تمیم در عصر جاهلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غالب گزارشهایی که در منابع درباره
بنیتمیم در عصر جاهلی آمده، صرف نظر از اشاراتی که به اعتقادات مذهبی این
قبیله دارد، بیشتر مشتمل بر مناسبات
بنیتمیم و جنگهای متعدد این قبیله با قبایل رقیب، بهویژه
بنیبکر است.
در منابع قدیم، از بیش از چهل
جنگ (بدون ذکر
تاریخ وقوع) میان
بنیتمیم و
قبایل دیگر یاد شده است.
تقدم و تأخر زمانی و ابهام تاریخیِ برخی جنگها با قرائنی برطرف میشود؛ از جمله به کمک نام تیرههای تمیمیِ درگیر در هر جنگ و شرکت اشخاصی که تا حدودی تاریخ
زندگی آنها روشن است، یا همزمانی آن جنگها با برخی
حوادث شناختهشده تاریخی است.
بر این اساس میتوان با اطمینان گفت که بین یازده تا چهارده جنگ در فاصله
قرن ششم میلادی تا چند سال پیش از ظهور
اسلام رخ داده است.
تصاحب چشمهها و مراتع، غارتگری و غنیمتستانی، دستیابی به شتران و انتقامکشی از شکستهای پیشین، از عوامل اصلی بروز
اغلب این جنگها بود.
بیشتر جنگهای تمیمیان با
بنیبکربن وائل (همسایه شمالی)، بهویژه تیره
بنیشیبان رخ داده است.
یکی از این جنگها که تاریخ وقوع آن روشن نیست، نبرد
بارق است که میان
بنیتمیم و
بنینمربن قاسط و
بنی تغلب روی داد و دامنه آن تا سرزمین بارق در حوالی
کوفه کشیده شد.
بنیشیبان که ظاهراً جنگ رقبا را در قلمرو خود نمیپسندیدند، به گروههای درگیر حمله آوردند و در
بنیتمیم کشتار بسیار کردند.
در جنگ اِیاد دستههایی از
بنیبکر، که از کمکهای ساسانیان بهرهمند بودند، به قبیله
بنییربوع حمله کردند، گروهی از سواران مشهور دو طرف کشته و اسیر شدند که از معروفترینِ اسیران، بسطام بن قیس [بسطام بن قیس شیبانی [شیبانی]]، از شجاعان عرب جاهلی، بود.
یکی از مهمترین جنگها که از بزرگترینِ ایام العرب نیز خوانده شد، نبرد
شعب جَبَلَه بود که از سر انتقامکشی یا بر سر تصاحب مراتع روی داد و
بلاذری زمان وقوع آن را هفده سال قبل از تولد
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دانسته است.
بنا به روایت
ابن اثیر،
در این جنگ تمام تیرههای تمیمی، به جز
بنیسعد، با
بنی غَطَفان و
بنیاسد از اعراب جنوبی، علیه
بنیعامر و
بنیعبس هم پیمان شدند.
خبر آمادگی و تصمیم
بنیتمیم را جاسوسی بهطور رمزی به آگاهی
بنیعامر رساند و آنان به راهنمایی
قیس بن زهیر، که رمز را گشوده بود، ستوران و دامهای خود را به دره جبله بردند و تا چند روز تشنه نگاه داشتند.
چون سپاهیان مهاجم به دهانه دره رسیدند و مشغول آشامیدن
آب شدند، عامریان دامهای تشنه خود را زخم زدند و به سوی دشمن رماندند و در حالی که بسیاری از افراد دشمن زیر سم ستوران لگدمال میشدند، با
شمشیر به ایشان حمله آوردند.
در این نبرد بسیاری از تمیمیان، از جمله
عمروبن جَون و
لقیط بن زراره فرمانده
بنیتمیم، به قتل رسیدند.
بروز نوعی اندیشه نظامی و کاربرد حیلههای جنگی متناسب با امکانات و شرایط زندگی
اعراب بادیهنشین از وجوه اهمیت این
جنگ به شمار میرود.
