• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ثنویت در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ثنویت : دو مبدا انگاری برای آفرینش می باشد



واژه ثنویت مصدری جعلی و مشتق از ثنوی به معنای منسوب به اثنین است.

۱.۱ - در اصطلاح منابع فرق و مذاهب

ثنویت در اصطلاح منابع فرق و مذاهب ،
[۴] المعجم الفلسفی، ص۲۴۳.
یا دوگانه پرستی (Dualism) در اصطلاح تاریخ ادیان ، به مجموعه دیدگاه‌های مبتنی بر فرض دو پایه برای وجود گفته می‌شود. [۴]     دوگانه پرستی، نوعی آموزه معرفتی و جهان شناختی است که در رده بندی تاریخی ادیان، ضلع چهارم سه آموزه دیگر توحید (Monotheism)؛ شرک (Polytheism) و وحدت وجود (Monism) به شمار می‌رود [۵]    ، بنابراین هر گونه دوگانه گرایی مبتنی بر تفکیک روح و جسم ، نور و ظلمت ، خیر و شر ، خدا و شیطان و... الزاما به ثنویت منتهی نمی‌شود، با این حال فرض حد و مرزی کاملاً قطعی و دقیق میان وحدت وجود، توحید، ثنویت و شرک از نظر تاریخی چندان قابل دفاع نمی‌نماید، زیرا عموما به طیف‌هایی از دوگانه گرایان در میان معتقدان به آموزه‌های دیگر برمی خوریم که درصدد برقراری نوعی تفکیک ثنایی در داخل دستگاه دینی خود برآمده‌اند؛ به نحوی که گاه دین پژوهان را به هنگام دسته بندی ادیان به سردرگمی و تردید انداخته است. در گاتاهای اوستا به نمونه قابل توجهی از ثنویت توحیدی برمی خوریم و نیز نمونه‌هایی از تلفیق توحید با وحدت وجود در مذاهب عرفانی مسیحی و اسلامی به چشم می‌خورند.


در نگاهی کلی ثنویت به سه نوع دوگانه گرایی بخش پذیر است: ا. اعتقاد به دو واجب الوجود مستقل و غیر وابسته. ب. گرایش به دو منشا مستقل که هر یک موجوداتی را آفریده یا بیافریند. ج. عقیده به دو موجودی که هر یک به طور مستقل پرورش و تدبیر امور عالم یا بخشی از آن را بر عهده داشته باشد.


آموزه ثنویت در میان بیشتر اقوام باستان به نوعی پیرو داشته است. تضاد Maya با Atmanدر ادیان هندی و Yinبا Yang در ادیان چینی و اهورامزدا با اهریمن در ادیان ایرانی
[۵] اوستا، دفتر یکم، یسنه هات ۳۰، بند ۳ - ۶.
[۶] اوستا، دفتر یکم، یسنه هات ۴۵، بند ۲.
[۷] اوستا، دفتر دوم، یسنه هات ۹، بند ۸.
[۸] اوستا، دفتر دوم، یسنه هات ۱۰، بند ۱۶.
[۹] اوستا، دفتر دوم، یسنه هات ۱۱، بند ۱۵.
[۱۰] روایت پهلوی اثری زرتشتی از مؤلفی گمنام در آغاز عصر اسلامی، ص۱۸.
از نمونه‌های شاخص آن‌اند. گونه‌های دیگر آن نیز در میان مصریان، یونانیان،
[۱۱] دائره المعارف بستانی، ج۶، ص۳۳۴.
بومیان امریکای شمالی [۶]     و عرب قبل از اسلام
[۱۲] بلوغ الارب، ج۲، ص۲۲۸ - ۲۲۹.
گزارش شده‌اند. گرچه برخی از گونه‌های ثنویت دارای شهرت و گاه قدمت بیشتری نسبت به دیگر گونه هاست، بااین حال در نظر گرفتن خاستگاهی واحد و مشترک برای این عقیده چندان قابل دفاع نمی‌نماید؛ همچنین مطالعه تاریخی ثنویت ما را نسبت بهدرستی برخی اظهار نظرها به تردید می‌اندازد که ثنویت را مرحله گذر از الهه‌های طبیعی به سوی نوعی توحید غیبی در قالب تلاش برای ارایه سیری تکاملی از چند خدایی به سوی یکتاپرستی می‌پندارد.
[۱۳] دبستان مذاهب، ج۲، ص۱۷۷ - ۱۸۳.


