تکذیب حسابرسی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مستكبران و متکبران در طول
تاریخ،
معاد و
روز حساب را
تکذیب کردهاند و در اثر این تکذیب؛ در حیطه فعل دست به
قتل و خونریزی زده و در حیطه نظر
آفرینش را بیهوده دانستهاند.
انکار حسابرسی در آخرت،
از جانب کافران:
•وقالوا ربنا عجل لنا قطنا قبل یوم الحساب.
«و (به
استهزاء) گفتند: پروردگارا، نصیب ما را (
از آن عذابهایى كه
وعده مىدهى) پیش
از روز حساب زودتر ده.»
خداوند متعال در این
آیه به یكى
از سخنان كفار و منكران كه
از روى سخریه و استهزاء مىگفتند اشاره كرده مىگوید: آنها گفتند: پروردگارا! نصیب ما را
از عذابت هر چه زودتر قبل
از روز حساب به ما ده! این كوردلان
مغرور آن چنان
مست باده غرور بودند كه حتى
عذاب الهى و دادگاه عدلش را به باد مسخره مىگرفتند، و مىگفتند: چرا سهمیه عذاب ما تاخیر كرد؟ چرا خدا زودتر سهمیه ما را نمىدهد؟! در میان اقوام پیشین این چنین سبك مغزان
از خود راضى نیز كم نبودند، اما در لحظه گرفتارى در چنگال عذاب الهى مانند
حیوانات نعره مىكشیدند، و كسى به فریادشان نمىرسید. قط (بر وزن جن) در اصل به معنى چیزى است كه
از عرض بریده مىشود، و قد (بر همین وزن) به معنى چیزى است كه
از طول بریده مىشود! و
از آنجا كه نصیب و سهمیه معین هر كس گویى چیزى مقطوع و بریده شده است، این واژه در معنى سهم نیز بكار رفته است؛ و گاه به معنى كاغذى است كه چیزى بر آن مىنگارند، و یا نام اشخاص و جوائز آنها را در آن مىنویسند. لذا بعضى
از مفسران در تفسیر آیه فوق گفتهاند منظور این است خداوندا نامه اعمال ما را پیش
از روز جزا به دست ما ده این سخن را زمانى گفتند كه آیات
قرآن خبر داد گروهى در
روز قیامت نامه اعمالشان در
دست راست و گروهى در
دست چپ آنها است. آنها
از روى استهزاء گفتند چه خوب بود الان نامه اعمال ما به ما داده مىشد؟ تا بخوانیم و ببینیم چكارهایم؟
علامه طبرسی نیز در تفسیر آیه میگوید: کفار، این سخن (ربنا عجل لنا قطنا قبل یوم الحساب) را
از روی استهزا و
تکذیب میگفتند.
سرزنش خداوند به تکذیبگران
حسابرسی،
از جن و انس:
•سنفرغ لکم ایه الثقلان.
«به زودى به (حساب) شما مىپردازیم اى دو گروه انس و جن.».
•فبای ءالاء ربکما تکذبان.
«پس (اى گروه انس و جن) كدام یك
از نعمتهاى پروردگارتان را تكذیب و انكار مىكنید؟!».
معناى جمله سَنَفْرُغُ لَكُمْ این مىشود كه ما به زودى بساط نشاه اول
خلقت را در هم مىپیچیم، و به كار شما مشغول مىشویم. آن گاه آیات بعدى بیان مىكند كه منظور
از مشغول شدن خدا به كار جن و انس این است كه ایشان را
مبعوث نموده، و به حسابشان رسیدگى نموده، و بر طبق اعمالشان جز ایشان مىدهد، خیر باشد
خیر و
شر باشد شر، پس فراغ براى جن و انس تعبیرى است
استعاره به
کنایه از تبدل نشاه دنیا به نشاه آخرت.
تعبیر به سنفرغ جالب است، چرا كه این تعبیر معمولا در موردى گفته مىشود كه شخصى تمام كارهاى خود را رها مىكند، تا با حواس جمع به كارى بپردازد، و این تنها در مورد مخلوقاتى است كه به حكم محدودیت هر گاه توجه به چیزى كنند
از چیز دیگر باز مىمانند؛ ولى این تعبیر در مورد خداوند چیزى جز تاكید هر چه بیشتر بر مساله رسیدگى به حساب نخواهد بود، به گونهاى كه هیچ مثقال ذرهاى
از قلم نخواهد افتاد، و چه عجیب است كه خداوند بزرگ حساب بندگان كوچك خود را بر عهده گیرد، و چه هولناك و وحشتناك است یك چنین محاسبه؟!
