تفسیر ادبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر ادبی، تفسیری مشتمل بر مباحث زبانی و ادبی
قرآن ، مانند لغت، اِعراب و
بلاغت میباشد.
بسیاری از دانشمندان و مؤلفان
علوم قرآنی ، تسلط بر علوم ادبی، همچون لغت و
صرف و
نحو و اشتقاق و
علوم بلاغی را لازمه کار
مفسر دانستهاند.
ابنخلدون در یک تقسیمبندی کلی، تفاسیر را به دو گونه تقسیم کرده است: تفاسیر روایی (مبتنی بر آثار و روایات) و تفاسیر ادبی.
تفسیر لغوی نوع بارزی از تفسیر ادبی است.
در روایاتی که از
پیامبر اسلام و امامان علیهمالسلام درباره مفاهیم آیات قرآنی نقل شده، برخی واژگان قرآن معنا و
تفسیر شده است.
عبداللّه بن عباس (متوفی ۶۸) در تفسیر لغات قرآن پیشقدم بوده و به اشعار عرب استشهاد میکرده است، تا آنجا که او را
بنیانگذار و پیشوای این شیوه از تفسیر دانستهاند.
از ابنعباس نقل کردهاند که میگفته است برای فهم معنای واژههای غریب قرآن به
شعر عرب مراجعه میکند زیرا شعر، دیوانِ عرب است.او این روش را به دیگران نیز توصیه میکرده است.
نافع
بن اَزرَق (متوفی ۶۵) پرسشهایی از ابنعباس راجع به واژگان غریب قرآن کرده و ابنعباس با استشهاد از اشعار عرب به آنها پاسخ داده، که خود نمونهای از تفسیر ادبی
قرآن کریم است
مجموعههایی به نام ابنعباس گرد آمده که محور آنها مسائل لغوی قرآن کریم است.بیشتر مطالب این مجموعهها شرح معانی واژگان آیات یا بیان مفاهیم تفسیری آنهاست.
عبداللّه بن عَطیّه (متوفی ۳۸۳) از جمله مفسرانی است که امتیاز تفسیرش در استشهاد از
شعر برای درک معانی
قرآن است ولی از تفسیر او مطلب چندانی باقی نمانده است.
ابنانباری نیز، با استناد به روش صحابه و تابعین در استدلال به لغت و شعر عرب برای تبیین مشکلات قرآن، شیوه نحویان را در این امر، صحیح و عقیده مخالفان را باطل میداند.
در مقابل، مخالفتهایی نیز با استشهاد از شعر برای بیان معانی کلمات قرآن، صورت گرفت با این استدلال که قرآن، برای همه چیز
حجت و
دلیل است و چیزی نمیتواند حجت برقرآن باشد
شیوه ابنعباس را برخی شاگردانش، همچون مُجاهِد
بن جَبْر، عِکْرِمه، سعید
بن جُبَیْر، قَتاده
بن دِعامه و ضَحّاک
بن مزاحم، گسترش دادند.
در
قرن دوم نیز درباره مسائل لغوی قرآن کریم پژوهشهایی صورت گرفت و آثاری با عناوین غریبالقرآن، معانی القرآن، مشکلالقرآن و مجازالقرآن تألیف شد.
پیشینیان این عناوین را مترادف میدانستند و آنها را به جای یکدیگربه کار میبردند.
ابن ندیم نیز کتاب مُفَضَّل
بن سَلَمَه (متوفی ح۲۹۰) را اینگونه معرفی کرده است: ضیاءالقلوب من معانی القرآن و غریبه و مشکله.دیدگاههای تفسیری
خلیل بن احمد فراهیدی در
کتابالعین بهطور جداگانه گردآوری شده و با نام بَواکیرالتفسیرالقرآنی عندالخلیل
بن احمدالفراهیدی به چاپ رسیده است.آثار پراکندهای نیز در سده دوم درباره لغات قرآن تألیف شد، از جمله اللّغات فی القرآن از مُقاتِل
بن سلیمان (متوفی ۱۵۰)
و شرحهای لغوی ابن اَسلَم (متوفی ۱۸۲) که یکی از مصادر تفسیر طبری بوده است.
