تفسیر کلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
گرایش کلامی، مفسر از آیات قرآن برای
دفاع از باورهای مذهبی خویش یا پاسخ به شبهات مخالفان استفاده میکند و در این راه از استدلالهای عقلی و کلامی نیز بهره میگیرد.
تفسیر کلامی از شاخههای تفسیر عقلی و اجتهادی است.
بخش مهمی از آیات
قرآن را آیات اعتقادی آن تشکیل میدهد. توجه ویژه به این آیات، تفسیر کلامی را شکل میدهد. این آیات دو دستهاند:
۱. آیاتی که افکار و عقاید ادیان و مکاتب گوناگون مانند یهودیان، مسیحیان، صابئان و مشرکان را نقل میکنند و با استدلالهایی متین به
نقد آنها میپردازند؛
و نقد اندیشههای دهریان.
۲. آیات بیانگر اصول اعتقادی
اسلام ؛ مانند
توحید ،
نبوت ،
معاد و همچنین آیات در بردارنده مباحثی نظیر
جبر و
اختیار ،
قضا و قدر ، صفات الهی، رؤیت،
عصمت و
ایمان .
در تفسیر کلامی مصطلح تأکید بر دسته دوم است و به مباحث اختلافی میان فرق اسلامی و مستندات قرآنی آنها میپردازد تا عقاید کلامی خود را ثابت کند، هرچند در کتب متقدمان به تفسیر کلامی به معنای نخست و دفاع از مبانی
دین اسلام در برابر ادیان دیگر به تفصیل بیشتری پرداخته شده است.
رسالت اصلی قرآن هدایت آدمیان و مبارزه با اندیشههای خرافی و نادرست است، از این رو بخش مهمی از آیات آن را آیات اعتقادی تشکیل میدهد. پیروان فرق و مذاهب، هر یک با رویکرد خاص مذهبی خود به تفسیر آیات اعتقادی پرداخته، استدلالهایی را مطرح کردهاند. شناخت این استدلالهای مستند به آیات قرآنی نقش مهمی در فهم صحیح از قرآن دارد. از سوی دیگر رویکردهای کلامی نادرست در حوزه تفسیر در معرض سوء استفاده برخی جریانهای سیاسی قرار گرفته است، چنان که حاکمان
بنی امیه برای سرپوش نهادن بر جنایات خود از ظاهرگرایان جبری مسلکی حمایت میکردند که با استناد به قرآن، به مجبور بودن انسانها در افعال خود و در نتیجه
ظلم پذیری و گردن نهادن به وضع موجود معتقد بودند
یا وهابیان سلفی که در تکفیر بخشی از مسلمانان و اقدامات خشونتبار بر ضدّ آنها
با تکیه بر عقاید خاص خود و عمدتاً با استدلال به ظواهر برخی آیات و روایات تحت حمایت پنهان بیگانگاناند. با توجه به همین اهمیت است که مفسران در تفسیر آیات اعتقادی به تفصیل یا اجمال به بیان دیدگاههای خود پرداخته، افزون بر تفسیر، در
علم کلام نیز به تبیین عقاید خود میپردازند.
در دوران نزول
وحی ، حضور
پیامبر اکرم در میان مسلمانان زمینه مناسبی فراهم کرد تا آنان معارف قرآن را از آن حضرت بیاموزند، هرچند درک بیشتر آنان از آیات در این دوره فهمی بسیط و ساده و به دور از مجادلات عقلی بود. آنان عمدتاً به فهم خویش از آیات با توجه به عربی بودن
زبان قرآن و نیز به تبیین پیامبر از آیات و احیاناً منابع اندک دیگر بسنده میکردند
اما برخی از صحابه فهمی عمیقتر از آیات و رویکرد عقلی و اجتهادی متفاوتی در تفسیر آیات داشتند،
چنان که سرآمد مفسران،
علی علیهالسلام
به اعتراف ذهبی اقیانوسی از
دانش و شخصیتی توانمند در مقام استدلال بود و در مقام استنباط، ذوقی سرشار، عقلی رشید و بصیرتی نافذ داشت.
