تنبیه زنان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن کریم یکی از اقداماتی که در صورت ناشزهشدن
زن به
مرد پیشنهاد شده زدن است. مقصود زدنی است که منجر به
جراحت، شکستگی و کبودی نشود.
مقصود از «اضربوهن» در
آیه شریفه ۳۴
سوره نساء،
زدن (با توصیفات گذشته) است؛ نه ادب نمودن؛ و با تتبعی که در تفاسیر به عمل آمد، هیچ کدام از
مفسران «واضربوهن» را به ادب نمودن معنا نکردهاند؛ گرچه هدف از تمام مراحل سهگانه ـ اعم از موعظه، ترک
همخوابگی و زدن ـ تأدیب میباشد، ولی این موضوع دلیل نمیشود که در معنای «واضربوهنَّ» تصرف نماییم.
طبق صریح آیه شریفه، مدیریت خانواده به مرد محول شده است. مدیر و سرپرست
خانواده در قبال همسری که وظیفهنشناس و ناشزه شده است، مسئولیت دارد که
خداوند تبارک و تعالی مراحلی را برای تنبیه زن به مردان پیشنهاد میدهد. بنابراین باید در مرحله اول،
قیومیت برای مرد ثابت شود و بعد از اثبات آن براساس ضوابط مدیریت، در برابر زنان نافرمان اعمال مدیریت نماید.
سرپرستی در نظام خانواده به عهده مردان است: («الرجال قوّامون علی النساء...»)؛ مردان سرپرست و خدمتگزار زنان هستند...؛ زیرا خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد و اینکه هر اجتماعی ـ خواه کوچک و خواه بزرگ ـ نیاز به رهبری و مدیریت دارد، امری فطری و غریزی است و پیدایش مدیریت فطری از همینجا آغاز میشود و در بازی بچههای نابالغ و در زندگی حیوانات، خود به خود یکی جلودار میشود و اینجا نیز در
قرآن که مردان را مدیر خانواده قرار داده است، تأیید و امضای همان
حکم تکوینی و فطری است و علاوه بر این دلیل، در دنیای امروز پیش از هر زمان این مسئله محسوس است که اگر هیئتی (حتی یک هیئت دو نفری) مأمور انجام کار میشود، حتماً باید یکی از آن دو رئیس و دیگری معاون یا عضو باشد؛ و گرنه
هرج و مرج در کار آنها پیدا میشود.
دلیل سرپرستی مردان بر خانواده، به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است؛ مانند ترجیح قدرت
تفکر او بر نیروی
عاطفه و احساسات (برعکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیشتری بهرهمند است) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر که با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده خود دفاع کند. به علاوه، تعهد مرد در برابر زن و فرزندان، نسبت به پرداختن هزینههای زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانه
همسر و فرزند، این
حق را به او میدهد که وظیفه سرپرستی بر عهده او باشد که در آیه این انگیزه اخیر اشاره شده است.
این سرپرستی به خاطر تفاوتهایی است که
خداوند از نظر
آفرینش، روی
مصلحت نوع
بشر، میان آنها قرار داده، نه اینکه سپردن این وظیفه به مردان، دلیل بالاتربودن شخصیت انسانی آنها است و نه سبب امتیاز آنها در
جهان دیگر؛ زیرا این صرفاً بستگی به
تقوا و پرهیزکاری دارد و دلیل سپرده شده این وظیفه به مردان، به علت تفاوتهایی است که در خلق و آفرینش آنها وجود دارد.
و علت دومش هم در قسمت بعدی آیه آمده است که («...و بما انفقوا مِنْ اموالهم»)؛ این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاقکردن و پرداختهای مالی در برابر زنان و خانواده بر عهده دارند.
نکته قابل توجه اینکه چرا این مدیریت به صورت دستهجمعی نباشد؟ زیرا اینگونه مدیریت مفهومی ندارد و کار به هرج و مرج میانجامد؛
پس دو راه وجود دارد: نظام خانواده به صورت شورایی اداره شود یا این وظیفه، تنها به مرد محول شود. اما صورت اول که به نحو شورایی باشد، ایرادش این است که در یک نظام شورایی، خانواده همیشه اعضایش دو نفرند؛ یک نفر مرد و یک نفر زن. برای تحقق شورا، حداقل باید سه نفر باشند و بین دو نفر شورا معنا ندارد تا رأیگیری شود و نظر اقل و اکثر را به دست آورد. اما صورت دوم که مدیر خانه مرد باشد، عقلا و عرفاً متصور است.