برخی از لغتشناسان ضمن توضیح لغات، از آیات قرآن استشهاد میکردند و علاوه بر معانی مفردات آیات، به مباحث نحوی و قرائتهای مختلف آنها نیز میپرداختند.
حکیم ترمذی (متوفی ح۳۲۰) با این دیدگاه به
تفسیر و شرح برخی واژگان
قرآن پرداخت که لغات، هر چند در معانی گوناگون به کار روند، همه معانیشان به یک معنای اصلی باز میگردد و دیگر معانی از آن معنای اصلی انشعاب مییابند.
وی در کتاب خود ۸۱ واژه قرآنی را بررسی کرده و برای معانی مختلف هر واژه، از آیات قرآن
و گاه از
احادیث نبوی استشهاد جسته است.در سدههای بعد نیز آثاری با عنوان «لغاتالقرآن» تألیف شد.
ابوحیّان غرناطی (متوفی ۷۴۵) واژگان قرآن را دو قسم میداند: قسمی که عموم مُسْتَعْربِه (عربهای غیر خالص) آن را در مییابند و قسمی که فقط متبحران در عربی آن را میفهمند، ازینرو، مؤلفان «غریبالقرآن» برای شرح و توضیح قسم دوم، کتاب نوشتهاند.
عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۱ یا ۴۷۴)، با تأمل در کتابهای غریبالقرآن، معتقد است که اصولاً تعداد واژههای غریب در قرآن محدود و اندک است و غرابت معانی این واژهها بیشتر به سبب وجه استعاری آیات قرآن است نه دشواری الفاظ آنها.
نخستین مؤلف در زمینه غریبالقرآن،
اَبان بن تَغْلِب شیعی (متوفی ۱۴۱) بود.
کتابی با عنوان تفسیر غریبالقرآن به
زید بن علی بن حسین علیهالسلام (مقتول در ۱۲۱) منسوب است، هر چند که این کتاب فقط در تفسیر لغات نیست.
ابوفَیْد مُؤَرِّج سَدوسی (متوفی ۱۹۵)، شاگرد خلیل
بن احمد، نیز تألیفی با عنوان غریبالقرآن دارد.
از مهمترین مؤلفان غریبالقرآن،
ابنقتیبه (متوفی ۲۷۶) است که کتاب وی مصدر مهمی برای تفاسیر سپسین گشت.وی در این کتاب، نخست راجع به اشتقاق اسما و صفات الاهی سخن میگوید
سپس درباره واژگان پُربسامد قرآن (مانند
شرک ،
ظلم ، جن و انس) بحث میکند
و پس از آن، به ترتیب سورههای قرآن، واژههای دشوار را معنی و تفسیر میکند و به اشعار عرب
و اقوال لغویان
استشهاد مینماید.در دیگر کتابهای غریبالقرآن، شرح و تفسیر واژگان دشوار به ترتیب الفبایی و با بهرهگیری از اشعار عرب
و اَمثال
صورت پذیرفته است.
راغب اصفهانی (متوفی ۵۰۲)، علاوه بر تفسیر واژگان، به تفاوت واژههایی که ظاهراً یک معنا دارند نیز اشاره کرده
و معانی استعاری
و کنایی آنها را
.در برخی از این کتابها نیز به مباحث
صرفی و
نحوی و به اصل غیر عربی برخی مفردات قرآن اشاره شده است.
به گفته سزگین
استناد
ابنعباس به ابیات عربی نزد عالمان لغت سده دوم که کتاب «غریب» مینگاشتند به معیاری معتبر بدل شد.در هر صورت، به موضوع غریبالقرآن، در سدههای گوناگون توجه شده و درباره آن کتابهای متعدد نگاشته شده است
.
عنوان دیگر کتابهایی که در شرح لغات قرآن تألیف شده، «معانی القرآن» است.به گفته
ابن صَلاح (متوفی ۶۴۳) هرگاه در کتابهای تفسیر، عبارت «اهلالمعانی» به کار رود، مراد کسانی هستند که درباره معانیالقرآن کتابی تألیف کردهاند.
