• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تَقْرَبُوا (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَقْرَبُوا: (وَ لا تَقْرَبُواْ مالَ الْيَتيمِ)
در اصل از مادّه «قرب» (بر وزن جفت) به معنی «نزدیک شدن» است.
این واژه در معانی مختلفی مورد استفاده قرار می‌گیرد از جمله:
خویشاوندی، منزلت و رتبه، جماع و مباشرت و نیز به حسب زمان و مکان استفاده می‌شود.


به موردی از کاربرد تَقْرَبُوا در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - تَقْرَبُواْ (آیه ۱۴۹ سوره انعام)

(وَ لا تَقْرَبُواْ مالَ الْيَتيمِ إِلاّ بِالَّتی هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُواْ الْكَيْلَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبَى وَ بِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِكُمْ وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ)
(و به مال یتیم جز به بهترين صورت (و براى اصلاح)، نزديك نشويد تا به حدّ رشد خود برسد؛ و حقّ پيمانه و وزن را به عدالت ادا كنيد- هيچ كس را جز به مقدار تواناييش تکلیف نمى‌كنيم- و هنگامى كه سخنى مى‌گوييد و داورى مى‌كنيد، عدالت را رعايت نماييد، حتّى اگر در مورد نزديكان شما بوده باشد؛ و به پيمان خدا وفا كنيد. اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مى‌كند، تا متذكّر شويد.)
این واژه، به اعتبار یکی از چند چیز مورد استفاده قرار می‌گیرد:

۱.۱.۱ - خویشاوندی

به حسب و خویشی، مانند:
(وَ بِذِی الْقُرْبی...) «و از جمله کسانی که باید در حق آنان نیکی و احسان کرد: صاحب قرابت و نزدیکی است» یعنی خویش.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
كلمه (بذى القربى) عطف است به كلمه (بالوالدين)، و همچنين كلمات بعد كه همه عطف به آنند و معناى كلمه ذو القربى خويشاوند و معناى دو جمله‌ (الْجارِ ذِي الْقُرْبى‌) و (الْجارِ الْجُنُبِ) از آنجا كه در مقابل هم قرار گرفته‌اند، اولى همسايه نزديك و دومى همسايه دور است، چون كلمه (جنب) به معناى اجنبى است و در اينجا قرينه نامبرده معناى دور را به آن مى‌دهد و منظور از اين دورى و نزديكى دورى و نزديكى از نظر خانه است.

۱.۱.۲ - منزلت و رتبه

به حسب منزلت و رتبت، مانند:
(وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ.) «عیسی (علیه‌السّلام) در دنیا آبرومند و در آخرت نزد خدای تعالی رتبه و منزلتی عظیم دارد.»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
و اما اينكه فرمود: از مقربين است، معناى كلمه مقرب روشن است، مى‌فرمايد: عيسى (علیه‌السّلام) مقرب نزد خدا است و داخل در صف اولیاء است و از جهت تقرب داخل در صف مقربين از ملائکه است... و به طورى كه ملاحظه مى‌كنيد از اين آیات بر مى‌آيد كه منظور از اين تقرب، تقرب به خداى سبحان است...

۱.۱.۳ - جماع و مباشرت

کنایه از جماع و مباشرت، مانند:
(وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّٰی یَطْهُرْنَ...) «زمانی که زنان در حال حیض هستند با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند.»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
كلمه (قرب) در مقابل كلمه (بعد) است، و اين كلمه هم به خودى خود متعدى مى‌شود، و هم با حرف (من)، و مراد از اعتزال ترك نزديكى از محل خون است، كه بيانش خواهد آمد... و به هر حال پس اينكه فرمود: (از زنان در حال حيض كناره‌گيرى كنيد) هر چند ظاهرش امر به مطلق كناره‌گيرى است همانطور كه یهودیان مى‌گفتند، و هر چند كه براى تاكيد اين ظاهر بار دوم هم فرمود:(وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ) و ليكن جمله:(فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) با در نظر داشتن اينكه منظور از (آنجايى كه خدا دستور داده) همان مجراى خون است كه در آخر آيه است، خود قرينه است بر اينكه جمله: (فاعتزلوا)، و جمله دوم يعنى‌ (وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ) جنبه‌ كنايه دارند نه تصريح، و مراد از آمدن زنان و نزديكى با ايشان نزديكى از محل خون است فقط، نه مطلق مخالطت و معاشرت، و نه مطلق تمتع و لذت‌گيرى از آنان.

