تونس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تونِس، نام کشوری در شمال
آفریقا و جنوب دریای مدیترانه است که از غرب با
الجزایر و از شرق و جنوب با
لیبی هممرز است. پایتخت این کشور
شهر تونس است.
کشور جمهوری تونس در شمال
افریقا واقع است و بخشی از مغرب عربی محسوب میشود. طول جغرافیایی آن تقریباً بین °۷ تا °۱۱ شرقی و عرض جغرافیایی آن بین °۳۰ تا °۳۷ شمالی است.
این کشور از غرب به
الجزایر، از جنوب و جنوب شرقی به
لیبی و از شمال و شمال شرقی به دریای مدیترانه محدود است. طول سـاحـل آن ۱۴۸ کم است.
تونس با لیبی ۴۸۰ کمـ و با الجزایر ۹۵۰ کمـ مرز مشترک دارد.
جمعیت تونس (۲۰۰۸م/ ۱۳۸۷ش) بالغ بر ۵۰۰‘۳۲۶‘۱۰ تن است. پایتخت آن
شهر تونس است که ۷۷۲‘۹۹۱ تن جمعیت دارد. قابس، قفصه، قیروان، الکاف، بنزرت (بزرته) و صفاقس از شهرهای مهم و پرجمعیت این کشور هستند.
زبان و خط رسمی کشور تونس
عربی است. زبان فرانسه نیز در این کشور رایج است. دین رسمی کشور
اسلام است و ۹۸٪ مردم،
مسلمان و پیرو
مذهب حنفی هستند.
مذهب فقهی
مالکی نیز در تونس پیروانی دارد. شمار اندکی
مسیحی و
یهودی نیز در تونس زندگی میکنند. مردم تونس از نژاد عرب و بربر هستند. واحد پول تونس دینار تونس معادل ۳۳۱‘۱ دلار آمریکا (در ۲۰۰۶م) است.
سرزمین تونس با وجود
وسعت کم، دارای آب و هوای متنوع است. آب و هوای تونس در شمال، معتدل مدیترانهای و در جنوب، صحرایی است. رشتهکوه اطلس تلّی، مرز بین این دو اقلیم است. ارتفاع منطقۀ کوهستانی از سطح دریا بین ۶۱۰ تا ۵۲۰‘۱متر است. میانگین درجۀ حرارت در این منطقه °۹ (در زمستان) و °۲۶ (در تابستان)، و میانگین بارندگی در حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلیمتر است.
پوشش گیاهی این منطقه به پوشش گیاهی جنوب اروپا شبیه است. بارندگی کافی و حاصلخیزی خاک موجب پدید آمدن جنگلهای انبوه کاج، بلوط، صنوبر و سندیان شده است. رود پرآب مجرده که پس از خروج از کوهستان به خلیج تونس سرازیر میشود، در مسیر خود جلگۀ حاصلخیزی در شمال شرقی تونس پدید آورده که محل کشت انواع غلات و مخصوصاً گندم است. علاوه بر زراعت غلات، کشت درختان میوه و زیتون نیز رواج دارد.
بزرگترین بندر شمالی تونس، بنزرت، در این قسمت واقع است. در تونس مرکزی، درهها و فلاتهای کمارتفاع و استپهای کوهستانی با علفهای خاردار پوشیده است. پیشۀ ساکنان این منطقه
دامداری است. معادن سرشار فسفات و سنگ آهن در ارتفاعات غربی قرار دارد. در طول سواحل شرقی جلگهای حاصلخیز به طول بیش از هزار و عرض ۳۰ تا ۴۰ کمـ قرار دارد که بزرگترین منطقۀ کشت زیتون در تونس است. استپهای شرق و جنوب پوشیده از گیاهان استپی نظیر اسپرتو و بوتهها و علفهای بلند و درختچههای وحشی است. اشتغال عمدۀ مردم این نواحی دامداری است.
در صحرای جنوب تونس زمین خشک و فاقد پوشش گیاهی است، و میانگین درجۀ حرارت سالیانه از °۲۰ تجاوز میکند و به هنگام وزش بادهای موسمی «خمسین» (سیراکو) درجۀ حرارت در تابستان از °۵۰ بالاتر میرود. باران نامنظم است و از ۲۰۰ میلیمتر در سال فراتر نمیرود. در این منطقه تنها در واحههای پراکنده و دارای چشمههای آب، نخلستانهای بزرگی وجود دارد. تونس یکی از مهمترین تولیدکنندگان خرما در افریقاست.
حیات وحش تونس نیز همچون پوشش گیاهی تونس متنوع است. کفتار، شغال، گراز، غزال، خرگوش صحرایی، و انواع مار سمّی از جمله کبرا و افعی از حیوانات وحشی بومی تونس هستند.
مهمترین ذخایرکانی و زیرزمینی تونس عبارت است از: فسفات، سنگ آهن، روی، سرب، نفت و گاز طبیعی
معادن سرشار از فسفات، سرب و سنگ آهن در غرب منطقۀ کوهستانی تونس قرار دارد.
ذخیرۀ نفت تونس در حدود ۸/۳ میلیارد بشکه ارزیابی شده است؛ تولید نفت خام (در ۲۰۰۸م) در تونس ۸۱ هزار بشکه در روز است. میدانهای نفتی تونس در مناطق صحرایی نزدیک به مرز لیبی و الجزایر قرار دارد و نفت توسط خط لوله به بندر السخیره (تنها بندر نفتی تونس) منتقل میگردد.
اقتصاد تونس بر ۴ بخش
کشاورزی، صنایع سبک و معادن، گردشگری و خدمات استوار است. گندم و جو، زیتون، خرما، انگور، مرکبات و سبزیجات عمدهترین اقلام تولیدی و صادراتی بخش کشاورزی تونس هستند.
تونس دومین تولیدکنندۀ روغن زیتون در جهان است. در مجموع محصولات کشاورزی ۱۰٪ از کل تولید تونس را تشکیل میدهد.
تونس یکی از تولیدکنندگان اصلی فسفات در جهان است و این ماده بخشی از صادرات تونس را تشکیل میدهد.
صنایع تونس در زمینههای غذایی (آرد، کنسرو میوه و ماهی، شرابسازی، روغن زیتون و قند و شکر)، ریسندگی و بافندگی، شیمیایی و معدنی (فراوری فسفات، شیشه، کاغذ، تصفیۀ نفت، کودشیمیایی، فلزکاری و آهن و فولاد) متمرکز است.
پوشاک و منسوجات نیز از اقلام مهم صادراتی تونس است
صنعت گردشگری در سالهای اخیر در تونس
توسعه یافته، و گردشگری به یکی از منابع عمدۀ درآمد تونس تبدیل شده است؛ سواحل زیبا و آفتابی مدیترانه و آثار باستانی دورۀ رومی (بقایای شهر باستانی کارتاژ) و اسلامی از جاذبههای اصلی گردشگری تونس هستند.
در ۲۰۰۲م/۱۳۸۱ش بیش از ۵ میلیون نفر گردشگر خارجی از تونس بازدید کردند.
مهمترین شریک تجاری تونس
فرانسه است و پس از آن کشورهای
ایتالیا،
آلمان،
ایالات متحده آمریکا،
بلژیک،
لوکزامبورگ،
اسپانیا،
هلند و
الجزایر از خریداران اصلی کالاهای تونسیاند. فرانسه، آلمان و ایتالیا از صادرکنندگان عمدۀ کالا به تونس هستند
از ۱۹۹۵م تونس به عنوان عضو وابستۀ اتحادیۀ اروپا پذیرفته شده است.
بر اساس آمارها در ۲۰۰۶م/۱۳۸۵ش، تولید ناخالص داخلی تونس ۴۹۸‘۲۵ میلیارد دلار، و نرخ رشد اقتصادی آن ۲/۵٪ گزارش شده بود. در این سال سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی ۱۲٪، صنعت ۳۳٪ و خدمات ۵۵٪ بوده است. ۴/۷٪ مردم تونس زیر خط فقر قرار دارند. صادرات تونس در ۲۰۰۶م در مجموع ۶۱/۱۱ میلیارد دلار، و واردات آن ۸۹/۱۳ میلیارد دلار بوده است.
شکل حکومت تونس جمهوری است، و بر طبق
قانون اساسی رئیسجمهور از طریق انتخابات مستقیم انتخاب میشود. مدت ریاست جمهوری ۵ سال است و بیش از ۳ دورۀ متوالی نمیتوان عهدهدار این مقام شد. هیچیک از دو رئیسجمهور اخیر (۲۰۰۸م) تونس مطابق قانون به این مقام نرسیدهاند. رئیسجمهور تونس اختیارات فراوانی دارد، از جمله: ریاست قوۀ مجریه، حق ردّ مصوبات مجلس، فرماندهی کل قوا، عزل و نصب تمام مقامات کشوری و لشکری، و پاسخگویی وزرا در برابر وی.
تونس دارای دو مجلس قانونگذاری است: مجلس النواب با ۱۸۲ نماینده که انتخابات آن همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگذار میشود و اعضای آن مستقیماً از سوی مردم انتخاب میشوند؛ و یک مجلس مشورتی با ۱۲۶ عضو که ۸۵ عضو آن از سوی انجمنهای شهری و نهادهای تخصصی و اقتصادی، و ۴۱ تن نیز از سوی رئیسجمهور برای ۷ سال برگزیده میشوند.
عالیترین نهاد قضایی، دیوان عالی تمیز است. دیوان عالی کشور تونس از قسمتهای حقوقی و جزایی تشکیل گردیده است. ۳ دادگاه تجدیدنظر در شهرهای تونس، سوسه و صفاقس، و ۱۳ دادگاه بدوی و ۵۱ دادگاه محلی به محاکمات و مرافعات رسیدگی میکنند.
