تَنْقُص (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَنْقُص:(ما تَنقُصُ الْأَرْضُ) «تَنْقُص» از مادّۀ «
نقص» به معنى «كاهش و كم كردن» است.
به موردی از کاربرد «
تَنْقُص» در
قرآن، اشاره میشود:
(قَدْ عَلِمْنا ما تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِندَنا كِتابٌ حَفيظٌ) «ولى ما آنچه را
زمین از بدن آنها مىكاهد؛ مىدانيم و همه ذرّات آن را گردآورى مىكنيم و نزد ما كتابى است كه همه چيز در آن محفوظ است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
اين
آیه سخن آنان و استبعادشان نسبت به
بعث و
رجع را رد مىكند، چون آنان استناد جستند به اينكه بعد از مردن به زودى متلاشى مىشويم و بدنهايمان
خاک مىشود، و با خاکهاى ديگر مخلوط مىگردد، خاک هم كه با خاک فرقى ندارد تا مشتى از آن، خاک من باشد و مشتى ديگرش خاک يک فرد ديگر، و يا مشتى از آن سر و گردن من باشد و مشتى ديگرش
دست و پاى من.
آيه مورد بحث جواب مىدهد كه: ما دانا هستيم به آنچه كه زمين از بدنهاى شما مىخورد، و آنچه از بدنهايتان
ناقص مىسازد، و علم ما چنان نيست كه جزئى از اجزاء شما را از قلم بيندازد تا برگرداندن آن به خاطر نامعلوم بودن دشوار و يا نشدنى باشد.
ممكن هم هست معنايش چنين باشد: ما مىدانيم چه كسى از آنان مىميرد و در زمين
دفن مىشود، و در نتيجه از جمع آنان يک انسان كم مىگردد.
در
احتمال اول كلمه من تبعيضى و در احتمال دوم بيانيه خواهد بود.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
خداوند در آيۀ مورد بحث به منكران
معاد كه مىگفتند: مگر ممكن است پس از اينكه مرديم و خاک شديم دوباره زنده شويم؟ مىفرمايد: «(تعجّب نكنند كه) ما به آنچه زمين از آنها بكاهد آگاهيم».
پاسخش معلوم است: خداوندى كه علم او به تمام اشياء احاطه دارد تمام اين ذرّات را مىشناسد و به هنگام لزوم همه را جمعآورى مىكند، همانگونه كه ذرّات پراكندۀ آهن را در ميان تلى از غبار با يك قطعه آهنربا مىتوان جمعآورى كرد، جمعآورى ذرّات پراكندۀ هر انسان براى خدا از اين هم آسانتر است.
در آيۀ ۸۴
سوره هود به جملۀ
(وَ لا تَنْقُصوا) برمىخوريم، آنجا كه
شعیب (علیهالسلام) به قوم مشرک و كمفروش خود سفارش كرد:
(وَ لاٰ تَنْقُصُوا اَلْمِكْيالَ وَ اَلْميزانَ)«و پيمانه و
وزن را كم نكنيد.» و
تجارت با رونق خويش را با تقلب و كمفروشى آلوده نسازيد.
در آيۀ ۱۱
سوره فاطر در مورد افزايش و كاستى
عمر انسان مىخوانيم:
(وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاّ في كِتابٍ) «و هيچ انسانى عمر طولانى نمىكند و هيچكس از عمرش كاسته نمىشود مگر اينكه در كتاب (علم خداوند)
ثبت است.»
و نيز در آيۀ ۱۳۰
سوره اعراف در مجازات قوم
فرعون مىخوانيم:
(وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنينَ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلثَّمَراتِ) «و ما نزديكان فرعون (و قوم او) را به خشكسالى و كمبود ميوهها گرفتار كرديم.»
كه كمبود ميوهها (
نقص ثمرات) مسلما بر اثر خشكساليهاى مداوم بوده كه درختان را از بين برده است و يا احتمالا علاوه بر خشكسالى، ممكن است آفتى به ميوههاى آنها وارد شده باشد.
واژۀ «
منقوص»
اسم مفعول به معنى «كاسته شده» يكى ديگر از مشتقات مادّۀ «
نقص» است كه در آيۀ ۱۰۹
سوره هود در مورد بتپرستان به كار رفته، آنجا كه مىگويد:
(إِنّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقوصٍ) «ما نصيب و سهم آنها را بدون كموكاست (از مجازات و عذاب) خواهيم داد.»
در اين آيه با اينكه جملۀ: «موفّوهم» خود به معنى اداى كامل حق است، كلمۀ «غيرمنقوص» (بىكموكاست) نيز براى تأكيد بيشتر ذكر شده است.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر
لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «
تنقص»، ج۴، ص ۵۲۰.