۳.۱ - پیشینه ثنویت در قرآن

عقیده ثنویت با وجود تصریح به آن در قرآن تا پیش از پیدایش جریان‌های شعوبیگری در ایران، در بین منابع نخستین اسلامی بازتابی نیافته است. جریان‌های مذکور با هدف بازگشت به دوره پیش از اسلام در لایه‌های اندیشه‌ای خود به شدت بر آیینهای ایران باستان تاکید می‌کردند. پیدایش و گسترش این جریان‌ها به واکنش تند و سریع دانشمندان مسلمان به ویژه نویسندگان فرق و مذاهب انجامید.
[۱۵] الفهرست، ص۴۰۵ ـ ۴۰۸.
احتمالاً به همین سبب در منابع مذکور از میان رویکردهای گوناگون ثنوی تنها به ثنویت ایرانی توجه شده و گویا نوعی تلازم بین آن و فرهنگ ایران قبل از اسلام برقرار شده است. البته واکنش نویسندگان فرق و مذاهب در این خصوص همواره به محکومیت مطلق ادیان ایران قبل از اسلام نینجامیده است و گاه با اعتقاد به تحریف شدن آیین زرتشت ، ثنویت را بازمانده آیینهای قبل از وی یا از بدعت‌های پس از وی شمرده‌اند.
[۱۶] الملل والنحل، ج۱، ص۲۰۸.
[۱۷] الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۰.
[۱۸] تلبیس ابلیس، ص۹۴.
[۱۹] الفصل، ج۱، ص۶۸ - ۶۹.


۳.۲ - در آثار فرق و مذاهب

به هر روی، در آثار فرق و مذاهب، افزون بر دین زرتشت از آیینهای ایرانی دیگری نیز در زمره پیروان ثنویت یاد شده است که زروانیه ، دیصانیه ، مرقیونیه ، مزدکیه ، مانویه و... از مهم‌ترین آنها به شمار می‌رود.
[۲۰] الملل والنحل، ج۱، ص۲۴۴ - ۲۵۳.
همان گونه که از ظاهر این عناوین برمی آید، بسیاری از آنها نام‌هایی برساخته از سوی فرق نویسان مسلمان بر مبنای وجود عقیده‌ای بارز میان گروهی از مذاهب یا بر اساس نام سردسته آن گروه است.افزون بر موارد پیش گفته، در منابع فرق و مذاهب، از فرقه‌های ثنوی دیگری نیز یاد شده که عمده آن‌ها از انشعابات آیینهای مذکور یا از جریان‌های شعوبیگری در عصر اسلامی به شمار می‌روند. این فرقه‌ها عبارت‌اند از کیومرثیه ، مسخیه ، خرمدینیه ، ماهانیه ، صیامیه ، مقلاصیه ، کینونیه ، تناسخیه ، مغتسله ، ریشیه ، ماریه ، دشتیه ، جنجیه و مهریه .
[۲۱] الملل والنحل، ج۱، ص۲۵۳ - ۲۵۵.
[۲۲] المغنی، ج۵، ص۱۸.
[۲۳] الفهرست، ص۴۰۰ - ۴۰۶.
در آثار فرق و مذاهب، مجموعه عقاید گوناگونی به آیینهای مذکور نسبت داده شده که در بسیاری از موارد همانند دیگر نسبت‌هایی که این گونه منابع به فرقه‌ها و مذاهب رقیب داده‌اند غیر واقعی و نادرست است.
[۲۴] طلوع، ش ۱۰ - ۱۱، س ۱۳۸۳، «گزارشی از دیدگاه فرق پژوهان مسلمان درباره دوگانه پرستی».