یکی از نخستین کسانی که معانی القرآن تألیف کرده
محمد بن حسن
بن ابی ساره رُؤاسی کوفی (متوفی ۱۸۷)،
صحابی امامباقر و
امامصادق علیهماالسلام و استاد کسائی و فَرّاء، است.
اثر دیگر، معانی القرآنِ
محمد بن مُسْتَنیر قُطرُب نحوی (متوفی ۲۰۶) است که به نوشته
حاجی خلیفه کتابی است بی مانند و مورد اعتماد اهل قرائت.بغدادی
نام کتاب را اعرابالقرآن ضبط کرده است.دو کتاب مهم دیگر در این زمینه، معانی القرآن
یحیی بن زیاد فَرّاء (متوفی ۲۰۷) و معانی القرآن و اعرابـُه از ابواسحاق زَجّاج (متوفی ۳۱۱) است.ابوعلی فارسی (متوفی ۳۷۷) کاستیهای کتاب استادش، زجّاج، را در کتاب الأَغفال ذکر کرده است.
کتابهای دیگری نیز با عنوان معانی القرآن تألیف شده است.
ویژگیهای مهم این آثار عبارتاند از: مباحث مبسوط لغوی
اشاره به مباحث نحوی
تحلیل نحوی قرائتهای
قرآن ،
استشهاد از اشعار و شرح شواهد شعری
استفاده از امثال
و اشاره به گویشهای گوناگون در
ضبط و
قرائت کلمات.
کتاب فرّاء،
تفسیر لغوی و نحوی
قرآن کریم است که جنبه نحوی آن قویتر است.وی درباره برخی از مباحث
علم معانی و بیان (مانند
ایجاز و
اطناب ،
تشبیه ،
استعاره و
کنایه ) نیز مطالبی آورده است.
فرّاء، علاوه بر معانی القرآن، کتابهای دیگری دارد با عنوان الجمع و التثنیه فی القرآن و المصادر فی القرآن
از دیگر آثار مهم در تفسیر واژگان قرآن، مجازالقرآن از ابوعُبَیده مَعْمَر
بن مُثَنّی' (متوفی ۲۱۰) است.به گفته زبیدی و اشبیلی، کتابهای دیگری با عنوان غریبالقرآن و معانی القرآن به ابوعبیده نسبت دادهاند ولی اینها در واقع نامهای دیگر همان مجازالقرآن است.
گفتنی است که مراد ابوعبیده از کلمه مجاز، روشهایی است که قرآن برای بیان مقاصدش به کار برده است و مرادِ وی معنای اصطلاحی بلاغی مجاز نیست.
کلمه مجاز در این کتاب به معنای تفسیر و توضیح، معنای لغوی، وزن صرفی، و وجه اِعرابی کلمه به کار رفته است.
ابوعبیده در
کتاب خود، بیشتر به معانی لغوی واژگان قرآن پرداخته و به اشعار عربی استناد فراوان نموده و غالباً نام شاعران را نیز آورده است.
دیگر اثر ارزشمند سده سوم، تأویل مشکلالقرآن از ابنقتیبه است که مباحث گوناگونی را مطرح کرده است، مانند مخارج حروف، اِعراب، اشتقاق
، وجوه قرائتهای مختلف، الفاظ واحدی که در معانی گوناگون به کار رفتهاند
و حروف معانی (حروفی که دارای معنی هستند)
.استناد فراوان به اشعار عربی
و کاربرد اصطلاحات دو مکتب نحوی
بصره و
کوفه از ویژگیهای این کتاب است.وی گاهی به مباحث بلاغی آیات نیز میپردازد.
شروح نحوی قرآن کریم نوع دیگری از تفاسیر ادبی قرآن به حساب میآیند.زرکشی
آگاهی سطحی از دانش اِعراب را برای مفسر کافی نمیداند بلکه معتقد است که مفسر باید مسلط بر اِعراب باشد.از سده دوم، شرحهای نحوی بر قرآن کریم نگاشته شد و دانشمندانی همچون عیسی
بن عمر ثَقفی (متوفی ۱۴۹) و ابوعَمرو زَبّان
بن علاء (متوفی ۱۵۴) از نخستین کسانی بودند که در این موضوع، کتاب تألیف کردند ولی آثار آنان به دست ما نرسیده است.