در مراتب نازلتری میتوان به رویکرد اجتهادی کسانی چون
عبدالله بن عباس و
عبدالله بن مسعود اشاره کرد، هرچند اینان نیز دانش خویش را مدیون علی علیهالسلام میدانستند.
با رحلت پیامبر و برخی رخدادها در
جامعه اسلامی مانند منع تدوین
حدیث ، مطرح شدن شعار «حسبنا کتاب الله» و خانه نشین شدن عترت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شاهد دو رویکرد متمایز در فهم قرآن و سایر معارف دینی هستیم:
۱. رویکرد اجتهادگریز و روایتگرا که طرفداران آن هیچ گونه
اجتهاد و اعمال نظر را جایز نمیدانستند و حتی بر منع تفسیر قرآن تأکید میورزیدند.
۲. رویکرد اجتهادگرا که بر کتاب الله و
سنت نبوی تأکید داشته و ژرفنگری و عقلگرایی در فهم آیات را جایز بلکه لازم میشمردند.
این دو رویکرد، مبنای شکل گیری مدارس تفسیری در اواخر عصر
صحابه و دوران
تابعین شدند و سرانجام، دو گرایش کلی اهل حدیث و اهل رأی را پدید آوردند. جهتگیری فکری مدارس تفسیری از صحابهای متأثر بود که پیشوایی آن مدرسه را بر عهده داشتند، چنان که مدرسه تفسیری عراق به پیشوایی عبدالله بن مسعود دارای رویکردی عقلانی و مدرسه تفسیری مدینه به پیشوایی اُبیّ بن کعْب و جمعی دیگر از صحابه رویکرد سنّتی و
عقل گریز داشتند.
تفسیر صحابه عمدتاً تهی از مجادلات کلامی و عقیدتی بود؛ (م. ۹۵ ق.)
از مدرسه تفسیری
مدینه ، احتیاط شدیدی در تفسیر قرآن داشتند و بیش از نقل و
روایت چیزی نمیگفتند.
مجاهد بن جبر (م. ۱۰۴ ق.)
رویکردی عقلانی و آزاداندیش به تفسیر قرآن داشت، چنان که «ناظِرَه» را در آیه «وُجوهٌ یومَئِذ ناضِرَة؛ اِلی رَبِّها ناظِرَة»
به «منتظر دریافت ثواب از سوی خداوند» تفسیر کرد که مبتنی بر عقیده محال بودن رؤیت خدا در
قیامت است
همچنین در تفسیر آیه «فَقُلنا لَهُم کونوا قِرَدَةً خـسِـین»
معتقد بود که آنان حقیقتاً بوزینه نشدند، بلکه آیه بیانگر مَثَلی برای قساوت قلب آنهاست.
بر اساس چنین دیدگاهی تفسیر مجاهد را زیربنایی برای شکل گیری روش معتزلی دانستهاند.
درباره حسن بصری از شاگردان مدرسه تفسیری عراق نیز گفتهاند که وی در برابر اعتقاد جبری مسلکان معتقد به قَدَر و
عدل الهی بود.
مجادلات کلامی عمدتاً متأثر از تحولات و رخدادهای جدید جامعه اسلامی بود و به یقین نقش حکومتها و عوامل سیاسی را در قوت و ضعف اندیشههای کلامی تفسیری نمیتوان نادیده گرفت. یکی از این رخدادها
جنگ میان علی علیهالسلام و
معاویه بود که تردید گروهی را در حقانیت طرفین و بحث از کفر و
ایمان آنان به همراه داشت، به طوری که مجادلات فراوانی درباره ایمان و مفهوم و گستره آن مطرح شد و گروههای
مرجئه و
خوارج در رأس این مجادلات بودند
همچنین بحث
جبر و
اختیار رابطه مستقیمی با ظهور حکومت امویان و ترویج عقیده حاکمیت تقدیر بر افعال انسانها و قول به جبر داشت. در مقابل جَهْمیه که آیات قرآن را بر جبر آدمی حمل میکردند،
عدهای از تابعان از جمله معبد بن خالد الجَهْنی (م. ۸۰ ق.) و غیلان دمشقی (م. ۱۲۵ ق.) و حسن بصری (م. ۱۱۰ ق.) به انکار جبر پرداخته، به اختیار آدمی در افعال خویش معتقد بودند.
