تمثل ملائکه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فرشتگان در مواقع گوناگون برای افراد مختلفی
متمثل شدهاند که
قرآن کریم در بعضی از
آیات به آنها
اشاره فرموده است.
قرآن کریم در مورد
تمثل فرشتگان به صورت انسان، برای
ابراهیم علیهالسلام میفرماید:
«ولقد جاءت رسلنا ابرهیم بالبشری قالوا سلـمـا قال سلـم فما لبث ان جاء بعجل حنیذ• فلما رءا ایدیهم لا تصل الیه نکرهم واوجس منهم خیفة قالوا لا تخف انا ارسلنا الی قوم لوط» فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهیم آمدند گفتند:
سلام (او نیز) گفت سلام، و طولی نکشید که
گوساله بریانی (برای آنها) آورد• (اما) هنگامی که دید دست آنها به آن نمیرسد (و از آن نمیخورند) آنها را زشت شمرد و در دل
احساس ترس نمود (اما به زودی) به او گفتند نترس ما به سوی
قوم لوط فرستاده شدیم. (از اینکه
ابراهیم علیهالسلام غذای متداول میان انسانها را برایشان آورد، معلوم میشود که آن حضرت، فرشتگان را در صورت
انسان دیده و به ماهیت واقعی آنان پی نبرده بود.)
«ونبئهم عن ضیف ابرهیم• اذ دخلوا علیه فقالوا سلـمـا قال انا منکم وجلون• قالوا لا توجل انا نبشرک بغلـم علیم• قال فما خطبکم ایها المرسلون» و به آنها (بندگانم) از میهمانهای ابراهیم خبر ده•هنگامی که بر او وارد شدند و سلام گفتند (ابراهیم) گفت ما از شما بیمناکیم! • گفتند نترس ما تو را به پسری دانا بشارت میدهیم• (سپس) گفت مأموریت شما چیست ای فرستادگان خدا؟
«ولما جاءت رسلنا ابرهیم بالبشری قالوا انا مهلکوا اهل هـذه القریة ان اهلها کانوا ظــلمین» هنگامی که فرستادگان ما (از فرشتگان) به سراغ ابراهیم با بشارت (به تولد
فرزند برای او) آمدند، گفتند: ما
اهل این شهر و آبادی را (اشاره به شهرهای قوم لوط) هلاک خواهیم کرد؛ چراکه اهل آن ستمگرند.
«هل اتـک حدیث ضیف ابرهیم المکرمین• اذ دخلوا علیه فقالوا سلـمـا قال سلـم قوم منکرون• قال فما خطبکم ایها المرسلون» آیا خبر مهمانهای بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟ • در آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: سلام بر تو! او گفت
سلام بر شما که جمعیتی ناشناختهاید!• (ابراهیم) گفت پس ماموریت شما چیست ای فرستادگان (خدا)؟
قرآن کریم
تمثل فرشتگان عذاب قوم لوط برای لوط علیهالسلام و اندوهگین شدن وی، پس از حضور آنان را چنین وصف میفرماید:
«ولما جاءت رسلنا لوطـا سیء بهم وضاق بهم ذرعـا وقال هـذا یوم عصیب» و هنگامی که رسولان ما به سراغ لوط آمدند از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پریشان گشت و گفت امروز روز سختی است! («سیء»، متعدی به بای سببی است، یعنی به سبب حضور آنان ناراحت شد.)
«فلما جاء ءال لوط المرسلون• قال انکم قوم منکرون» هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند... • (لوط) گفت شما گروه ناشناسی هستید!
«ولما ان جاءت رسلنا لوطـا سیء بهم وضاق بهم ذرعـا وقالوا لا تخف ولا تحزن...» هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از دیدن آنها اندوهگین شد، گفتند، نترس و غمگین مباش... .