جنگ
طِخْفَه را، که در اواخر
قرن ششم میلادی روی داد، نیز میتوان از پیکارهای مهم
بنیتمیم به شمار آورد؛ زیرا از یکسو جنگی داخلی میان تیرههای تمیمی (
بنییربوع و
بنیدارم از تیرههای
بنیحنظله) بود و از سوی دیگر چگونگی مناسبات خارجی آنها را تا حدی نمایان میکند.
در جنگ مهم دیگری به نام نِسار،
بنیتمیم علیه
بنیاسد (همپیمانشان در نبرد شعب جبله) با
دشمن خود در همان جنگ، یعنی
بنیعامر، هم پیمان شدند.
فرماندهی تمیمیان در این پیکار با
حاجب بن زراره (متوفی سال سوم) بود.
دو گروه همپیمانِ تمیم و عامر سال بعد در نبرد جِفار در برابر هم صف کشیدند.
این جنگ را، به علت کثرت کشتگان دو طرف، یومالصَّیْلم (=
بنیان کن) خواندند.
در جنگ سُلّان نیز
بنیتمیم و
بنیعامر رویاروی هم قرار گرفتند.
در این جنگ که سبب آن،
انتقام نعمان بن منذر از
بنیعامر به دلیل
غارت کاروان تجاری خسروپرویز بود، تمیمیها در کنار همپیمانان
آل منذر جای گرفتند.
این هم پیمانی گویای تداوم مناسبات خوب
بنیتمیم با
آل منذر و نیز اهمیت آن بود، تا حدی که تمیمیان را حتی به رویارویی با همپیمان جنگی خود سوق میداد.
این ملاحظات البته متقابل بود؛ چنانکه در حوادثِ منتهی به جنگ دوم اُواره، با آنکه مردی از
بنیدارم، پسرِ
عمروبن منذر لخمی را که سپرده زُرارة بن
عُدُس تمیمی بود، کشت، تا زمانی که زراره زنده بود پادشاه آلمنذر دست به انتقامکشی نزد اما از آن پس به سوگندی که خورده بود عمل کرد و یکصد تن از
بنیدارم را کُشت.
دو نبرد صَفْقه (المُشُقّر) و شَیِّطَین در زمان
بعثت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روی داد.
این جنگها در کنار نبرد خونین و پرتلفات وَقیط، که میان
بنیتمیم با اتحادیه لهازِم (قیس و عِجل و تَیْم اللات) روی داد،
جایگاه تمیم را به نحو چشمگیری تضعیف کرد و ظاهراً زمینه روی آوردن آنان را به
اسلام فراهم آورد.
در نبرد اول، به علت دستبرد تمیمیها در نَطاعِ
نجد، به کاروانی که باذان، عامل
خسروپرویز، به نزد او فرستاده بود، شاه ایران،
هوذة بن علی حنفی (والی
یمامه) را همراه سپاهیانی به جنگ تمیمیان فرستاد.
هوذه چون از قدرت تمیمیان با خبر و هراسان بود، از سَرِ نیرنگ آنان را به مهمانی فرا خواند و سپس آنها را در دستههای چند نفره به داخل قلعه مُشُقّر برد و سر برید.
نبرد دوم در شَیِّطَیْن، از اقامتگاههای
بنیبکر، روی داد.
بنیبکر پیش از آنکه اسلام تا نجد و
عراق گسترش یابد، از شیّطین به جانب سواد کوچیده بودند.
چندی بعد به علت بروزِ وبا قصد بازگشت کردند؛ اما چون باخبر شدند که
بنیتمیم در سرزمین آنها مستقر شدهاند، ناگهان به شیّطین حمله کردند و حدود ششصد تن از افراد تمیم را کشتند.
در پی این واقعه، که در سالهای آخر زندگی
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) روی داد،
بنیتمیم
وفدی را به
مدینه فرستادند و از پیامبر خواستند تا بکریان را
نفرین کند؛ اما آن حضرت نپذیرفت و حتی نامهای به
بنیبکر نوشت و تسلط آنان را بر نواحی شیّطین به رسمیت شناخت.
درباره عقاید مذهبی
بنیتمیم در
عصر جاهلی، در منابع
عربی قدیم اشاراتی وجود دارد.
گروههایی از
بنیتمیم بتهای شُمْس و رُضَی را میپرستیدند.