۳.۲.۱ - راویت منسوب به پیامبر در باره قدریه

در این میان روایتی منسوب به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بر شدت منازعات افزوده است؛ این روایت در منابع حدیثی اهل سنت چنین آمده است: «القدریة مجوس هذه الاُمة».
[۲۵] سنن ابی داود، ج۲، ص۴۱۰.
مخالفان معتزله از اهل حدیث و اشاعره ، با حمل این روایت بر رقیب دیرین خود، عقیده جبرستیزانه تفویض را مصداق این روایت شمرده‌اند.
[۲۶] الفرق بین الفرق، ص۱۳۵، ۱۹۰.
[۲۷] شرح حکمة الاشراق، ص۱۹.
در مقابل، معتزله نیز از در دفاع برآمده، مفهوم « قَدَرّیه » را به معنای اعتقاد به قَدَر و نه انکار آن برشمرده و در نتیجه مصداق این روایت را جبرگرایان اشعری پنداشته‌اند و سپس برای توجیه ارتباط این عقیده با ثنویت ادعا کرده‌اند که ثنویان نیز خیر و شر را ذاتی نور و ظلمت شمرده و منکر اختیار انسان هستند.
[۲۸] شرح الاصول الخمسه، ص۵۲۴ - ۵۲۷.
این در حالی است که ترکیب ساختاری روایت مزبور و طرح همزمان آن با پیدایش نزاع جبر و اختیار ، در کنار نقدهای سندی موجود، نشان از برساختگی آن دارد.
[۲۹] تذکرة الموضوعات، ص۱۵.
[۳۰] کشف الخفاء، ج۱، ص۴۴۲.


۳.۳ - دوگانه پرستی در منابع کلامی

بازتاب وسیع دیگری از مباحث دوگانه پرستی در منابع کلامی مذاهب گوناگون اسلامی به چشم می‌خورد که در پی رد و ابطال عقاید منسوب به ثنویان و به طور خاص اعتقاد به دو مبدا مستقل‌اند.
[۳۳] رسائل اخوان الصفا، ج۳، ص۴۶۴.
[۳۴] تمهید الاوائل، ص۷۸.
رساله‌های مستقلی نیز از متکلمان سده‌های نخستین در رد عقاید ثنویان گزارش شده‌اند که الرد علی الاثنین هشام بن حکم و اقتصاص مذاهب اصحاب الاثنین ابوعیسی وراق و رساله‌ای از کندی، فیلسوف مشهور، از مهم‌ترین آن‌ها به شمار می‌روند.
[۳۶] الفهرست، ص۲۱۶.
[۳۷] الفهرست، ص۲۲۴.
[۳۸] الفهرست، ص۳۱۵.
[۳۹] الفهرست، ص۳۱۸.



گرایش ثنوی در مقایسه با گرایش‌های دینی دیگر، همچون دیانت‌های ابراهیمی یا آیین شرک و بت پرستی عرب جاهلی ، چندان مورد توجه قرآن نبوده است که این می‌تواند نشان درگیری کمتر قرآن با پیروان این عقیده در منطقه زیر نفوذ اسلام در عصر نزول باشد، با این حال، ثنویت نزد عرب پیش از اسلام ناشناخته نبود و آنان احتمالاً از طریق عرب‌های حیره که دولتی زیر قیمومت ایران ساسانی بودند، با این رویکرد اعتقادی آشنایی داشتند.
[۴۲] بلوغ الارب، ج۲، ص۲۲۸ - ۲۲۹.
تنها در یک آیه قرآن از عنوان «دو خدا» یاد شده است: «و قالَ اللّهُ لا تَتَّخِذوا اِلـهَینِ اثنَینِ اِنَّما هُوَ اِلـهٌ واحِدٌ فَاِیّـیَ فَارهَبون». البته این آیه را نیز نمی‌توان به صراحت درباره ثنویت دانست، زیرا ممکن است مقصود آیه از نفی دو، نه از باب خصوصیت دوگانگی، که نفی هر گونه فرض غیر توحیدی باشد که شامل فرض سه خدا، ۴ خدا و... نیز می‌شود.
[۴۴] المیزان، ج۱۲، ص۲۶۹.
فقره بعدی آیه با تاکید بر یکی بودن خدا «اِنَّما هُوَ اِلـهٌ واحِدٌ» می‌تواند تاییدی بر این فهم باشد، بنابراین، آیه می‌تواند به این معنا باشد که بت‌ها یا هر چیز دیگری را در کنار خدا به خدایی نگیرید، با این حال برخی، از این آیه، تعریض به ثنویت را فهمیده‌اند؛

۴.۱ - دیدگاه مفسران

اما برخی مفسران با استناد به سیاق این آیه، ثنویت رایج در میان عرب قبل از اسلام را نه به معنای اعتقاد به دو مبدا همعرض، بلکه از نوع تفکیک میان خالقیت و ربوبیت شمرده‌اند. این صورت ثنویت آن‌ها از نوع ثنویت در ربوبیت و نه خالقیت بوده است؛ به این گونه که خداوند تنها نقش آفریدگار جهان را داشته است؛ اما امر تدبیر آن به موجوداتی چون فرشتگان و پریان سپرده شده است و از همین رو باید آنان را پرستید و بی واسطه آن‌ها توجه به خدا ناممکن است.