قوانین مدنی و جزایی برگرفته از شریعت اسلامی و نظام حقوقی فرانسه است. قضات با پیشنهاد دیوان عالی و به فرمان رئیس جمهور تعیین میشوند.
برای رسیدگی به خیانتهای بزرگ اعضای دولت یک دادگاه عالی تشکیل میشود.
از نظر تقسیمات کشوری تونس به ۲۴ فرمانداری تقسیم شده است. فرمانداران بهطور مستقیم از سوی رئیسجمهور منصوب میشوند.
ارتش تونس از ۳ نیروی زمینی، هوایی و دریایی تشکیل شده است. شمار نفرات نیروهای مسلح تونس در ۲۰۰۸م، در مجموع حدود ۳۵ هزار نفر بوده است که ۲۷ هزار تن در نیروی زمینی، ۵۰۰‘ ۳ تن در نیروی هوایی و ۵۰۰‘۴ تن در نیروی دریایی خدمت میکردهاند.
همچنین تونس دارای نیروهای شبهنظامی است که در دو واحد سازماندهی شدهاند: تیپ بسیج ملی (زیرنظر وزارت کشور) که دارای ۵۰۰‘۳ عضو آموزش دیده، و مجهز به نفربرهای زرهی است، و گارد ملی که دارای ۱۰ هزار نفر نیروی آموزش دیده و ۱۳ قایق سبک گشتی بوده است.
خدمت وظیفه در تونس داوطلبانه و مدت آن ۱۲ ماه است.
سرزمین تونس در سدههای گذشته از کانونهای مهم سیاست، فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است (نک : ه د، افریقیه). دانشگاه معروف زیتونه (جامعة الزیتونه) در تونس بیش از ۱۳ سده سابقه دارد (نک : ه د، زیتونه). نخستین حرکتها برای اخذ و اقتباس علوم جدید در زمان احمد بای اول (ه م) با تأسیس مدرسۀ نظام ــ که مدرسۀ مهندسی نیز خوانده میشد ــ آغاز گشت و استادانی از فرانسه و ایتالیا برای تدریس علوم نظامی، ریاضیات و زبانهای اروپایی در این مدرسه دعوت به کار شدند.
اولین دبیرستان به سبک جدید در ۱۲۹۲ق/۱۸۷۵م در زمان وزارت خیرالدین پاشا به نام مدرسۀ صادقیه تأسیس شد. در این مدرسه ریاضیات، فیزیک، شیمی و دیگر علوم جدید به همراه زبانهای خارجی تدریس میشد.
پس از تحمیل قرارداد تحتالحمایگی، فرانسویان بر کلیۀ امور تونس از جمله آموزش و پرورش مسلط شدند. سیاست آموزشی فرانسه در تونس ترویج و تحمیل فرهنگ و زبان فرانسوی بود.
پس از استقلال، برنامۀ عربیسازی فرهنگ و آموزش و پرورش در دستور کار دولت مستقل تونس قرار گرفت. نخستین دانشگاه (الجامعة التونسیه = دانشگاه تونس) در ۱۹۵۸م/۱۳۳۷ش، در شهر تونس تأسیس شد، و پس از آن آموزش عالی به تدریج
توسعه یافت، به گونهای که در ۲۰۰۶م/۱۳۸۵ش، در سراسرتونس ۱۳دانشگاه و ۱۷۸مؤسسۀ آموزش عالی وجود داشته، و ۳۶۵ هزار دانشجو در آنها به تحصیل مشغول بودهاند. همچنین یک دانشگاه مجازی (آموزش از راه دور) در تونس وجود دارد. آموزش در تونس رایگان و در دورۀ ابتدایی اجباری است.
کتابخانۀ ملی تونس دارای ۷۰۰هزار جلد کتاب است. علاوه بر آن، دو کتابخانۀ اصلی و مهم دیگر نیز در تونس وجود دارد. در موزۀ ملی باردو (تأسیس: ۱۳۰۵ق/۱۸۸۸م) آثاری از دورههای کارتاژی، رومی، یونانی و اسلامی نگهداری میشود. تئاتر شهر تونس و مرکز فرهنگی بینالمللی حمامه دو مرکز اصلی هنرهای نمایشی در تونس هستند. یک جشنوارۀ هنری بینالمللی (جشنوارۀ کارتاژ) نیز همه ساله در تونس برگذار میشود.
مطبوعات تونس شامل ۸ روزنامه، با شمارگان روزانه در حدود ۲۲۰ هزار، و شماری نشریه و مجله است.
الصحافة و الصباح مهمترین روزنامههای تونس هستند و با حمایت و نظارت دولت منتشر میشوند. این دو روزنامه به زبان فرانسوی نیز ترجمه، و به ترتیب با نامهای لاپرس و لوتام انتشار مییابند. روزنامۀ الحریة نیز ارگان رسمی حزب حاکم (التجمع الدستوری) است.
چند شبکۀ رادیویی و تلویزیونی که تمام آنها زیرنظر دولت قرار دارند،
به زبانهای عربی و فرانسه برنامه پخش میکنند.
بنا بر اصل دوم قانون اساسی تونس، این کشور باید در راه وحدت مغرب بزرگ عربی و مصالح مشترک آن عمل نماید. از همین رو روابط تونس با همسایگانش خوب و تقریباً خالی از تشنج بوده است. تونس از مبارزات استقلال
طلبانۀ مردم الجزایر به رهبری جبهۀ آزادیبخش ملی الجزایر پشتیبانی کرد. در ۱۹۷۴م/۱۳۵۳ش به ابتکار
قذافی رهبر لیبی، تونس و لیبی اتحادیهای تشکیل دادند، اما دیری نپایید که این اتحادیه از هم گسست.
در اوایل دهۀ ۱۹۸۰م روابط دو کشور رو به تیرگی گذاشت، و تونس لیبی را متهم به دخالت در امور داخلی خود و حمایت از مخالفان بورقیبه کرد.
پس از سقوط بورقیبه روابط دو کشور رو به بهبود گذاشت. در قضیۀ صحرای غربی و ادعای
مراکش بر آن، تونس از مواضع الجزایر و موریتانی در این باب (حمایت از پولیساریو) پیروی کرد.
با اینحال روابط تونس و مراکش، بهطورکلی خوب و خالی از تشنج بوده است. تونس در ۱۹۸۳م/۱۳۶۲ش با الجزایر و موریتانی پیمان دوستی و مودت ۳جانبه منعقد کرد. همچنین این کشور یکی از اعضای فعال اتحادیۀ مغرب عربی (تأسیس: ۱۹۸۸م/۱۳۶۷ش) بوده است.
در قضیۀ
فلسطین، تونس به عنوان یک کشور عربی همواره در مجامع بینالمللی از آرمان فلسطین دفاع کرده است. با اینحال وقتی در ۱۹۶۵م/۱۳۴۴ش بورقیبه به رهبران عرب پیشنهاد کرد به عنوان گام اول در پیشبرد آرمان فلسطین قطعنامۀ تقسیم پذیرفته شود، این پیشنهاد وی از سوی کشورهای عربی درگیر با
اسرائیل و رهبران فلسطینی به شدت رد شد.
پس از تجاوز اسرائیل به کشورهای عربی در ژوئن ۱۹۶۷، تونس به عنوان همبستگی عربی، یک واحد کوچک نظامی به کمک کشورهای درگیر جنگ با اسرائیل گسیل کرد.
برای پایان دادن به نبرد میان نیروهای فلسطینی و ارتش اردن در ۱۹۷۰م، تونس نقش میانجیگرانۀ مؤثری ایفا کرد.
در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ نیز تونس بهطور کامل از
مصر و
سوریه در برابر اسرائیل پشتیبانی کرد.
پس از امضای معاهدۀ صلح میان مصر و اسرائیل (۱۹۷۹م/۱۳۵۸ش)، در مخالفت با این اقدام مصر، کشورهای عضو اتحادیۀ عرب به اتفاق آرا مقر این اتحادیه را از مصر به تونس منتقل کردند؛ این مقر تا ۲۰۰۱م/۱۳۸۰ش در تونس بود و پس از آن دوباره به مصر منتقل شد. در پی تجاوز اسرائیل به
لبنان و خروج نیروهای فلسطینی از آن کشور در تابستان ۱۹۸۲م/۱۳۶۱ش، دولت تونس اجازه داد نیروهای مسلح فلسطینی و تشکیلات سازمان آزادیبخش فلسطین به تونس منتقل شوند. در ۱۹۸۵م جنگندههای اسرائیلی تشکیلات فلسطینی را در خاک تونس بمباران کردند
سیاست فعلی تونس دربارۀ مسئلۀ فلسطین، طرفداری از یک اجلاس بینالمللی برای رسیدن به یک راه حل بر اساس مقررات سازمان ملل است.
روابط تونس و دنیای غرب همواره محکم و پابرجا بوده است. در دوران جنگ سرد، تونس در بلوک غرب قرار داشت. در این میان فرانسه به دلیل پیوندهای دیرینه با تونس، نقش درجه اولی در حمایتهای مالی، فنی، اقتصادی و سیاسی از تونس داشته است، و در واقع شریک درجه اول اقتصادی و سیاسی تونس بوده است. نظر به اهمیت جایگاه راهبردی تونس در مدیترانه از دهۀ ۱۹۷۰م، روابط تونس و
آمریکا رو به گسترش نهاد. در ۱۹۸۴م/۱۳۶۳ش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار اسلحه و تجهیزات نظامی پیشرفتۀ آمریکایی به تونس فروخته شد.
جمهوری تونس در سازمان ملل متحد، سازمان وحدت افریقا، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیۀ عرب عضویت دارد.
با ورود سپاهیان اسلام به افریقیه، گروهی از ایرانیان خراسانی در زمرۀ این سپاه وارد تونس شدند، و در تحولات سیاسی و نظامی آن منطقه نقش مهمی ایفا کردند. گفته میشود نام شهر قیروان (اولین پایتخت مسلمانان در افریقیه) برگرفته از کلمۀ فارسی «کاروان» است.
شماری از دانشمندان تونسی همچون
عبدالله بن فروخ فارسی،
خالد بن یزید فارسی،
اسد بن فرات، [[|عباس بن ولید فارسی]] و
احمد بن احمد بن زیاد فارسی ایرانیتبار بودهاند.
تا قبل از دوران تحتالحمایگی،
زبان فارسی در جامع زیتونه و مدرسۀ صادقیه تدریس میشد.
تا اواخر سدۀ ۱۹م مردم تونس نوروز ایرانی را جشن میگرفتند.
هماکنون نیز چند خیابان مهم شهر تونس به نام بزرگان علمی و فرهنگی ایران همچون
خیام،
ابنسینا،
رازی،
فارابی،
حافظ و
مولوی نامگذاری شده است.
کهنترین سندی که از روابط تونس و ایران در دوران جدید در دست است، مربوط میشود به اعطای نشان شیر و خورشید از سوی ناصرالدین شاه قاجار به محمد عزیز بوعتور، وزیر مالیۀ وقت تونس با اینحال چون ایران تونس را بخشی از
امپراتوری عثمانی میشناخت، دو کشور روابط سیاسی مستقل نداشتند.
پس از استقلال تونس، روابط سیاسی دو کشور در ۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶م آغاز شد. در ۱۵ آبان ۱۳۳۶ سفارت ایران در تونس افتتاح گشت. در ۱۳۴۳ش/۱۹۶۴م حبیب بورقیبه رئیس جمهور وقت تونس از ایران دیدار کرد. در آوریل ۱۹۶۹ شاه ایران نیز از تونس دیدار کرد. تونس تا ۱۳۵۱ش/۱۹۷۳م دارای سفیر آکردیته (مقیم آنکارا) در تهران بود. در این سال سفارت تونس در تهران افتتاح شد. پس از پیروزی
انقلاب اسلامی در ایران، تونس روابط خود را با ایران به سطح کاردار کاهش داد.
در طول جنگ ایران و
عراق، تونس از عراق جانبداری میکرد، و در مجامع بینالمللی بر ضد جمهوری اسلامی ایران رأی میداد. در اول فروردین ۱۳۶۶ش/۲۱ مارس ۱۹۸۷م تونس روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران به کلی قطع کرد. پس از سقوط حبیب بورقیبه، روابط سیاسی دو کشور در ۲ اردیبهشت ۱۳۶۹ش/۲۱ آوریل ۱۹۹۰م دوباره برقرار شد.
سرزمین تونس تا پیش از ضمیمهشدن به قلمرو دولت عثمانی، بخش اصلی افریقیه را تشکیل میداد و خاندان حفصی (
بنیحفصی) بر این سرزمین حکومت میکرد. از این رو، تاریخ تونس، پیش از دورۀ عثمانی، همان تاریخ افریقیه است.
در زمان سلطان سلیمان قانونی (سل ۹۲۶-۹۷۴ق/۱۵۲۰-۱۵۶۷م)، خیرالدین بارباروس (ه م) با سپاهی از ترکان عثمانی به قلمرو دولت حفصی حمله کرد (۹۳۵ق/۱۵۲۹م)، و از امیرحفصی حسن بن ابیعبدالله برای سلطان عثمانی بیعت گرفت و به نام سلطان خطبه خواند.
در این دوران موقعیت عثمانی در تونس هنوز مستحکم نشده بود؛ از اینرو، امیرحسن حفصی در ۹۴۲ق/ ۱۵۳۵م از شارل پنجم (شارل کن)، پادشاه اسپانیا، برای بازپس گرفتن تاج و تخت خود کمک خواست. شارل خود با ناوگانی مجهز به تونس حمله کرد و نیروهای عثمانی را شکست داد و حسن حفصی را از جانب خود به امارت منصوب نمود. در این لشکرکشی بسیاری از مردم تونس کشته و اسیر شدند،
و به کتابخانۀ غنی عبدلیه در جامع زیتونه آسیب شدیدی وارد آمد.
شارل قراردادی نیز با حسن به امضا رساند (۶ صفر ۹۴۲ق/۶ اوت ۱۵۳۵م) که به موجب آن امیرحفصی میبایست خراج سالانهای برابر با ۲۰۰‘۱ دوکا به اسپانیا بپردازد. افزون بر آن، اسپانیاییها اجازه داشتند با آزادی کامل در اجرای آداب و رسوم دینی خود، در سراسر خاک تونس سکنا گزینند.
در دوران امارت ابوالعباس دوم حفصی، علیپاشا، سردار عثمانی و والی الجزایر، به تونس حمله کرد (۹۷۷ق/۱۵۷۰م) و از ابوالعباس برای سلطان سلیم دوم بیعت گرفت.
این امیر حفصی نیز، پس از بازگشت علی پاشا، از دولت اسپانیا کمک خواست، و دولت اسپانیا نیز ناوگان جنگی خود را به کمک او فرستاد. اما ابوالعباس در مذاکره با فرمانده نیروهای اسپانیایی شرایط تحتالحمایگی را نپذیرفت
و به صقلیه (سیسیل) رفت و در آنجا بود تا درگذشت (۹۸۰ق/۱۵۷۲م).
جانشین او محمد بن حسن حفصی شرایط اسپانیا را پذیرفت.
به دنبال این تحولات، دولت عثمانی (اول ربیعالاول ۹۸۱) ناوگان جنگی مجهزی به فرماندهی سنان پاشا، از
استانبول روانۀ تونس کرد. با ورود پیروزمندانۀ سپاهیان عثمانی به تونس و اسارت محمد بن حسن حفصی (۲۵ جمادیالاول ۹۸۱)، عمر دولت حفصیان در افریقیه به پایان رسید
و این سرزمین که از آن زمان نام تونس بر آن اطلاق شد، یکی از ایالات عثمانی گردید.
تاریخ تونس در دورۀ عثمانی را میتوان به ۳ دوره تقسیم کرد: دورۀ دایها، دورۀ بایهای مرادی، و دورۀ بایهای حسینی:
در سالهای اولیۀ تسلط عثمانی بر تونس، قدرت اصلی در دست فرماندهان ینیچری بود که در تونس «دای» خوانده میشدند. در کنار دایها، گروهی از مأموران، وظایف مالی و اداری و جمعآوری مالیات را برعهده داشتند که آنها را «بای» (بیک) مینامیدند.
در نتیجه قدرت متمرکزی برای ادارۀ تونس وجود نداشت.
در ۹۹۹ق/۱۵۹۱م عدهای از سربازان ینیچری بر فرماندهان خود شوریدند و شماری از آنان را کشتند. در پی این حادثه رهبران ینیچری و ادارهکنندگان امور تونس، برای ایجاد تمرکز و به سامان آوردن امور، یکی از دایها را به نام ابراهیم رودسلی به ریاست برگزیدند. ابراهیم دای ۳ سال امور تونس را با مشورت دیگر فرماندهان اداره کرد و سپس برای سفر حج از تونس خارج شد.
پس از او موسی دای به ریاست انتخاب شد و او نیز پس از یک سال از تونس بیرون رفت.
پس از وی عثماندای و صفردای برای ریاست به رقابت پرداختند (۱۰۰۷ق/۱۵۹۸م)؛ عثماندای توانست رقیب خود را کنار زند و امور تونس را در دست گیرد.
عثماندای امور تونس را در ضبط آورد. در زمان او شمار زیادی از
مسلمانان اندلس در پی حملات اسپانیاییها به تونس و دیگر مناطق شمال افریقا کوچ کردند. عثماندای بسیاری از آنان را در شهر تونس و دیگر شهرها جای داد. این عده در شکوفایی صنعتی، کشاورزی و فرهنگی تونس در آن دوران نقش بارزی ایفا کردند.
پس از درگذشت عثماندای (۱۰۱۹ق/۱۶۱۰م)، یوسفدای جانشین او شد. او نیز مردی با کفایت بود و به عمران و آبادانی توجه داشت
ناوگان دریایی تونس نیز در زمان او گسترش یافت.
جنگ میان تونس و الجزایر (۱۰۳۷ق/۱۶۲۸م) ــ که هر دو از ولایات عثمانی بودند ــ از حوادث مهم دوران او ست.
با درگذشت یوسفدای (۱۰۴۷ق/۱۶۳۷م) یکی از فرماندهان دریایی تونس به نام اصطامراد جای او را گرفت.
دوران ریاست اصطامراد که دریازنی مشهور بود و بیشتر ایام خود را در دریا میگذراند، کوتاه بود و در ۱۰۵۰ق درگذشت.
پس از او کار دایها در تونس رو به افول گذاشت و دورۀ ریاست و نفوذ بایهای مرادی آغاز شد.
در دورۀ دایها، اگر چه ریاست و ولایت امر با آنان بود و شخص اول حکومت محسوب میشدند، اما نظر به اینکه همگی نظامی و دریانورد بودند، امور کشوری و مالی به دست بایها اداره میشد. در عهد یوسفدای، یکی از بایها به نام مرادبای، با حُسن تدبیرْ بسیاری از امور حکومت را در دست گرفته بود و به مثابۀ وزیر و معاون یوسفدای عمل میکرد.
دولت عثمانی در ۱۰۴۱ق /۱۶۳۱م برای او فرمان پاشایی صادر کرد.
