تفسیر محیط اعظم (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استاد
حسن زاده آملی گوید: «از جمله آثار بسیار بسیار گرانقدر آن عالم بزرگ (
سید حیدر آملی)،
تفسیر عظیم الشان ایشان است، موسوم به
تفسیر «المحیط الاعظم و البحر الخضم» که الحمد لله به همت دانشمند محترم آقای
سید محسن موسوی تبریزی چهار جلد آن احیاء و منتشر گردیده است.
ما بسیار متاثر بودیم از اینکه این
تفسیر در دست ارباب دانش و بینش نبود و الحمد لله قسمتی از این
تفسیر، در
کتابخانه مرحوم آیة الله مرعشی (رض) موجود است.
بسیاری از آثار ارزشمند بوده که الان در کتابخانههای کشورهای بیگانه موجود است و آنها
میراث فرهنگی ما را به
غارت بردهاند.
جناب استاد علامه شعرانی یک روز در درس فرمودند:
«ظلمی که این پدر و پسر (
رضا شاه و
محمدرضا شاه) به
فرهنگ این کشور کردند
مغول نکرده بود.»
این یک واقعیت است که مردم را به زخارف دنیوی سرگرم کردند و ذخائر علمی و دینی را بردند و ما الان باید برای
تراث علمی و
کتابهای خودمان دست پیش این و آن دراز کنیم و به بیگانگان و کفار التماس کنیم.»
این
تفسیر بزرگ با نامهای گوناگونی در آثار سید حیدر آمده است که در مجموع چهار نام است:
۱-
المحیط الاعظم و البحر الخضم فی تاویل کتاب الله العزیز المحکم.
این نام را مؤلف پس از پایان مقدمات هفتگانه و شروع به
تفسیر فاتحه آورده است و ظاهرا نام کامل و اسم با مسمای این
تفسیر همین نام است و به همین خاطر محقق فرزانه سید محسن موسوی تبریزی همین عنوان را برای این
تفسیر انتخاب نموده است.
۲-
المحیط الاعظم فی البحر الخضم این نام در صفحه اول نسخه
تفسیر بعد از کلمه و سمیته آمده است و لکن از آنجا که این جمله به طور خاص به خط مؤلف نیست، نمیتواند مورد اعتماد باشد.
۳-
المحیط الاعظم فی تفسیر القرآن الکریم.
این نام را بیشتر دیگران و بصورت عمومی بر این
تفسیر نهادهاند.
۴-
المحیط الاعظم و الطور الاثم فی تاویل کتاب الله العزیز المحکم.
این عنوان را مؤلف در مقدمات
کتاب نص النصوص ص۱۲ آورده است.
منابع متعددی از این
تفسیر یاد نموده و آنرا به
سید حیدر آملی نسبت دادهاند و از همه مهمتر خود مولف است که در آثار گوناگونش که بعد از
تفسیر تالیف نموده از این اثر نام برده و بدان ارجاع داده است.
در
نص النصوص و
جامع الاسرار چندین بار از این
تفسیر یاد کرده است.
«مرحوم آیتالله نجفی مرعشی رحمةاللهعلیه در برگ آخر نسخه کتابخانه اش نوشته: این
کتاب تفسیر المحیط الاعظم به خط سید حیدر آملی میباشد.
مرحوم شیخ
آقابزرگ تهرانی در
کتاب الذریعه گوید: محیط اعظم و بحر خضم در
تاویل کتاب الله عزیز محکم چنانکه در اول نسخه به همین عنوان موسوم گردیده تالیف سید رکن الدین حیدر بن علی حسینی آملی است.
هانری کربن در مقدمه
جامع الاسرار گوید: در نجف آقای عثمان یحیی به اشاره شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتابخانه غروی به نسخهای از
تفسیر بزرگ عرفانی قرآن سید حیدر آملی به خط مؤلف دست یافت که خود اثر مهمی در
تفسیر عرفانی و
تاویل شیعی صوفیانه است.»