۴.۲ - شیوه دیگر از نوع ثنویت در میان عرب

شیوه‌ای دیگر از این نوع ثنویت نیز میان عرب گزارش شده که الوهیت را روشنایی و خالقیت را تاریکی و در نتیجه خداوند را جامع اضداد می‌پنداشتند.
[۵۰] کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۹۹.
این گزارش، بسیار مبهم و کوتاه در منابع آمده و توضیح بیشتری درباره آن ذکر نشده است؛ همچنین در سبب نزول این آیه گفته شده که مشرکان قریش از نام «الرحمن» ـ که گویا تنها در میان عرب جنوب رواج داشته و عرب شمال آن را چندان به کار نمی‌برده‌اند ـ شخصیتی متفاوت از « اللّه » را تصور می‌کردند و خداوند در این آیه به پاسخ آنان اشاره کرده، دوگانگی مفروض بین این دو نام را نفی می‌کند.
[۵۱] ثعلبی، ج۶، ص۱۴۱.
[۵۲] اسباب النزول، ص۲۰۰.
[۵۳] زادالمسیر، ج۴، ص۳۳۲.


۴.۳ - تفسیر آیه ۵۱ سوره نحل از دیدگاه فخر رازی

فخر رازی آیه۵۱ نحل را برهانی بر توحید خداوند انگاشته و می‌کوشد برهان‌های مختلف توحید و گاه تقریرهای مختلف یک برهان مانند برهان تمانع را بر این آیه تطبیق دهد؛ به این بیان که فرض دو خدا، به معنای وجود اشتراک و تمایز در آن هاست، زیرا از یک سو هر دو خدایند و از سوی دیگر هر یک جز دیگری است و بنابراین هر دو خدا مرکب خواهند بود و هر مرکبی ممکن است نه واجب الوجود؛ همچنین اگر هر یک از آن دو اراده‌ای برخلاف دیگری کند، یا هر دو اراده محقق می‌شود که محال است، یا هیچ یک، که در این صورت هر دو عاجزند و ناتوان را خدایی نشاید یا اینکه اراده یکی بر دیگری غلبه می‌کند که در این صورت آن غالب خداست و دیگری خدا نیست. در نتیجه مفهوم الوهیت و اثنینیت جمع پذیر نیستند و این همان است که آیه می‌گوید.
[۵۵] التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۴۸.


۴.۴ - دیدگاه مفسرآن در بیان وجه تاکید بر اثنین در آیه ۵۱ نحل

برخی دیگر از مفسران نیز در بیان وجه تاکید بر «اثنین» با وجود صیغه تثنیه «الهین» که خود به تنهایی بر دو دلالت می‌کند، گفته‌اند که این تاکید از باب توجه دادن به تنافی مفهومی الوهیت و اثنینیت است.
این تفاسیر همگی ثنویت را از نوع باور به دو واجب الوجود مورد توجه قرار داده و رد کرده‌اند. این در حالی است که قرآن تنها به مسئله خالقیت یا ربوبیت توجه داشته، به اثبات واجب الوجود نظری ندارد.

۴.۵ - آیات دیگر مرتبط با ثنویت

در آیاتی دیگر نیز مفسران بنا به قراینی در آیه، یا با یاری گرفتن از اسباب نزول، یا صرفا به عنوان یک نظر تفسیری، آن‌ها را با عقیده ثنویت یا گروه ثنویان مرتبط دانسته‌اند؛ مانند

۴.۵.۱ - آیه نخست انعام

در آیه نخست انعام ، خداوند خود را آفریدگار آسمان و زمین و سازنده روشنایی و تاریکی می‌شناساند: «اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی خَلَقَ السَّمـوتِ والاَرضَ وجَعَلَ الظُّـلُمـتِ والنُّور». برخی مفسران گاه به استناد روایاتی از امامان شیعه علیهم‌السّلام، این آیه را اشاره به ثنویان در اعتقاد به دو مبدا نور و تاریکی دانسته‌اند که مظهر خیر و شرند.
[۶۱] الدرالمنثور، ج۳، ص۲۴۷.
[۶۲] تفسیر صدرالمتالهین، ج۱، ص۳۹۸.


