• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقوا و تکبر (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند در چندین آیه از قرآن یکی از عوامل بازدارنده انسان از خودبرتربینی را تقوا معرفی کرده است.



تقوا، عامل بازدارنده انسان از خودبرتربینی است:
ومن اهل الکتـب... ومنهم من ان تامنه بدینار لایؤده الیک... ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل... • بلی من اوفی بعهده واتقی.... .
و در میان اهل کتاب، ... و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمی‌گردانند ... این بخاطر آن است که می‌گویند: «ما در برابر امیین (غیر یهود)، مسئول نیستیم.»... . آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید... .
.. فلبئس مثوی المتکبرین• وقیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا...
چه جای بدی است جایگاه مستکبران! •(ولی هنگامی که) به پرهیزگاران گفته می‌شد: «پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟» می‌گفتند: «خیرسعادت)»... .
تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعـقبة للمتقین.
(آری،) این سرای آخر تو را (تنها) برای کسانی قرار می‌دهیم که اراده برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!


بعد از ذکر ماجرای تکان دهنده ثروتمند جنایتکار و مستکبر یعنی قارون، در نخستین آیه مورد بحث بیانی آمده است که در حقیقت یک نتیجه‌گیری کلی از این ماجرا است، می‌فرماید: سرای آخرت را برای کسانی قرار می‌دهیم که نه اراده برتری جویی در زمین دارند، و نه فساد می‌کنند(تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا). نه تنها برتری جوی و مفسد نیستند که اراده آن را نیز نمی‌کنند، قلبشان از این امور پاک، و روحشان از این آلودگی‌ها منزه است.
آنچه سبب محرومیت انسان از مواهب سرای آخرت می‌شود در حقیقت همین دو است، برتری جویی (استکبار) و فساد در زمین که همه گناهان در آن جمع است، چرا که هر چه خدا از آن نهی کرده حتما بر خلاف نظام آفرینش انسان و تکامل وجود بوده، بنابراین ارتکاب آن نظام زندگی او را بر هم می‌زند لذا مایه فساد در زمین است. حتی مساله استعلاء و برتری جویی خود یکی از مصادیق فساد در ارض است، ولی اهمیت فوق العاده آن سبب شده است که بالخصوص مطرح گردد. در شرح حال و سرنوشت قارون دیدیم آنچه مایه بدبختی و هلاک و نابودی او شد همان استکبار و برتری جویی بود. در روایات اسلامی مخصوصا روی این مساله بسیار تکیه شده است، تا آنجا که در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه‌السلام می‌خوانیم:
ان لرجل لیعجبه ان یکون شراک نعله اجود من شراک نعل صاحبه فیدخل تحتها!: گاه می‌شود که انسان از این لذت می‌برد که بند کفش او از بند کفش دوستش بهتر باشد و به خاطر همین داخل تحت این آیه می‌شود، (چرا که اینهم شاخه کوچکی از برتری جویی است! ).
جالب اینکه صاحب تفسیر کشاف بعد از ذکر این حدیث جمله‌ای می‌گوید که: بعضی از طمع‌کاران علو را در آیه مورد بحث به فرعون می‌زنند به مقتضی ان فرعون علا فی الارض و فساد را به قارون به مقتضای و لا تبغ الفساد فی الارض و می‌گویند کسی که مثل فرعون و قارون نباشد بهشت و سرای جاویدان از آن او است، و به این ترتیب تنها فرعون و قارون و امثال این دو را از بهشت بیرون می‌فرستند، و بقیه را از آن خود می‌دانند! اینها جمله و العاقبة للمتقین که در ذیل این آیه آمده است مورد دقت قرار نداده‌اند، آن گونه که علی علیه‌السلام در آن دقت فرموده.


تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین، این آیه و آیه بعدش به منزله نتیجه‌گیری از داستان قارون است.
و در جمله: تلک الدار الآخرة، کلمه تلک که مخصوص اشاره به دور است، شرافت و ارجمندی و علو مکان آخرت را می‌رساند، و همین خود شاهد است بر اینکه مراد از دار آخرت، دار آخرت سعیده است، نه هر آخرتی، و نیز به همین جهت مفسرین دار آخرت را در آیه مورد بحث به بهشت تفسیر کرده‌اند.
و معنای اینکه فرمود: نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا، قرارش می‌دهیم برای کسانی که نمی‌خواهند در زمین گردن فرازی کنند، و فساد انگیزند، این است که: ما بهشت را اختصاص به چنین کسانی می‌دهیم، و منظور از گردن فرازی این است که:
بر بندگان خدا استعلا و استکبار بورزند، و منظور از فسادانگیزی این است که: خواستار گناهان و نافرمانی خدا باشند، چون خدای تعالی شرایعش را، که انسان‌ها را به آنها مکلف فرموده، بر اساس آنچه که فطرت و خلقت آنان اقتضاء دارد بنا نهاده، و فطرت انسان تقاضا ندارد مگر آن کار و آن روشی را که موافق با نظام اتم و احسن در حیات زمینی انسانهاست، پس هر معصیتی، بی واسطه و یا با واسطه در فساد این زندگی اثر دارد، هم چنان که قرآن کریم می‌فرماید: ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس. از اینجا روشن می‌شود که علو خواهی یکی از مصادیق فساد خواهی است، و اگر از میان فسادها خصوص علوخواهی و برتری جویی را نام برده، برای این است که نسبت به خصوص آن عنایت داشته است، و حاصل معنای آیه این است که: این خانه آخرت، یعنی بهشت را اختصاص به افرادی می‌دهیم، که نمی‌خواهند با برتری جویی بر بندگان خداوند و با هر معصیتی دیگر در زمین فساد راه بیندازند. این آیه شریفه عمومیت دارد، و می‌رساند که تنها کسانی به بهشت می‌روند، که در زمین، هیچ یک از مصادیق فساد و یا به عبارتی دیگر هیچ یک از گناهان را مرتکب نشوند، به طوری که حتی اگر در همه عمر یک گناه کرده باشند، از بهشت محروم می‌شوند، ولیکن آیه دیگری از قرآن کریم این عموم را تخصیص زده و فرموده: ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه، نکفر عنکم سیئاتکم، و ندخلکم مدخلا کریما.
و العاقبة للمتقین، یعنی عاقبت نیک و پسندیده، که همان خانه سعید آخرت، و یا عاقبت سعید در دنیا و آخرت است، از آن مردمی است که تقوی پیشه کنند، چیزی که هست از دو احتمال مزبور احتمال اول مورد تایید سیاق هر دو آیه است.


از جمله ویژگی‌های نظام ایمانی امام‌ خمینی تقواست. معنایی که در آیات الهی برای تقوا به‌ کار رفته عبارت‌اند از: ترس و پرهیزکاری، ترس از عقوبت خدا. (اتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ اَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ) امام در تعریف تقوا معتقد است تقوا از وقایه به ‌معنای نگهداری است و در عرف و لسان اخبار و آیات عبارت است از حفظ نفس از مخالفت اوامر و نواهی حق و متابعت رضا او و ترک مشتبهات می‌باشد. امام ‌خمینی آثار تقوا را در دو جنبه فردی و اجتماعی مطرح کرده‌ است و در توضیح مقام انسانیت، انبیای الهی را به ‌عنوان اطبای مشفق می‌داند که برای انسان‌ها به‌مقتضای حالشان نسخه‌های شفابخش در اعمال روحی، قلبی و اعمال ظاهری و بدنی آورده‌اند. از منظر امام خمینی تاثیر نسخه‌های شفابخش انبیاء در زمینه‌ اجتماعی پرهیز از چیزهای مضر در جنبه فردی تقویت ایمان، در قالب واجبات و محرمات اشاره می‌کند و در زمینه ارتباط ایمان و تقوا به ملاک و شاخصه قرآنی «تقوا» در جامعه و امت اسلامی اشاره می‌کند که قرآن کریم، میزان را تقوا قرار داده است (اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ اَتْقَاکُمْ) که موجب نفی ملیت‌گرایی و قوم‌گرایی در جامعه می‌شود، نتایج و پیامدهای تقوا محوری عبارت است از: نفی شخص‌پرستی‌ها، نفی تکبر و نفع‌پرستی‌ها و لذت پرستی‌ها می‌شود. در این‌ صورت همه روابط میان انسان‌ها، در درون چنین جامعه‌ای و همچنین خارج آن، تغییر می‌کند و ضوابط و امتیازات لغو می‌شود و تقوا و پاکی، ملاک قرار می‌گیرد و ضوابط و معیارهای متعال الهی و انسانی، مبنای پیمان‌ها و یا قطع روابط می‌شود. امام خمینی حقیقت و باطن تقوا را ترک تکبر، خودبینی و خودخواهی می‌داند و انسان تا به مرحله تقوا و ایمان نرسد، نمازش معراج مؤمن و سبب قرب الهی نیست؛ بلکه همچنان در بیت نفس است. کسی که به تمام مراتب تقوا می‌رسد، دین، عقل، روح و قلب و تمام قوای ظاهری و باطنی‌اش سالم می‌ماند.
[۱۹] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۸۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



۱. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۲. آل عمران/سوره۳، آیه۷۶.    
۳. نحل/سوره۱۶، آیه۲۹.    
۴. نحل/سوره۱۶، آیه۳۰.    
۵. قصص/سوره۲۸، آیه۸۳.    
۶. قصص/سوره۲۸، آیه۴.    
۷. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۱۷۷-۱۷۸.    
۹. روم/سوره۳۰، آیه۴۱.    
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۳۱.    
۱۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۱۱۹.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۰۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۰۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۱، ص۵۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱، ص۳۷۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۸. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۵، ص۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۹. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۸۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۳۴۴، برگرفته از مقاله «اجتناب از تکبّر».    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار