تمیمالداری (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تمیم الداری مسیحی
مسلمان شده ای است که به
اعتقاد برخی مفسران
شأن نزول آیاتی از
قرآن درباره وی می باشد.
تمیم بن اوس بن حارثه (خارجه)، از مسیحیان مسلمان شده به سال نهم هجرت است.
برخی مفسران، نزول آیات ۱۰۶ تا ۱۰۸
مائده را در شأن وی و برادرش دانستهاند که قبل از پذیرش
اسلام ، اشیای گرانبهای همسفر
مسلمان خود را
سرقت کردند و با
شهادت دروغین، در تبرئه خویش تلاش داشتند.
براساس روایاتی آیات ۵۲ تا ۵۶
قصص نیز درباره تمیم و جمعی از اهل کتاب نازل شد که حتی قبل از
بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به آن حضرت ایمان داشتهاند.
«یا ایها الذین آمنوا شهادة بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم او آخران من غیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصابتکم مصیبة الموت تحبسونهما من بعد الصلاة فیقسمان بالله ان ارتبتم لا نشتری به ثمنا ولو کان ذا قربی ولا نکتم شهادة الله انا اذا لمن الآثمین• فان عثر علی انهما استحقا اثما فآخران یقومان مقامهما من الذین استحق علیهم الاولیان فیقسمان بالله لشهادتنا احق من شهادتهما وما اعتدینا انا اذا لمن الظالمین• ذلک ادنی ان یاتوا بالشهادة علی وجهها او یخافوا ان ترد ایمان بعد ایمانهم واتقوا الله واسمعوا والله لا یهدی القوم الفاسقین؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد در موقع
وصیت باید دو نفر عادل را از میان شما به شهادت بطلبد، یا اگر
مسافرت کردید و مرگ شما را فرا رسد (و در راه مسلمانی نیافتید) دو نفر از غیر شما، و اگر به هنگام ادای شهادت در صدق آنها شک کردید آنها را بعد از
نماز نگاه میدارید تا
سوگند یاد کنند که ما حاضر نیستیم حق را به چیزی بفروشیم اگر چه در مورد خویشاوندان ما باشد و شهادت الهی را کتمان نمیکنیم که از گناهکاران خواهیم بود• و اگر اطلاعی حاصل شود که آن دو مرتکب گناهی شدهاند (و حق را
کتمان کردهاند) دو نفر از کسانی که گواهان نخست بر آنها ستم کردهاند به جای آنها قرار میگیرند و به خدا سوگند یاد میکنند که گواهی ما از گواهی آن دو به
حق نزدیکتر است و ما مرتکب تجاوزی نشده ایم که اگر چنین کرده باشیم از ظالمان خواهیم بود• این کار بیشتر سبب میشود که به حق گواهی دهند (و از
خدا بترسند) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد و) سوگندهائی جای سوگندهای آنها را بگیرد، و از (مخالفت) خدا بپرهیزید و گوش فرا دهید و خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نمیکند.»
(همانگونه که در شرح حال اجمالی گفته شد)در
مجمع البیان و بعضی تفاسیر دیگر در شان نزول آیات فوق نقل شده است که یک نفر از مسلمانان به نام
ابن ابی ماریه به اتفاق دو نفر از مسیحیان عرب به نام تمیم و عدی که دو برادر بودند به قصد
تجارت از مدینه خارج شدند در اثنای راه
ابن ماریه که
مسلمان بود بیمار شد، وصیتنامهای نوشت و آن را در میان اثاث خود مخفی کرد، و اموال خویش را بدست دو همسفر نصرانی سپرد وصیت کرد که آنها را به خانواده او برسانند، و از دنیا رفت، همسفران
متاع او را گشودند و چیزهای گرانقیمت و جالب آنرا برداشتند و بقیه را به ورثه باز گرداندند، ورثه هنگامی که متاع را گشودند، قسمتی از اموالی که
ابن ابی ماریه با خود برده بود در آن نیافتند، ناگاه چشمان آنها به
وصیتنامه افتاد، دیدند، صورت تمام اموال مسروقه در آن ثبت است، مطلب را با آن دو نفر مسیحی همسفر در میان گذاشتند آنها
انکار کرده و گفتند: هر چه به ما داده بود به شما تحویل داده ایم! ناچار به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شکایت کردند، آیات فوق نازل شد و
حکم آن را بیان کرد.
