تَبّ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَبّ (به فتح تاء و تشدید باء) از از
واژگان قرآن کریم به معنای خسران و زیان است.
مشتقات
تَبّ که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
تَبابٍ (به فتح تاء و باء) به معنای خسران و زیان؛
تَتْبِيبٍ (به فتح تاء و سکون تاء) به معنای خسران است.
تَبّ تَبّ و تَبَاب به معنى خسران و زيان است.
راغب گفته به معنی زيان مستمرّ است.
مجمع البیان به معنی زيان مؤدّى بر فساد بیان میکند.
قاموس به معنی نقص و زيان مطلق گفته است.
به مواردی از
تَبّ که در
قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبابٍ) «حيله
فرعون نيست مگر در زيان»
(وَ ما زادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ) «به آنها جز خسران نيافزودند.»
(تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَ. ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ. سَيَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ. وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ) (بريده باد هر دو
دست ابولهب و مرگ بر او باد! هرگز ثروتش و آنچه را به
دست آورد به حالش سودى نبخشيد. و به زودى وارد آتشى شعلهور و پرلهيب مىشود و نيز همسرش، در حالى كه هيزمكش دوزخ است و در گردنش رشتهاى از ليف خرما.)
غرض از نقل كامل اين سوره مباركه آن است كه بعضى معناى سوره را درک نكرده و گفتهاند:
قرآن در اين سوره ناسزا گفته و اين از ساحت كتاب آسمانى به دور است.
و ناسزا گفتن دليل بىمنطقى است و گرنه احتياجى به ناسزا گویى نيست مخصوصا كه زن
ابولهب نيز به زشتى ياد شده است. (خلاصه شبههای كه گفتهاند و يا میشود گفت.)
ابتدا به مفردات سوره رسیدگی میکنیم: «
تَبَّتْ» فعل ماضی مؤنّث و «یَدا اَبِی
لَهَبٍ» فاعل آن است. «تَبَّ» فعل ماضی و فاعلش ضمیر مستتر به ابی
لهب بر میگردد. یعنی: دو
دست ابالهب و خود او به زیان و خسران افتاد.
ابولهب عموی
حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآله) است، این کنیه را
قرآن جعل نکرده بلکه به او در اثر زیبایی و خوش منظری و گونههای سرخش،
ابالهب میگفتند و آن نام در میان مردم تعریف او بود و
قرآن مجید همان را آورده است.
«وَ امْرَاَتُهُ» عطف است به فاعل «سَیَصْلی» یعنی: «سیصلی ابو
لهب و امرءته النار» زن
ابولهب به نام
امّ جمیل خواهر ابوسفیان، زنی فتنهانگیز، سخن چین و دو به هم زن بود. نقل شده خارها را میآورد و زیر پای حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآله) میریخت جمله
(حَمَّالَةَ الْحَطَبِ فِی جِیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ) حال است از «وَ امْرَاَتُهُ» یعنی: زنش داخل آتش میشود در حالیکه هیمه حمل میکند و در گردنش از لیف خرما ریسمانی است. مراد از این دو جمله حالیّه خواه سخنچینی باشد و یا آوردن خار و ریختن به راه آن حضرت (احتمال دوّم موافق آیه است) آن است که: جهنّم رفتن این زن عمل دنیایی او را حکایت میکند در حالی که در دنیا بود در همان حال به آتش داخل میشود. با این طریق، سوره مبارکه و مطالب آن کاملا طبیعی است.
بعضیها
(تَبَّتْ یَدا اَبِی لَهَبٍ وَ تَبَ) را نفرین دانسته و در ترجمه گفتهاند: بریده باد
دستهای
ابولهب و نابود باد او.
اوّلا: تبّ و تباب چنانکه گفتیم به معنای خسران است.
ثانیا: آیه خبر است و نفرین نیست چنان که گفته شد و احتیاجی به نفرین گرفتن نداریم.
«سَیَصْلی» خبر از عذاب آخرت است نه برزخ و دوران مرگ در این زمینه فقط یک روایت در برهان از
جابر بن یزید از
امام باقر (علیهالسّلام) و یک روایت در صافی از قرب الاسناد از
امام کاظم (علیهالسّلام) نقل شده است.
حال روایت برهان که در سندش عمرو بن شمر هست روشن است. و در روایت قرب الاسناد نیز تحقیق لازم است و آنچه از ابن عباس و غیره نقل شده موضوعیّت ندارد.
اگر گويند: چرا
ابولهب و زنش طورى به خصوص آمده است كه قابل تطبيق به عموم نيست حال آن كه سليقه
قرآن اعمّ گفتن مطالب است و جز در موارد ضرورى تصريح به شخص نكرده است آيا ممكن نبود كه او و زنش مانند ديگران بعدا ايمان بياورند؟
گویيم: اگر سوره مباركه بعد از هلاكت او و زنش نازل شده باشد در اين صورت هيچ اشكالى نيست زيرا پس از مرگ و حتميّت جهنّمى بودن، حال آنها بيان شده است مثل فرعون، هامان،
قارون و غيره و اگر در حال حيات آن دو نازل شده باشد بايد گفت كه چون در علم خدا ايمان نياوردن آنها حتمى بود لذا در حال زنده بودن به حسابشان رسيده است، میشود گفت: مفسران اجماع دارند بر نزول سوره در حال حيات آن دو و «سَيَصْلى» را نيز شاهد میآورند كه از آينده خبر میدهد و اگر آن وقت
ابولهب و زنش مرده بودند لازم بود با صيغه ماضى گفته شود و نيز رواياتى وارد شده كه میفهماند نزول سوره در حال حيات آنها بوده است. ولى میشود گفت: سوره مباركه بعد از هلاكت آن دو نازل شده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «تب»، ج۱، ص۲۶۲.