اگرچه دوران
قدریه ،
جهمیه و مرجئه دیری نپایید امّا در دورههای بعد مذاهب
سلفیه ،
اشاعره و
معتزله متأثر از آنها به پیریزی عقاید خویش پرداختند.
فتوحات اسلامی و در نتیجه گسترش ارتباط با اقوام و ادیان دیگر، ورود طیف گستردهای از پیروان ادیان و
عالمان آنان به
اسلام و پدیدار شدن نهضت ترجمه متون غیر اسلامی به ویژه یونانی، ورود زنادقه به میان مسلمانان و طرح مسائل و شبهات عقیدتی از عوامل دیگری بودند که به گسترش مجادلات کلامی در
قرن دوم انجامیدند. پاسخگویی به شبهات فلسفی حاصل از نهضت ترجمه، برخی مسلمانان به ویژه معتزلیان را بر آن میداشت تا به سلاح مخالفان مسلح شوند و با نیروی
عقل و
فلسفه به تحکیم مبانی دینی و رد شبهات مخالفان بپردازند، چنان که درباره نظّام و ابوالهذیل علاف گفته شده است.
اوج اثرگذاری این عوامل را در
تاریخ تفکر مسلمانان میتوان عصر عباسی و قرون سوم و چهارم دانست. در این عصر که عصر تدوین
علوم نامیده شده مذاهب کلامی رسماً شکل گرفتند و از آنجا که هر یک از فرقهها عقاید خویش را به آیات قرآن مستند میساختند و با توجه به تفاوت رویکرد آنان در فهم قرآن طبعاً تفسیر کلامی مدوّن گردید.
شایان گفتن است که خاستگاه تفسیرهای کلامی گوناگون از آیات در چنین اوضاعی روح کلی حاکم بر آیات قرآن بود؛
اشتمال
قرآن بر معارف عقلی و استدلالهای متنوع در راستای تبیین مبانی دینی و
نقد استدلالی باورهای مشرکان و تبیین انحرافات رخ نموده در ساحت ادیان پیشین
نیز اشتمال آن بر آیات متشابهی که جمود بر ظواهر آنها بحث برانگیز است و به ظاهر متعارضاند
و...
روح و فکر مسلمانان را روحی پرسشگر پرورش داد
و موجب شد تا آنان در مواجهه با اندیشهها و نحلههای گوناگون به قرآن رجوع کنند و از آیات آن برای حقانیت خویش استدلال کنند.
مهمترین مسائل اختلافی میان مفسران در تفسیر کلامی عبارتاند از:
خلافت و جانشینی
پیامبر که نخستین و مهمترین محور اختلاف کلامی بود و مسلمانان را به دو شاخه بزرگ
شیعه و سنی تقسیم کرد و منشأ اختلافات و نحلههای دیگر شد. شیعیان با استناد به آیات قرآن و روایات پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم که ولایت را از آنِ
علی علیهالسلام و
اهل بیت ایشان میدانند بر منصوص بودن امر امامت تأکید میکردند.
خوارج که پس از رخداد حکمیت در
جنگ صفین (۳۷ ق.) به صورت یک حزب سیاسی ظاهر شدند رفته رفته با استدلال به آیات و احادیث رنگ کلامی به خود گرفتند
و به صورت فرقهای مذهبی درآمدند. اینان برای توجیه رفتارشان در رخداد حکمیت، معتقد به «کافر بودن مرتکب
گناه کبیره در صورت عدم
توبه » شدند.
از جمله مستندات قرآنی آنان آیه ۲ تغابن
بود: «هُوَ الَّذی خَلَقَکم فَمِنکم کافِرٌ و مِنکم مُؤمِن»، با این استدلال که هرکسی مؤمن نباشد کافر است و فاسق
مؤمن نیست، پس کافر است.
خوارج به فرقههایی گوناگون تقسیم
و خیلی زود منقرض شدند و جز فرقه
اباضیه از آنها، نام و نشان و اثر ارزشمند تفسیری از خود بر جای نگذاشتند. در مقابل افراط خوارج درباره حکم مرتکب گناه کبیره، فرقه مرجئه پدیدار شدند و با رویکرد تساهلی در امر دین عمل را از
ایمان جدا ساختند
و ایمان را تنها معرفت قلبی یا اقرار زبانی یا آمیزهای از معرفت قلبی و اقرار زبانی دانستند که اختلاف در تفسیر ایمان ناشی از اختلاف گروههای مختلف مرجئه است.
در برابر این دو نظریه،
معتزله به پیشوایی واصل بن عطاء (م. ۱۳۱ ق.) درباره این موضوع راه میانه را برگزیدند و معتقد شدند که مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه جایگاه او میان
کفر و ایمان است (منزلة بین المنزلتین).
عقاید معتزله برخلاف این دو فرقه در مسئله ایمان محدود نمیشود، بلکه آنان اندیشه کلامی گستردهای را مبتنی بر حاکمیت
عقل بنیان نهادند که نقش مهمی در
تاریخ اندیشه اسلامی به ویژه تفسیر کلامی قرآن بر جای گذاشت.
قرآن گاه فعل آدمیان را به خودشان نسبت میدهد
و گاه آن را به خداوند مستند میسازد
که در چگونگی تفسیر آیات میان فرقهها اختلاف است.
«مِنهُم مَن کلَّمَ اللّهُ»،
«و کلَّمَ اللّهُ موسی تَکلیما».
درباره
حقیقت کلام الهی و چگونگی آن، مناقشات سختی به ویژه میان اهل حدیث و معتزله درگرفت که در این میان دخالت حکومتها و خلفا، معاشرت با اهل کتاب و تأثیر
فلسفه یونانی در گسترش آن مؤثر بودهاند.
در قرآن آیاتی است که ظواهر آنها داشتن
چشم ،
دست،
وجه و صورت،
تخت
و... را به
خدا نسبت میدهد که پذیرش آنها مستلزم تجسیم و
تشبیه خداوند به غیر اوست. فِرَق اسلامی بر اساس مبانی خود به تفسیر این آیات پرداختهاند.
بحث از رؤیت خداوند نیز با توجه به ظواهر آیاتی مانند ۲۲ - ۲۳ قیامت
زمینه ساز مجادلاتی شده است.
مبنای این مسئله در عقلی یا شرعی بودن
حسن و قبح است که پذیرش هریک از این دو به برداشت خاصی از مسئله
عدل میانجامد.
گفتنی است که مهمترین فرقههای دارای اندیشه کلامی منسجم و مؤثر در
تاریخ تفسیر قرآن عبارتاند از اهل حدیث،
اشاعره ،
ماتریدیه ، معتزله،
اباضیه و
شیعه (امامیه،
زیدیه ،
اسماعیلیه ).
امام خمینی نیز در پارهای از موارد با استناد به آیات الهی در مقام اثبات و یا تبیین مفاهیم دینی برآمده است از جمله درباره فطری بودن
خداشناسی بلکه مطلق معارف الهی در ذیل آیه
(فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ) پرداخته است.
ایشان در این روش تفسیری بهتفصیل به مفهوم فطرت، احکام فطرت، توحیدی بودن فطرت، معاد، ایمان و رسل و ملائکه و کتب الهی پرداخته و با بهرهگیری از آیات الهی و بر اساس مشرب کلامی به تفسیر برخی از آیات الهی پرداخته است، چنانکه ایشان درباره کیفر اعمال باتوجهبه آیه
(یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ اَمَدًا بَعِیدًا) به مساله
تجسم اعمال پرداخته است و معتقد است که گروهی تصور کردهاند که پاداش و کیفرهای اخروی جنبه قراردادی دارد، درحالیکه قرآن این کتاب آسمانی پرده از این موضوع برداشته است
همچنین امام خمینی در برخی آثار خود مانند
کشف اسرار، برخی شبهات و اشکالات اعتقادی مخالفان را بر پایه آیات قرآنی پاسخ داده است از جمله اینکه در نقد این عقیده که از پیامبران ارث مادی نمیتوان برد، به همین دلیل
فدک از آن
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) نیست، به آیه
(وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ) تمسک میکند و معتقد است هم چنانکه
سلیمان از
داوود ملک را به ارث برد بر حضرت زهرا (علیهاالسّلام) میتواند از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ارث ببرد همچنین در اثبات همدوش بودن امامت با نبوت به آیه
(وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ) و شان نزول این آیه اشاره میکند
همچنین در پاسخ به کسانی که سجده بر تربت
امام حسین (علیهالسلام) را غیر جایز و شرک میدانند به آیه
(ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ) تمسک میکند و به توضیح آن میپردازد.
امام خمینی در بحث
توحید افعالی به تفسیر کلامی آن پرداخته و با استناد به آیه
(مَا رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ) مقام امر بین الامرین را در مسئله جبر و اختیار بیان میکند
در شیوه تفسیر کلامی ایشان روایات نیز در تفسیر برخی آیات الهی نقش بسزایی دارد، البته به باور امام خمینی در اثبات اعتقادات، مانند اثبات صانع، اثبات
نبوت و
معاد روایات حجتیت ندارند بلکه باید از ادله عقلی برای این امور استفاده کرد.
(۱) قرآن کریم.
(۲) ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانه، بغداد، مکتب تعز، ۱۹۸۹ م.
(۳) فهد بن عبدالرحمن رومی، اتجاهات التفسیر، بیروت، الرساله، ۱۴۱۸ ق.
(۴) مساعد مسلم آل جعفر، اثر التطور الفکری فی التفسیر، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ ق.
(۵) ابومنصور طبرسی، الاحتجاج، به کوشش سید محمد باقر، دارالنعمان، ۱۳۸۶ ق.
(۶) نورالله حسینی شوشتری، احقاق الحق، تعلیقات شهاب الدین نجفی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۶ ق.
(۷) نعمان مغربی، اساس التأویل، به کوشش عارف نام، بیروت، دارالثقافه.
(۸) سبحانی، محاضرات فی الالهیات، به کوشش حسن محمد، قم، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، ۱۴۱۷ ق.
(۹) سید مرتضی، امالی، به کوشش حلبی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۳ ق.
(۱۰) محمد حسن غماری، الامام الشوکانی مفسرا، جده، دارالشروق، ۱۴۰۱ ق.
(۱۱) بیضاوی، انوار التنزیل، به کوشش عبدالقادر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
(۱۲)
علامه حلی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، به کوشش نجمی، قم، ۱۳۶۳ش.
(۱۳) مفید، اوائل المقالات، به کوشش انصاری، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
(۱۴) مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۱۵) سبحانی، بحوث فی الملل والنحل، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق.
(۱۶) سید مهدی حسینی، بحوث مع اهل السنة والسلفیه، المکتبة الاسلامیه، ۱۳۹۹ق.
(۱۷) بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، به کوشش گروهی از
علما، بیروت،
اعلمی، ۱۴۱۹ ق.
(۱۸) خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، انوارالهدی، ۱۴۰۱ق.
(۱۹) پژوهشهای قرآنی، مشهد، دفتر تبلیغات.
(۲۰) محمد بن محمد ماتریدی، تأویلات اهل السنه، به کوشش محمد و جاسم، بغداد، الارشاد، ۱۴۰۴ق.
(۲۱) محمد ابوزهره، تاریخ الجدل، قاهره، دارالفکر العربی.
(۲۲) حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه: پاینده، شرکة تضامنی
علمی مهر.
(۲۳) عبدالله محمود شحاته، تاریخ القرآن، الهیئة المصریة العامه، ۱۳۹۲ق.
(۲۴) محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه، قاهره، دارالفکر العربی.
(۲۵) طوسی، التبیان، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۶) ابنعساکر، تبیین کذب المفتری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۴ق.
(۲۷) عبدالکریم رافعی قزوینی، تدوین فی اخبار قزوین، به کوشش عطاردی، عطارد، ۱۳۷۶ش.
(۲۸) محمد عبدالحمید، تطور تفسیر القرآن، بغداد، وزارة
التعلیم العالی، ۱۴۰۸ق.
(۲۹) بروسوی، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر.
(۳۰) فیض کاشانی، تفسیر الصافی، بیروت،
اعلمی، ۱۴۰۲ق.
