• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تناقض (ادبیات)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از آرایه‌های ادبی در شعر فارسی تناقض می‌باشد. تناقض به معنای ناسازگاری و ضد یکدیگر بودن و در اصطلاح ادبی آوردن دو واژه یا دو معنی متناقض در کلام است.



تناقض و این‌گونه ترکیبات در مرحله نخست ممکن است پوچ و بی‌معنا به نظر آید اما در پشت معنای پوچ ظاهری آن، حقیقتی نهفته است و همان تناقض ظاهری جمله، باعث توجه شنونده یا خواننده و کشف مفهوم زیبای پنهان در آن می‌شود.
از تهی سرشار، جویبار لحظه‌ها جاری است. اخوان ثالث


پارادوکس از شکستن حکم منطقی «اجتماع نقیضین محال است»، حاصل می‌شود و همین هنجارشکنی و آشنایی‌زدایی در کلام برجستگی ایجاد می‌کند؛ و به دلیل همین، برجسته‌سازی حتی در گفتار عوام هم کاربرد یافته است؛ و در تعبیرات عامه مردم، هسته‌های این تصویر و تعبیر وجود دارد: «ارزانتر از مفت»، «هیچ‌کس» و ضرب‌المثل «به مفت گران بودن».


۱) نمونه ابیاتی از مثنوی مولوی با عبارت‌های متناقض نما و تصاویر پارادوکسی:
هر کسی رویی به سویی برده‌اند وین عزیزان رو به بی‌ سو کرده‌اند •••• هر کبوتر می‌پرد زی ‌جانبی وین کبوتر جانب بی‌جانبی
هر عقابی می‌پرد از جا به ‌جا وین عقابان راست بی‌جایی ‌سرا •••• ما نه مرغان هوائی خانگی دانه ما دانه بی‌دانگی

۲) مثل این بیت سعدی: هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای •••• من در میان جمع و دلم جای دیگر است. (نمی‌توان همزمان هم حاضر بود و هم غایب).


پارادوکس تقریباً در تمام ادوار شعر فارسی وجود داشته است؛ در دوره‌های نخستین ساده و‌ اندک بوده است، با ظهور و پیدایش عرفان گسترش یافته و در شعر سبک هندی به ویژه شعر «بیدل دهلوی» بسامد بسیار بالایی یافته است:
غیر عریانی لباسی نیست تا پوشد کسی •••• از خجالت چون صدا در خویش پنهانی ما


خاستگاه پارادوکس را باید در سخنان رمزآلود عارفان در ادبیات عرفانی جستجو کرد؛ جمله متناقض‌نمای «روشن‌تر از خاموشی چراغی ندیدم» که بر زبان بایزید بسطامی رفته است، به عنوان نمونه زیبای پارادوکس در سخن عارفان مورد توجه محققان بوده است.


دقت و بحث در مورد پارادوکس از مباحثی است که اخیراً به آن توجه شده است.
امروز علاوه بر پارادوکس، تعبیر «تصویرهای پارادوکسی» نیز کم و بیش رواج یافته است. این اصطلاح ساخته محمدرضا شفیعی کدکنی است. وی می‌گوید: «اصطلاحی است که من ساخته‌ام نه در ادبیات قدیم خودمان وجود داشته (یعنی کتب بلاغی) و نه در ادبیات فرنگی.
منظور از تصویر پارادوکسی، تصویری است که دو روی ترکیب آن به لحاظ مفهوم، یکدیگر را نقض می‌کنند.
مثل سلطنت فقر، یا این بیت مولوی:
کی شود این روان من ساکن •••• این چنین ساکن روان که منم


تفاوت پارادوکس با تصویرهای پارادوکسی در این است که: جمله پارادوکسی خلاصه و فشرده می‌شود و به صورت یک ترکیبی درمی‌آید که مفهومی متناقض را می‌رساند و به تصویرهایی که از این ترکیب حاصل می‌شود، تصویر پارادوکسی می‌گویند. هرگاه مفهومی متناقض در جمله بیان شود، پارادوکس است و هرگاه دو مفهوم متناقض ترکیب شوند و تصویری بسازند، تصویر پارادوکسی خواهد بود. مثل درد بی‌دردی، رنگ بی‌رنگی.
شروع این گونه عبارت‌ها را در شعر سنایی می‌توان دید:
برگ بی‌برگی نداری لاف درویشی مزن •••• رخ چو عیاران نداری جان چو نامردان مکن
خنده گریند همه لاف زنان بر در تو •••• گریه خندند همه سوختگان در بر تو
برخی، پارادوکس را معادن «شطح» می‌دانند. شطح، نوعی کلام متناقض است که صوفیان به هنگام وجد و حال می‌گویند و در ظاهر منافی شرع است؛ مثل «انا الحق» گفتن منصور حلاج.