سید حیدر انگیزه تالیف
تفسیر را چنین بیان میکند: «پس از تالیف چند
کتاب و رساله به
زبان فارسی و عربی که به چهل عدد میرسد حق تعالی مرا به تاویل قرآن کریم امر و فرمان داد و من بعد از آن
تفسیری عرفانی در هفت جلد بزرگ نوشتم و آنرا به محیط اعظم و طور اثم در تاویل
کتاب الله عزیز محکم نامیدم. و همچنین این
تفسیر در نهایت حسن و کمال تدوین شد و در غایت
فصاحت و
بلاغت به توفیق ربانی ظهور کرد بطوریکه قبل از من احدی همچون من
کتابی مانند این ننگاشته است.»
«ساختار این
تفسیر به وزان تاویل شیخ
نجم الدین رازی معروف به دایه است زیرا او تاویلاتش را بر شش جلد بزرگ مرتب نمود و ما نیز خواستم مانند او تاویلی از همه جهات داشته باشیم.»
«او در نگارش
تفسیر در ابتداء بر شیوه
مفسران به گونه ظاهری آیات را
تفسیر میکند و آنگاه
روایات را بر اساس منابع فریقین میآورد و سپس به
تاویل آیات میپردازد.
در نقل مطالب و حقایق به
تفسیر مجمع البیان،
کشاف، تاویلات
ملا عبد الرزاق کاشانی معروف به
تفسیر ابن عربی و
بحر الحقایق ن
جم الدین دایه تکیه میکند و در ژرفانگری و استحکام مطالب، سنگ تمام مینهد.
وی
کتاب را بر اساس توضیحی که در مقدمه آورده در هفت جلد سامان داده است و بر مجموع آن پیش درآمدی مفصل در هفت بخش نگاشته است که ضمن آن از
تفسیر و تاویل و وجوب نقلی و عقلی آن و فرق آن دو با هم،
آیات آفاقی و تطبیق آن با آیات قرآنی، حروف آفاقی و تطبیق آن با حروف قرآن، کلمات آفاقی و تطبیق آن با کلمات قرآن،
کتاب آفاقی تفصیلی و تطبیق آن با
کتاب الهی و قرآن اجمالی، تبیین
شریعت،
طریقت و
حقیقت و بیان
توحید و اقسام و مراتب آن، سخن به میان آورده است تمام این مطالب را در مقدمات هفت گانه مطرح نموده و سپس به
تفسیر قرآن از سوره فاتحه تا آخر قرآن سوره ناس پرداخته است.
مفسر در
تفسیر از منابع متعددی که مورد اعتماد بوده استفاده نموده است که عبارتند از:
۱-
تفسیر مجمع البیان طبرسی وی در این باره گوید: انگیزه من از نقل مطالب
تفسیر مجمع البیان بدان خاطر است که آن
تفسیر معتبری است که تمام
علمای امامیه بر آن اعتماد دارند و آن بر شیوه
روایاتاهل بیت علیهالسّلام میباشد.
۲-
تفسیر کشافزمخشری وی آن را نیز
تفسیری معتبر و مورد اعتماد محققان
معتزلی میداند که به روش
اهل سنت نگاشته شده است. و من از ایندو
تفسیر که با دو شیوه گوناگون است استفاده نمودم و بین آندو جمع کردم که این همان چشمه حکمت و بزرگترین وحدت است زیرا از قبیل اصلاح جامعه اسلامی است.
۳-
تاویلاتشیخ نجم الدین رازی وی میگوید از این
کتاب نقل قول مجرد مانند دو
تفسیر گذشته نکردم بلکه منظورم از نقل قول از آن برای نشان دادن تفاوت کلام خود با کلام او و اختلاف
کشف من با کشف او بود و گرنه به حمد الله از این
کتاب بی نیاز هستم.
۴-
تاویلاتملا عبد الرزاق کاشانی وی انگیزه اش از نقل این منبع تبیین دو طریق توحیدی است زیرا کاشانی در تاویلات از
توحید اجمالی سخن رانده ولی من در
تفسیر از
توحید تفصیلی دفاع کردم که شیوه اهل الله و ارباب تحقیق است.
