تفسیرعصرتابعین را باید سومین مرحله از مراحل تفسیر دانست. در این عصر که از پایان عهد صحابه آغاز میشود، فتوحات اسلامی گسترش یافت و بسیاری از صحابه در سرزمینهای مختلف اسلامی پراکنده شدند؛ مثلا ابن عباس به مکه و ابن مسعود به کوفه روانه شدند. این صحابه بزرگوار به تعلیمقرآن و حدیث به تابعین - که پیرامونشان گرد آمده بودند - پرداختند و به این طریق، سه مدرسه معروف تفسیری مکه، کوفه و مدینه شکل گرفت.
۱. وارد شدن اسرائیلیات در تفسیر قرآن، به دلیل گرویدن بسیاری از اهل کتاب در این دوران به اسلام. ۲. استوار بودن تفسیر بر مدار برداشت شخصی مفسر. هر مفسریتفسیر خویش را از یک صحابی میگرفت. ۳. جدا شدن حدیث از تفسیر در این دوره. ۴. فزونی اختلاف در تفسیر بین تابعین در مقایسه با عصر صحابه. گرچه همین اختلاف فهم نسبت به بعد از دوره تابعین اندک بود. ۵. پیدا شدن اختلافات کلامی پیدا شد و به تبع آن، استفاده از تفسیر قرآن برای اثباتحقانیتمذاهب و آرای کلامی. ۶. نگه داشتن آنچه تفسیر میشد به حسب ترتیب مصحف؛ هر چند لازم نبود یک مفسر همه قرآن را تفسیر کند. .
[۱]عک، خالد عبد الرحمان، الفرقان و القرآن، ص۳۴۵-۳۴۹.