برخی نحویان نیز هر چند به عنوان تفسیر، کتاب مستقلی تألیف نکردند ولی در آثار نحوی خود به اِعراب آیات قرآن توجه بسیار نشان دادند
مباحث تفسیری کتاب مغنی اللبیب
ابنهشام انصاری (متوفی ۷۶۱) به طور مستقل با عنوان اِعراب القرآن الکریم من مغنی اللبیببه چاپ رسیده است.بخشی از کتابهای اَشباه و نظایر هم به شرح نحوی آیات قرآن اختصاص دارد.برخی از نحویان نیز مباحث نحوی خود را کاملاً با استناد به آیات قرآن مطرح ساخته و اساس کتاب
نحو خود را بر نحو قرآن بنیان نهادهاند.گاهی نیز در تأیید مطالب خود به شعر جاهلی استشهاد کردهاند.
بخش مهمی از کتابهای علم قرائت نیز بر اساس مباحث نحوی تألیف شده و علتهای صرفی و نحوی قرائتهای گوناگون آیات، با توجه به اشعار، بررسی گردیده است
و در ضمن به گویشهای مختلف نیز اشاره شده است.
کتابهای اِعراب القرآن قسمت اصلی تفاسیر نحوی
قرآن را شکل میدهند و مؤلفان آنها در تألیف از شیوههای گوناگون پیروی میکنند، مانند پرداختن به اِعراب آیات مشکل قرآن، همچون کار مکّی
بن ابی طالب حَموش (متوفی ۴۳۷) در کتاب مشکل اعرابالقرآن، پرداختن به اِعراب غریب قرآن، مانند کار ابنانباری (متوفی ۵۷۷) در کتاب البیان فی اِعراب غریبالقرآن، پرداختن به اِعراب تمام آیات قرآن، مانند کار عُکْبَری (متوفی ۶۱۶) در کتاب التّبیان فی اِعرابالقرآن یا اِمْلاءُ مامَنَّ به الرّحمن، جمع بین قرائت آیات و اِعراب؛
بنا نهادن بابی برای هر یک از انواع و اَشکالِ اِعراب، مانند کتاب منسوب به زجّاج: اِعرابالقرآن.
برخی از ویژگیهای مشترک کتابهای مهم اعرابالقرآن عبارتاند از: بررسی اصل واژگان قرآن و معانی آنها،
طرح برخی مباحث
علم تصریف ،
استشهاد از اشعار عربی برای مسائل لغوی و نحوی
اشاره به آرای نحویان بصره و کوفه و
بغداد ،
پرداختن به برخی مسائل بلاغی
و اشاره به قرائتهای گوناگون آیات
نوع سوم تفاسیر ادبی قرآن، تفاسیر بلاغی قرآنکریماند.علوم بلاغی بخشی از علوم قرآنی معرفی شده است، زیرا
مسلمانان برای اثبات
اعجاز قرآن به تدوین علوم بلاغی پرداختند و مباحث مهم بلاغی را در کتابهای اعجاز قرآن مطرح کردند.عبدالقاهر جرجانی
مفسرانی را که با علوم بلاغی آشنا نیستند و معانی مجازی و تمثیلی را حقیقی میپندارند، نادان و گمراه میداند.
زمخشری (متوفی ۵۳۸) شرط دستیابی به حقایق قرآن را تسلط بر دو دانش معانی و بیان میداند که مختص قرآناند.
سکّاکی (متوفی ۶۲۶) نیز مفسری را که به معانی و بیان مسلط نباشد سرزنش میکند،
زیرا پی بردن به لطایف و اسرار قرآن و مراد پروردگار برای کسی ممکن خواهد بود که در خدمت معانی و بیان باشد.
از نخستین مؤلفان در زمینه تفسیر ادبی جاحظ (متوفی ۲۵۵) بوده است.وی کتابی راجع به آیات قرآن از حیث ایجاز و حذف و استعاره فراهم کرده بود.