شاعرانی مثل ناصرخسرو که تنها به یک جنبه از وجود انسان نظر داشته‌اند، فقط لحظات و افراد خاصی را به خود اختصاص می‌دهند؛ اما، شاعری مثل حافظ در همه لحظات (غم و شادی و امید و ناامیدی و...) حضور دارد که دلیل آن را باید در بینش دیالکتیکی حافظ جستجو کرد که در هر چیز نقیض آن را نیز می‌بیند و این نگاه پارادوکسیکال او میراث تصوف خراسان و شیوه نگرش امثال (بایزید سبطامی و ابوسعید ابوالخیر است که قبل از حافظ در شعر سنایی و مولوی و عطار نیز تجلی داشته است و او گلچین کننده نهایی و موفق‌ترین سخنگوی این شیوه نگرش به جهان است.
انسان در ساختار خود بزرگترین پارادوکس و اجتماع نقیضین هستی است. انسان و خوی حیوانی و فرشته صفتی او گویای این تناقض عمیق درونی‌اند که مذهب‌ها نیز به این دو بعدی بودن و تناقض انسان و جهان معترف‌اند.


تناقض چیزی بیش از یک صنعت ادبی است و در تمام نظام‌ها وجود دارد. تناقض اگر در فلسفه و منطق زشت است و مایه فروپاشی یک نظام علمی و فلسفی به شمار می‌آید، در قلمرو هنر این تناقض نه تنها عیب نیست بلکه مایه استمرار حیات و جاودانگی آن هنر نیز می‌تواند باشد؛ حتی میزان ماندگاری و محبوبیت شعر هم می‌تواند به این نگرش وابسته باشد.
[۱] داد، سیما، فرهنگ اصطلاحات ادبی، مروارید، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص۱۶۸ – ۱۶۷).
[۲] شفیعی کدکنی، محمدرضا، دفتر روشنایی (از میراث عرفان با یزید بسطامی)، محمد بن علی سهلگی (گردآوردنده)، ویراست ۲، تهران، سخن، ۱۳۸۴، ص۲۵.
[۳] شفیعی کدکنی، محمدرضا، شاعر آیینه‌ها (بررسی سبک‌هندی و شعر بیدل)، آگاه، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۶، ص۵۷ – ۵۴.
[۴] شفیعی کدکنی، محمدرضا، کیمیای هستی، به کوشش ولی... درودیان، تبریز، آیدین، ۱۳۸۵، ص۴۵ – ۴۲.
[۵] کادن، بی‌ای، فرهنگ ادبیات و نقد، کاظم فیروزمند (ترجمه)، شادگان، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۳۰۵.
[۶] میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت، واژه‌نامه هنر شاعری، تهران، کتاب مهناز، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۴۶



۱. داد، سیما، فرهنگ اصطلاحات ادبی، مروارید، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص۱۶۸ – ۱۶۷).
۲. شفیعی کدکنی، محمدرضا، دفتر روشنایی (از میراث عرفان با یزید بسطامی)، محمد بن علی سهلگی (گردآوردنده)، ویراست ۲، تهران، سخن، ۱۳۸۴، ص۲۵.
۳. شفیعی کدکنی، محمدرضا، شاعر آیینه‌ها (بررسی سبک‌هندی و شعر بیدل)، آگاه، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۶، ص۵۷ – ۵۴.
۴. شفیعی کدکنی، محمدرضا، کیمیای هستی، به کوشش ولی... درودیان، تبریز، آیدین، ۱۳۸۵، ص۴۵ – ۴۲.
۵. کادن، بی‌ای، فرهنگ ادبیات و نقد، کاظم فیروزمند (ترجمه)، شادگان، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۳۰۵.
۶. میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت، واژه‌نامه هنر شاعری، تهران، کتاب مهناز، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۴۶



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تناقض، متنافض‌نما»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۱۷.    






جعبه ابزار