مرادبای پیش از درگذشتش (۱۰۴۱ق) مقام و منصب و وظایف خود را به پسرش حموده بای منتقل کرد.
حمودهبای نیز با قدرت ادارۀ امور را به دست گرفت و دوران ریاستش پس از درگذشت یوسفدای و روی کار آمدن اصطامراد (۱۰۴۷ق/۱۶۳۷م) همچنان ادامه داشت. اصطامراد در ۱۰۵۰ق درگذشت و او فرمانروایی تونس را یکجا در دست گرفت و حکومت را در خاندان خود موروثی ساخت.
بایهای مرادی ۶۴ سال (از ۱۰۵۰-۱۱۱۴ق) بر تونس حکومت کردند. اختلافات داخلی میان افراد خاندان حاکم
و دخالتهای نظامی والیان
الجزایر در امور تونس
موجب ضعف و پریشانی دولت مرادیان گردید.
آخرین بای مرادی، محمد بوباله ــ که مردی خونریز و بیتدبیر بود
ــ به دست یکی از افسران ینیچری به نام ابراهیم شریف کشته شد (محرم ۱۱۱۴/مۀ ۱۷۰۲)، و با قتل او دولت مرادیان به پایان خود رسید.
ابراهیم شریف پس از به دست گرفتن قدرت، به
طرابلس، دیگر ایالت افریقایی عثمانی، لشکر کشید و طرابلس را محاصره کرد. اما
طاعون در لشکرش افتاد و مجبور به بازگشت شد (رمضان ۱۱۱۶/ ژانویۀ ۱۷۰۵). طاعون به مردم تونس نیز سرایت کرد و بسیاری از مردم تونس تلف شدند.
سال بعد والی الجزایر به تونس حمله کرد و ابراهیمشریف در نزدیکی قلعۀ الکاف از وی شکست خورد و دستگیر شد. به دنبال این حوادث، بزرگان سپاه، علما و اعیان تونس با دای متنفذ، حسین بن علی که در حکم وزیر ابراهیمشریف بود، بیعت کردند و او حکومت تونس را در دست گرفت
و دورۀ حکومت خاندان حسینی بر تونس آغاز گردید.
حسینبای در ابتدای حکومتش به دفع مهاجمان الجزایری همت گماشت و امور تونس را نظم و ترتیب داد. او مدتی طولانی (۳۶ سال) بر تونس حکومت کرد، ولی در اواخر عهد خود با شورش برادرزادهاش، علی پاشا، مواجه شد
و به دست طرفداران او به قتل رسید. پس از وی علی پاشا به حکومت تونس رسید (ربیعالآخر ۱۱۴۸/ سپتامبر ۱۷۳۵)،
او نیز در دوران حکومت خود گرفتار شورشهای فرزندان حسینبنعلی بود و سرانجام نیز در نبرد با محمدبن حسین بن علـی ــ که از سوی الجزایر حمایت میشد ــ شکست خورد و کشته شد (ذیحجۀ ۱۱۶۹/ سپتامبر ۱۷۵۶) و حکومت به محمدبن حسین رسید.
از این پس حکومت تونس در خانوادۀ حسینبای و اعقاب آنها برقرار ماند.
در دورۀ امارت علی بای دوم (حک ۱۱۷۲-۱۱۹۶ق/۱۷۵۹-۱۷۸۲م)، بر سر حاکمیت بر جزیرۀ کُرس، میان فرانسه و تونس جنگی رخ داد که در جریان آن ناوگان فرانسه بنادر حلقالوادی، بنزرت، سوسه و منسیتر را به شدت گلوله باران کرد و ماجرا با شکست تونس و امضای معاهدۀ صلح باردو (۱۱۸۴ق/۱۷۷۰م) میان طرفین فیصله یافت.
به موجب این معاهده تونس از ادعای خود دربارۀ جزیرۀ کرس دست برداشت.
سال بعد به دنبال وقوع جنگ میان روسیه و عثمانی، تونس ۵ کشتی جنگی همراه با مهمات و ذخایر و شماری سپاهی به کمک
دولت عثمانی فرستاد.
در ۱۲۰۴ق/۱۷۹۰م نبردی دریایی میان جمهوری ونیز و تونس رخ داد.
اختلاف بر سر حاکمیت جزیرۀ جربه در ۱۲۰۹ق منجر به زد و خورد میان تونس و ایالت طرابلس شد.
در ۱۲۲۲ق/۱۸۰۸م، دو ایالت الجزایر و تونس بر سر اختلافات مرزی با هم وارد جنگ شدند و کار با پیروزی تونس به پایان رسید. در ۱۲۲۶ق، شورش سربازان ینیچری به شدت سرکوب شد.
در دوران حموده پاشا حسینی (حک ۱۱۹۶-۱۲۲۹ق/۱۷۸۲-۱۸۱۴م)، پس از روی کار آمدن
ناپلئون در فرانسه، روابط حسنه میان تونس و فرانسه برقرار شد. همچنین میان تونس و
دانمارک، اسپانیا، هلند و ایالات متحدۀ آمریکا معاهدات تجاری و دریایی منعقد گردید.
در ۱۲۳۱ق/۱۸۱۶م شورش مجدد ینیچریان به شدت سرکوب، و به نقش آنها در حیات سیاسی تونس پایان داده شد.
در ۱۸۱۹م، پس از تشکیل کنفرانس دولتهای غربی در اکسلاشاپل برای جلوگیری از دریازنی و
تجارت برده (محرم ۱۲۳۳/ نوامبر ۱۸۱۸) کشتیهای انگلیسی و فرانسوی در سواحل تونس لنگر انداختند و فرانسه و انگلستان متفقاً خواستار اجرای مقررات کنفرانس اکس لاشاپل شدند.
اختلافات مرزی میان تونس و الجزایر نیز در ۱۲۳۶ق/۱۸۲۱م، با وساطت نمایندۀ دولت عثمانی حل شد.
در ۱۲۴۳ق/۱۸۲۷م ناوگان جنگی تونس به دستور حسین بای دوم برای کمک به دولت عثمانی در نبرد با جدایی
طلبان یونان گسیل شد و بخش اعظم این ناوگان در نبرد مشهور ناوارینو از بین رفت.
پس از تصرف الجزایر به دست قوای فرانسه (۱۲ ذیحجۀ ۱۲۴۵ق/۴ ژوئن ۱۸۳۰م)، در جنگهای میان مبارزان الجزایری و اشغالگران فرانسوی، حسین بای بیطرفی در پیش گرفت
و حتی از پیاده شدن نیروهای دریایی عثمانـی ــ کـه بـرای دفـاع از الجـزایر گسیل شده بودنـد ــ در سواحل تونس ممانعت کرد.
با این حال، این همراهیها مانع از سیاستهای
توسعه
طلبانۀ فرانسه در تونس نشد و دولت فرانسه در ۱۷ صفر ۱۲۴۶ق/ ۸ اوت ۱۸۳۰م با تحمیل قراردادی بر تونس به نظارتهای دریایی و بازرگانی تونس پایان داد و
کاپیتولاسیون را در تونس برقرار کرد.
با تشدید ضعف دولت عثمانی و گسترش نفوذ فرانسه در شمال افریقا، روند جدایی تونس از بابعالی نیز آغاز شد. در ۱۲۴۶ق/۱۸۳۰م به دستور حسین بای،
زبان عربی جایگزین
زبان ترکی در مکاتبات رسمی شد.
این روند در دوران احمدبای (حک ۱۲۵۳-۱۲۷۱ق/۱۸۳۷- ۱۸۵۵م) شتاب و شدت بیشتری گرفت و موجب نگرانی دولت عثمانی شد. در ۱۲۵۶ق/۱۸۴۰م دولت عثمانی برای نشان دادن حاکمیت خود بر تونس با اعزام فرستادهای از احمدبای خواست تا مفاد خط شریف گلخانه را در تونس، به عنوان یکی از ایالات عثمانی، مجری دارد.
هم در این سال عبدالمجید اول، سلطان عثمانی با ارسال خلعت و نشان، و صدور فرمان پاشایی و اعطای لقب مشیر به احمدبای
تلاش کرد تا وی را در حوزۀ نفوذ و اطاعت خود نگه دارد.
در این میان دولت فرانسه سعی میکرد روند جدایی را تشدید کند؛ در جریان دیدار احمدبای از فرانسه (۱۶ ذیقعدۀ ۱۲۶۲ق/۵ نوامبر ۱۸۴۶م) لوئی فیلیپ، پادشاه فرانسه، از وی همچون رئیس یک کشور مستقل، استقبال کرد.
در مخالفت و رقابت با این سیاست فرانسه، دولت انگلستان دیدار احمدبای از آن کشور را به حضور سفیر عثمانی در مراسم استقبال منوط کرد.
احمدبای نیز از مسافرت به انگلستان صرفنظر نمود. روند جدایی تونس از عثمانی تا تحتالحمایگی تونس ادامه داشت، و بایهای تونس در دوران پیش از تحتالحمایگی، قلمرو حکومت خود را «پادشاهی تونس» (المملکة التونسیه)، و خود را نیز پادشاه (صاحب المملکة التونسیه) مینامیدند.
با این حال تونس، هیچگاه رسماً از امپراتوری عثمانی جدا نشد. از این نظر وضعیت تونس و بایهای خاندان حسینی به وضعیت مصر و خدیوان خاندان محمدعلی شباهت داشت.
