تَقْعُدَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَقْعُدَ: (فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً)«تَقْعُدَ» از مادّه
«قعود» به معنای نشستن، کنایه از توقف و از کار افتادن میباشد.
(وَ لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا) (هرگز دستت را بر گردنت بسته مگذار، و ترک
انفاق و بخشش منما و بيش از حدّ نيز دست خود را مگشاى، كه مورد
سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: جمله
(فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً) فرع جمله
(وَ لا تَبْسُطْها...) است، و کلمه محسورا از ماده
حسر است که به معنای انقطاع و یا عریان شدن است و در این آیه این معنا را میرساند که دست خویش تا به آخر مگشای و بیش از حد دست و دلباز نباش که ممکن است روزی زانوی غم بغل کرده و دستت از همه جا بریده شود و دیگر نتوانی خود را در اجتماع ظاهر ساخته و با مردم معاشرت کنی.
بعضی گفتهاند که جمله
(فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً) متفرع است بر هر دو جمله
(وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ...) و
(وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ) نه تنها به جمله آخری
(وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ) و معنایش این است که اگر از خرج کردن خودداری کنی و
بخل بورزی سرانجام ملامت و مذمت شده و در گوشهای خواهی نشست، و اگر زیادهروی کنی
حسرت خورده و مغموم و پشیمان خواهی شد.
اشکال این حرف این است که معلوم نیست جمله
(وَ لا تَبْسُطْها...) در مقام نهی از
تبذیر و
اسراف باشد، و حتی معلوم نیست دادن تمامی اموال در راه
خدا اسراف باشد، هر چند که با همین آیه از آن نهی شده باشد، زیرا قبلا هم گفتیم که در مفهوم تبذیر، افساد نهفته است و اسراف در راه خدا افساد نیست، و معنی ندارد که چنین عملی که نه خودش فاسد میشود و نه چیزی را فاسد میکند حسرت و اندوه در پی داشته باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَقْعُدَ»، ص۱۳۷.