توحید مالکیت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از اقسام
توحید که در
آیات قرآن به آن اشاره شده، توحید مالکیت است.
مالكيّت
تكوينى موجودات، منحصر به
خداوند يكتا:
۱. «وقالوا اتَّخَذَ اللَّهُ ولَدًا سُبحنَهُ بَل لَهُ ما فِى السَّموتِ والارضِ كُلٌّ لَهُ قنِتون؛
و كافران گفتند: خداوند، فرزندى براى خود انتخاب كرده است.- منزّه است او- بلكه آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند.» «له» خبر مقدّم است و افاده حصر و توحيد مىكند.
۲. «اللَّهُ لا الهَ الّا هُوَ الحَىُّ القَيُّومُ ... لَهُ ما فِىالسَّموتِ وما فِى الارضِ ... وسِعَ كُرسِيُّهُ السَّموتِ والارضَ ...؛
هيچ معبودى جز خداوندِ يگانه زنده و پاينده نيست، خداوندى كه قائم به ذات خويش است، (و
موجودات ديگر، قائم به او). ... آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست. ... تخت حكومت او، آسمانها و زمين را دربرگرفته....»
۳. «لِلَّهِ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ ...؛
آنچه در آسمانها و زمين است، از آنِ خداست....» «لام» در «للّه» براى اختصاص است و چون «للّه» مقدّم شده مفيد انحصار مالكيّت به خدا است.
۴. «ولِلَّهِ ما فِی السَّموتِ وما فِى الارضِ ...؛
در حالى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن خداست....»
۵. «ولِلَّهِ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ ...؛
و آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست....»
۶. «ولا يَحسَبَنَّ الَّذينَ يَبخَلونَ بِما ءاتهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَيرًا لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَيُطَوَّقونَ ما بَخِلوا بِهِ يَومَ القِيمَةِ ولِلَّهِ مِيرثُ السَّموتِ والارضِ واللَّهُ بِما تَعمَلونَ خَبير؛
كسانى كه نسبت به آنچه خدا از فضل خويش به آنان داده،
بخل مىورزند (و انفاق نمىكنند)، گمان نكنند اين كار به سود آنهاست؛ بلكه براى آنها شرّ است؛ بزودى در روز قيامت، آنچه نسبت به آن بخل ورزيدند، همانند طوقى به گردنشان افكنده مىشود. و ميراث آسمانها و زمين، از آن خداست؛ و خداوند، از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.»
۷. «ولِلَّهِ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ وكانَ اللَّهُ بِكُلّ شَىءٍ مُحيطا؛
آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست؛ و خداوند به هر چيزى احاطه دارد.»
۸. «ولِلَّهِ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ ... وان تَكفُروا فَانَّ لِلَّهِ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ وكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدا • ولِلَّهِ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ وكَفى بِاللَّهِ وكيلا؛
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، ازآن خداست. ... و اگر
کافر شويد، به خدا زيانى نمىرسد؛ زيرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خداست؛ و خداوند، بىنياز و ستوده است. آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست؛ و كافى است كه خدا، حافظ و نگاهبان شما باشد.»
۹. «... وان تَكفُروا فَانَّ لِلَّهِ ما فِى السَّموتِ والارضِ ... • ... انَّمَا اللَّهُ الهٌ وحِدٌ سُبحنَهُ ان يَكونَ لَهُ ولَدٌ لَهُ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ ...؛
... و اگر كافر شويد، به خدا زيانى نمىرسد؛ زيرا آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست. ... خدا، تنها معبود يگانه است؛ او منزّه است كه فرزندى داشته باشد؛ بلكه از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است....»
۱۰. «لَقَد كَفَرَ الَّذينَ قالوا انَّ اللَّهَ هُوَ المَسيحُ ابنُ مَريَمَ قُل فَمَن يَملِكُ مِنَ اللَّهِ شيًا ان ارادَ ان يُهلِكَ المَسيحَ ابنَ مَريَمَ وامَّهُ ومَن فِى الارضِ جَميعًا ولِلَّهِ مُلكُ السَّموتِ والارضِ وما بَينَهُما يَخلُقُ ما يَشاءُ واللَّهُ عَلى كُلّ شَىءٍ قَدير؛
كسانى كه گفتند: خدا، همان
مسیح بن
مریم است، به يقين كافر شدند؛ بگو: اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه كسانى را كه روى زمين هستند هلاك كند، چه كسى مىتواند مانع شود؟ آرى، حكومت آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، مىآفريند؛ حتى انسانى بدون پدر، مانند مسيح؛ و خدا، بر هر چيزى تواناست.»