۴.۵.۲ - آیه ۱۰۰ سوره انعام

آیه ۱۰۰ همین سوره: «و جَعَلوا لِلّهِ شُرَکاءَ الجِن» نیز مربوط به ثنویان احتمال داده شده است، زیرا مشرکانی که طبق این آیه جنیان را شریک خدا پنداشته‌اند، به دو مبدا خیر و شر قائل‌اند و همه شرور و بدی‌ها را به مبدا شر نسبت می‌دهند و گویا جن در این آیه به همان مبدا شر یا اهریمن اشاره دارد.
[۶۴] مجمع البیان، ج۴، ص۱۲۵.
آیه مشابهی نیز در سوره صافات آیه ۱۵۸: «و جَعَلوا بَینَهُ وبَینَ الجِنَّةِ نَسَبـًا...» آمده که باز بنا بر احتمالی تفسیری به ثنویان ربط داده شده است، از این جهت که آنان یزدان و اهریمن را دو برادر می‌انگارند که یکی به آفرینش خیر و دیگری به آفرینش شر می‌پردازد.
[۶۶] مجمع البیان؛ ج۸، ص۳۳۵.
این دیدگاه‌های تفسیری، جن در این آیات را شیطان در نظر می‌گیرند. این مجموعه تفاسیر، به ثنویت در خالقیت توجه دارند.

۴.۵.۳ - آیه ۹۱ مومنون

آیه ۹۱ مؤمنون در رد عقیده مشرکان می‌فرماید: خداوند نه فرزندی دارد و نه کسی دیگر در خدایی با او همراه است: «مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِن ولَدٍ وما کانَ مَعَهُ مِن اِلـهٍ اِذًا لَذَهَبَ کُلُّ اِلـهٍ بِما خَلَقَ ولَعَلا بَعضُهُم عَلی بَعضٍ سُبحـنَ اللّهِ عَمّا یَصِفون». این آیه در مقام رد مفهوم شرک ، اعم از دو خدایی یا بیشتر است و از این رو خود آیه مستقیما به موضوع ثنویت مربوط نمی‌شود؛ اما برخی مفسران آن را در خصوص عقیده ثنویت دانسته‌اند. مفسران از این آیه همانند آیه ۲۲ انبیاء برهان تمانع را در نفی شریک از خدا استفاده کرده‌اند و بخش تعلیلی آیه را این گونه توضیح داده‌اند که وجود دو خدا به معنای وجود دو نوع نظام آفرینش متمایز از هم است که نظم یکنواخت جهان آفرینش آن را نفی می‌کند. فهم این برهان براساس نظریه عین الربط ملاصدرا در تفسیر اصل علیت
[۷۲] تفسیر صدرالمتالهین، ج۱، ص۸۶.
[۷۳] تفسیر صدرالمتالهین، ج۲، ص۲۸۶ - ۳۴۰.
بدون اشکال و خدشه است. روشن است که ثنویت در تفسیر آیه اخیر از نوع اعتقاد به دو خالق مورد توجه بوده است.در تفسیر آیات دیگری نیز که انگاره وجود شریک برای خدا را به طور مطلق مطرح کرده و به صراحت از اعتقاد به تنها دو مبدا حکایت ندارند، دست کم از جهت شمول مصداقی آن‌ها بر ثنویان، به عقیده ثنویت مربوط دانسته شده‌اند.
[۷۵] تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲ - ۳.