دورۀ حکومت احمدبای، دورۀ اصلاح و نوسازی تونس بود، و روندی که از مدتها پیش در عثمانی و مصر آغاز شده بود، به تونس هم کشیده شد. در تونس نیز همچون عثمانی و مصر، نوسازی با تجدید سازمان ارتش آغاز شد، و سپس به حوزههای دیگر رسید. در ۱۲۵۶ق/۱۸۴۰م، مدرسۀ حربیۀ باردو، به منظور تعلیم و تنظیم سپاه به شیوۀ جدید اروپایی تأسیس شد و افسران فرانسوی در این مدرسه به کار پرداختند.
همچنین احمدبای اقداماتی را برای
توسعه و تجهیز نیروی دریایی تونس در پیشگرفت و یک سال بعد اولین کشتی بخار از فرانسه خریداری شد.
در سالهای پایانی نیمۀ اول سدۀ ۱۹م نیروی دریایی تونس با کمک افسران دریایی فرانسه
توسعه یافت و شمار کشتیهای بخار ناوگان دریایی تونس به ۶ فروند رسید. در جنگ معروف کریمه میان روسیه و عثمانی (۱۲۷۰ق/۱۸۵۴م) تونس، نیروی دریایی خود را به کمک عثمانی فرستاد.
در ۱۸۴۳م در برنامههای آموزشی جامع زیتونه اصلاحاتی انجام شد.
در ۱۲۶۲ق/۱۸۴۶م احمدبای با صدور فرمانی تجارت برده را در تونس ممنوع، و آزادی همۀ بردگان را در آن سرزمین اعلام کرد.
در همین سال اولین خط تلگراف در تونس برقرار شد،
و در ۱۸۴۷م نخستین بانک در تونس تأسیس یافت.
روندنوسازی و اصلاحات در دوران محمدبای دوم (حک ۱۲۷۱-۱۲۷۵ق/۱۸۵۵-۱۸۵۹م) و محمد صادق بای (حک ۱۲۷۵-۱۳۰۵ق/۱۸۵۹-۱۸۸۲م) ادامه یافت. مهمترین اقدام اصلاحی این دوران صدور فرمان عهدالامان بود (۱۰ سپتامبر ۱۸۵۷) که به موجب آن کلیۀ شهروندان تونسی صرفنظر از مذهبشان برابر شناخته میشدند.
بر اساس این فرمان که ۱۱ بند داشت، برای نخستینبار یک شورای شهر (مجلس البلدی) در تونس تشکیل شد (محرم ۱۲۷۵/ اوت۱۸۵۸). ۳ سال بعد، فرمان عهدالامان تکمیل شد و به صورت قانون اساسی تونس درآمد. در این قانون اصل تفکیک قوا، و وجوه قوۀ مقننه در نظر گرفته شده بود.
تونس نخستین کشور در جهان اسلام است که از قانون اساسی برخوردار شده است.
نخستین خط آهن نیز در دوران محمدبای به وسیلۀ یک شرکت ایتالیایی میان تونس و حلق الوادی کشیده شد
و در دوران جانشین او محمدصادق بای، امتیازهای متعددی برای
توسعۀ شبکۀ تلگراف و خطوط آهن میان مناطق مختلف تونس به فرانسه داده شد. در همین اوان، شرکتهای دریایی اروپایی، خطوط منظم کشتیرانی میان تونس و بنادر اروپایی نظیر مارسی، جنوا، پالرمو و دیگر جاها برقرار کردند.
اولین چاپخانه با حروف عربی نیز در این دوران وارد تونس شد. پیش از آن، و در عهد احمدبای چاپخانۀ سنگی وارد تونس شده بود.
نخستین روزنامه در تونس، به نام الرائد التونسی در ژوئیۀ ۱۸۶۰ منتشر شد.
در ۱۸۶۱م، نخستین مجلس قانونگذاری تونس به نام مجلس اکبر تشکیل شد.
در همان سال خیرالدین پاشا، وزیر بحریه و دولتمرد اصلاح
طلب تونسی، در رأس این مجلس قرار گرفت.
هزینۀ نوسازی، بهویژه در زمینۀ تجدید سازمان ارتش و ناوگان دریایی، از طریق وضع مالیاتهای سنگین و فشار اقتصادی بر تودۀ مردم تأمین میشد که این امر منجر به ناخشنودی مردم و در عین حال کاهش درآمد عمومی شد.
در نتیجه حکومت به گرفتن وامهایی با بهرههای کمرشکن از دولتها و بانکهای اروپایی روی آورد،
و برای بازپرداخت اصل و فرع این وامها دوباره مالیاتها را افزایش داد.
قیام مسلحانۀ قبایل و روستانشینان تونسی در ۱۲۸۱ق/۱۸۶۴م، به رهبری علی بن غذا نتیجۀ همین افزایش مالیاتها بود.
ناکارآمدی اصلاحات، ناتوانی در بازپرداخت دیون خارجی و فساد مالی در طبقۀ حاکم، مداخلۀ روزافزون دولتهای رقیب اروپایی به ویژه فرانسه و انگلستان را در پی داشت.
حضور چشمگیر مهاجران اروپایی (مالتی، فرانسوی و ایتالیایی) و نیز اقلیت نیرومند یهودیان بومی تونس، عامل دیگری برای مداخلۀ کنسولهای انگلستان و فرانسه به بهانۀ دفاع از حقوق آنان بود.
شمار مهاجران اروپایی از دو هزارتن در ۱۲۱۵ق/۱۸۰۰م، به ۱۲ هزار تن در ۱۲۷۲ق/۱۸۵۶م رسید.
برخی از این مهاجران با جذب شدن در جامعۀ تونس و راه یافتن به دربار بایها، به مقامات بالایی در حاکمیت دست یافتند؛ از جمله جوزپّه رافّو و پسرش فلیچه رافو که یکی بعد از دیگری به وزارت خارجۀ تونس رسیدند.
در ۱۲۸۶ق/۱۸۶۹م، برای تعیین تکلیف بدهیهای خارجی تونس و نحوۀ حل و فصل آن، یک کمیسیون چند ملیتی با شرکت نمایندگانی از فرانسه، انگلستان و ایتالیا به ریاست خیرالدین پاشا، دولتمرد معروف و اصلاح
طلب تونسی، تشکیل شد. در این زمان بدهی خارجی تونس بالغ بر ۱۲۵میلیون فرانک طلا بود.
با وخیمتر شدن اوضاع مالی، محمدصادقبای، مصطفی خزانهدار، نخست وزیر (وزیر اکبر) ناموفق و مختلس را وادار به استعفا کرد (۱۲۹۰ق/۱۸۷۳م). خزانهدار پس از برکناری محکوم به پرداخت ۳۰ میلیون فرانک به خزانۀ تونس شد.
جانشین او خیرالدین پاشای اصلاح
طلب و نوگرا بود.
خیرالدین به اصلاح امور اقتصادی، سیاسی، قضایی، بازرگانی و کشاورزی پرداخت؛ نهادهای خدمات شهری، بهداشتی و قضایی جدیدی را تأسیس کرد
برای تقویت و
توسعۀ کشاورزی بخشی از زمینهای دولتی را میان کشاورزان تقسیم نمود
از دخالت کنسولهای اروپایی (انگلستان و فرانسه) در امور تونس جلوگیری، و دست وابستگان با آنان را از امور کوتاه کرد.
مهمترین اقدام خیرالدین در زمینۀ فرهنگی و آموزشی تأسیس مدرسۀ صادقیه (نخستین دانشگاه تونس) در ذیحجۀ ۱۲۹۱/ ژانویۀ ۱۸۷۵ بود که استادانی از عثمانی، فرانسه و ایتالیا در رشتههای مختلف علوم جدید برای تدریس در آن دعوت شده بودند.
مشکلات داخلی، مخالفت درباریان سنتی و کارشکنیهای نمایندگان دولتهای اروپایی، به ویژه فرانسه، سرانجام منجر به استعفای خیرالدین پاشا در ژوئیۀ ۱۸۷۷، و رفتن او به عثمانی گردید. پس از او مصطفی بن اسماعیل به وزارت کبری رسید. یک سال بعد مصطفی خزانهدار، مخالف دیرین خیرالدین و از طرفداران فرانسه، نخستوزیر تونس شد.
از آن پس فرانسه مترصد فرصتی بود تا کار تونس را یکسره کند. دولتهای اروپایی نیز در کنفرانس برلین (۱۲۹۵ق/ ۱۸۷۸م) که برای بررسی «مسئلۀ شرق» تشکیل شده بود، دربارۀ باز گذاشتن دست فرانسه در اشغال تونس توافق کرده بودند.
در جمادیالاول ۱۲۹۸/آوریل ۱۸۸۱، دولت فرانسه به بهانۀ ناتوانی دولت تونس در برقراری نظم در مرزهای تونس و الجزایر، ۳۰هزار تن از نیروهای فرانسوی را از راه زمین و دریا وارد تونس کرد. نیروهای فرانسوی به فرماندهی ژنرال برِئار، بای را در قصر باردو محاصره کردند. چند ساعت بعد، محمدصادقبای مجبور به امضای معاهدهای شد
که به موجب آن تونس تحتالحمایۀ فرانسه قرار گرفت (۱۱ رجب ۱۲۹۸م/۱۲ مۀ ۱۸۸۱م).