(۳۱) صدرالمتالهین، تفسیر القرآن الکریم، به کوشش خواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۶ش.
(۳۲) محمود شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، تهران، التقریب بین المذاهب، ۱۴۲۱ق.
(۳۳) فخر رازی، التفسیر الکبیر، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
(۳۴) مجاهد، تفسیر مجاهد، به کوشش محمد عبدالسلام، دارالفکر الاسلامی الحدیثه، ۱۴۱۰ق.
(۳۵) عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
(۳۶) محمد محمود حجازی، التفسیر الواضح، بیروت، دارالجیل، ۱۳۸۹ق.
(۳۷) محمد حسین ذهبی، التفسیر والمفسرون، قاهره،
دارالکتب الحدیثه، ۱۳۹۶ق.
(۳۸) معرفت، التفسیر والمفسرون، مشهد، الجامعة الرضویه، ۱۴۱۸ق.
(۳۹) طوسی، تمهید الاصول فی
علم الکلام، به کوشش مشکوة الدین، دانشگاه، ۱۳۶۲ش.
(۴۰) صدوق، التوحید، به کوشش حسینی تهرانی، قم، جامعه مدرسین.
(۴۱) محمد بن محمد ماتریدی، التوحید، فتح الله خلیف، دارالجامعات المصریه.
(۴۲) محمد بن خزیمه، التوحید، به کوشش عبدالعزیز، ریاض، مکتبة الرشید، ۱۹۹۴م.
(۴۳) طبری، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
(۴۴) احمد بن حمد خلیلی، جواهر التفسیر، عمان، مکتبة الاستقامه، ۱۴۰۴ق.
(۴۵) عدنان زرزور، الحاکم الجشمی و منهجه فی تفسیر القرآن، الرساله.
(۴۶) آدم متز، الحضارة الاسلامیه فی القرن الرابع الهجری، ترجمه: عبدالهادی، بیروت،
دارالکتب العربی، ۱۹۶۷م.
(۴۷) احمد بن خلیلی، الحق الدامغ، مسقط، النهضه، ۱۴۰۹ق.
(۴۸) ناصر خسرو، خوان الاخوان، به کوشش قویمی، تهران، کتابخانه بارانی، ۱۳۳۸ش.
(۴۹) دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ش.
(۵۰) سیوطی، درالمنثور، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.
(۵۱) نعمان مغربی، دعائم الاسلام، به کوشش فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
(۵۲) ابنفرهون مالکی، الدیباج المذهب، به کوشش محمد احمدی، قاهره، دارالتراث.
(۵۳) محسن عبدالحمید، الرازی مفسراً، بغداد، دارالحریه، ۱۳۹۴ق.
(۵۴) عبدالعزیز مجدوب، الرازی من خلال تفسیره، لیبیا ـ تونس، الدارالعربیه، ۱۹۸۰م.
(۵۵) مقدسی، رسائل اخوان الصفا، الزنجانی، المهرجانی، العوفی، بیروت، الدار الاسلامیه، ۱۴۱۲ق.
(۵۶) محمد عبده، رسالة التوحید، دارالکتاب العربی، ۱۹۶۶م.
(۵۷) ابنطاوس، سعدالسعود، به کوشش تبریزیان، قم، دلیل، ۱۴۲۱ق.
(۵۸) عبدالجبار اسدآبادی، شرح الاصول الخمسه، به کوشش سمیر مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
(۵۹) علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف الایجی، قم، منشورات الرضی، ۱۳۲۵ق.
(۶۰) ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت،
اعلمی، ۱۴۱۵ق.
(۶۱) خضیر جعفر، الشیخ الطوسی مفسراً، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۸ش.
(۶۲) بخاری، صحیح البخاری، به کوشش بنباز، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۸ق.
(۶۳) مسلم، صحیح مسلم با شرح سنوسی، به کوشش محمد سالم، بیروت،
دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۶۴) احمد امین، ضحی الاسلام، مصر، النهضة المصریه.
(۶۵) ابنسعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر.
(۶۶) صدوق، عیون اخبار الرضا، به کوشش و ترجمه مستفید و غفاری، تهران، صدوق، ۱۳۷۲ش.