کاربرد واژههای
لات و
منات و
عُزّی در ترکیب نام افراد و نیز در سوگندها، گویای رواج پرستش این سه
بت در میان
بنیتمیم است.
با این حال از آشنایی
بنیتمیم با
یکتاپرستی شواهدی موجود است.
بنا به
روایت مؤلف تذکره حمدونیه، در وصیت
حارث بن کعب به فرزندانش تصریح شده که او همراه
تمیم بن مُرّ و
اسدبن خزیمه بر دین
عیسی باقی ماندهاند.
اگر این دعوی درست باشد، تمیمیان باید بر طبق قاعده پیروی مردمان از
دین ملوکشان، به این
آیین در آمده باشند.
در تاریخ
یعقوبی تصریح شده که
بنیامرؤا القیس بن زید مناة (شاخهای از تمیمیها) به
دین مسیح گرویدند.
زِبرقان بن بدر، یکی از سرانِ وفد تمیمیان در عام الوفود، در قصیدهای مفاخرتآمیز سروده است: «نحنُ الکرام فلاحیٌّ یُعادلُنا/ منّا الملوکُ و فینا تُنصَب البِیَعُ» (ما از بزرگانیم و هیچ قبیلهای با ما برابری نمیکند، پادشاهان از مایند و کلیساها در قبیله ماست؛
اشاره به نصب بیع (= کلیساها) در این بیت، آشکارا از پیشینه گرایش تمیمیان به
مسیحیت حکایت میکند.
ظاهراً یکی از دلایل راه یافتن مسیحیت در میان
بنیتمیم، همجواری آنان با دو قبیله نصرانیِ
بکر بن وائل و
تغلِب بوده است.
مذهب یهود نیز در میان
بنیتمیم پیروانی داشت؛ چنانکه
محمد بن مسلم زُهری از یکی از احبار
بنیتمیم سخن گفته است که در وادی
تیماء،
ابوطالب را از به همراه بردن برادرزادهاش
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به
شام برحذر داشت.
در منابع قدیم همچنین از گرایش برخی بزرگان و مشاهیر تمیم چون
زُرارة بن عُدُس و پسرانش (حاجب و لقیط) و دیگران به دین
مجوس سخن به میان آمده است.
(۱) آذرتاش آذرنوش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۲) ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت بیتا.
(۳) ابناثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ.
(۴) ابنجنی، الخصائص، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۵) بغدادی، محمد بن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۶) ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
(۸) ابنسعد، الطبقات الکبری.
(۹) ابن عبدربّه، کتاب العقدالفرید، ج۵، چاپ احمد امین، احمدزین، و ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۳۶۵/۱۹۴۶.
(۱۰) ابن قتیبه، المعارف، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۱) ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۱۲) ابن ندیم.
(۱۳) ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت (بیتا).
(۱۴) ابوالفرج اصفهانی.
(۱۵) قاسم بن سلام ابوعبید، کتاب النسب، چاپ مریم محمد خیرالدرع، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۱۶) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۷) احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۱.
(۱۸) عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۰ـ۱۳۸۱/ ۱۹۶۰ـ۱۹۶۱.
(۱۹) عبدالقادر فیاض حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، دمشق ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۲۰) محمدبن مسلم زهری، المغازی النبویة، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۲۱) ابراهیم سامرائی، القبائل العراقیة، بغداد ۱۹۸۹.
(۲۲) لویس شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیة، بیروت ۱۹۸۹.
(۲۳) طبری، تاریخ (بیروت).
(۲۴) عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبرالعصور: النسب، الموطن، الاعلام، دمشق ۲۰۰۰.
(۲۵) عباس عزاوی، عشائرالعراق، بغداد ۱۹۳۷ـ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۲۶) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
(۲۷) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۲۸) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۲۹) هنری فیلد، مردمشناسی ایران، ترجمة عبداللّه فریار، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۳۰) حسین مونس، اطلس تاریخ الاسلام، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۱) نصربن مزاحم، وقعة صفین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۳۲) یعقوبی، تاریخ یعقوبی.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تمیم در عصر جاهلی»، شماره ۳۸۹۲.