تَمَنّی و امنیّة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَمَنّی و امنیّة:
(تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ) تَمَنّی و امنیّة: به معنى «تلاوت و قرائت» است.
چنانكه در اشعار عرب گاه به اين معنى آمده است.
به موردی از کاربرد
تَمَنّی و امنیّة در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَ لَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ) (هيچ
رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم (مگر اينكه هرگاه آرزوى پيشبرد اهداف الهىِ خود مىكرد)،
شیطان وسوسهها و القائاتى در آن مىافكند؛ امّا
خداوند القائات شيطان را از ميان مىبرد، سپس
آیات خود را استحكام مىبخشد و خداوند دانا و حكيم است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه تمنى به معناى اين است كه آدمى آنچه را آرزو دارد و دوستش مىدارد موجود و محقق فرض كند، حال چه اينكه ممكن هم باشد يا نباشد، مثل اينكه يک مرد فقير آرزو مىكند توانگر شود، يا كسى كه بىاولاد است آرزو مىكند صاحب فرزند باشد، يا هر
انسانی آرزو مىكند فناناپذير و جاويد باشد يا دو بال داشته باشد و با آنها پرواز كند آن صورت خيالى كه تصورش را مىكند و از
تصور آن لذت مىبرد، آن را امنية- آرزو مىگويند و اصل در معناى اين كلمه
منی - به فتح ميم و سكون نون- است كه به معناى فرض و
تقدیر است.
بعضى
از اهل فن گفتهاند: اين كلمه گاهى به معناى قرائت و تلاوت مىآيد، مثلا وقتى گفته مىشود
تمنيت الكتاب معنايش اين است كه كتاب را خواندم. و معناى القاء در امنية اين است كه در آرزوى او دخل و تصرف كند، تا آن را از سادگى و صرافت در آورده، فاسدش كند.
معناى آيه بنابر معناى اول كه تمنى آرزوى قلبى باشد اين مىشود: ما هيچ پيغمبر و رسولى را قبل از تو نفرستاديم مگر اينكه هر وقت آرزويى كرد، و رسيدن به محبوبى را كه يا پيشرفت دينش بود، و يا جور شدن اسباب پيشرفت آن بود، و يا ايمان آوردن مردم به آن بود، فرض مىنمود، شيطان در امنيه او القاء مىكرد و در آرزويش دست مىانداخت، به اينطور كه مردم را نسبت به دين او وسوسه مىكرد و ستمكاران را عليه او و دين او تحريك مىنمود و مفسدين را اغواء مىكرد و بدين وسيله آرزوى او را فاسد و سعى او را بىنتيجه مىساخت، ولى سرانجام خداوند آن دخل و تصرفات شيطانى را نسخ و زايل نموده آيات خودش را حاكم مىنمود و كوشش پيغمبر و يا رسولش را به نتيجه مىرساند و حق را اظهار مىنمود و خدا دانا و فرزانه است.
بنابر معناى دوم آن (يعنى قرائت و تلاوت)، معناى آيه چنين مىشود: ما قبل از تو هيچ پيغمبر و رسولى نفرستاديم مگر آنكه وقتى چيزى از آيات خدا را مىخوانده شيطان شبهههايى گمراه كننده به دلهاى مردم مىافكند و ايشان را وسوسه مىكرد تا با آن آيات مجادله نموده
ایمان مؤمنین را فاسد سازد ولى خداوند آنچه از شبهات كه شيطان به كار مىبرد باطل مىكرد و پيغمبرش را موفق به رد آنها مىفرمود و يا آيهاى نازل مىكرد تا آن را رد كند.
بنابراين آيه مورد بحث مىگويد «تمام پيامبران پيشين و
انبیاء به هنگامى كه كلمات خدا را بر مردم مىخواندند شياطين (مخصوصا شياطين از نوع بشر) در لابلاى سخنان آنها القائاتى مىكردند و مطالبى براى انحراف افكار عمومى در لابلاى آن مىگفتند تا اثرات هدايتبخش آنها را خنثى كنند، امّا خداوند اين القائات شيطانى را محو و نابود مىكرد و آيات خود را استحكام مىبخشيد». البته اين تفسير با متن آيه هماهنگى دارد و با افسانه «غرانيق» (طبق بعضى از توجيهات) سازگار است، ولى مهم اين است كه «تمنّى» و امنيّة» كمتر به معنى
تلاوت آمده، تا آنجا كه در آيات قرآن در هيچ موردى در اين معنى به كار نرفته است.
ريشه اصلى، «تمنّى» كه از مادّه «منى» (بر وزن مشى) گرفته شده است. در اصل به معنى «تقدير و فرض» است و اگر نطفه انسان و حيوانات را «منى» مىگويند به خاطر اين است كه صورتبندى از طريق آن انجام مىگيرد و اگر به مرگ «منيّة» (جمعش منايا) گفته مىشود به خاطر آن است كه اجل مقدر انسان در آن فرامىرسد؛ آرزوها را از اينرو «تمنّى» مىگويند كه انسان تقدير و تصوير آن را در ذهن خود مىگيرد، نتيجه اينكه ريشه اصلى اين كلمه همهجا به «تقدير و فرض و تصوير» بازمىگردد.
البته «تلاوت» را مىتوان به نوعى با اين معنى ارتباط داد و گفت: تلاوت عبارت از تقدير و تصوير الفاظ مىباشد، ولى ارتباطى است بسيار دور كه كمتر در كلمات عرب اثرى از آن ديده شده است.
امّا معنى گذشته كه در ترجمه و تفسير آيه گفتيم، (طرحها و برنامههاى پيامبران براى پيشبرد اهداف الهى) تناسب زيادى با معنى ريشهاى «تمنّى» دارد، چرا كه شياطين مىخواستند با القائات خود اين برنامهها و تقديرها را بههم بزنند، امّا خدا مانع آنها مىشد.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَمَنّی و امنیّة»، ج۴، ص۳۴۸.