• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تکثرگرایی نجات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تکثرگرایی نجات را می‌توان از شاخه های مهم تکثرگرایی دینی به شمار آورد. مراد از آن، اعتقاد به نجات بخش بودن ادیان گوناگون در یک عصر و منحصر نبودن راه رستگاری در یک آیین است.



درباره نجات ، برخی دیدگاهی انحصارگرایانه دارند؛ مانند مسیحیان سنتی که نه تنها پیروان ادیان دیگر را اهل نجات نمی‌دانند، بلکه معتقدند پیامبران الهی همچون حضرت موسی (علیه‌السلام) نیز باید تا رستاخیز برای نجات به انتظار بنشینند تا حضرت مسیح (علیه‌السلام) برای رهایی آنان اقدام کند.
[۱] مباحث پلورالیزم دینی، ص ۲۴۴، مقاله «لِگِنْ هاوْزِن».

برخی دیگر دیدگاهی کثرت گرایانه دارند و سنت های بزرگ دینی ( مسیحیت ، اسلام ، هندوئیسم و بودیسم ) و حتی ادیان کنفوسیوسی را عامل نجات پیروان خود می‌دانند و حتی درباره سنت های دینی کوچک و مکاتب غیر الهی نیز احتمال نجات بخشی می‌دهند.
[۲] مباحث پلورالیزم دینی، ص ۶۵.
[۳] مباحث پلورالیزم دینی، ص ۶۹.
[۴] مباحث پلورالیزم دینی، ص ۸۳.
[۵] مباحث پلورالیزم دینی، ص ۱۶۰-۱۶۱.
[۶] مباحث پلورالیزم دینی، ص ۱۸۸.
[۷] دین شناسی، حسین زاده، ص ۵۹-۶۲.

دیدگاه سوم که دیدگاهی اعتدالی است از آن اسلام است که نجات را همواره دائر مدار حقانیت آیین نمی‌داند، بلکه افزون بر رستگاری پیروان راستین آیین حق، جاهلان قاصر و مستضعفان فکری را نیز به گونه ای اهل نجات می‌داند.
[۸] عدل الهی، ص ۳۵۲-۳۶۲.
[۹] تسنیم، ج ۶، ص ۲۱۲.



دیدگاه اسلام را می‌توان از آیات ۲۸۶ سوره بقره ؛ ۹۷-۹۹ سوره نساء ؛ ۱۵ سوره اسراء ؛ ۱۳۴ سوره طه ؛ ۴۷ سوره قصص ؛ ۲۰۸-۲۰۹ سوره شعراء ؛ ۱۶۵ سوره نساء و ۱۰۶ سوره توبه استفاده کرد.
[۱۵] عدل الهی، ص ۳۵۲ -۳۵۳.

بنابراین اکثری بودن اهل کفر و عصیان و باطل در دنیا هیچ گاه به معنای اکثری بودن اهل عذاب در آخرت نیست، بلکه بیش‌تر انسان‌ها در قیامت مشمول رحمت و مغفرت الهی‌اند و معذبان مخلّد در آتش در اقلیت‌اند.


درنتیجه گستره رستگاری از دیدگاه اسلام بسی گسترده تر از حقانیت و حجیّت آیین و شامل گروه های زیر است:
۱. پیروان مؤمن و صالح شرایع و پیامبران پیشین.
۲. پیروان شریعت اسلام از آغاز بعثت نبوی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تا برپایی رستاخیز در صورت بهره مندی از ایمان و عمل صالح.
۳. کسانی که در دوران های فَتْرت (فاصله میان شریعت های پنج گانه) می زیسته‌اند و از شریعت زمان خود آگاه نشده اند؛ لیکن در برابر هر حقی که شناخته‌اند تسلیم بوده اند.
۴. کسانی که در همه ادوار تاریخ و در دوران هر یک ازشریعت های الهی بر اثر جهل قصوری و نه تقصیری آیین حق را نشناخته اند.
۵. دیوانگان و سفیهان که بر اثر ضعف فکری از تشخیص حق محروم بوده‌اند و ناشنوایان و لال ها، در صورتی که حتی با زبان اشاره قادر به درک حقیقت نباشند.
عالمان مسلمان درباره چگونگی نجات جاهل قاصر دیدگاه های متفاوتی دارند.
[۱۹] عدل الهی، ص ۳۵۲-۳۵۴.
[۲۰] عدل الهی، ص ۳۶۲ -۳۶۴.
[۲۱] علم الیقین، ج ۲، ص ۱۲۸۲-۱۲۸۵.
[۲۲] پلورالیسم دینی از منظر قرآن کریم، ص ۲۸۵-۲۸۶.



در روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) جاهلان قاصر «مستضعف» و «مُرْجَوْن لامر الله» (کسانی که کارشان به خدا واگذاشته شده تا درباره آنان داوری کند: برگرفته از آیه ۱۰۶ سوره توبه) شمرده شده اند؛ نه در ردیف منکران عنود و متعصب و ستیزه گران باحق.
نفی پاداش اخروی از جاهلان و مستضعفان در برخی روایات به معنای نفی «وعده» پاداش است، بنابراین آنان می‌توانند مشمول پاداش غیر موعود باشند و کار آنان به داوری خدای حکیم و عادل واگذاشته شده است که به آنان پاداش بدهد یا ندهد.
[۲۹] عدل الهی، ص ۳۶۱.



۱. مباحث پلورالیزم دینی، ص ۲۴۴، مقاله «لِگِنْ هاوْزِن».
۲. مباحث پلورالیزم دینی، ص ۶۵.
۳. مباحث پلورالیزم دینی، ص ۶۹.
۴. مباحث پلورالیزم دینی، ص ۸۳.
۵. مباحث پلورالیزم دینی، ص ۱۶۰-۱۶۱.
۶. مباحث پلورالیزم دینی، ص ۱۸۸.
۷. دین شناسی، حسین زاده، ص ۵۹-۶۲.
۸. عدل الهی، ص ۳۵۲-۳۶۲.
۹. تسنیم، ج ۶، ص ۲۱۲.
۱۰. المیزان، ج ۵، ص ۵۱-۵۲.    
۱۱. المیزان، ج ۵، ص ۵۱-۵۲.    
۱۲. المیزان، ج ۹، ص ۳۸۱.    
۱۳. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۱۰.    
۱۴. عدل الهی، ص ۳۱۸-۳۱۹.    
۱۵. عدل الهی، ص ۳۵۲ -۳۵۳.
۱۶. بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۸۹.    
۱۷. بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۸۹-۲۹۰.    
۱۸. عدل الهی، ص ۳۱۸-۳۱۹.    
۱۹. عدل الهی، ص ۳۵۲-۳۵۴.
۲۰. عدل الهی، ص ۳۶۲ -۳۶۴.
۲۱. علم الیقین، ج ۲، ص ۱۲۸۲-۱۲۸۵.
۲۲. پلورالیسم دینی از منظر قرآن کریم، ص ۲۸۵-۲۸۶.
۲۳. الکافی، ج ۱، ص ۱۶۸-۱۶۹.    
۲۴. الکافی، ج ۲، ص ۳۸۲.    
۲۵. الکافی، ج ۲، ص ۳۸۸.    
۲۶. الکافی، ج ۲، ص ۴۰۷.    
۲۷. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۱۰.    
۲۸. الکافی، ج ۲، ص ۴۶۳.    
۲۹. عدل الهی، ص ۳۶۱.



دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۸، برگرفته از مقاله «تکثرگرایی دینی».    


رده‌های این صفحه : نجات




جعبه ابزار