خداوند متعال پس
از ذكر
نعمتهاى گوناگون مادى و معنوى جن و انس را مخاطب ساخته، مىگوید:كدامیك
از نعمتهاى پروردگارتان را تكذیب مىكنید؟!
نعمتهایى كه یكى
از دیگرى گرانبهاتر و پرارزشتر است،
نعمتهایى كه سراسر زندگى شما را در برگرفته، و هر یك نشانه روشنى
از قدرت و
لطف و مهر پروردگار است، چگونه ممكن است اینها را تكذیب كرد؟! این
استفهام، استفهام تقریرى است كه در مقام اقرار گرفتن مىآورند، و لذا در روایتى به ما دستور داده شده است كه بعد
از ذكر این جمله عرضه داریم: پروردگارا! ما هیچیك
از نعمتهاى تو را تكذیب نمىكنیم"" لا بشىء من آلائك رب اكذب".
مجمع البیان میگوید: استفهام در «فبای آلاء» توبیخی است و تثنیه «کما» و «تکذبان» به جهت توجه خطاب به جن و انس است.
بر اساس آیات
قرآن تکذیب
حسابرسی و
انکار معاد در زندگی انسان آثاری دارد؛ که در حیطه نظر بیهوده دانستن آفرینش و
خلقت و در نهایت رسیدن به
پوچی؛ و در حیطه فعل و عمل
قتل و کشتار افراد بیگناه است.
تکذیب
حسابرسی در آخرت، مستلزم بی هدف دانستن آفرینش:
•... ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب.
«سپس گفتیم اى
داود، ما تو را در روى زمین
خلیفه (خود) قرار دادیم، پس میان
مردم به حق داورى كن، و
از هوای نفس پیروى مكن كه تو را
از راه خدا گمراه سازد، مسلّما كسانى كه
از راه خدا گمراه مىشوند آنها را عذابى سخت است در برابر آنكه روز حساب را فراموش كردند.»
•و ما خلقنا السماء والارض وما بینهما بـطلا ذلک ظن الذین کفروا فویل للذین کفروا من النار.
«و ما
آسمان و
زمین و آنچه را میان آن دو هست
لغو و بیهوده نیافریدیم، آن
گمان كسانى است كه
کفر ورزیدند، پس واى به حال كسانى كه كافر شدند
از آتش (
دوزخ).»
خداوند در این آیه بعد
از بحث
خلافت الهی سخن
از هدفدار بودن
جهان هستى به میان مىآورد تا جهت
حکومت بر زمین كه جزئى
از آن است مشخص گردد، مىفرماید: ما آسمان و زمین و آنچه را در میان این دو است باطل و بیهوده نیافریدهایم، این گمان كافران است، واى بر كافران
از آتش دوزخ! مساله مهمى كه تمام
حقوق از آن سرچشمه مىگیرد هدفدار بودن خلقت است، هنگامى كه در
جهانبینی خود این مطلب را پذیرفتیم كه این عالم وسیع
از ناحیه خداوند بزرگ بیهوده آفریده نشده، بلافاصله به دنبال هدف آن مىرویم، هدفى كه در كلمههاى كوتاه و پر محتواى
تکامل و
تعلیم و
تربیت خلاصه مىشود، و
از آنجا نتیجه مىگیریم كه حكومتها نیز باید در همین خط گام بردارند، هدفمند بودن آفرینش ایجاب مىكند كه روز جزائى در كار باشد، و اگر روز حسابى در كار نبود آفرینش این جهان بیهوده و بى معنى و بىمحتوا و نامفهوم بود. خداوند
حکیم است و ممكن نیست این عالم بزرگ را بدون هدف بیافریند، این هدف در صورتى تامین خواهد شد كه این عالم مقدمهاى باشد براى جهانى وسیعتر و گستردهتر، جهانى كه به ابدیت به پیوندد، و مشروعیت عالم دنیا را توجیه كند. یادآوری این نکته که ما جهان را بی هدف نیافریدهایم پس
از طرح موضوع فراموشی روز حساب میفهماند که انکار
حسابرسی با هدفمندی جهان، ناسازگار است.
تکذیب
حسابرسی در آخرت،
از زمینههای کشتار افراد بی گناه، در
جامعه:
•فلما جاءهم بالحق من عندنا قالوا اقتلوا ابناء الذین ءامنوا معه واستحیوا نساءهم وما کید الکـفرین الا فی ضلـل.