۱.۱.۴ - زمان

به حسب زمان، مانند:
(اِقْتَرَبَ لِلنّٰاسِ حِسٰابُهُمْ...) «روز حساب برای مردمان نزدیک شد.»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
كلمه اقتراب از باب افتعال و از ماده قرب است كه هر دو به يك معناى است چيزى كه هست اقتراب بليغ‌تر از قرب است چون به خاطر زيادى حروفى كه از آن تشكيل يافته عنايت بيشترى به نزديكى و قرب را افاده مى‌كند و هر دو باب با حرف من و الى متعدى مى‌شود... از همين جا روشن مى‌شود كه لام در كلمه للناس به معناى الى است نه به معناى من براى اينكه مناسب با مقام اين است كه نسبت نزديكى از ناحيه حساب گرفته و گفته شود: مردم به حساب نزديك شدند چون حساب است كه طالب است و مى‌خواهد مردم به آن نزديك شوند نه مردم، زيرا مردم از آن به كلى غافلند.

۱.۱.۵ - مکان

به حسب مکان، مانند: (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ.) «و به این درخت نزدیک نشوید.» و مانند آیه مورد بحث که می‌گوید: (وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ اِلاّ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ حَتّٰی یَبْلُغَ اَشُدَّهُ...) «و به مال یتیم جز به نحو احسن (و برای اصلاح) نزدیک نشوید تا به حدّ رشد برسد...»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
گويا نهى در اين جمله، نهى از خوردن ميوه آن درخت بوده نه خود درخت، و اگر از آن تعبير كرده به اينكه (نزديك آن درخت مشويد)، براى اين بوده كه شدت نهى و مبالغه در تاكيد را برساند، به شهادت اينكه فرمود: (همين كه از آن درخت چشيدند، عيبهاشان بر ملا شد) و نفرمود (همين كه از آن خوردند) و گرنه آيه‌ (فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما) ، صريح در اين است كه منظور از نزديك نشدن به آن خوردن آن است و مخالفتى هم كه نتيجه‌اش بر ملا شدن عيب‌ها شد، همان خوردن بود نه نزديكى.
در آیه اخیر الذکر، تعبیر به (لا تَقْرَبُوا) (نزدیک نشوید) شده است. این موضوع در مورد بعضی از گناهان دیگر-چنان که در بالا اشاره شد-در قرآن تکرار شده است، به نظر می‌رسد که این تعبیر در مورد گناهانی است که «وسوسه‌انگیز» است مانند زنا و فحشا و اموال بی‌دفاع یتیمان و امثال اینها، لذا به مردم اخطار می‌کند که به آنها نزدیک نشوند تا تحت تاثیر وسوسه‌های شدیدشان قرار نگیرند (با استفاده از تلخیص از کتاب فرهنگ لغات قرآن).
[۳۵] قریب، محمد، فرهنگ لغات قرآن، ج۲، ص۲۹۱.


۱.۱.۶ - تَقْرَبُواْ در المیزان و مجمع البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
اينكه از نزديك شدن به مال يتيم نهى فرموده براى اين است كه دلالت بر عموميت مطلب كند، يعنى بفهماند كه تنها خوردن آن حرام نيست، بلكه استعمال و هر گونه تصرفى در آن نيز حرام است مگر اينكه منظور از تصرف در آن حفظ آن باشد آن هم به شرطى كه بهترين راه‌هاى حفظ بوده باشد. و نهى از نزديكى به مال يتيم هم چنان امتداد دارد تا زمانى كه يتيم به حد رشد و بلوغ برسد، و ديگر از اداره اموال خود قاصر و محتاج به تدبیر ولى خود نباشد.

۱. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۶۳.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۱۴۲.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۴۳.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۹.    
۷. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۶۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۵۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۴۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۷۱-۷۲.    
۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۴۵.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۳۰۵.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۵.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۷۳.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۴۹.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۳.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۰۸-۲۰۹.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۳۰۷.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۶۳.    
۲۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۳۴۲.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۴۴-۲۴۵.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۹۶.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۶۲.    
۲۷. بقره/سوره۲، آیه۳۵.    
۲۸. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۲۹. اعراف/سوره۷، آیه۲۲.    
۳۰. طه/سوره۲۰، آیه۲۱.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۰۰.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۳۰.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۳۳.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۹۴.    
۳۵. قریب، محمد، فرهنگ لغات قرآن، ج۲، ص۲۹۱.
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۱۸.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۷۵-۳۷۶.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۴.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۹۲.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَقْرَبُوا»، ج۳، ص۶۰۷.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره انعام | لغات قرآن




جعبه ابزار