تقلید متجزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تقلید متجزی به
تقلید از مجتهدِ دارای قوه
استنباط در بعضی ابواب
فقه اطلاق میشود.
تقلید متجزی، مقابل
تقلید مجتهد مطلق بوده و عبارت است از
تقلید از مجتهدی که دارای
قدرت استنباط
احکام در بعضی ابواب فقه میباشد.
بیشتر
اصولیون اعتقاد دارند
مجتهد متجزی میتواند به آن چه که خود از
ادله شرعی استنباط نموده، عمل کند. اما در این که آیا
تقلید از مجتهد متجزی
جایز است یا نه اختلاف وجود دارد؛ عدهای با استدلال به اطلاق ادله
جواز تقلید، به
جواز رجوع عامی به مجتهد متجزی
حکم نموده و گفتهاند: مجتهد متجزی عالم به احکام شرعی و عارف به
حلال و
حرام است، از این رو، رجوع به وی جایز است.
برخی دیگر از اصولیها به عدم
جواز رجوع عامی به مجتهد متجزی معتقد شده و استدلال کردهاند که:
ادله لفظی اطلاق ندارد و
ادله لبی ، مانند بنای عقلا و یا
سیره متشرعه ، هم احراز نشده تا بر رجوع به مجتهد متجزی
دلالت کند، در نتیجه،
قدر متیقن ، رجوع به مجتهد مطلق است نه متجزی.
امام خمینی امکان
تجزی در
اجتهاد و اعتبار آن را پذیرفته و بر همین مبنا نیز
فتوا دادهاند که جزئیات آن در پی میآید.
در رساله «الاجتهاد و
التقلید» مینویسند: «الموضوع لعدم
جواز الرجوع الی الغیر فی التکلیف، و عدم
جواز تقلید الغیر، هو قوّة استنباط الاحکام من الادّلة و امکانه، ولو لم یستنبط شیئاً منها بالفعل. فلو فرض حصولها لشخص من ممارسة مقدّمات الاجتهاد، من غیر الرجوع الی مسالة واحدة فی الفقه - بحیث یصدق علیه «انّه جاهل بالاحکام غیر عارف بها» - لا یجوز له الرجوع الی غیره فی الفتوی مع قوّة الاستنباط فعلاً و امکانه له، من غیر فرق بین من له قوّة مطلقة، او فی بعض الابواب، او الاحکام بالنسبة الیها.»
بنابراین برای
مجتهد متجزی که امکان اجتهاد برای او فراهم است،
رجوع به غیر و اخذ فتوا و
تقلید از غیر جایز نیست.
امام خمینی نه تنها فتوای مجتهد متجزی را در حق خود او
حجت میدانند بلکه
تقلید دیگران از او را
جایز شمرده و در تعلیقات خویش بر
عروة الوثقی، ذیل عبارت «فلا یجوز
تقلید المتجزّئ» در متن عروه که فتوا به عدم
جواز تقلید از مجتهد متجزی است، مینویسند: «الظاهر
جواز تقلیده فیما اجتهد فیه.»
در
تحریرالوسیله در خصوص
نیابت عام فقیه جامع شرایط از
امام زمان (علیهالسلام) در
عصر غیبت مینویسند: «فی عصر غیبة ولیّ الامر و سلطان العصر- عجّلاللَّهفرجهالشریف - یقوم نوّابه العامّة - و هم الفقهاء الجامعون لشرائط الفتوی و القضاء - مقامه فی اجراء السیاسات و سائر ما للامام (علیهالسّلام) الا البداة بالجهاد.»
یعنی: در زمان غیبت ولیّ امر و سلطان عصر (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف)
نوّاب عام آن حضرت (و آنها فقهایی هستند که جامع شرایط فتوا و
قضاوت باشند) قائم مقام ایشان هستند در اجرای
سیاسات (
حدود و
تعزیرات) و تمام آنچه برای امام (علیهالسّلام) می باشد، مگر
جهاد ابتدایی.
امام خمینی در خصوص دخالت مجتهد متجزی در امور مربوط به
نایب عام میفرمایند: «لیس للمتجزّی شیء من الامور المتقدّمة، فحاله حال العامّی فی ذلک علی الاحوط. نعم، لو فقد الفقیه و المجتهد المطلق، لا یبعد
جواز تصدّیه للقضاء اذا کان مجتهداً فی بابه، و کذا هو مقدّم علی سائر العدول فی تصدّی الامور الحسبیة علی الاحوط.»
پس به عقیده ایشان مجتهد متجزّی حق ندارد که هیچ امری از اموری که گفته شد مربوط به
مجتهد مطلق است را متصدی شود و حال او در اینجا بنابر
احتیاط (واجب) همان حال شخص عامی است. البته اگر فقیه و مجتهد مطلق نباشد بعید نیست که متصدی شدن نسبت به قضاوت در صورتی که در باب
قضا مجتهد باشد، جایز باشد. و همچنین مجتهد متجزّی بنابر احتیاط (واجب) در
امور حسبیه بر بقیه
عدول (
مؤمنین) مقدم است.
•
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۳۵۱، برگرفته از مقاله «تقلید متجزی». • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.