الاحتجاج، ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ ق.)؛ به کوشش سید محمد باقر الخرسان، دارالنعمان، ۱۳۸۶ ق؛ ارشاد العقل السلیم، ابوالسعود (م. ۹۸۲ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۱ ق؛ اسباب النزول، الواحدی (م. ۴۶۸ ق.)؛ قاهرة، الحلبی و شرکاه، ۱۳۸۸ ق؛ الاقتصاد الهادی، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش حسن سعید، تهران، مکتبة جامع چهل ستون، ۱۴۰۰ ق؛ انوارالتنزیل، البیضاوی (م. ۶۸۵ق.)؛ بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ ق؛ اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، تهران، مروارید، ۱۳۷۷ ش؛ بحرالعلوم، السمرقندی (م. ۳۷۵ ق.)؛ به کوشش محمود مطرجی، بیروت، دار الفکر؛ بلوغ الارب، الآلوسی (م. ۱۲۶۳ ق.)؛ به کوشش محمد بهجة الاثری، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۳۱۴ ق؛ تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ق؛ تذکرة الموضوعات، محمد طاهر بن علی الفتنی (م. ۹۸۶ ق.)؛ تفسیر التحریر والتنویر، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق.)؛ تونس، الدار التونسیة، ۱۹۹۷ م؛ تفسیر الصافی، الفیض کاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)؛ به کوشش حسین اعلمی، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین (م. ۱۰۵۰ ق.)؛ به کوشش محمد خواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۶ ش؛ تفسیر القمی، القمی (م. ۳۰۷ ق.)؛ به کوشش الجزایری، لبنان، دار السرور، ۱۴۱۱ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ تلبیس ابلیس، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)؛ به کوشش محمدبن الحسن و مسعد عبدالحمید السعدنی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛ تمهید الاوائل، محمد الباقلانی (م. ۴۰۳ ق.)؛ به کوشش احمد حیدر، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیة، ۱۴۱۴ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ دائره المعارف بستانی، معلم بطرس البستانی، بیروت، دارالمعرفه؛ دبستان مذاهب، مؤبد کیخسرو اسفندیار، تهران، کتابخانه طهوری؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ق؛ رسائل اخوان الصفا، المقدسی، الزنجانی، المهرجانی، العوفی، بیروت، الدار الاسلامیة، ۱۴۱۲ ق؛ روایت پهلوی، متنی به زبان فارسی میانه (پهلوی سامانی) ترجمه: میرفخرائی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۷ ش؛ زادالمسیر، جمال الدین الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)؛ به کوشش محمد بن عبدالرحمن عبدالله، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ ق؛ سنن ابی داود، السجستانی (م. ۲۷۵ ق.)؛ به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ ق؛ شرح الاصول الخمسه، عبدالجبارالاسدآبادی (م. ۴۱۵ ق.)؛ به کوشش سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ ق؛ شرح حکمة الاشراق، محمد بن مسعود قطب الدین شیرازی، قم، بیدار، چاپ سنگی؛ الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ ق.)؛ به کوشش عبدالغفور العطاری، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ ق؛ طلوع (فصلنامه)؛ قم، مدرسه عالی امام خمینی قدس سره؛ الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بن طاهر البغدادی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۷ ق؛ الفصل، ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵۶ ق.)؛ قاهرة، مکتبة الخانجی؛ الفهرست، ابن الندیم (م. ۳۸۰ ق.)؛ تهران، مروی، ۱۳۹۳ ق؛ کشف الخفاء، اسماعیل العجلونی (م. ۱۱۶۲ ق.)؛ بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۸ ق؛ الکشف والبیان، الثعلبی (م. ۴۲۷ ق.)؛ به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المعارف، ابن قتیبة (م. ۲۷۶ ق.)؛ به کوشش ثروت عکاشة، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ ش؛ المعجم الفلسفی، مراد وهبة، قاهرة، دارقباء، ۱۹۹۸ م؛ المغنی فی ابواب التوحید والعدل، عبدالجبار الاسد آبادی (م. ۴۱۵ ق.)؛ به کوشش محمود محمد قاسم؛ الملل والنحل، الشهرستانی (م. ۵۴۸ ق.)؛ به کوشش محمد سید گیلانی، بیروت، دارالمعرفه؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، محمد علی تهانوی، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۶ م؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال، الذهبی (م. ۷۴۸ ق.)؛ به کوشش البجاوی، بیروت، الدارالمعرفة، ۱۳۸۲ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.