۱۱. «قُل اتَعبُدونَ مِن دونِ اللَّهِ ما لا يَملِكُ لَكُم ضَرًّا ولا نَفعًا واللَّهُ هُوَ السَّميعُ العَليم؛
بگو: آيا جز خدا چيزى را مى پرستيد كه مالك سود و زيانى براى شما نيست؟! و خداوند، شنوا و داناست.»
۱۲. «قُل لِمَن ما فِى السَّموتِ والارضِ قُل لِلَّهِ ... • ولَهُ ما سَكَنَ فِى الَّيلِ والنَّهارِ ...؛
بگو: آنچه در آسمانها و زمين است، از آن كيست؟ بگو: از آن خداست. ... و براى اوست آنچه در شب و روز آرام مىگيرد....»
۱۳. «انَّ اللَّهَ لَهُ مُلكُ السَّموتِ والارضِ يُحيى ويُميتُ وما لَكُم مِن دونِ اللَّهِ مِن ولِىٍّ ولا نَصير؛
آيا چنين پنداشتيد كه به حال خود رها مىشويد در حالى كه خداوند هنوز كسانى را كه از شما
جهاد كردند، و غير از خدا و پيامبرش و مؤمنان را محرم اسرار خويش انتخاب ننمودند، از ديگران مشخّص نساخته است؟! بايد آزمايش شويد؛ تا مؤمنان واقعى شناخته شوند؛ و خداوند به آنچه عمل مىكنيد، آگاه است.»
۱۴. «الا انَّ لِلَّهِ ما فِى السَّموتِ والارضِ ...؛
آگاه باشيد آنچه درآسمانها و زمين است، تنها از آن خداست....»
۱۵. «قالوا اتَّخَذَ اللَّهُ ولَدًا سُبحنَهُ هُوَ الغَنِىُّ لَهُ ما فِىالسَّموتِ وما فِى الارضِ ...؛
گفتند: خداوند فرزندى براى خود انتخاب كرده است. بدانيد او از هر عيب و نقص و احتياجى منزّه است! او بىنياز است. از آنِ اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است....»
۱۶. «قُل مَن رَبُّ السَّموتِ والارضِ قُلِ اللَّهُ قُل افاتَّخَذتُم مِن دونِهِ اولِياءَ لا يَملِكونَ لِانفُسِهِم نَفعًا ولا ضَرًّا ... ام جَعَلوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقوا كَخَلقِهِ فَتَشبَهَ الخَلقُ عَلَيهِم قُلِ اللَّهُ خلِقُ كُلّ شَىءٍ وهُوَ الوحِدُ القَهر؛
بگو: چه كسى پروردگار آسمانها و زمين است؟ بگو: خداوند يگانه! سپس بگو: آيا خدايانى غير از او براى خود برگزيدهايد كه حتى مالك سود و زيان خود نيستند (تا چه رسد به شما؟)! ... آيا آنها همتايانى براى خدا قرار دادند بخاطر اينكه آنان همچون خدا آفرينشى داشتند، و اين آفرينشها بر آنها مشتبه شده است؟! بگو: خدا آفريننده همه چيز است؛ و اوست يكتا و حاكم بر همه چيز.»
۱۷. «اللَّهِ الَّذى لَهُ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ ...؛
همان خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست....»
۱۸. «وقالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذوا الهَينِ اثنَينِ انَّما هُوَ الهٌ وحِدٌ فَايىَ فَارهَبون • ولَهُ ما فِى السَّموتِ والارضِ ...؛
خداوند فرمان داده: دو معبود براى خود انتخاب نكنيد؛
معبود شما تنها خداى يگانه است؛ فقط از
کیفر من بترسيد! آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست....»
۱۹. «لَهُ ما فِىالسَّموتِ وما فِى الارضِ وما بَينَهُما وما تَحتَ الثَّرى؛
از آن اوست آنچه درآسمانها، و آنچه در زمين، و آنچه ميان آن دو، و آنچه در زير
خاک پنهان است.»