مفاد این معاهده که به معاهدۀ باردو معروف شد، از پیش با هماهنگی و صلاحدید وزیر اکبر تونس، مصطفی خزانهدار، تنظیم شده بود. این معاهده، دو سال بعد با امضای معاهدۀ مرسی (معاهدۀ تحتالحمایگی) در ۸ ژوئن ۱۸۸۲ میان علیبای، جانشین محمدصادق و پلکامبون، نمایندۀ دولت فرانسه تثبیت و تقویت شد. (برای اطلاع از نص هر دو معاهده)
پس از محمدصادقبای، ۸ بای دیگر از خاندان حسینی بر تونس پادشاهی کردند. در تمام دورۀ تحتالحمایگی (۱۸۸۱-۱۹۵۷م/۱۲۶۰-۱۳۳۶ش)، بایهای تونسی جز مقامی تشریفاتی نبودند. بر مبنای معاهدههای باردو و مرسی همۀ امور تونس، اعم از داخلی و خارجی، زیرنظر «نمایندۀ مقیم» فرانسه اداره میشد. وزرای تونسی دولت تحتالحمایه نیز با موافقت نمایندۀ مقیم انتخاب میشدند و اوامرشان بدون موافقت مستشاران فرانسوی نفاذ نداشت.
در طول سالهای تحتالحمایگی، سیاست «فرانسوی کردن» تونس اصلیترین رویکرد فرانسه در تونس بود. نظام تحتالحمایگی با اتخاذ سیاستهای مدنی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی و نیز تشویق فرانسویان به مهاجرت و اقامت در تونس و برتریدادن به آنها در حیات اجتماعی و اقتصادی تونس، تلاش داشت تا سرزمین و مردم تونس را هر چه بیشتر «فرانسوی» کند.
دولت تحتالحمایه، ادارات و نهادهای مدرن اقتصادی، انتظامی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی ایجاد نمود، اما در تمام این ادارات کارمندان عالیرتبه و دارندگان مناصب مهم از میان فرانسویان مقیم تونس و یهودیان تونسی که تابعیت فرانسه را پذیرفته بودند، انتخاب میشدند.
در ۱۳۱۴ق/۱۸۹۶م نظام تحتالحمایگی مجلسی به نام «مجلس شورا» تأسیس کرد. اعضای این مجلس همگی از فرانسویان مقیم تونس بودند و مستقیماً از سوی «نمایندۀ مقیم» انتخاب میشدند.
در ۱۳۲۵ق/۱۹۰۷م، تغییراتی در مجلس شورا داده شد و مقرر گردید که مجلس شورا با ۵۲ عضو متشکل از ۳۲ فرانسوی منتخب از سوی فرانسویان مقیم تونس و ۱۶ تونسی منصوب از جانب «نمایندۀ مقیم» تشکیل شود.
در دورۀ تحتالحمایگی، بر شمار روزنامهها و نشریات افزوده شد؛ شبکۀ برقرسانی
توسعه یافت و با گسترش مدارس، ازدیاد شمار فرانسویان مقیم، پیدایش سینما و تئاتر، حیات اجتماعی مردم تونس نیز متحول شد، و سطح زندگی جمعیت بومی تونس در این دوره بالاتر رفت.
همزمان با گسترش جنبش استقلالخواهی در تونس، عبدالعزیز ثعالبی و یارانش حزب آزاد دستور (الحزب الحر الدستور) را تأسیس کردند. حزب مدتی به شکل مخفیانه فعالیت میکرد، اما سرانجام در ۱۷ رمضان ۱۳۳۸ق/۳ ژوئن ۱۹۲۰م رسماً اعلان موجودیت کرد.
در ۲شوال ۱۳۳۸ق/۱۸ژوئن ۱۹۲۰م، ۴۰ تن از شخصیتهای ملی و استقلالخواه تونس با محمدناصربای دیدار کردند و بای در این دیدار از اقدامات آنان پشتیبانی کرد.
مقامات فرانسوی در ۲۸ ژوئیۀ همان سال ثعالبی را به اتهام توطئه بر ضد امنیت دستگیر و زندانی کردند.
چندماه بعد ثعالبی آزاد شد. در ۱۱ جمادی الاول ۱۳۳۹ق/۲۱ژانویۀ ۱۹۲۱م، گروه دیگری از شخصیتهای تونسی با لوسینسان، نمایندۀ مقیم فرانسه در تونس، دیدارکردند و خواهان برقراری دولتی قانونی و مسئول در برابر نمایندگان منتخب شدند،
اما لوسینسان این درخواستها را رد کرد. در ژوئیۀ ۱۹۲۳م پس از آنکه مقامات فرانسوی شماری از روزنامهها را بستند و عدهای از فعالان حزب دستور را دستگیر کردند، ثعالبی پنهانی تونس را ترک کرد.
در دسامبر ۱۹۲۴، سندیکای سراسری کارگران تونس (جامعة عمومالعمالة التونسیة) پایهگذاری شد. رهبران سندیکا تلاش کردند با حزب دستور و سایر گروهها و جناحهای تونسی جبهۀ واحدی را تشکیل دهند؛ اما در نوامبر سال بعد دولت فرانسه رهبران سندیکا را به ایتالیا تبعید کرد.
در نوامبر ۱۹۲۴ نصب مجسمۀ کاردینال لاویژری، از رهبران متعصب میسیونهای تبشیری فرانسوی در شمال
افریقا، در مدخل بخش قدیمی و سنتی تونس، خشم مردم را برانگیخت. بسیاری از مردم دست به تظاهرات زدند و مقامات فرانسوی عدهای را زندانی و چند تن را تبعید کردند.
در ۱۹۲۹م/۱۳۰۸ش شماری از جوانان تحصیلکردۀ تونسی نشریۀ «صدای تونس»
را پایهگذاری کردند. این نشریه به زودی به روزنامهای مهم و تأثیرگذار تبدیل شد. حبیب بورقیبه، نخستین رئیسجمهور تونس، از اعضای مهم صوتالتونسی بود.
برگذاری کنگرۀ مذهبی مسیحی به نام «
مؤتمر افخاریستی» در ۱۹۳۰م،
و تصمیم دولت فرانسه به برگذاری جشن ۵۰ سالگی اشغال تونس موجب تحریک احساسات مردم تونس و برانگیخته شدن خشم شدید حزب دستور و گروه «صدای تونس» شد،
به طوری که دولت فرانسه برنامۀ دیدار رئیس جمهور فرانسه از تونس را لغو کرد.
در سالهای ۱۹۳۲ و ۱۹۳۳م در تونس و بنزرت و سیت بر اثر مخالفت مردم با دفن چند تونسی که تابعیت فرانسه را پذیرفته بودند، در قبرستان مسلمانان، اعتصابها و ناآرامیهای چندی رخ داد.
در ۱۲مۀ ۱۹۳۳، حزب دستور کنگرهای تشکیل داد، و در این کنگره اعضای هیئت اجرایی حزب تعیین شدند، و در بیانیۀ پایانی، حزب ضمن اعلام ناکارآمدی سیاست تفاهم و گفتوگو با فرانسه، خواهان مجلس نمایندگان منتخب، دولت مسئول در برابر این مجلس، تفکیک قوا، استقلال قوۀ قضاییه و آزادیهای مدنی شد.
در پاسخ به این تحرکات دولت سرپرستی حزب را منحل، و نشریات وابسته به آن را تعطیل کرد. اما در ژوئیۀ همان سال نمایندۀ جدید مقیم فرانسه فعالیت حزب و مطبوعات آنرا آزاد اعلام کرد.
در مارس ۱۹۳۴/ اسفند ۱۳۱۲ به پیشنهاد حبیب بورقیبه دفتر سیاسی حزب دستور تأسیس شد. این دفتر به زودی نام حزب دستور جدید را به خود گرفت و عملاً حزب تازهای شکل گرفت.
این حزب به زودی فعال شد و دفاتر خود را در شهرهای مختلف گشود و نشریۀ العمل را ارگان خود قرار داد. در سپتامبر ۱۹۳۴ مقامات سرپرستی، حزب تازه را منحل کردند
و رهبران آن و نیز برخی از رهبران حزب دستور قدیم را زندانی کردند. این عمل مقامات سرپرستی موجب بروز برخوردهای مسلحانهای شد که تا بهار ۱۹۳۶م طول کشید و سرانجام پس از مذاکرات نمایندۀ مقیم فرانسه با رهبران حزب، آنان از زندان آزاد شدند و فعالیت حزب از سرگرفته شد.
شیخ عبدالعزیز ثعالبی، رهبر حزب دستور قدیم، در ژوئیۀ ۱۹۳۷ به تونس بازگشت و تلاش کرد وحدت حزب را بدان بازگرداند؛ اما اختلاف میان آنان چنان بود که این کار ممکن نشد.
در تابستان ۱۹۳۶م جنبش سندیکایی دوباره در تونس نضج گرفت و به زودی سندیکاهای مختلفی تشکیل شد. موافقت مقامات سرپرستی با تساوی حقوق و مزایای معلمان تونسی و فرانسوی از نتایج تلاشهای سندیکای معلمان تونسی بود.
در آوریل ۱۹۳۸ تظاهرات خونینی در پایتخت و برخی از شهرهای تونس به وقوع پیوست که در آن شماری از مردم کشته و مجروح شدند. تظاهرکنندگان خواهان انتخابات و گشایش پارلمان در تونس بودند.
به دنبال این تظاهرات عدۀ زیادی که شمار آنان بیش از دو هزار تن گفته شده است، از تظاهرکنندگان و رهبران تونسی ازجمله علی پهلوان، استاد دانشگاه صادقیه و حبیب بورقیبه به اتهام اقدام برضد امنیت کشور دستگیر، و به زندانی در مارسی منتقل شدند و تا آوریل ۱۹۴۳/ فروردین ۱۳۲۲ در زندان بودند.
با آغاز جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹م/۱۳۱۸ش) دولت فرانسه شمار زیادی از مردم تونس را به سربازی گرفت. در ۱۹۴۰م با شکست فرانسه و اشغال آن از سوی قوای آلمان و روی کار آمدن دولت ویشی به ریاست مارشال پتن، استقلال
طلبان تونسی تحرک جدیدی آغاز کردند.