ابنندیم
از چندین مؤلف یاد کرده است، از جمله از ابناِخْشید (متوفی ۳۲۶) و ابوعلی حسن
بن علی
بن نصر که کتابهایی با عنوان نظمالقرآن داشتهاند.برخی از دانشمندان علوم بلاغی نیز آثار خود را با استناد فراوان به آیات قرآن مطرح ساختند، مانند ابن ابی اِصْبَع (متوفی ۶۵۴) در دو کتاب تَحریرالتَّحْبیر و بدیعالقرآن، زرکشی
و
سیوطی .
نخستین تفسیر بلاغی قرآن کریم از شریف رضی (متوفی ۴۰۶) با نام تَلْخیصالبَیان فی مَجازاتالقرآن است.شریف رضی در این کتاب، مجازها و استعارهها و کنایههای قرآن کریم را به ترتیب سورهها و آیات و با استشهاد فراوان به اشعار عربی، تحت عنوان کلی «مجاز» آورده است.
علاوه بر شروح و تفاسیر مذکور، در زمینه تفسیر ادبی قرآن باید به تفاسیری پرداخت که علاوه بر مسائل ادبی مسائل دیگر را نیز مطرح کردهاند اما جنبههای ادبی آنها مهم است.
جامع البیان فی تفسیرالقرآن ، از
محمد بن جریر طبری (متوفی ۳۱۰)، یکی از مهمترین تفاسیر قرآن کریم، از آن جمله است.این اثر گنجینهایدر لغت و مسائلادبی است و از منابعمعتبر برای مباحث لغوی و نحوی قرآنکریم محسوب میشود، مانند استشهاد به اشعار عربی و اشاره به گویشهای مختلف
پس از جامعالبیان، این آثار شایان ذکرند:
تفسیر
ابوعلی فارسی ، که
شیخ طوسی در تبیان از او نقل کرده است.
البرهان فی تفسیرالقرآن، از علی
بن ابراهیم حَوْفی (متوفی ۴۳۰) که به نوشته حاجی خلیفه در باره اِعراب و غریب قرآن است.
الاَمالی یا غُرَرُالفوائد و دُرَرُالقلائد، از
سید مرتضی علمالهدی (متوفی ۴۳۶) که از تفاسیر لغوی، نحوی، بلاغی و کلامی و از کتابهای مهم سده پنجم و حاکی از قوّت حافظه و مهارت مؤلف در لغت و شعر است.مؤلف در بررسیهای لغوی، آرایی را پذیرفته که متکی برلغات اصیل و اشعار
قدیم عرب است.
برخی ویژگیهای ادبی این کتاب عبارت است از: پرداختن به مباحث لغوی،
مباحث نحوی،
استشهاد به اشعار شاعران قدیم برای تبیین معانی الفاظ قرآن،
توجه به گویشهای گوناگون
و مباحث بلاغی
التبیان فی تفسیر القرآن ، از ابوجعفر طوسی (متوفی ۴۶۰)، که از تفاسیر مهمِ
شیعه است.
البسیط، از واحدی
نیشابوری (متوفی ۴۶۸)، که به نوشته حاجی خلیفه تفسیری نحوی است.
کشفالمشکلات، از علی
بن حسین اصفهانی جامع (متوفی پس از ۵۳۵)، که به نوشته زرکلی درباره علتهای نحوی و لغویِ قرائتهای قرآن است.
الکشّاف عن حَقائق غوامضالتنزیل و عیونالاَقاویل فی وجوهالتأویل، از
محمود بن عمر زمخشری ، که از کاملترین تفاسیر بلاغی و نحوی قرآن کریم است.
ابنخلدون آن را از بهترین تفاسیر ادبی میداند ولی نسبت به دیدگاههای اعتزالی او معترض است.
در این تفسیر، مباحث نحوی بتفصیل مطرح شده است.برخی از آرا و مباحث بلاغی زمخشری در این تفسیر عبارتاند از: بحث درباره
تشبیه ، مجاز بودن کنایه و تفاوت تعریض و کنایه.در این کتاب مسائل مهم علوم معانی و بیان و بدیع بتفصیل مطرح شده است.
المُحَرَّرالوَجیز فی تفسیرالکتابالعَزیز، از ابنعَطیّه اندلسی (متوفی ۵۴۱ یا ۵۴۶).اهتمام او در این تفسیر به مسائل ادبی بوده است
وی به بسیاری از کتابهای لغت و نحو مراجعه کرده، ازینرو، کتابش در این دو زمینه بسیار معروف است
.به نوشته ابنخلدون،
این تفسیر در میان مردم مغرب و اندلس شهرت داشته و قُرطُبی از شیوه او پیروی کرده است.
چند ویژگی عمده این تفسیر عبارت است از: تفصیل مباحث نحوی، استشهاد فراوان به اشعار عربی و تحلیل نحوی قرائتها.
مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن ، از
فضل بن حسن طبرسی (متوفی ۵۴۸) که به گفته مؤلف،
در مباحث ادبی و نحوی تکیهگاه دیگران است.ویژگی بارز این تفسیر، نظم و ترتیب در عرضه مباحث است.در مباحث لغوی، به طور دقیق با استعانت از اشعار عربی مباحثی را مطرح میکند
و در مباحث نحوی به اندازه لازم به بحث میپردازد.
تفسیر جوامعالجامع ، از همان مؤلف. وی در آن به تفسیر زمخشری نظر داشته است
و به مباحث لغوی، نحوی و بلاغی پرداخته
و آرای نحویان بصره و کوفه را بررسی کرده
و از اَمثال رایج نیز بهره برده است.
مَفاتیحالاَسرار و مَصابیحالاَبرار، از
محمد بن عبدالکریم شهرستانی (متوفی ۵۴۸).در این تفسیر پس از هر آیه، مباحثی درباره لغت و معانی،
با استشهاد به اشعار عربی
مطرح شده است.مؤلف در آغاز تفسیر
از دانشمندان لغت و نحو و
تفسیر ، همچون فَرّاء، زَجّاج، کَسائی، ابن سَلّام، ابوعُبَیْده و قُطْرُب، که از آثار آنان استفاده کرده، یاد نموده است.
التفسیرالکبیر یا مَفاتیحالغَیْب، از
فخررازی (متوفی ۶۰۶).برخی از ویژگیهای ادبی این تفسیر عبارت است از: بررسیهای عمیق لغوی با استناد به اشعار عربی
و پرداختن به مباحث نحوی
و مباحث بلاغی.
الجامع
لِأَحکامالقرآن، از
محمد بن احمدانصاری قُرْطُبی (متوفی ۶۷۱) که به تفسیر فقهی
شهرت یافته ولی مباحث ادبی آن بسیار شایان توجه است، مانند بررسیهای لغوی، توجه فراوان به مباحث نحوی و مسائل بلاغی.
اَنوارالتَّنزیل و اَسرارالتّأویل، از
عبداللّه بن عمر بیضاوی (متوفی ۶۸۵ یا ۶۹۱).پرداختن به مباحث لغوی و نحوی،
استشهاد فراوان به اشعار عرب،
اشاره به اختلافات نحوی دو مکتب بصره و کوفه
و تحلیل نحوی قرائتها
برخی از ویژگیهای ادبی این تفسیر است.
مَدارِکُ التَّنزْیل و حَقائِقُ التّأویل، از
عبداللّه بن احمد نَسَفی (متوفی ۷۰۱ یا ۷۱۰) که تلخیصی است از دو تفسیر زمخشری و بَیْضاوی با افزودن وجوه اِعراب و ذکر گفتههای نحویان و اشارهای مستمر به شاهکارهای بلاغی قرآن
غَرائبُ القرآن و رغائبالفرقان، از نظامالدین اَعْرَج
نیشابوری (متوفی ۷۲۸) که به گفته
مؤلف در حل مشکلات تفسیر کشّاف زمخشری است و در توضیح الفاظ قرآن کریم، کنایهها، مجازها و استعارهها تألیف شده است.وی در پایان تفسیر، منابع کتابش را بر شمرده و از جمله منابع خود در مسائل ادبی از الصحاح جوهری، الکشّاف زمخشری، تفسیرکبیر فخررازی و المفتاح یا مفتاحالعلوم سکاکی نام برده است.