۱. الصحاح، ج۶، ص۲۲۹۶.    
۲. لسان العرب، ج۱۴، ص۱۵.    
۳. تاج العروس، ج۳۷، ص۲۸۲، «ثنی».    
۴. المعجم الفلسفی، ص۲۴۳.
۵. اوستا، دفتر یکم، یسنه هات ۳۰، بند ۳ - ۶.
۶. اوستا، دفتر یکم، یسنه هات ۴۵، بند ۲.
۷. اوستا، دفتر دوم، یسنه هات ۹، بند ۸.
۸. اوستا، دفتر دوم، یسنه هات ۱۰، بند ۱۶.
۹. اوستا، دفتر دوم، یسنه هات ۱۱، بند ۱۵.
۱۰. روایت پهلوی اثری زرتشتی از مؤلفی گمنام در آغاز عصر اسلامی، ص۱۸.
۱۱. دائره المعارف بستانی، ج۶، ص۳۳۴.
۱۲. بلوغ الارب، ج۲، ص۲۲۸ - ۲۲۹.
۱۳. دبستان مذاهب، ج۲، ص۱۷۷ - ۱۸۳.
۱۴. نحل/سوره۱۶، آیه۵۱.    
۱۵. الفهرست، ص۴۰۵ ـ ۴۰۸.
۱۶. الملل والنحل، ج۱، ص۲۰۸.
۱۷. الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۰.
۱۸. تلبیس ابلیس، ص۹۴.
۱۹. الفصل، ج۱، ص۶۸ - ۶۹.
۲۰. الملل والنحل، ج۱، ص۲۴۴ - ۲۵۳.
۲۱. الملل والنحل، ج۱، ص۲۵۳ - ۲۵۵.
۲۲. المغنی، ج۵، ص۱۸.
۲۳. الفهرست، ص۴۰۰ - ۴۰۶.
۲۴. طلوع، ش ۱۰ - ۱۱، س ۱۳۸۳، «گزارشی از دیدگاه فرق پژوهان مسلمان درباره دوگانه پرستی».
۲۵. سنن ابی داود، ج۲، ص۴۱۰.
۲۶. الفرق بین الفرق، ص۱۳۵، ۱۹۰.
۲۷. شرح حکمة الاشراق، ص۱۹.
۲۸. شرح الاصول الخمسه، ص۵۲۴ - ۵۲۷.
۲۹. تذکرة الموضوعات، ص۱۵.
۳۰. کشف الخفاء، ج۱، ص۴۴۲.
۳۱. میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۳۶.    
۳۲. میزان الاعتدال، ج۲، ص۷۹.    
۳۳. رسائل اخوان الصفا، ج۳، ص۴۶۴.
۳۴. تمهید الاوائل، ص۷۸.
۳۵. الاقتصاد، ص۴۵.    
۳۶. الفهرست، ص۲۱۶.
۳۷. الفهرست، ص۲۲۴.
۳۸. الفهرست، ص۳۱۵.
۳۹. الفهرست، ص۳۱۸.
۴۰. المیزان، ج۴، ص۹۴.    
۴۱. المعارف، ص۶۲۱.    
۴۲. بلوغ الارب، ج۲، ص۲۲۸ - ۲۲۹.
۴۳. نحل/سوره۱۶، آیه۵۱.    
۴۴. المیزان، ج۱۲، ص۲۶۹.
۴۵. المیزان، ج۱۲، ص۲۶۹.    
۴۶. تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۲۷۷.    
۴۷. تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۲۷۷.    
۴۸. نمونه، ج۱۱، ص۲۶۰.    
۴۹. المیزان، ج۱۲، ص۲۶۹ - ۲۷۰.    
۵۰. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۹۹.
۵۱. ثعلبی، ج۶، ص۱۴۱.
۵۲. اسباب النزول، ص۲۰۰.
۵۳. زادالمسیر، ج۴، ص۳۳۲.
۵۴. نحل/سوره۱۶، آیه۵۱.    
۵۵. التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۴۸.
۵۶. تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۴۰۳.    
۵۷. تفسیر ابی السعود، ج۵، ص۱۱۹.    
۵۸. انعام/سوره۶، آیه۱.    
۵۹. الاحتجاج، ج۱، ص۲۵.    
۶۰. الصافی، ج۲، ص۱۰۶.    
۶۱. الدرالمنثور، ج۳، ص۲۴۷.
۶۲. تفسیر صدرالمتالهین، ج۱، ص۳۹۸.
۶۳. انعام/سوره۶، آیه۱۰۰.    
۶۴. مجمع البیان، ج۴، ص۱۲۵.
۶۵. صافات/سوره۳۷، آیه۱۵۸.    
۶۶. مجمع البیان؛ ج۸، ص۳۳۵.
۶۷. التحریر والتنویر، ج۲۳، ص۱۸۶.    
۶۸. مومنون/سوره۲۳، آیه۹۱.    
۶۹. تفسیر قمی، ج۲، ص۹۳.    
۷۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.    
۷۱. تفسیر قمی، ج۲، ص۹۳.    
۷۲. تفسیر صدرالمتالهین، ج۱، ص۸۶.
۷۳. تفسیر صدرالمتالهین، ج۲، ص۲۸۶ - ۳۴۰.
۷۴. فرقان/سوره۲۵، آیه۲.    
۷۵. تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲ - ۳.
۷۶. الصافی، ج۴، ص۴.    



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«ثنویت در قرآن»    




جعبه ابزار