در ۲۰ ژوئن ۱۹۴۱ هیئتی به ریاست ثامر با احمدبای دوم دیدار کرد و خواهان اعلان پایان تحتالحمایگی و آزادی رهبران استقلال شد.
در ۱۹۴۲م محمد منصف بای که به تازگی بر تخت نشسته بود، در همراهی با استقلال
طلبان با ارسال یادداشتی به دولت ویشی خواهان لغو معاهدۀ مرسی و احترام به استقلال و حاکمیت تونس شد.
در ۹ نوامبر همان سال نیروهای آلمان و ایتالیا همراه با قوای دولت ویشی وارد تونس شدند و نیروهای فرانسوی از تونس بیرون رفتند و در الجزایر به دولت موقت فرانسه به رهبری ژنرال دوگل پیوستند. تونس تا ۱۹۴۳م که قوای محور آنجا را ترک کردند، میدان جنگی خشن و ویرانگر میان طرفین بود.
در اوایل سال ۱۹۴۳م محمد منصف بای اولین گام را در راه حاکمیت ملی تونس برداشت و به اختیار خود و بدون هماهنگی با نمایندۀ دولت ویشی محمد شنیق را مأمور تشکیل دولت کرد. کابینۀ شنیق با ۴ وزیر آغاز به کار کرد
با تلاش دولت شنیق رهبران استقلال تونس و در رأس آنان حبیب بورقیبه از زندان آزاد شدند و به میهن بازگشتند (آوریل ۱۹۴۳). تأسیس جمعیت هلال احمر نیز از اقدامات دولت تازه بود.
دولت شنیق، عمری کوتاه داشت و با ورود قوای متفقین به تونس (مۀ ۱۹۴۳) این سرزمین در اختیار دولت موقت فرانسه قرار گرفت و دولت تازه منحل شد. در ۱۴ مه فرانسویان بای تونس را به بهانۀ همکاری با قوای محور برکنار، و به خارج تبعید کردند.
او تا پایان عمر خود (۱۹۴۸م/۱۳۲۷ش) در شهر پو در فرانسه به سر برد.
جانشین او محمدالامین بای بود. فرانسویان شماری از مردم تونس را به اتهام همکاری با آلمان نازی اعدام کردند.
در ۱۹۴۵م حبیب بورقیبه پنهانی از تونس به مصر رفت و تا ۱۹۴۹م در آنجا بود. بورقیبه در مصر دفتر نمایندگی حزب آزاد دستور را باز کرد و همراه با شماری از استقلال
طلبان شمال افریقا، مکتبالمغرب العربی را تأسیس کرد. در داخل تونس نیز تشکلها و تجمعهای ملی کارآمد و مؤثری نظیر اتحادیۀ سراسری کار
به رهبری فرحات حشاد در ۱۹۴۵م، اتحادیۀ سراسری صنعت و تجارت، و اتحادیۀ سراسری کشاورزان تونسی تشکیل شد. هر یک از این تشکلها در تقویت مبارزات استقلال
طلبانه نقش داشتند.
در سپتامبر ۱۹۴۹/شهریور ۱۳۲۸ بورقیبه به تونس بازگشت و رهبری حزب را دوباره در دست گرفت. در آوریل ۱۹۵۰ بورقیبه به منظور جلب حمایت سیاسی با شماری از شخصیتها و رهبران احزاب فرانسه در پاریس دیدار، و برنامهای پیشنهاد کرد که با در نظرگرفتن منافع و مصالح فرانسه تا حدودی تونس را به خودمختاری داخلی نزدیک میکرد.
در ژوئن ۱۹۵۰ وزیر خارجۀ فرانسه تصریح کرد که فرانسه قصد دارد در چارچوب حفظ منافع فرانسه به تونس استقلال داخلی دهد. دو ماه بعد به دنبال آن یک دولت انتقالی به ریاست محمد شنیق تشکیل شد که صالح بن یوسف دبیرکل حزب دستور جدید در این دولت، وزارت دادگستری را داشت.
در اکتبر سال بعد محمد شنیق و دو تن از وزیرانش به پاریس رفتند و در یادداشتی رسمی از دولت فرانسه خواستند که استقلال داخلی تونس را اعلام نماید. این درخواست از سوی دولت فرانسه رد شد.
به دنبال رد این درخواست، اعتصابی ۳ روزه سراسر تونس را فرا گرفت.
در ۱۴ ژانویۀ ۱۹۵۲م/۲۵ دی ۱۳۳۰ش دولت انتقالی با تقدیم شکوائیه به شورای امنیت سازمان ملل، خواستار رسیدگی به خواستههای دولت و ملت تونس شد. در ۱۸ ژانویۀ همان سال مقامات فرانسوی از تشکیل کنگرۀ حزب دستور جدید جلوگیری، و چند تن از سران حزب، از جمله حبیب بورقیبه را دستگیر کردند.
با اینحال کنگرۀ فوقالعادۀ حزب به ریاست هادی شاکر تشکیل شد و در قطعنامۀ پایانی حزب خواستار الغای تحتالحمایگی و اعلان استقلال تونس شد.
به دنبال آن اعتصابی سراسری در تونس اعلام شد و در همه جا آشوب و تظاهرات برپا گردید. روزنامههای طرفدار استقلالْ توقیف، و بسیاری از تظاهرکنندگان یا محرکان آنها دستگیر شدند.
در بیشتر مناطق پایتخت و شهرهای بزرگ نیروهای مسلح استقرار یافتند. در ۲۲ ژانویۀ همان سال در شهر سوسه یک سرهنگ فرانسوی در اثر حملۀ استقلال
طلبان کشته شد. در برخی از مناطق استقلال
طلبان مسلحانه به پاسگاههای پلیس و ژاندارمری حمله کردند. ظرف چند روز در حملات نیروهای فرانسه به مناطق شورشی در جنوب تونس، بسیاری از مردم کشته شدند.
در ۲۷ مارس همان سال مقامات فرانسوی محمد شنیق، نخستوزیر، و ۳ تن از اعضای دولت او را دستگیر کردند
و دولت جدیدی به ریاست صلاحالدین البکوش تشکیل شد. دولت جدید که طریق همکاری با فرانسویان را در پیش گرفته بود، با مخالفت بای تونس و مردم مواجه گردید.
بای در اعتراض به تشکیل این دولت از شرکت در مراسم رسمی خودداری کرد،
و ولیعهد او (عزالدین بای) که در مراسم رسمی شرکت میجست، در ۲ ژوئیه به دست مبارزان ترور شد.
حوادث تونس انعکاسی جهانی یافت و ۱۴ دولت عربی و آسیایی از دولت فرانسه خواستند که به وضع جاری پایان دهد، دستگیر شدگان را آزاد کند و مذاکرات را از سرگیرد؛ وزیر خارجۀ آمریکا سیاست سرکوب را که فرانسه در تونس پیش گرفته بود، محکوم کرد؛ در ایران
آیتالله کاشانی حمایت خود را از مبارزات استقلال
طلبی تونس اعلام نمود؛ دبیرکل سازمان ملل نیز از ضرورت شناسایی حقوق مردم تونس سخن گفت؛ و نهرو، نخستوزیر وقت هند، از موضع دولتهای بزرگ در برابر مسئلۀ تونس ابراز ناخشنودی کرد.
در ۱۶ اکتبر ۱۹۵۲ مسئلۀ تونس به شکل رسمی در دستور کار سازمان ملل قرار گرفت.
در مارس ۱۹۵۴/ اسفند ۱۳۳۲ دولت تازهای به ریاست محمد مزالی تشکیل شد.
اما با ادامۀ مبارزات و مخالفتهای عناصر استقلالخواه این دولت نیز کاری از پیش نبرد و در ۱۰ ژوئن همان سال از ادامۀ کار باز ماند
و سرانجام مندس فرانس نخستوزیر فرانسه با سفر به تونس (ژوئیۀ ۱۹۵۴) درمجمعیبا حضورمحمدالامیـن ــ بایتونس ــ و شماری از شخصیتهای تونسی و فرانسوی استقلال داخلی تونس را اعلام کرد.
به دنبال اعلام استقلال داخلی تونس، دولتی انتقالی به ریاست طاهر بن عمار و با مشارکت شماری از اعضای حزب دستور جدید و دیگر جناحهای استقلالخواه تونسی تشکیل شد (ذیحجۀ ۱۳۷۳/اوت ۱۹۵۴). ادارات معارف، مالیه، برق و تلگراف و تلفن همچنان زیرنظر مدیران فرانسوی باقی ماند.
دولت انتقالی برای عملی کردن استقلال داخلی، مذاکرات با فرانسه را آغاز کرد. مرحلۀ نهایی این مذاکرات از سوی حبیب بورقیبه و ادگار فور نخستوزیر فرانسه در پاریس انجام شد، و دو طرف در مۀ ۱۹۵۵/ اردیبهشت ۱۳۳۴ بر سر سند نهایی استقلال داخلی توافق کردند.
بورقیبه اول ژوئن همان سال به تونس بازگشت و مورد استقبال گرم مردم تونس قرار گرفت.
این روز در تقویم رسمی تونس روز پیروزی (عیدالنصر) نام دارد و تعطیل رسمی است.
دو روز پس از بازگشت بورقیبه سند نهایی استقلال داخلی تونس از دولتهای تونس و فرانسه رسماً امضا و اعلان شد. حبیب بورقیبه و رهبران حزب دستور استقلال داخلی را گامی به سوی استقلال کامل تلقی میکردند
اما برخی دیگر از اعضای حزب به رهبری صالح بن یوسف امضای معاهدۀ استقلال داخلی را حرکتی سازشکارانه دانستند و از حزب انشعاب کردند و تشکیلات جدیدی به نام «الامانة العامة للحزب الدستوری» برپا نمودند؛ شماری از تندروان نیز حامی این حرکت جدید بودند.
