توریه (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توریه: (بر وزن توصیه)
که گاهی از آن به
«معاریض» تعبیر میشود این است که انسان سخنی بگوید که باطنش مطلب حقی باشد؛ ولی طرف مقابل، از ظاهر آن چیز دیگری استفاده کند و این مخصوص مواردی است که انسان در تنگنا قرار بگیرد که میخواهد
دروغ نگوید و در عین حال، حفظ ظاهر نیز داشته باشد. فیالمثل کسی از دیگری سؤال میکند: کی از سفر آمدی؟ او پاسخ میدهد: پیش از غروب، در حالی که پیش از ظهر آمده است؛ شنونده از ظاهر این کلام، کمی قبل از غروب را میفهمد در حالی که گوینده، قبل از ظهر را اراده کرده، چرا که آن هم قبل از غروب است!
«توریه» در
قرآن ذکر نشده، اما
مفسرین در
تفسیر آیات به این تعبیر اشاره کردهاند.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با
توریه:(قالَ فَعَلْتُها إِذًا وَ أَنا مِنَ الضّالّينَ) (موسى گفت: «من آن كار را انجام دادم در حالى كه از بىخبران بودم.)
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرماید:
موسی (علیهالسّلام) در اينجا يك نوع توريه به كار برده است، سخنى گفته كه ظاهرش اين بوده: من در آن زمان راه حق را پيدا نكرده بودم، بعداً
خداوند راه حق را به من نشان داد و مقام
رسالت بخشيد؛ ولى در باطن مقصود ديگرى داشته و آن اين كه: من نمىدانستم كه اين كار مايه اين همه دردسر مىشود، وگرنه اصل كار حق بود و مطابق قانون
عدالت (و يا اين كه من آن روز كه اين حادثه واقع شد راه را گم كرده بودم و به آنجا رسيدم كه اين حادثه رخ داد.)
(فَقالَ إِنّی سَقيمٌ) (و گفت: «من بيمارم و با شما به مراسم جشن نمىآيم.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: شكى نيست در اينكه ظاهر اين دو آيه (آیات
۸۸ و
۸۹) اين است كه خبر دادن ابراهيم (عليهالسّلام) از مريضى خود مربوط است به نظر كردن در
نجوم، حال اين نگاه كردن در
ستارگان يا براى اين بوده كه وقت و ساعت را تشخيص دهد، مثل كسى كه دچار
تب نوبه است و ساعات عود
تب خود را با طلوع و غروب ستارهاى و يا از وضعيت خاص نجوم تعيين مىكند... اين بود آن وجهى كه ما در تفسير اين دو
آیه اختيار كرديم. مفسرين در توجيه آن وجوهى ذكر كردهاند كه از همه وجيهتر و بهتر اين است كه: نگاه كردنش به نجوم، و خبر دادنش از مريضى خود، از باب معاريض كلام است و معاريض عبارت است از اينكه:
گوينده چيزى را بگويد كه شنونده از ظاهر آن معنايى بفهمد و خود او معناى ديگرى اراده كند. پس شايد نظر كردن آن جناب در ستارگان نظر كردن موحد در صنع خداى تعالى باشد، تا از آن راه بر وجود خداى تعالى و يكتايى او استدلال كند، ولى مردم خيال كردند كه نظر كردن او مثل نظر كردن منجمها است، كه مىخواهد از وضع ستارگان بر پيش آمدن حوادثى استدلال كند. آنگاه فرموده: من مريضم و منظورش اين بوده كه او به زودى دچار بيمارى مىشود، چون آدمى در طول عمر بدون بيمارى نمىشود، هم چنان كه باز از همان جناب حكايت كرده كه گفت:
(وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ) چيزى كه هست مردم خيال كردند منظور او اين است كه همين امروز كه روز عيد ايشان است مريض است و آنچه در نظر آن جناب مرجح بوده كه اين همه زحمت به خود بدهد، اين بوده كه در شهر تنها بماند و آن هدفى را كه در نظر داشته انجام دهد، يعنى بتهاى اهل شهر را بشكند. ليكن اين وجه- كه گفتيم بهترين وجوهى است كه مفسرين ذكر كردهاند- وقتى صحيح است كه آن جناب در آن روز مريض نبوده باشد و حال آنكه خواننده عزيز متوجه شد كه گفتيم هيچ دليلى بر اين معنا نيست. علاوه بر اين گفتن معاريض براى
انبیاء جايز نيست، زيرا باعث مىشود اعتماد مردم به سخنان ايشان سست گردد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «توریه»، ص۱۴۵.