ((قریه)) و شهر و آبادى بجاى
اهل قریه اشاره به این است که آنها آنچنان غرق فساد و
گناه بودند که گوئى از در و دیوار آبادیشان گناه و اعمال زشت و پلید مى بارید.
و تعبیر ((خبائث)) به صورت جمع اشاره به این است که آنها علاوه بر عمل فوق العاده شنیع لواط کارهاى زشت و خبیث دیگرى نیز داشتند.
و تعبیر ((فاسقین )) بعد از ((قوم سوء)) ممکن است اشاره به این باشد که آنها هم از نظر قوانین الهى مردمى فاسق بودند، و هم از نظر معیارهاى مردمى ، حتى قطع نظر از
دین و ایمان افرادى پست و پلید و آلوده و منحرف بودند.
سپس به آخرین موهبت الهى در باره ((لوط)) اشاره کرده مى گوید: ما او را در
رحمت خاص خویش داخل کردیم )) (و ادخلناه فى رحمتنا).
((چرا که او از
بندگان صالح بود)) (انه من الصالحین).
این رحمت ویژه الهى بیحساب به کسى داده نمى شود، این شایستگى و صلاحیت لوط بود که او را مستحق چنین رحمتى ساخت.
راستى چه کارى از این مشکلتر، و چه برنامه اصلاحى از این طاقتفرساتر که انسان مدتى طولانى در شهر و دیارى که این همه فساد و آلودگى دارد بماند و دائما به
تبلیغ و ارشاد مردم گمراه و منحرف به پردازد، و کارش بجائى برسد که حتى بخواهند مزاحم میهمانهاى او نیز بشوند، به راستى این استقامت جز از
پیامبران الهی و رهروان آنها ساخته نیست ، چه کسى از ما میتواند تحمل چنین شکنجه هاى روحى جانکاهى بکند؟!
کلمه ((حکم)) به معناى فصل خصومت ، و یا به معناى
حکمت است ، و آن قریه که عمل خبائث مرتکب مى شد، نامش ((سدوم)) بود، که
لوط در مهاجرتش با
ابراهیم در آنجا منزل کرد، و منظور از ((خبائث)) کارهاى زشت است ، و مراد از ((رحمت))، مقام
ولایت و یا
نبوت است ، که هر کدام باشد وجهى دارد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۳۲، برگرفته از مقاله «جامعه پلید».