تَحْلِقُوا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَحْلِقُوا: (وَ لا تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ) در اصل از مادّۀ «
حلق» به معنى «
گلو و مجراى غذا و آب» است (و به معنى «
درد آمدن گلو و بريدن آن» نيز به كار رفته)،
«
راغب» در «
مفردات» مىگويد: «
حَلَقَهُ» يعنى گلويش را بريد و سپس واژۀ «
حلق» براى چيدن (
تراشيدن)
مو و كندن و بريدن آن بهكاررفتهاست، مثلا گفته مىشود: «
حَلَقَ رَأْسَهُ» يعنى: سرش را
تراشيد.
آیه مورد بحث درباره «
تراشيدن موى سر» است (يكى از كارهايى كه در
حج مىبايد انجام داد)، ولى بايد توجه داشت كه پيش از ذبح
قربانی در قربانگاه حق ندارند اين عمل را انجام دهند، مگر شخصى كه داراى بيمارى و يا موانعى است كه مىبايست پيش از موقع، سرش را
بتراشد و در صورت پيش آمد اين كار، يعنى (سر
تراشيدن براثر بيمارى و امثال آن) لازم است «
فدیه» بدهد، اين فديه مىتواند سه روز روزه و يا اطعام به شش
فقیر باشد و يا گوسفندى را سر ببرد.
به موردی از کاربرد تَحْلِقُوا در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ أَتِمُّواْ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَما اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كانَ مِنكُم مَّريضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلى الْحَجِّ فَما اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصيامُ ثَلاثَةِ أَيّامٍ في الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِري الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُواْ اللّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَديدُ الْعِقابِ) «و حجّ و
عمره را براى
خدا به اتمام برسانيد. و اگر محصور شديد و از اتمام آن به جهت بيمارى يا ممانعت دشمن بازمانديد، آنچه از قربانى فراهم شود
ذبح كنيد، و از
احرام خارج شويد. و سرهاى خود را
نتراشيد، تا قربانى به محلّش برسد و در قربانگاه ذبح شود. و اگر كسى از شما بيمار بود، و يا ناراحتى در سر داشت، و ناچار بود سر خود را پيش از آن
بتراشد، بايد با
روزه يا
صدقه يا گوسفند
کفاره دهد. و هنگامى كه از بيمارى و دشمن در امان بوديد، هر كس با اتمام عمره، حجّ را آغاز كند، آنچه از قربانى براى او ميسّر است ذبح كند. و هر كه نيافت، سه روز در ايام حجّ، و هفت روز هنگامى كه باز مىگرديد، روزه بدارد. اين، ده روز كامل است. البتّه اين براى كسى است كه خانواده او، نزد
مسجد الحرام ساكن نباشد (اهل مكّه و اطراف آن نباشد). و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد؛ و بدانيد كه خداوند، سخت
کیفر است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: عمل عمره عبارت است از رفتن به زيارت خانه
کعبه، از مسير يكى از ميقاتها، و
طواف و نماز آن، و
سعی بین صفا و مروه، و
تقصیر، و اين حج و عمره دو عبادتند كه جز با
قصد قربت تمام نمىشوند، به دليل اينكه فرموده:
(وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ)،
(حج و عمره را براى خدا تمام كنيد ...)
(فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَما اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ، وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ) كلمه (احصار) به معناى حبس و ممنوع شدن است، كه البته منظور ممنوع شدن از اتمام آن به خاطر كسالت و بيمارى يا دشمن است، و نيز منظور از اين احصار ممنوعيت بعد از شروع و احرام بستن است، و معناى استيسار در هر عملى آسان كردن آن است. بطورى كه آسانىها را در آن جلب نموده مشكلات را از آن بيرون كند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله « تَحْلِقُوا »، ص ۵۶۶.