(اما صاحب
تفسیر المیزان در این باره می گوید) در
کافی از
علی بن ابراهیم از رجال روایتی خود (اسم رجال را ذکر نکرده)
نقل میکند که تمیم داری و
ابن بندی و
ابن ابی ماریه به عزم سفر از خانه بیرون شدند، تمیم داری مسلمان و آن دو یعنی
ابن بندی و
ابن ابی ماریه نصرانی بودند، تمیم داری همراه خود خورجینی داشت که اموال خود را از آن جمله ظرفی طلائی و قلادهای را در آن جای داده بود، اموال مزبور را میبرد تا در بعضی از بازارهای عرب بفروشد، تمیم در بین راه به مرض شدیدی دچار شد و چون احساس میکرد که اجلش فرا رسیده آنچه از اموال که همراه داشت به
ابن بندی و
ابن ابی ماریه داد و سفارش کرد آنها را به ورثه اش برسانند، نامبردگان وقتی به
مدینه برگشتند اموال را در حالی که ظرف طلا و قلاده را دزدیده بودند نزد ورثه آورده و ماجرا را شرح دادند، ورثه وقتی خورجین را گشودند دیدند همه اموال هست جز ظرف
طلا و قلاده، از آن دو تن رسیدند آیا تمیم مرضش آنقدر طول کشید که محتاج فروش اموال خود شود؟ گفتند نه، کسالتش جز چند روزی به طول نیانجامید. پرسیدند آیا دزدها در سفر چیزی از اموالش ربودند؟ گفتند نه. پرسیدند آیا دادوستدی که در آن ضرر کرده باشد صورت داده؟ گفتند نه. گفتند ما گران بهاترین متاع او را که ظرفی طلا کاری و جواهرنشان و قلادهای قیمتی بود دربار و بنه او نمیبینیم. آن دو تن گفتند ما نیز خبر نداریم، هر چه به ما سپرده بدون کم و کاست به شما رساندیم. ورثه تمیم آن دو تن را به
شکایت نزد رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آوردند.
حضرت به ایشان فرمود: سوگند بخورید که شما این اموال را نبردهاید، آنها نیز سوگند خوردند، حضرت رهایشان کرد. پس از چندی اولیای تمیم ظرف و قلاده را در دست ایشان دیده و نزد رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمدند و عرض کردند یا رسول الله! به آنچه که بر
ابن بندی و
ابن ابی ماریه دعوی دار بودیم دست یافتیم، و اینک معلوم کردیم که اموال مذکور در دست آنها است، رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم منتظر شد تا از ناحیه خداوند متعال حکم این مسأله برسد، خدای متعال این آیه را نازل فرمود: «یا ایها الذین آمنوا شهاده بینکم اذا حضر احدکم الموت...».
«الذین ءاتینهم الکتب من قبله هم به یؤمنون• و اذا یتلی علیهم قالوا ءامنا به انه الحق من ربنا انا کنا من قبله مسلمین• اولئک یؤتون اجرهم مرتین بما صبروا و یدرءون بالحسنة السیئة و مما رزقنهم ینفقون• و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه و قالوا لنا اعملنا و لکم اعملکم سلم علیکم لا نبتغی الجهلین• انک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء وهو اعلم بالمهتدین؛
کسانی که قبلا کتاب آسمانی به آنها دادهایم به آن (
قرآن ) ایمان میآورند• و هنگامی که بر آنها خوانده میشود میگویند: به آن ایمان آوردیم، اینها همه حق است، و از سوی پروردگار ماست، ما قبل از این هم مسلمان بودیم• آنها کسانی هستند که
اجر و پاداششان را به خاطر شکیبائیشان دو بار دریافت میدارند آنها به وسیله نیکیها بدیها را دفع میکنند، و از آنچه به آنان روزی دادهایم
انفاق مینمایند• و هر گاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روی میگردانند و میگویند: اعمال ما از آن ماست، و اعمال شما از آن خودتان، سلام بر شما (
سلام وداع)؛ ما خواهان جاهلان نیستیم!»
در مورد شأن نزول آیات فوق مفسران و راویان خبر، روایات گوناگونی نقل کردهاند که قدر مشترک همه آنها یک چیز است و آن ایمان آوردن گروهی از علمای
یهود و نصاری و افراد پاکدل به آیات قرآن و
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است. از
سعید بن جبیر نقل شده که این آیات در باره هفتاد نفر از کشیشهای مسیحی نازل شده است که نجاشی آنها را برای تحقیق از
حبشه به مکه فرستاد، هنگامی که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
سوره یس را برای آنها
تلاوت کرد اشک شوق ریختند و اسلام آوردند. بعضی دیگر گفتهاند این آیات در باره جمعی از نصارای
نجران (شهری است در شمال
یمن ) نازل شده که نزد پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمدند و آیات قرآن را شنیدند و ایمان آوردند.
بعضی نزول آنرا در باره
سلمان فارسی و جمعی از علمای یهود، مانند
عبدالله بن سلام و تمیم الداری و
جارود عبدی دانستهاند. و بالاخره بعضی نیز آن را
اشاره به چهل نفر از علما و روشن ضمیران مسیحی میدانند که سی و دو نفرشان از حبشه با
جعفر بن ابی طالب به مدینه آمدند و هشت نفر از
شام که در میان آنها
بحیرا راهب معروف شامی بود. البته روایات سه گانه نخست متناسب با نزول این آیات در
مکه است، و گفتار کسانی را که معتقدند تمام این
سوره مکی است تایید میکند، ولی روایت چهارم و پنجم دلیل بر این است که این چند آیه استثناء در مدینه نازل شده و گواهی است بر قول کسانی که آنها را مدنی میدانند.
به هر حال این آیات شاهد گویائی است بر اینکه گروهی از دانشمندان اهل کتاب با شنیدن آیات قرآن، اسلام را پذیرا شدند، زیرا ممکن نبود پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم چنین چیزی را بگوید در حالی که کسی از
اهل کتاب به او ایمان نیاورده باشد چرا که مشرکان فورا به نفی و
انکار برمی خاستند و جار و جنجال به راه میانداختند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تمیمالداری».