آیت الله حسن زاده آملی مبانی
تفسیری سید حیدر آملی را با سه عنوان ولایت
تفسیر انفسی و علم حروف چنین تبیین مینماید:
آثار ایشان همه شاهدند که آن بزرگوار، با ولایت عجین بوده است وی میفرماید: «آنچه من دارم از ولایت دارم.» آری
ولایت باب
رحمت خداوند است. ما هم هر چه داریم از ولایت داریم. این حرف از روی
تعصب مذهبی نیست. بنده دینم را به تقلید از آباء و اجداد و محیط و قبیلهام نگرفتهام. الحمد لله رب العالمین با
بصیرت دین را پذیرفتم.
در
کتب عرفان نظری و عملی که سلسله عرفا درباره آیات قرآنی،
تفاسیر و بیاناتی دارند، در ارتباط با آن
تفاسیر، اصطلاحی دارند عظیم و پر معنی که میفرمایند: این بیانات
تفسیر انفسی قرآن کریم است. اینان
تفاسیری که نوشتند
تفاسیر انفسی است.
فقیه، آیات مربوط به فقه را از قرآن جدا و بحث میکند
[۲] آیات الاحکام[ یا
فقه القرآن گویند] این خوب است.
ادیب با توجه به مسایل ادبی از قرآن شواهدی ذکر میکند. لیکن قرآن، الفاظ ادبی و آیات الاحکام تنها نیست.
اصول دین و حقایق مبدء و
معاد هم دارد.
مقامات انسان و مدارج و معارج آنها را بیان کرده است. اهل
عرفان، آن آیات را به عنوان
تفسیر انفسی قرآن کریم، بیان کردند.
مثلا آنان اگر
موسی را به
عقل و
فرعون را به
نفس تعبیر کردند، معنایش این نیست که انحصارا قرآن این معنی را میفرماید، بلکه مقصود این است که این هم یک بعد و یک معنی و باطنی از قرآن است. در حقیقت، این بیانات اهل عرفان، بیان بطنی از
بطون قرآن کریم است. یعنی انطباق دادن آنچه را که در جهان بیرون است، بر جهان درونی انسان، به حکم مطلب مسلم انطباق جهان و انسان.
نمونههای روایی در این باب فراوان است. از آن جمله: در
تفسیر مجمع البیان ذیل آیه «و سقاهم ربهم شرابا طهورا»
از امام صادق جعفر بن محمد علیهالسّلام روایت میکند: «یطهرهم عن کل شی ء سوی الله اذ لا طاهر من تدنس بشی ء من الاکوان الا الله.»
در این آیه شریفه «سقی» به خداوند نسبت داده شده، چه عیبی دارد اگر کسی در مقام جزع، ناله، گریه و زاری خدا را
ساقی بنامد و بگوید قطرهای از
محبت خودت را به ما بچشان. و انسان میبایست زبان هر کسی را مطابق اصطلاحشان بفهمد و نمیتواند از طریق معجمهای لغوی و قوامیس آن اصطلاحات را بیان کند. مثلا
معنعن که در اصطلاح علم حدیث بکار میرود نمیتوان با مراجعه به
کتابهای لغت آن را تبیین کرده و نمیتوان با محدث جنگید که شما لفظ معنعن را از کجا آوردهاید؟ این اصطلاح است. باید معنای اصطلاح را از اهل آن شنید و فهمید.
هر کسی را اصطلاحی دادهایم هر کسی را سیرتی بنهادهایم
هندیان را اصطلاح هند مدح سندیان را اصطلاح سند مدح
در آیه شریفه «طهور» بر وزن «فعول»
صیغه مبالغه است، یعنی پاک است و پاک کننده. چه جور پاک کننده است؟ در آن حدیث عرشی شریف
امام صادق علیهالسّلام بیان شده «ای یطهرهم عن کل شی ء سوی الله». سبحان الله! چه بیان آسمانی و بلندی. بنده در نوشته هایم ادعا کردم و گفتهام در بیان غایت قصوای طهارت انسانی حرفی بدین پایه... از هیچ عارفی، نه دیدهام نه شنیدهام و نه خواندهام. این
کتاب فتوحات،
مصباح، فصوص و شروح آن و
کلمات قصار و اشعار عرفا همه در دسترس ماست در هیچ یک چنین مطلب لطیف و بلندی بیان نشده است.»