۲۰. «ذلِكَ بِانَّ اللَّهَ هُوَ الحَقُّ وانَّ ما يَدعُونَ مِن دونِهِ هُوَ البطِلُ وانَّ اللَّهَ هُوَ العَلىُّ الكَبير • لَهُ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ وانَّ اللَّهَ لَهُوَ الغَنىُّ الحَميد؛
اين بخاطر آن است كه خداوند
حق است؛ و آنچه را غير از او مىخوانند
باطل است؛ و خداوند بلند مرتبه و بزرگ است. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست؛ و خداوند، بىنياز و شايسته ستايش است.»
۲۱. «قُل لِمَنِ الارضُ ومَن فيها ان كُنتُم تَعلَمون • سَيَقولونَ لِلَّهِ ... • قُل مَن بِيَدِهِ مَلَكوتُ كُلّ شَىءٍ وهُوَ يُجيرُ ولا يُجارُ عَلَيهِ ان كُنتُم تَعلَمون • سَيَقولونَ لِلَّهِ قُل فَانّى تُسحَرون؛
بگو: زمين و كسانى كه در آن هستند از آن كيست، اگر شما مىدانيد؟! بزودى مىگويند: (همه) از آنِ خداست. ... بگو: چه كسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظيم است؟ بگو: اگر مىدانيد، چه كسى
حاکمیت همه
موجودات را در دست دارد، و به بىپناهان پناه مىدهد، و نياز به پناه دادن ندارد؟! خواهند گفت: (همه اينها) از آنِ خداست! بگو: با اين حال چگونه مىگوييد
سحر شدهايد (و اين سخنان سحر و افسون است)؟!»
۲۲. «الا انَّ لِلَّهِ ما فِى السَّموتِ والارضِ ...؛
آگاه باشيد كه براى خداست آنچه در آسمانها و زمين است....»
۲۳. «الَّذى لَهُ مُلكُ السَّموتِ والارضِ ولَم يَتَّخِذ وَلَدًا ولَم يَكُن لَهُ شَريكٌ فِى المُلكِ ... • واتَّخَذوا مِن دونِهِ ءالِهَةً لا يَخلُقونَ شيًا وهُم يُخلَقونَ ولا يَملِكونَ لِانفُسِهِم ضَرًّا ولا نَفعًا ولا يَملِكونَ مَوتًا ولا حَيوةً ولا نُشورا؛
خداوندى كه حكومت آسمانها و زمين از آنِ اوست، و فرزندى براى خود انتخاب نكرده، و همتايى در حكومت ندارد. ... آنان غير از خداوند معبودانى براى خود برگزيدند؛ كه چيزى را نمىآفرينند، در حالى كه خودشان مخلوقند، نه مالك زيان و سود خويشند، و نه مالك
مرگ و
حیات و
رستاخیز خود.»
۲۴. «لِلَّهِ ما فِى السَّموتِ والارضِ انَّ اللَّهَ هُوَ الغَنِىُّ الحَميد؛
آنچه در آسمانها و زمين است فقط از آن خداست، به يقين خداوند بىنياز و ستوده است.»
۲۵. «الحَمدُ لِلَّهِ الَّذى لَهُ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ ولَهُ الحَمدُ فِى الأخِرَةِ ...؛
حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست ؛ و نيز حمد و ستايش در سراى آخرت مخصوص اوست....»
۲۶. «قُلِ ادعُوا الَّذينَ زَعَمتُم مِن دونِ اللَّهِ لا يَملِكونَ مِثقالَ ذَرَّةٍ فِىالسَّموتِ ولا فِى الارضِ وما لَهُم فيهِما مِن شِركٍ وما لَهُ مِنهُم مِن ظَهير؛
بگو: كسانى را كه غير از خدا معبود خود مىپنداريد بخوانيد! آنها هرگز گرهى از كار شما نمىگشايند، چرا كه آنها به اندازه ذرّهاى در آسمانها و زمين مالك نيستند، و نه در خلقت و مالكيّت آنها شريكند، و نه ياور او در
آفرینش بودند.»
۲۷. «يولِجُ الَّيلَ فِىالنَّهارِ ويولِجُ النَّهارَ فِى الَّيلِ وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَرَ كُلٌّ يَجرى لِاجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُم لَهُ المُلكُ والَّذينَ تَدعونَ مِن دونِهِ ما يَملِكونَ مِن قِطمير؛
او
شب را در
روز داخل مىكند و روز را در شب؛ و
خورشید و
ماه را مسخّر شما كرده، هر يك تا سر آمد معيّنى به حركت خود ادامه مىدهد؛ اين است خداوند، پروردگار شما؛ حاكميت در سراسر عالم از آن اوست. و كسانى را كه جز او مىخوانيد و مىپرستيد مالك كوچكترين چيزى نيستند.»
۲۸. «فَسُبحنَ الَّذى بِيَدِهِ مَلَكوتُ كُلّ شَىءٍ ...؛
پس منزّه است خداوندى كه مالكيّت همه چيز در دست اوست....»
۲۹. «امِ اتَّخَذوا مِن دونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُل او لَو كانوا لايَملِكونَ شيًا ولا يَعقِلون • قُل لِلَّهِ الشَّفعَةُ جَميعًا لَهُ مُلكُ السَّموتِ والارضِ ثُمَّ الَيهِ تُرجَعون؛
آيا آنان غير از خدا شفيعانى گرفتهاند؟! به آنان بگو: آيا از آنها شفاعت مىطلبيد هر چند مالك چيزى نباشند و درك و شعورى براى آنها نباشد؟! بگو: تمام
شفاعت تنها از آنِ خداست، زيرا حاكميّت آسمانها و زمين از آنِ اوست، سپس همه شما به سوى او باز گردانده مىشويد.»
۳۰. «لَهُ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ ...؛
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست....»
۳۱. «صِرطِ اللَّهِ الَّذى لَهُ ما فِى السَّموتِ وما فِى الارضِ الا الَى اللَّهِ تَصيرُ الامور؛
راه خداوندى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست؛ آگاه باشيد كه همه امور تنها به سوى خدا باز مىگردد.»
۳۲. «ولَهُ الجَوارِ المُنشَاتُ فِى البَحرِ كالاعلم • فَبِاىّ ءالاءِ رَبّكُما تُكَذّبان؛
و براى او و از ناحيه او است كشتيهاى
کوه پيكر ساخته شده كه در
دریا به حركت در مىآيند! پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟!»
۳۳. «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِى السَّموتِ والارضِ وهُوَ العَزيزُ الحَكيم؛
آنچه در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مىگويند؛ و او توانا و حكيم است.»
۳۴. «يَومَ لا تَملِكُ نَفسٌ لِنَفسٍ شيًا والامرُ يَومَذٍ لِلَّه؛
روزى است كه هيچ كس قادر بر انجام كارى به سود ديگرى نيست، و همه امور در آن روز از آنِ خداست!»
تمام
فرشتگان و نيروهاى
آسمان و
زمین، در انحصار مالكيّت خدا:
۱. «الا انَّ لِلَّهِ مَن فِى السَّموتِ ومَن فِى الارضِ وما يَتَّبِعُ الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ شُرَكاءَ ...؛
آگاه باشيد كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمين هستند، تعلق به خدا دارند. و آنها كه غير خدا را همتاى او مىخوانند، از منطق و دليلى پيروى نمىكنند....»
۲. «ولَهُ مَن فِى السَّموتِ والارضِ ومَن عِندَهُ لايَستَكبِرونَ عَن عِبادَتِهِ ولا يَستَحسِرون؛
واز آن اوست هر كس كه در آسمانها و زمين است. و كسانى كه نزد اويند
[۴۸] هيچگاه از عبادتش استكبار نمىورزند، و هرگز خسته نمىشوند.»
۳. «قُل لِمَنِ الارضُ ومَن فيها ان كُنتُم تَعلَمون• سَيَقولونَ لِلَّهِ قُل افَلا تَذَكَّرون • قُل مَن رَبُّ السَّموتِ السَّبعِ ورَبُّ العَرشِ العَظيم • سَيَقولونَ لِلَّهِ قُل افَلا تَتَّقون؛
بگو: زمين و كسانى كه در آن هستند از آن كيست، اگر شما مىدانيد؟! بزودى مىگويند: (همه) از آنِ خداست. بگو: آيا متذكّر نمىشويد؟! بگو: چه كسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظيم است؟ بزودى خواهند گفت: (همه اينها) از آن خداست! بگو: آيا
تقوا پيشه نمىكنيد (و دست از
شرک بر نمىداريد)؟!»