قرآن کریم در مورد
تمثل ملائکه به صورت
انسان بر قوم لوط میفرماید:
«ولما جاءت رسلنا لوطـا سیء بهم وضاق بهم ذرعـا وقال هـذا یوم عصیب • وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیـات قال یـقوم هـؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله ولا تخزون فی ضیفی الیس منکم رجل رشید»؛ و هنگامی که رسولان ما به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پریشان گشت و گفت امروز روز سختی است! •و قومش به سرعت به سراغ او آمدند - و قبلا کارهای بد انجام میدادند - گفت ای قوم من! اینها دختران منند، برای شما پاکیزهترند (با آنها
ازدواج کنید و از
اعمال شنیع صرفنظر نمایید) از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانهایم رسوا مسازید، آیا در میان شما یک مرد رشید وجود ندارد؟!
(سى ء بالامر) معنایش این است که فلانى خودش به خاطر آن امر ناراحت شد، نه اینکه آن امر وى را ناراحت کرده باشد (همچنان که در
آیات مورد بحث
حضرت لوط از آمدن ملائکه به صورت جوانانى زیبا روى ناراحت شد، نه اینکه
ملائکه او را ناراحت کرده باشند).
و کلمه (ذرع) به معناى مقایسه طول اشیاست، و این
کلمه از کلمه (ذراع) گرفته شده که به معناى دست آدمى از نوک
انگشتان تا آرنج است که در قدیم آن را مقیاس طول مىگرفتند و فعلا این کلمه بر خود آن آلتى که به وسیله آن طولها اندازهگیرى مىشود نیز
اطلاق مىگردد (مثلا بزاز، هم مىگوید فلان پارچه چند ذرع است، و هم مىگوید ذرع ما گم شده است) و تعبیر: (ضاق بالامر ذرعا) تعبیرى است کنایهاى و معنایش این است که راه چاره آن امر به رویش بسته شد و یا راهى براى خلاصى از فلان امر نیافت، و وجه این
کنایه این است که چنین کسى مانند خیاطى مىماند که به هر مترى و ذرعى که پارچه را متر مىکند لباسى به فلان قامت درنمىآید.
و کلمه (عصیب) بر وزن فعیل به معناى مفعول از
ماده (عصب) است که به معناى شدت است و (یوم عصیب) آن روزى است که به وسیله هجوم بلا آنقدر شدید شده باشد که عقدههایش بازشدنى نیست و شدایدش آن چنان سر در یکدیگر کردهاند که مانند کلاف سر در گم از یکدیگر جدا و متمایز نمىشوند.
«فلما جاء ءال لوط المرسلون• وجاء اهل المدینة یستبشرون• قال ان هـؤلاء ضیفی فلا تفضحون» هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان
لوط آمدند...•(از سوی دیگر) اهل شهر (با خبر شدند و به سوی خانه لوط) آمدند؛ در حالی که به یکدیگر بشارت میدادند• (لوط) گفت اینها میهمانان منند، آبروی مرا نریزید!
قرآن کریم در مورد
تمثل ملائکه به صورت انسان بر آل لوط میفرماید:
«فلما جاء ءال لوط المرسلون» هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند... .
تمثل فرشتگان، برای همسر ابراهیم علیهالسلام (
ساره ) جهت بشارت وی به فرزند بوده است: «ولقد جاءت رسلنا ابرهیم بالبشری... • وامراته قائمة فضحکت فبشرنـها باسحـق ومن وراء اسحـق یعقوب• قالت یـویلتی ءالد...» فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهیم آمدند ...• و همسرش ایستاده بود خندید او را بشارت به
اسحاق و پس از او
یعقوب دادیم• گفت: ای وای بر من! آیا من فرزند میآورم ... .
«هل اتـک حدیث ضیف ابرهیم المکرمین• فاقبلت امراته فی صرة فصکت وجهها وقالت عجوز عقیم• قالوا کذلک قال ربک انه هو الحکیم العلیم» آیا خبر مهمانهای بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟ • در این هنگام همسرش جلو آمد در حالی که (از خوشحالی و
تعجب) فریاد میکشید و به صورت خود زد و گفت (آیا پسری خواهم آورد در حالی که) پیرزنی نازا هستم؟! • گفتند پروردگارت چنین گفته است، و او
حکیم و داناست.