در واکنش به این تحرکات دولت تونس «الامانة العامه» را منحل، و شماری از طرفداران آن را دستگیر نمود. گروههای مسلح نیز تحت تعقیب قرار گرفتند.
پس از امضای معاهدۀ استقلال داخلی تونس، دولت جدیدی در سپتامبر ۱۹۵۵/شهریور ۱۳۳۴ به ریاست طاهر بن عمار تشکیل شد. از آنجا که تونس هنوز به استقلال کامل نرسیده بود، کابینۀ جدید نیز از دو وزیرخارجه و دفاع خالی بود. در ۳۰ سپتامبر حزب دستور قدیم به رهبری صالح فرحات نیز با صدور بیانیهای معاهدۀ استقلال داخلی تونس را مورد انتقاد شدید قرار داد و تأکید کرد که خواستۀ ملت تونس تنها استقلال کامل و بدون قیدوشرط است.
اما حبیب بورقیبه که اینک نقش اصلی را در تحولات تونس بازی میکرد، و حزب دستور جدید، معاهدۀ استقلال داخلی را گامی اساسی به سوی استقلال کامل میدانستند و اعلام کردند که هدف اصلی همان استقلال کامل است.
دولت تونس برای کوتاه کردن مدت استقلال داخلی و رسیدن هر چه زودتر به استقلال کامل مذاکرات با دولت فرانسه را آغاز کرد.
در این مذاکرات حبیب بورقیبه، بیآنکه سمتی رسمی داشته باشد، شرکت داشت.
سرانجام سند استقلال تونس در مارس۱۹۵۶/ اسفند ۱۳۳۴ از سوی طاهر بن عمار و کریستیان پینو، رؤسای هیئتهای تونس و فرانسه امضا شد و تونس به استقلال کامل رسید.
نخستین مجلس تونس در دوران استقلال کامل، در آوریل ۱۹۵۶/ فروردین ۱۳۳۵ به دنبال انتخاباتی که در آن ائتلاف حزب دستور جدید و دیگر گروههای ملی تونس برنده شدند، تشکیل شد و حبیب بورقیبه به ریاست این مجلس انتخاب گردید.
این مجلس وظیفۀ تدوین و تصویب قانون اساسی پادشاهی تونس (دستور المملکة التونسیه) را نیز بر عهده داشت.
در اولین جلسۀ مجلس برخی از فصول قانون اساسی تونس به تصویب رسید و تونس «کشوری آزاد و مستقل» و زبان عربی و دین اسلام زبان و دین رسمی آن اعلام شد.
نخستین دولت تونس در زمان استقلال کامل نیز در آوریل ۱۹۵۶ به ریاست حبیب بورقیبه تشکیل شد. در این دولت اولین بار وزارتخانههای دفاع ملی و خارجه نیز تشکیل شد و حبیببورقیبه خود هر دو وزارت را برعهده داشت.
یک سال بعد مجلس مؤسسان نظام پادشاهی را لغو، و تونس را کشوری جمهوری اعلام کرد و حبیب بورقیبه را به ریاست جمهوری تونس منصوب نمود.
خروج کامل ارتش فرانسه، تشکیل ارتش تونس، عضویت در سازمان ملل متحد و برقراری روابط سیاسی با شماری از کشورهای غربی و عربی از مهمترین وقایع تاریخ تونس در اولین سال استقلال بود.
قانون اساسی جمهوری تونس نیز در ژوئن ۱۹۵۹/خرداد ۱۳۳۸ به تصویب نهایی مجلس مؤسسان رسید و اعلان شد.
اولین انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان تونس (مجلس الامه) نیز همزمان در ۸ نوامبر ۱۹۵۹ برگذار شد
و حبیب بورقیبه به ریاست جمهوری برگزیده شد. حزب دستور و مؤتلفان این حزب نیز برندۀ انتخابات مجلس شدند.
بورقیبه مدتی طولانی بر تونس حکومت کرد. در دورۀ او حزب دستور جدید (حزب حاکم) تنها حزب قانونی بود.
بورقیبه بهشیوۀ مصطفیکمال در ترکیه، سیاستجدایی دین از دولت را باشدت تمام به مورد اجراگذاشت
و برنامههایی را برای برانداختن حجاب زنان طراحی نمود
و حتی تلاش کرد روزۀ ماه رمضان را به بهانۀ پایین آمدن سطح تولید ممنوع سازد. این تلاش او به دلیل مخالفت همهجانبۀ مردم، با ناکامی روبهرو شد.
بورقیبه در ۱۹۷۴م/۱۳۵۳ش خود را رئیسجمهور مادامالعمر تونس اعلام کرد.
در طول دهۀ ۶۰ سدۀ ۲۰م، بورقیبه رویکردی سوسیالیستی به اقتصاد و مسائل اجتماعی داشت.
اما این سیاست، بهویژه در اقتصاد، کارآمد نبود، و سرانجام به برکناری و زندانی شدن احمدبن صلاح، وزیر برنامهریزی تونس و مجری طرح سوسیالیستی کردن اقتصاد تونس انجامید (۱۹۶۹م/ ۱۳۳۸ش). در ۱۹۷۰م هادی نویره، رئیس بانک مرکزی تونس، نخست وزیر و دبیرکل حزب حاکم شد؛ و سیاست اقتصاد آزاد را در پیشگرفت. با این حال، او نیز نتوانست اوضاع اقتصادی تونس را بهبود بخشد.
در اواخر دسامبر ۱۹۸۳/دی ۱۳۶۲ به دنبال افزایش قیمت نان شورشی همگانی در تونس برخاست که به «انتفاضۀ نان» مشهور شد. در نوامبر ۱۹۸۷/آبان ۱۳۶۶ ژنرال زینالعابدین بن علی، نخستوزیر و فرمانده ارتش، بورقیبه را در جریانکودتایی بدون خونریزی برکنارکرد و خود بهجای اونشست.
بن علی دست به اصلاحاتی در زمینۀ سیاست، اقتصاد و حقوق بشر زد: فعالیت احزاب دیگر را آزاد اعلام نمود، به روزنامهها تا حدودی آزادی بیان داد، و سیاست اقتصاد آزاد مبتنی بر رقابت را در پیش گرفت.
نخستین انتخابات چندحزبی در ۱۹۸۹م/۱۳۶۸ش برگذار گردید و حزب وابسته به بن علی (تجمع دموکراتیک قانون اساسی) در این انتخابات برنده شد
نیروهای مخالف دولت نیز در ۱۹۹۴م/۱۳۷۳ش توانستند برای نخستین بار به پارلمان راه یابند. مخالفان در انتخابات بعدی (اکتبر ۱۹۹۹) ۲۰٪ کرسیهای پارلمان را تصاحب کردند.
با اینحال قدرت همچنان در دست زینالعابدین بن علی قرار داشت.
(۱) ابنابی دینار، محمد، المؤنس، به کوشش محمدشمام، تونس، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
(۲) ابنابی الضیاف، احمد، اتحاف اهل الزمان، تونس، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۳) ابنخوجه، محمد، صفحات من تاریخ تونس، به کوشش حمادی ساحلی و جیلانی ابن حاج یحیی، بیـروت، ۱۹۸۶م.
(۴) امیرشاهی، ذوالفقار، تونس، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۵) بنعامر، احمد، تونس عبرالتاریخ، تونس، ۱۹۶۰م.
(۶) بیرم الخامسالتونسی، محمد، صفوة الاعتبار، بیروت، دارصادر.
(۷) ثامر، حبیب، هذه تونس، به کوشش رشید ادریس و حمادی ساحلی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۸) زیاده، نقولا، تونس فی عهد الحمایة من ۱۸۸۱-۱۹۳۴م، معهدالدراسات العربیة العالیه، ۱۹۶۳م.
(۹) ساحلی، حمادی، فصول فی التاریخ و الحضارة، بیروت، ۱۹۹۲م.
(۱۰) شابی، علی، «العلاقات الثقافیة بین تونس و ایران»، «مقدمه»، تونس و ایران، تونس، ۱۹۷۱م.
(۱۱) شابی، علی و دیگران، تونس و ایران، تونس، ۱۹۷۱م.
(۱۲) عبدالوهاب، حسن حسنی، خلاصة تاریخ تونس، تونس، ۱۳۷۳ق.
(۱۳) غروی، محمد، جغرافیای افریقا، کلیات طبیعی و انسانی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۱۴) گاهشمار رویدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۱۵) Encarta reference Library, ۲۰۰۴.
(۱۶) Encyclopedia of Twentieth- Century African History, ed P T Zeleza, New York, ۲۰۰۳.
(۱۷) Knapp, W, Tunisia, London , ۱۹۷۰.
(۱۸) Moore, C H,» The Maghrib «, The Cambridge History of Africa, ed M Crowder, Cambridge, ۱۹۸۴, vol VIII.
(۱۹) Morsy, M, North Africa ۱۸۰۰-۱۹۰۰, London, ۱۹۸۴.
(۲۰) Perkins, K J, Tunisia, Crossroads of the Islamic and European Worlds, London, ۱۹۸۶.
(۲۱)» Tunisia «, The World Fact Book, www.ciagov/cia/publications/factbook/geos/tshtml/.
(۲۲)» Tunisia, Bureau of Near Eastern Affairs «, www.Stategov/r/pa/ei/bgn/۵۴۳۹.htm.
(۲۳) The World Gazetteer, www.the world-gazetteer.com/wg/php؛
دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تونس»، شماره۶۱۹۹. نرم افزار کتابخانه جامع حج، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.