تقلب (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تقلّب: (اَوْ یَاْخُذَهُمْ فی تَقَلُّبِهِمْ)«تقلّب» گرچه در لغت عرب به معنای هرگونه رفت و آمد است، ولی در اینگونه موارد- همانگونه که بسیاری از مفسران گفتهاند و در بعضی از روایات اسلامی نیز تاکید شده- به معنای رفت و آمد در طریق
تجارت و کسب
مال است
(دقت کنید). و در سوره
«شعراء» به معنای گردش و حرکت و از حالی به حالی منتقل شدن است؛ این تعبیر ممکن است اشاره به
سجده پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در میان سجده کنندگان در حال
نماز باشد، و یا گردش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در میان یارانش که مشغول
عبادت بودند و از حال آنها جستجو میکرد.
و نیز
«تَقَلُّب» از مادّه
«قلب» بهمعنای «دگرگون کردن» است، و «تقلب» در سوره
«مؤمن»، به معنای
«تصرف و سلطه» بر مناطق، و بلاد مختلف، و حکومت و سیطره بر آنها، و به معنای رفت و آمد در آنها میباشد.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با تقلّب:
(أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ) (يا به هنگامى كه براى زندگى دنيا در رفت و آمدند عذاب خدا، دامانشان را بگيرد در حالى كه قادر به فرار نيستند؟!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه تقلب به معنای حالی بحالی شدن است، و مراد، تحول
مشرکین در مقاصد و اعمال زشتشان و انتقال از نعمتی به نعمت دیگر از نعمتهای مادی است، چنانچه در جای دیگر فرموده:
(لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ مَتاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَاْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ) پس، مراد از اخذ ایشان در تقلبشان این شد که
خدا (و یا عذاب) ایشان را در عین سرگرمی و تقلب در
گناهان و مکر با خدا و رسول بگیرد، و ممکن هم هست که معنا این باشد که خدا ایشان را با خود همان نعمتهایی که در آن غوطه میخورند عذابشان کند، یعنی نعمت آنان را بر ایشان نقمت سازد، و این نسبت به جمله
(فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ) سازگارتر و مناسبتر است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ) (و نيز حركت تو را در ميان سجدهكنندگان مشاهده مىكند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
(الَّذِی یَراکَ حِینَ تَقُومُ وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ) ظاهر این دو آیه- بطوری که به ذهن میرسد- این است که مراد از ساجدین ساجدان در نماز باشد، که یکی از ایشان خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و این قهرا با
نماز جماعت آن جناب منطبق میگردد و به قرینه مقابله، مراد از قیام هم قیام در نماز است. در نتیجه معنای آن چنین میشود: آن خدایی که- و یا آن عزیز و رحیمی که- تو را در دو حال قیام و سجده میبیند، که با سایر ساجدان پایین و بالا میشوی و با ایشان نماز میخوانی.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ) (تنها كسانى در آيات ما
مجادله مىكنند كه از روى عناد كافر شدهاند؛ پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها و قدرتنماييشان تو را فريب دهد!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: معنای تقلب در بلاد این است که: از حالتی از حالتهای زندگی به حالتی دیگر و از نعمتی به نعمت دیگر منتقل میشوند و دارای سلامت و صحت و عافیتند. و اینکه نهی (از مغرور گشتن در اثر تقلب کفار در بلاد) را متوجه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کرده، در حقیقت کنایه است از اینکه آن جناب از مشاهده وضع کفار مغرور نگردد، یعنی نپندارد که کفار خدای سبحان را عاجز کردهاند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تقلّب»، ص۱۳۸.