«پس چون حق را (
توحید و ادلّه و
معجزات را)
از نزد ما براى آنها آورد، گفتند: پسران كسانى را كه با
موسی (به خدا) ایمان آوردهاند بكشید و زنانشان را
زنده گذارید؛ اما مكر و
نیرنگ كافران جز در گمراهى نیست (و هرگز به هدف نمىرسد).».
•وقال فرعون ذرونی اقتل موسی ولیدع ربه انی اخاف ان یبدل دینکم او ان یظهر فی الارض الفساد.
«و
فرعون (به مشاورینى كه كشتن موسى را صلاح نمىدیدند) گفت: بگذارید موسى را بكشم و او پروردگار خود را بخواند (تا نجاتش دهد) زیرا مىترسم دینتان را (كه پرستش من و بتان به عنوان ارباب زیر نظر اله است) تغییر دهد یا در این سرزمین (به ایجاد شورشى علیه دولت) تباهى به بار آورد.».
•وقال موسی انی عذت بربی وربکم من کل متکبر لا یؤمن بیوم الحساب.
«و موسى (در خطاب به فرعون و یارانش) گفت: همانا من به پروردگارم و پروردگار شما پناه بردهام
از (شرّ) هر متكبرى كه به روز حساب ایمان ندارد.».
تعبیر قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نشان مىدهد كه مساله قتل فرزندان
پسر و زنده نگه داشتن دختران تنها در دوران قبل
از تولد موسى نبوده، بلكه بعد
از قیام و
نبوت او نیز این كار تكرار شد، آیه ۱۲۹
سوره اعراف نیز شاهد این مدعا است كه
بنی اسرائیل به موسى گفتند: أُوذِینا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِینا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا: پیش
از آنكه بیایى و بعد
از آنكه آمدى در هر دو
زمان ما را آزار كرده و مىكنند.
این سخن را بنى اسرائیل بعد
از مساله توطئه قتل فرزندان مؤمنان
از سوى فرعونیان بیان كردند. به هر حال این یك نقشه شوم و مستمر حكومتهاى شیطانى است كه آیات الهی را تکذیب میکنند؛ آنان نیروهاى فعال را میکشند و نیروهاى غیر فعال را براى بهره كشى زنده نگه مىدارند؛ اما
قرآن در پایان آیه مىافزاید: نقشههاى كافران جز در
ضلالت و گمراهى نیست.
از تعبیر (وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسى) بگذارید من موسى را به قتل برسانم؛ استفاده مىشود كه اكثریت مشاوران كه مانع قتل موسى بودند اما فرعون مغرور مىگوید: من او را مىكشم هر آنچه باداباد! بنابراین مسئله قتل افراد بیگناه یکی
از روشهای مستمر حكومتهاى شیطانى است که در راس آنها افرادی قرار داشتند که به خداوند و روز حساب ایمان ندارند.
قرآن در آیه بعد مىگوید: موسى كه ظاهرا در آن مجلس حضور داشت گفت: من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مىبرم
از هر متكبرى كه به روز حساب ایمان نمىآورد! موسى این سخن را با قاطعیت و اطمینانى كه مولود
از ایمان نیرومند و اتكاى او بر ذات پاك پروردگار بود بیان كرد و نشان داد كه
از چنین تهدیدى ترسى به خود راه نداده است.این گفتار موسى به خوبى نشان مىدهد افرادى كه داراى این دو ویژگى باشند آدمهاى خطرناكى محسوب مىشوند: تكبر و عدم ایمان به روز قیامت و باید
از چنین افرادى به خدا پناه برد!
انکار
حسابرسی در قیامت، مایه گرفتاری به عذاب
جهنم:
•ان جهنم کانت مرصادا
«البته جهنم (در آن روز) كمینگاه است (
فرشتگان در اطراف
صراط آن براى حفظ مؤمنان
از سقوط و جذب كافران به جهنم كمین مىكنند).»
•للطـغین مـابـا
« براى طغیانگران جاى بازگشت است.»
•لـبثین فیها احقابـا
«كه روزگاران درازى (به درازاى ابدیت) در آن درنگ كنند.»
•لا یذوقون فیها بردا ولا شرابـا
«در آنجا نه خنكى (هوا و نوشیدنى) چشند و نه آشامیدنى (گوارا).»
•الا حمیمـا وغساقـا
«مگر
آب جوشان و مایعات روان
از چرك و خونآبه.»
•جزاء وفاقـا
«كیفرى است موافق (
عقاید و اخلاق و عملهاى آنها).»
•انهم کانوا لا یرجون حسابـا
« همانا آنها هیچ امیدى به (روز) حساب نداشتند.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۵۳۱، برگرفته از مقاله «تکذیب حسابرسی».