(۶۷) شوکانی، فتح القدیر، بیروت، دارالمعرفه.
(۶۸) احمد امین، فجر الاسلام، قاهره، النهضة المصریه، ۱۹۶۴م.
(۶۹) نوبختی، فرق الشیعه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۴ق.
(۷۰) حسین عطوان، فرقههای اسلامی در سرزمین شام، ترجمه: شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱ش.
(۷۱) ابنسلاّم هروی، فضائل القرآن، به کوشش وهبی سلیمان، بیروت،
دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
(۷۲) ابنندیم، الفهرست، تهران، مروی، ۱۳۹۳ق.
(۷۳) کلینی، الکافی، به کوشش غفاری، تهران،
دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۷۴) زمخشری، الکشاف، به کوشش محمد عبدالسلام، بیروت،
دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۷۵) سید محسن امین، کشف الارتیاب، به کوشش امین، مکتبة الحریس، ۱۳۸۲ق.
(۷۶) حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت،
دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق.
(۷۷) متقی هندی، کنزالعمال، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۷۸) ابنحجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت،
الاعلمی، ۱۳۹۰ق.
(۷۹) اشعری، اللمع فی الرد علی اهل الزیغ والبدع، به کوشش حموده غرابه، المکتبة الازهریه للتراث.
(۸۰) هبة الله شیرازی، المجالس المؤیدیه، به کوشش مصطفی، بیروت، دارالاندلس.
(۸۱) نعمان مغربی، المجالس والمسایرات، به کوشش یعلاوی و دیگران، بیروت، دارالمغرب الاسلامی، ۱۹۹۷م.
(۸۲) طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۸۳) بکیر بن سعید، محمد بن یوسف اطفیش حیاته و آثاره الفکریه، عمان، مکتبة الضامری.
(۸۴) اجنتس جولد تسهر، المذاهب الاسلامیه فی تفسیر القرآن، ترجمه: علی حسن، مطبعة
العلوم، ۱۳۶۳ش.
(۸۵) حکمت بشیر یاسین، مرویات الامام احمد بن حنبل فی التفسیر، ریاض، مکتبة المؤید، ۱۴۱۴ق.
(۸۶) حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۸۷) صدوق، معانی الاخبار، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
(۸۸) یاقوت حموی، معجم الادباء، بیروت، دارالمغرب الاسلامی، ۱۹۹۳م.
(۸۹) خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۴۰۹ق.
(۹۰) طبرانی، المعجم الصغیر، بیروت،
دارالکتب العلمیه.
(۹۱) عبدالجبار اسدآبادی، المغنی فی ابواب التوحید والعدل، به کوشش محمود محمد.
(۹۲) محمد مغراوی، المفسرون بین التأویل والاثبات، بیروت، الرساله، ۱۴۲۰ق.
(۹۳) سید محمد علی ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق.
(۹۴) علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۹۵) سعد بن عبدالله اشعری، المقالات والفرق، تهران،
علمی فرهنگی، ۱۳۶۱ش.
(۹۶) شهرستانی، الملل والنحل، به کوشش سید گیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
(۹۷) زرقانی، مناهل العرفان، به کوشش فواز احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۷ق.
(۹۸) مصطفی صاوی، منهج الزمخشری، جوینی، قاهره، دارالمعارف، ۱۹۵۹م.
(۹۹) ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، به کوشش البجاوی، بیروت، الدارالمعرفه، ۱۳۸۲ق.
(۱۰۰) طباطبایی، المیزان، بیروت،
اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۱۰۱) علی سامی نشار، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، مصر، دارالمعارف، ۱۹۷۵م.
(۱۰۲) صبحی صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوه، ۱۴۱۵ق.
(۱۰۳) ناصر خسرو، وجه دین، به کوشش اعوانی، انجمن فلسفه ایران، ۱۳۹۷ق.
(۱۰۴) ابنخلکان، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.
(۱۰۵) محمد بن یوسف اباضی، همیان الزاد، عمان، وزاره التراث القومی والثقافه، ۱۴۱۳ق.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تفسیر کلامی»، شماره۴۹. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.