نگارنده گوید: سید حیدر آملی در
تاویل قرآن از
ملا عبد الرزاق کاشانی پیروی کرده و از
تاویلات القرآن کاشانی که به غلط به
تفسیر القرآن الکریم (ابن عربی) شهرت یافته، در تفسیرش استفادههای شایانی کرده است.
عبد الرزاق که از بزرگان عرفان و قرآن است در مقدمه تاویلاتش برای تاویل شروطی ذکر میکند که قابل توجه است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود و همانگونه که استاد حسن زاده فرمودند: بر قرآن پژوهان که میخواهند پیرامون تاویل و
تفسیر باطنی یا انفسی پژوهش کنند لازم است این اصطلاحات را از زبان بزرگان فن و منابع مهم تاویل مورد بررسی قرار دهند و از تقلید و پیروی بدون دلیل اجتناب کنند.
علامه طباطبایی و استاد
جوادی آملی که عمری در معارف و
تفسیر قرآن به تحقیق و پژوهش سپری کردند و دارای تالیفات ارزنده در این زمینه هستند به سان استاد حسن زاده همین عقیده را دارند و در تاویل قرآن همچون سید حیدر آملی و عبد الرزاق کاشانی و دیگران هستند. این چنین نیست که هر کس سخن از تاویل و
تفسیر باطنی به میان آورد او را مصداق حدیث «من
فسر القرآن برایه فقد کفر»
دانست و به کفر و زندقه اتهام کرد.
کاشانی در مقدمه تاویلات میفرماید:
«من عهد کردم همیشه قرآن
تلاوت کنم و با قوت ایمان در معانی آن تدبر کنم و بر
اوراد و
اذکار نیز مواظبت میکردم در حالیکه سینهام تنگ و دلم گرفته بود و گشایشی در دلم نمیشد و این مشکل را پروردگارم از من برطرف نمیکرد تا اینکه به تلاوت قرآن انس و الفت گرفتم و شیرینی شراب آن را چشیدم در این هنگام نشاط باطنی گشایش سینه، فکر باز، قلب و دل وسیع و باطن پهناور، خوش وقت و حال و سرور روحانی به خاطر این فتوح پیدا کردم و گویا همیشه در حال
اشراق بودم و از هر آیهای معانی گوناگون برایم کشف شد بحدیکه زبانم از بیان آن قاصر است و توان ضبط و احصا آن را ندارم و طاقت شکیبایی از نشر و افشا آن نیز ندارم تا اینکه به یاد حدیث شریف پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم افتادم که فرموده: «ما نزل من القرآن آیة الا و لها ظهر و بطن و لکل حرف حد و لکل حد مطلع»
یعنی هیچ آیهای از قرآن نازل نشد مگر آنکه برای آن ظاهری و باطنی است و برای هر حرفی حدی و برای هر حدی مطلعی است. از این حدیث دریافتم که مراد از ظهر
تفسیر ظاهری و مراد از بطن تاویل و
تفسیر باطنی است و حد معنی کلام است که قابل فهم عموم است و مطلع معانی عمیق و دقیق است که با
شهود پادشاه دانا روشن میگردد.
و نیز از امام محق سابق جعفر بن محمد صادق علیهالسّلام نقل روایت شده که فرمود: «لقد تجلی الله لعباده فی کلامه و لکن لا تبصرون.»
یعنی هر آینه خدا برای بندگانش در قرآن تبلور یافته ولی آنان درنمی یابند. و نیز از او علیهالسّلام روایت شده که او مدهوش گردید در حالیکه مشغول
نماز بود پس از او از سبب دهشت سوال شد فرمود: آیه شریفه" ایاک نعبد و ایاک نستعین"
را آنقدر تکرار کردم تا آن را از متکلم آن
خداوند متعال بطور شفاهی شنیدم.