اما در مورد زنان متخلف که از وظایف خود سرپیچی میکنند، خداوند تبارک و تعالی در آیه شریفه برای مردان که مدیر خانه هستند، وظایف و مراحلی را پیشنهاد داده است و مرد با توجه به اینکه باید این مراحل را به ترتیب اجرا کند و مشفقانه و کریمانه باشد، نه از روی
کینه و
عداوت و دشمنی، باید قصدش این باشد که زن را به آغوش خانواده باز گرداند و او را از
نشوز و نافرمانی باز دارد (چنانچه اگر مرد در اجرای وظایف اسلامی خانوادگی و در تعهد سرپرستی خود از طریق
عدل و
انصاف عدول کند، حکومت اسلام
حق مجازات او را دارد).
مراحلی که در آیه شریفه آمده است:
۱. موعظهکردن: «فعظوهن»؛ زنانی را که از
طغیان و سرکشی آنها میترسید، موعظه کنید و پند و اندرز دهد، و به این وسیله نتایج اینگونه کارها را برای زنان بیان کنید و آنها را متوجه مسئولیت خود نمایید؛
۲. («و اهجروهن فی المضاجع»): در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد، در بستر از آنها دوری کنید و با این عکسالعمل و بیاعتنایی و به اصطلاح قهرکردن، عدم رضایت خود را از رفتار آنها آشکار سازید. شاید همین واکنش خفیف در روح آنان مؤثر گردد.
۳. مرحله سوم، ضرب و زدن است: «واضْربُوهُنَّ»؛ وقتی راههای مسالمتآمیز سود نبخشید (پنددادن و قهرکردن)، معمولاً به
خشونت متوسل میشوند. در این مرحله که تنبیه بدنی است،
اسلام سفارش کرده که نباید به مرحله کبودی جسم یا زخمی شدن بدن برسد و این شدت عمل به خرج دادن و متوسل به ضرب شدن، امر پیچیدهای نیست؛ زیرا اصلاً تنبیه بدنی در مورد آن دسته زنان وظیفهنشناس و نافرمان است که هیچ وسیله دیگری مانند
موعظه و قهرکردن درباره آنان مفید واقع نشود؛ و البته اگر از دو طریق دیگر (موعظه و هجرت)، درست استفاده شود (نوعاً جز در موارد نادر) مرحله سوم که ضرب باشد، پیش نمیآید.
در اینجا یک قانون عقلانی وجود دارد و آن دفع افسد به فاسد است.
هرچند زدن در حد کم هم بد است، ولی جدایی بدتر و آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
تنبیه بدنی باید ملایم باشد؛ به طوری که نه موجب شکستگی و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن.
در پایان باید گفت: حقوق زن و مرد یک حقوق متقابل است نه یکطرفه؛ مردان نیز درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف
مجازات میگردند؛ حتی
مجازات بدنی. منتها چون این کار غالباً از عهده زنان خارج است،
حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از راههای مختلف و حتی از راه
تعزیر (
مجازات بدنی) به وظایف خود آشنا سازد.
از مطالب گذشته معلوم شد که:
سرپرستی در نظام خانواده به مرد محول شده است و این مسئله با توجه به ویژگیهایی است که مردان دارند و به معنای زورگویی نیست. وقتی مدیریت خانواده به مرد داده شده است، او در قبال این اجتماع کوچک وظایفی دارد. در صورت ناشزه و نافرمان شدن زن، خداوند تبارک و تعالی برای تحکیم بنیان
خانواده مراحلی را برای مرد پیشنهاد کرده است تا
زن را وظیفهشناس و مطیع نماید. زدن مراتبی دارد و مقصود زدنی است که منجر به
جراحت، شکستگی و کبودی نشود.
مقصود از «اضربوهن» در آیه شریفه ۳۴
سوره نساء، زدن (با توصیفات گذشته) است؛ نه ادب نمودن؛ و با تتبعی که در تفاسیر به عمل آمد، هیچ کدام از مفسران «واضربوهن» را به ادب نمودن معنا نکردهاند؛ گرچه هدف از تمام مراحل سهگانه ـ اعم از
موعظه، ترک همخوابگی و زدن ـ تأدیب میباشد، ولی این موضوع دلیل نمیشود که در معنای «واضربوهنَّ» تصرف نماییم.
۱. تفسیر نمونه، آیتالله ناصر مکارم شیرازی، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱، ج۳، ص۳۶۹.
۲. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، بیروت، انتشارات اعلمی، چاپ پنجم، ۱۴۰۳ هـ.ق، ج۴، ص۳۴۳.
۳. زن در آیینه جلال و جمال، آیتالله جوادی آملی.
۴. آیین همسرداری، اثر آیتالله ابراهیم امینی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تنبیه زنان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۰۲.