در
مجمع البیان مىگوید: کلمه (صره) به معناى
فریاد شدید است، و از (صریر) دروازه گرفته شده،
که هنگام باز و بسته شدن صدا مىکند، و این کلمه در مورد
جماعت هم به همین شکل
استعمال مىشود. و کلمه (صک) زدن با
اعتماد شدید است.
و معناى
آیه این است که: (در این میان) همسر ابراهیم که
بشارت را شنیده بود با فریاد و زارى آمد؛ در حالى که سیلى به صورت خود مىزد، و مىگفت: آخر من پیرزنى هستم که در جوانىام نازا بودم، چگونه حالا که پیر شدهام بچه مىآورم؟ و یا معنایش این است که: آیا هیچ سابقه دارد که زنى عجوز و
عقیم بچه بزاید.
بعضى از
مفسرین گفتهاند: مراد از کلمه (صره) جماعت است، و همسر ابراهیم با جماعتى نزد
فرشتگان آمد، و به صورت خود زده و گفته است آنچه را که گفته. ولى معناى اول با
سیاق موافقتر است.
اشاره بـا کـلمـه (کذلک)
اشاره است به بشارتى که ملائکه به این
زن و شوهر با ایـن وضـعـى کـه دارنـد دادنـد. به زن و شوهرى
بشارت فرزنددار شدن دادند که زن آن وقـتـى کـه جـوان بـود، زنـى نـازا بـود، تـا چـه رسـد به امروز که پیر هم شده. و مرد، پیرمردى است که کهولت و
پیری بر او مسلط شده است. و پروردگار
ابراهیم حکیم است؛ یـعنى هیچ ارادهاى نمىکند، مگر بر طبق
حکمت، و علیم است؛ یعنى هیچ امرى نیست که
علت و یا جهتى از جهاتش بر او پوشیده باشد.
قرآن کریم در مورد
تمثل ملائکه به صورت انسان برای همسر لوط میفرماید:
«وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیـات قال یـقوم هـؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله ولا تخزون فی ضیفی الیس منکم رجل رشید» و قومش به سرعت به سراغ او آمدند - و قبلا کارهای بد انجام میدادند - گفتای قوم من! اینها دختران منند، برای شما پاکیزهترند (با آنها
ازدواج کنید و از اعمال شنیع صرفنظر نمایید) از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانهایم رسوا مسازید، آیا در میان شما یک مرد رشید وجود ندارد؟! (براساس روایتی از
امام صادق علیهالسلام هجوم آوردن قوم لوط به سوی منزل لوط علیهالسلام بعد از آن بود که همسر لوط
ملائکه را به صورت انسانهای زیبا مشاهده کرد و مردم را خبر داد.
)
راغب میگوید: وقتى گفته مىشود: (هرع و یا اهرع) معنایش این است که فلانکس را با زور و
تهدید به جلو سوق مىداد.
و از کتاب (العین) نقل شده که گفته است: کلمه (اهراع) به معناى سوق دادن به شدت است.
(و من قبل کانوا یعملون السیئات) - یعنى (قوم لوط) قبل از آن زمان که
ملائکه بیایند، همواره مرتکب معاصى مىشدند و
گناهان و کارهاى زشتى مىکردند، پس در ارتکاب
فحشاء جسور شده بودند، و در انجام فحشاء هیچ باکى نداشته، بلکه معتاد به آن بودند و اگر گناهى پیش مىآمد به هیچ وجه از آن منصرف نمىشدند، نه حیاء مانعشان مىشد و نه زشتى عمل، نه موعظه آنها را از آن
عمل منزجر مىکرد و نه مذمت، براى اینکه عادت، هر کار زشتى را آسان و هر عمل
منکر و بلکه بىشرمانهاى را زیبا مىسازد.
قَالَ یَقَوْمِ هَؤُلاءِ بَنَاتى هُنَّ أَطهَرُ لَکُمْ ...