من نیز تصمیم گرفتم بعضی از مشاهدات قرآنی را یادداشت کنم که عبارت از اسرار حقایق باطنی و انوار مشارق ربانی است که ربطی به
تفسیر ظاهری قرآن و حدود تنزیل آن ندارد زیرا
تفسیر ظاهری حدود مشخصی دارد. که گفته شده هر کس قرآن را به نظر خودش
تفسیر کند کافر است. اما تاویل اینگونه نیست بر حسب حالات گوناگون خواننده قرآن که تلاش میکند معانی حقیقی آن را از غیب بشنوند، متفاوت است هر چه در
سیر و سلوک ترقی کند و به مراتب عالی سلوک برسد معانی تازه و جدیدی را درمی یابد. بنده اینگونه تاویلات را نوشتم ولی نه به عنوان
تفسیر بلکه به عنوان مشاهده.»
سپس استاد آملی ادامه میدهد:
این آقایان که
تفسیر انفسی بر قرآن نوشتند، باید دانست که آنان به
علم حروف عجیب عنایت دارند. علم حروف، خود عالمی است که اصلا حروف را فرمودند: امم. این سلسله بسیاری از رمز و رازهای قرآن را بر اساس این دانش شریف بیان میکنند.
کسی که علم حروف را نخوانده، نمیتواند با آنان دربیفتد. خدای رحمت کند استاد مرحوم شعرانی را که میفرمود: آقا اینها دیوانه که نبودند.
شیخ بهایی،
میرداماد، دهدار و بسیاری دیگر از دانشمندان را بنگرید که در آثار خود چقدر در ارتباط با علم حروف بحث و گفتار دارند. و جناب سید حیدر آملی، در
تفسیر خود که
تفسیر انفسی است، بسیار به علم حروف عنایت دارد.
به عنوان نمونه، روایتی را درباره حروف به عرض میرسانم: «
امام حسن علیهالسّلام در زمان طفولیت، تب شدیدی کرده بود. بعد جناب سیده نساء عالمین، ایشان را خدمت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آورد.
جبرئیل نازل شد و فرمود کاسهای آب بیاورید و چهل بار سوره حمد را بر آن بخوانید. آن گاه آب را بر حضرت ریختند. حضرت از آن تب نجات پیدا کرد و شفا یافت.»
جبرئیل فرمود: در هر سورهای «فاء» وارد شده به جز سوره حمد که در آن حرف «فاء» نیامده است.
این جا اگر کسی بخواهد حرف بزند، خیلی حرف پیش میآید. در این حدیث شریف تامل بفرمایید. ما قصد توضیح و باز کردن آن را نداریم و به عنوان شاهدی برای
تفسیر انفسی که در آن به
علم حروف عنایت شدید است ذکر کردیم.
در
کتاب شریف
کافی و نیز
بحار الانوار در
تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» فرمایشی از حضرت صادق علیهالسّلام آوردند که حضرت فرموده: «الباء بهاء الله و السین سناء الله و المیم مجد الله»
و جناب
طبرسی در
مجمع البیان و
سیوطی در
در المنثور از
ابن مسعود نقل کردهاند که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: هر کس میخواهد خدا او را از نگهبانان نوزده گانه جهنم بنام زبانیه نجات دهد بسم الله الرحمن الرحیم بخواند زیرا آن نوزده حرف است و خدا به ازاء هر حرفی از آن سپری در مقابل آنان قرار میدهد.
میباید در این روایت تامل کرد که این حروف بسم الله الرحمن الرحیم چیست که هر یک سپری میشوند برای جلوگیری از آتش، آن هم از زبانیه آتش.
از اینگونه روایات بسیار است که ما در «عیون مسائل نفس» آوردیم.
جناب سید حیدر آملی را ملاحظه کنید در
کتاب «
نص النصوص» در ارتباط با عدد نوزده چه مینویسد: قاعده ششم در تطبیق عالم ظاهری و باطنی و انحصار آندو در نوزده به حکم سخن خدا که نوزده حرف است.
