تَقْرَبُوا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَقْرَبُوا: (وَ لا تَقْرَبُواْ مالَ الْيَتيمِ) در اصل از مادّه «
قرب»
(بر وزن جفت) به معنی
«نزدیک شدن» است.
این واژه در معانی مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد از جمله:
خویشاوندی، منزلت و رتبه،
جماع و مباشرت و نیز به حسب زمان و مکان استفاده میشود.
به موردی از کاربرد
تَقْرَبُوا در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لا تَقْرَبُواْ مالَ الْيَتيمِ إِلاّ بِالَّتی هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُواْ الْكَيْلَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبَى وَ بِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِكُمْ وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ) (و به مال
یتیم جز به بهترين صورت (و براى اصلاح)، نزديك نشويد تا به حدّ رشد خود برسد؛ و حقّ پيمانه و وزن را به
عدالت ادا كنيد- هيچ كس را جز به مقدار تواناييش
تکلیف نمىكنيم- و هنگامى كه سخنى مىگوييد و داورى مىكنيد، عدالت را رعايت نماييد، حتّى اگر در مورد نزديكان شما بوده باشد؛ و به پيمان خدا وفا كنيد. اين چيزى است كه
خداوند شما را به آن سفارش مىكند، تا متذكّر شويد.)
این واژه، به اعتبار یکی از چند چیز مورد استفاده قرار میگیرد:
به حسب و خویشی، مانند:
(وَ بِذِی الْقُرْبی...) «و از جمله کسانی که باید در حق آنان نیکی و احسان کرد: صاحب
قرابت و نزدیکی است» یعنی خویش.
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
كلمه
(بذى القربى) عطف است به كلمه
(بالوالدين)، و همچنين كلمات بعد كه همه عطف به آنند و معناى كلمه ذو القربى خويشاوند و معناى دو جمله
(الْجارِ ذِي الْقُرْبى) و
(الْجارِ الْجُنُبِ) از آنجا كه در مقابل هم قرار گرفتهاند، اولى همسايه نزديك و دومى همسايه دور است، چون كلمه
(جنب) به معناى اجنبى است و در اينجا قرينه نامبرده معناى دور را به آن مىدهد و منظور از اين دورى و نزديكى دورى و نزديكى از نظر خانه است.
به حسب منزلت و رتبت، مانند:
(وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ.) «
عیسی (علیهالسّلام) در دنیا آبرومند و در
آخرت نزد خدای تعالی رتبه و منزلتی عظیم دارد.»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
و اما اينكه فرمود: از مقربين است، معناى كلمه مقرب روشن است، مىفرمايد: عيسى (علیهالسّلام) مقرب نزد خدا است و داخل در صف
اولیاء است و از جهت تقرب داخل در صف مقربين از
ملائکه است... و به طورى كه ملاحظه مىكنيد از اين
آیات بر مىآيد كه منظور از اين
تقرب، تقرب به خداى سبحان است...
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
کنایه از جماع و مباشرت، مانند:
(وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّٰی یَطْهُرْنَ...) «زمانی که زنان در حال
حیض هستند با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند.»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
كلمه (قرب) در مقابل كلمه (بعد) است، و اين كلمه هم به خودى خود متعدى مىشود، و هم با حرف (من)، و مراد از
اعتزال ترك نزديكى از محل خون است، كه بيانش خواهد آمد... و به هر حال پس اينكه فرمود: (از زنان در حال حيض كنارهگيرى كنيد) هر چند ظاهرش امر به مطلق كنارهگيرى است همانطور كه
یهودیان مىگفتند، و هر چند كه براى تاكيد اين ظاهر بار دوم هم فرمود:
(وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ) و ليكن جمله:
(فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) با در نظر داشتن اينكه منظور از (آنجايى كه خدا دستور داده) همان مجراى خون است كه در آخر آيه است، خود قرينه است بر اينكه جمله:
(فاعتزلوا)، و جمله دوم يعنى
(وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ) جنبه كنايه دارند نه تصريح، و مراد از آمدن زنان و نزديكى با ايشان نزديكى از محل خون است فقط، نه مطلق مخالطت و
معاشرت، و نه مطلق تمتع و لذتگيرى از آنان.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
به حسب زمان، مانند:
(اِقْتَرَبَ لِلنّٰاسِ حِسٰابُهُمْ...) «روز حساب برای مردمان نزدیک شد.»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
كلمه اقتراب از
باب افتعال و از ماده قرب است كه هر دو به يك معناى است چيزى كه هست اقتراب بليغتر از قرب است چون به خاطر زيادى حروفى كه از آن تشكيل يافته عنايت بيشترى به نزديكى و قرب را افاده مىكند و هر دو باب با حرف من و الى متعدى مىشود... از همين جا روشن مىشود كه لام در كلمه للناس به معناى الى است نه به معناى من براى اينكه مناسب با مقام اين است كه نسبت نزديكى از ناحيه حساب گرفته و گفته شود: مردم به حساب نزديك شدند چون حساب است كه طالب است و مىخواهد مردم به آن نزديك شوند نه مردم، زيرا مردم از آن به كلى غافلند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
به حسب مکان، مانند:
(وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ.) «و به این درخت نزدیک نشوید.»
و مانند آیه مورد بحث که میگوید:
(وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ اِلاّ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ حَتّٰی یَبْلُغَ اَشُدَّهُ...) «و به مال یتیم جز به نحو احسن (و برای اصلاح) نزدیک نشوید تا به حدّ رشد برسد...»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
گويا نهى در اين جمله، نهى از خوردن ميوه آن درخت بوده نه خود درخت، و اگر از آن تعبير كرده به اينكه (نزديك آن درخت مشويد)، براى اين بوده كه شدت نهى و مبالغه در تاكيد را برساند، به شهادت اينكه فرمود: (همين كه از آن درخت چشيدند، عيبهاشان بر ملا شد)
و نفرمود (همين كه از آن خوردند) و گرنه آيه
(فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما) ، صريح در اين است كه منظور از نزديك نشدن به آن خوردن آن است و مخالفتى هم كه نتيجهاش بر ملا شدن عيبها شد، همان خوردن بود نه نزديكى.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
در آیه اخیر الذکر، تعبیر به
(لا تَقْرَبُوا) (نزدیک نشوید) شده است. این موضوع در مورد بعضی از
گناهان دیگر-چنان که در بالا اشاره شد-در
قرآن تکرار شده است، به نظر میرسد که این تعبیر در مورد گناهانی است که «وسوسهانگیز» است مانند
زنا و
فحشا و اموال بیدفاع یتیمان و امثال اینها، لذا به مردم اخطار میکند که به آنها نزدیک نشوند تا تحت تاثیر وسوسههای شدیدشان قرار نگیرند (با استفاده از تلخیص از کتاب فرهنگ
لغات قرآن).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
اينكه از نزديك شدن به مال يتيم نهى فرموده براى اين است كه دلالت بر عموميت مطلب كند، يعنى بفهماند كه تنها خوردن آن
حرام نيست، بلكه استعمال و هر گونه تصرفى در آن نيز حرام است مگر اينكه منظور از تصرف در آن حفظ آن باشد آن هم به شرطى كه بهترين راههاى حفظ بوده باشد. و نهى از نزديكى به مال يتيم هم چنان امتداد دارد تا زمانى كه يتيم به حد رشد و
بلوغ برسد، و ديگر از اداره اموال خود قاصر و محتاج به
تدبیر ولى خود نباشد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَقْرَبُوا»، ج۳، ص۶۰۷.