وقتى لوط (علیهالسلام) دید که قوم ، همگى بر سوء قصد علیه میهمانان یک دست شدهاند و صرف موعظه و یا خشونت در گفتار آنان را از آنچه مىخواهند منصرف نمىکند تصمیم گرفت آنها را از این راه
فحشاء باز بدارد و منظورشان را از راه حلال تأمین کند، از طریقى که گناهى بر آن مترتب نمىشود و آن مساءله ازدواج است، لذا دختران خود را به آنان عرضه کرد و
ازدواج با آنان را برایشان ترجیح داد و گفت: (ازدواج با این
دختران، پاکیزهتر است، و یا این دختران پاکیزهترند).
و مراد از آوردن صیغه اطهر، (افعل، که مخصوص برترى دادن چیزى بر چیز دیگر است؛ مانند اکبر یعنى کبیرتر و اصغر یعنى صغیرتر) که به معناى پاکیزهتر است، این نبوده که عمل شرمآور
لواط هم پاکیزه است، ولى ازدواج با
زنان پاکیزهتر است؛ بلکه منظور این است که ازدواج با دختران من عملى است پاک و هیچ شائبه زشتى و پلیدى در آن نیست، و خلاصه مراد این است که ازدواج،
طهارت خالص است، و
استعمال صیغه (افعل) در غیر مورد تفضیل شایع است، در
قرآن نیز استعمال شده.
و اگر جمله (هولاء بناتى) را مقید کرد به قید (هن اطهر لکم) براى این بود که بفهماند منظور لوط (علیه السلام) از عرضه کردن دختران خود این بوده که مردم با آنها ازدواج کنند، نه اینکه از راه
زنا شهوات خود را تسکین دهند، و حاشا بر
مقام یک پیغمبر
خدا که چنین پیشنهادى بکند براى اینکه در زنا هیچ طهارتى وجود ندارد.
«ضرب الله مثلا للذین کفروا امرات نوح وامرات لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صــلحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیــا وقیل ادخلا النار مع الداخلین»؛ خداوند مثلی برای کسانی که
کافر شدهاند زده است؛
مثل به همسر
حضرت نوح، و همسر لوط، آنها تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو
خیانت کردند، و ارتباط آنها با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر
عذاب الهی) نداشت. و به آنها گفته شد: وارد
آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند! (طبق یک قول در آیه،
خیانت همسر لوط این بوده که قوم لوط را به سوی ملائکه میهمانان لوط علیهالسلام که به صورت انسان
تمثل پیدا کرده بودند
هدایت میکرد.
)
امام خمینی، سخن برخی محدثان که انقلاب ماهیت ملکوتی به ماهیت جسمانی قائلاند و
تمثل فرشته به شکل انسان را دگرگونی فرشته به شکل انسان معنا کردهاند، مورد نقد قرار داده و معتقد است همان گونه که اعمال و اعتقادات انسان در آخرت به صورت نعمتهای بهشتی تجسم مییابد، در
تمثل نیز فرشته حقیقتاً به شکل انسان تجسم مییابد، نه اینکه خیال و گمان باشد از این
تمثل جبرئیل برای حضرت مریم در حیطه ادراکی او و در عالم حس و بیداری بوده است.
به باور ایشان ملائکه، قابل رؤیت نبوده و تنها در صورت
تمثل است که قابل رؤیت میباشند بنابراین از آنجا که
تمثل ملائکه جهت ملکوتی دارد مشاهده آنها منوط به توجه و انصراف نفس انسانی از عالم طبیعت.
به اعتقاد امام خمینی
تمثل ملائکه و نزول و صعود آنها به دلیل منزه بودن از خواص جسم و ماده به معنایی که در اجسام به کار میرود، نبوده، برای آنها تجافی از مقامشان معنا ندارد؛ بلکه تنزل آنها چه در
قلب و
صدر ولیّ الهی و یا در کعبه و اطراف حرم مطهر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و چه در بیتالمعمور به طریق
تمثل است چنان که
تمثل جبرئیل بر
حضرت مریم (علیهاالسّلام) هم از باب
تمثل بوده است؛
پس ملائکه در هر یک از عوالم به هیئت و صورت آن عالم
متمثل میشوند؛ مانند جبرئیل که به صورتهای مختلف در برابر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
متمثل میشد.
•
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تمثل ملائکه». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.