۴. «ولَهُ مَن فِى السَّموتِ والارضِ كُلٌّ لَه قنِتون؛
و از آن اوست همه كسانى كه در آسمانها و زميناند و همگى در برابر او
خاضع و مطيعاند.»
۵. «... ولِلَّهِ جُنودُ السَّموتِ والارضِ ... • ولِلَّهِ جُنودُ السَّموتِ والارضِ وكانَ اللَّهُ عَزيزًا حَكيما؛
... و لشكريان آسمانها و زمين از آنِ خداست، ... لشكريان آسمانها و زمين تنها از آنِ خداست؛ و خداوند شكستناپذير و
حکیم است.»
مالكيّت
غیب (جهان غير مادّى) در انحصار خدا:
۱. «... فَقُل انَّمَا الغَيبُ لِلَّهِ ...؛
... بگو: غيب و ظهور معجزات تنهابراى خدا و به فرمان او است. ....»
۲. «ولِلَّهِ غَيبُ السَّموتِ والارضِ ...؛
غيب آسمانها و زمين، مخصوص خداست (و او همه را مىداند)....»
۳. «قُلِ اللَّهُ اعلَمُ بِما لَبِثوا لَهُ غَيبُ السَّموتِ والارضِ ... ما لَهُم مِن دونِهِ مِن وَلىٍّ ولا يُشرِكُ فى حُكمِهِ احَدا؛
بگو: خداوند از مدّت درنگ آنها آگاهتر است؛ غيب آسمانها و زمين تنها از آن اوست. ... آنها هيچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هيچ كس را در حكومت خود شركت نمىدهد.»
خداوند، تنها مالك خزاين و
عوالم هستی:
۱. «اللَّهُ خلِقُ كُلّ شَىءٍ وهُوَ عَلى كُلّ شَىءٍ وكيل • لَهُ مَقاليدُ السَّموتِ والارضِ ...؛
خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و نگهبان بر همه اشياست. كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست....»
۲. «لَهُ مَقاليدُ السَّموتِ والارضِ يَبسُطُ الرّزقَ لِمَن يَشاءُ ويَقدِرُ ...؛
كليدهاى آسمانهاو زمين از آن اوست؛ روزى را براى هر كس بخواهد گسترده مىسازد يا تنگ مىگيرد....»
۳. «فَلِلَّهِ الأخِرَةُ والاولى؛
در حالى كه آخرت و دنيا از آنِ خداست (و بدون اراده او كسى به چيزى نمىرسد). »
۴. «وما لَكُم الّا تُنفِقوا فى سَبيلِ اللَّهِ ولِلَّهِ ميرثُ السَّموتِ و الارضِ ...؛
چرا در راه خدا انفاق نمىكنيد در حالى كه ميراث آسمانها و زمين همه از آنِ خداست (و كسى چيزى را با خود نمىبرد)؟! ....»
۵. «... ولِلَّهِ خَزانُ السَّموتِ والارضِ ولكِنَّ المُنفِقينَ لايَفقَهون؛
... غافل از اينكه خزاين آسمانها و زمين از آنِ خداست، ولى منافقان نمىفهمند.»
۶. «وانَّ لَنا لَلأخِرَةَ والاولى؛
و آخرت و دنيا نيز تنها از آن ماست»
انحصار مالكيت سراسر گيتى به خداى يكتا:
۱. «ولِلَّهِ المَشرِقُ والمَغرِبُ فَاينَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ اللَّهِ انَّ اللَّهَ وسِعٌ عَليم؛
مشرق و مغرب، از آن خداست! پس به هر سو رو كنيد، رو به خدا كردهايد. خداوند داراى قدرت وسيع و به همه چيز داناست.»
۲. «سَيَقولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما ولّهُم عَن قِبلَتِهِمُ الَّتى كانوا عَلَيها قُل لِلَّهِ المَشرِقُ والمَغرِبُ يَهدى مَن يَشاءُ الى صِرطٍ مُستَقيم؛
به زودى مردم سبك مغز مىگويند: چه چيز آنها (مسلمانان) را، از قبلهاى كه بر آن بودند، بازگردانيد؟! بگو: مشرق و مغرب، از آنِ خداست، خدا هركس را بخواهد، به راه راست هدايت مىكند.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۱۴۷، برگرفته از مقاله «توحید مالکیت».