ایشان بیانی دارد بسیار مفصل و طولانی در ارتباط با عدد نوزده و استفادههای معرفتی از آن.
این نمونه از روایات را برای این ذکر کردیم که کسی که به این مطالب آشنایی ندارد، آنها را رد نکند. خدا رحمت کند جناب
حاجی سبزواری را در اول
کتاب اسرار الحکم میفرماید: تا مشکلی پیش آمد زود دست رد به حرف مردم نزنید. رد کردن حرف مردم هنر نیست، فهمیدن حرف آنان هنر است.
هر علمی دارای اصطلاح مربوط به خود است. بسیار مهم است که انسان با آن اصطلاحات آشنا باشد و بدون توجه به آن قضاوت نکند.»
بیانات استاد حسن زاده را بطور مفصل نقل کردیم زیرا در آن فواید بسیاری است برای قرآن پژوهانی که میخواهند پیرامون تاویل و
تفسیر باطنی و عرفانی پژوهش نمایند.
این
نسخه بر اساس تنها نسخهای که از آن به دست آمده است سامان یافته که به خط مولف و از مجموعه نفیس کتابخانه مرحوم آیتالله مرعشی است. و بسیار آشفته بوده که محقق محترم آیتالله سید محسن موسوی تبریزی سعی بلیغ به کار بسته و آن را تنظیم و تحقیق نموده است.
محقق محترم دو مقدمه برای چاپ اول و دوم به عربی و فارسی بر آن نگاشته است. در مقدمه محققانه مطالب بسیار سودمندی ارائه داده و برای تحقیق و نشر این اثر تلاش بسیاری انجام داده و این
تفسیر را بر اساس همان یگانه نسخه خطی منتشر ساخته که این کار بسیار دشوار است و اهل فن بر ارزش آن واقف هستند.
البته به عنوان یادآوری عرض میشود از آنجا که این
تفسیر به فرمایش استاد حسن زاده
تفسیر انفسی و تاویل عرفانی است لازم بود در مقدمه،
تفسیر باطنی و انفسی و تاویل بنابر دیدگاه عارفان نامدار و
مفسران تاویل گرا مطرح میشد زیرا متاسفانه نسخه خطی فاقد دلایل نقلی و عقلی وجوب تاویل قرآن است و عبارت سید حیدر ساقط شده است.
این
تفسیر در چهار جلد که مشتمل بر مقدمات
تفسیر محیط اعظم است با تحقیق و تقدیم و تعلیقه سید محسن موسوی تبریزی توسط موسسه فرهنگی و نشر نور علی نور در سال ۱۳۸۰ خورشیدی به چاپ سوم رسیده و تعداد صفحات آن به ترتیب ۵۹۰، ۵۶۴، ۶۰۷ و ۳۸۰ صفحه است.
نسخه تنها شامل فهرست موضوع است و فاقد سایر فهارس است.
۱- آینه پژوهش/ سال اول/ شماره ۴/ ص۴۸
۲- جامع الاسرار و منبع الانوار/ سید حیدر آملی/ مقدمه صبیست و سه ببعد به اختصار
۳- مجله بینات/ سال اول/ شماره ۳/ ص۴۲ ببعد به اختصار
۴-
تفسیر المحیط الاعظم/ سید حیدر آملی/ ج۱/ ص۲۵
۵- همان/ ۲۷ تا ۳۰ به اختصار
۶- جامع الاسرار و منبع الانوار/ سید حیدر آملی/ مقدمه صهشتاد
۷- مجله بینات/ سال اول/ شماره ۳/ ص۴۴
۸- همان/ ص۴۶
۹-
تفسیر المحیط الاعظم/ سید حیدر آملی/ ۱۵ ببعد به اختصار
۱۰- جامع الاسرار و منبع الانوار/ سید حیدر آملی/ ۱۳
۱۱- همان/ ۷
۱۲-
تفسیر القرآن الکریم/ محیی الدین بن عربی/ ج۱/ ۴- ۵
۱۳- مجله بینات/ سال اول/ شماره ۳/ ۴۶ تا ۵۲ به اختصار
نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).
سایت اندیشه قم