تَنکِحوا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَنکِحوا:(وَ لا تَنكِحواْ الْمُشْرِكاتِ) «تَنکِحوا» از مادّۀ «نكاح»، در
لغت هم به معنى آميز جنسى است و هم به معنى
عقد ازدواج است.
اسلام به خاطر اهميتى كه به
زندگی زناشويى مىدهد، به خاطر آثار
قطعى وراثت و همچنين تأثير محيط تربيتى خانواده در سرنوشت فرزندان، براى
انتخاب همسر شرايط گوناگونى قايل شده است، از جمله طبق آيۀ مورد بحث، ازدواج مردان مؤمن با زنان مشرک و بتپرست تا وقتى كه
ایمان نياوردهاند و نيز
زن دادن به مردان
کافر و
مشرک نهی شده است، چرا كه آشنايى با آنان آن هم از دريچۀ
ازدواج، ناآشنايى با خداست و نزديک شدن با آنان نيز دورى از خداست.
آنها معاشران خود را، بخصوص اگر معاشرت از طريق زناشويى باشد به طرف بتپرستى و روحيات ناپسندى كه سرانجامش
آتش قهر خداست،
دعوت مىكنند، درحالى كه مؤمنان به خاطر ايمان و صفات عالى انسانى، معاشران خود را به سوى ايمان و
فضیلت كه سرانجامش
بهشت و
مغفرت است
سوق مىدهند.
به موردی از کاربرد «تَنکِحوا» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لا تَنكِحواْ الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنكِحواْ الْمُشِرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنواْ وَ لَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أوْلَئِكَ يَدْعونَ إِلَى النّارِ وَ اللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرونَ) «و با زنان مشرک و بتپرست، تا ايمان نياوردهاند، ازدواج نكنيد؛ اگر چه مجبور شويد با كنيزان ازدواج كنيد؛ زيرا
کنیز با ايمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است؛ هرچند زيبايى يا
ثروت او توجه شما را به خود
جلب كند. و زنان قوم خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ايمان نياوردهاند، در نياوريد؛ زيرا
غلام باايمان، از مرد آزاد بتپرست، بهتر است؛ هر چند ثروت يا موقعيّت او، توجه شما با به خود جلب كند. آنها
دعوت به سوى
آتش مىكنند؛ و خدا به فرمان خود، دعوت به
بهشت و آمرزش مىنمايد، و آيات خويش را براى مردم روشن مىسازد؛ شايد متذكّر شوند.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(وَ لا تَنْكِحوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَ ...) راغب در مفردات مىگويد كلمه نكاح در اصل
لغت به معناى عقد نكاح بوده، بعدا بعنوان
استعاره در عمل زناشويى استعمال شده، و اين محال است كه در اصل لغت به معناى عمل زناشويى بوده و سپس استعاره شده باشد در عقد ازدواج.
براى اينكه تمامى الفاظى كه عمل زناشويى را افاده مىكنند، كنايات هستند (و هيچ لفظى در برابر اين عمل وضع نشده)، چون همه مردم گفتگوى از آن را زشت مىدانند، و با اين حال محال است كسى كه مىخواهد به مخاطب خود از يک عمل مشروع و پسنديده خبر دهد، و بگويد:
من با فلانى ازدواج كردهام، تعبيرى كند كه تنها در هنگام
فحش دادن استعمال مىشود.
اين بود گفتار راغب و گفتار درستى است، چيزى كه هست بايد اين را هم مىگفت، كه منظور از عقد
علقه زوجيت است، نه عقد لفظى (كه بين هر
ملت و مذهبى در هنگام مراسم ازدواج خوانده مىشود).
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تنکحوا»، ج۴، ص ۵۲۸.