البَحْرالمُحیط، از ابوحَیّان غرناطی (متوفی ۷۴۵).
به نوشته مؤلف،
نکتههای لطیف
علم بیان و دقایق علم اِعراب در آن آمده و پس از بررسیهای لغوی و نحوی، بهطور جداگانه به نکات علم بیان و بدیع اشاره شده است.مؤلف
تصریح کرده که از تفسیر زمخشری و ابنعَطیّه استفاده کرده است.وی در ذکر مسائل صرفی
و نحوی
زیاده روی کرده تا بدانجا که برخی، کتاب او را به کتابهای
نحو نزدیکتر میبینند تا به کتابهای تفسیر.
مؤلف در کنار مسائل صرفی و نحوی به مسائل بلاغی قرآن کریم هم پرداخته
و به اشعار عربی نیز استشهاد فراوان کرده است.
ابوحیّان تفسیر خود را تلخیص نمود و آن را النَّهْرالمادّ منالبَحْر نامید.
تفسیرالقرآن، از
احمد بن یوسف سَمین حلبی (متوفی ۷۵۶) که به نوشته حاجی خلیفه از بهترین تفاسیری است که به دانشهای پنجگانه اِعراب، تصریف، لغت، معانی و بیان پرداخته است ولی برخی آن را مشتمل بر حشو و تطویل دانستهاند.مؤلف، آثار دیگری نیز در اِعراب و غریبالقرآن دارد.
تفسیرالقرآنالعظیم، از
ابنکثیر دمشقی (متوفی ۷۷۴) که علاوه بر پرداختن به مسائل لغت و نحو و بلاغت، توجه فراوانی به اشعار عربی نموده است.اهداف او را از این کار میتوان چنین دستهبندی کرد: استشهاد به اشعار برای معانی لغات،
اشاره به وقایع و اشعار مهم در تفسیر آیات و بیان مسائل تاریخی
و اشاره به اشعاری که با توجه به مضامین قرآن کریم سروده شده
و بیانگر تأثیر قرآن بر شعر عربی است.
بَصائِر ذَوِی التَّمْییزفی لَطائفِ الکتابِ العزیز، از
مجدالدین محمد بن یعقوب فیروزآبادی .
مؤلف به ترتیب الفبایی، مطالبی را تحت عنوان «بصیرت» آورده و در آغاز هر یک از بابها مباحث ادبی راجع به آن حرف را گرد آورده است.مثلاً، مباحث حرف الف را از جهت نحوی و صرفی و زبانشناسی، با تکیه بر اشعار مطرح کرده
که حاوی مطالب ارزشمندی است.وی در ضمن مباحث لغوی، به اصل واژگان اشاره کرده و از معانی و وجوه کاربرد آنها یاد نموده
و مباحث نحوی را نیز با تکیه بر کاربرد آنها در آیات قرآن مطرح کرده است.
ارشادالعقلالسَّلیم الی مَزایاالقرآنالکریم، از ابوالسُّعود
محمد عِمادی (متوفی ۹۸۲) که با ذوق بلاغی، مباحث اعجاز قرآن را مطرح ساخته است.
این تفسیر اهمیت خاصی دارد تا بدانجا که آن را معتبرترین تفسیر، پس از تفسیر زمخشری و بَیْضاوی، دانستهاند.
ابوالسّعود در کنار مباحث بلاغی، مباحث صرفی و نحوی را با استناد به اشعار عربی مطرح کرده است.
تفسیر روحالبیان ، از اسماعیل حقّی (متوفی ۱۱۳۷) که تفسیری صوفیانه و حاوی مباحث لغوی و بیانی است و ابیات و جملاتی به فارسی و ترکی در آن آمده است.
مؤلف، استشهاد فراوانی به ابیات فارسی کرده و غالباً نام شاعران را نیز ذکر نموده است.
فَتحالقدیرالجامعُ بینَ فَنّیِ الروایه والدرایه من علمالتفسیر، از
محمد بن علی شوکانی (متوفی ۱۲۵۰).
به تصریح مؤلف،
بیشترین نصیب وی از معانی لغوی، اِعراب و مطالب بیانی بوده است.وی مطالب فراوانی از دانشمندان لغت، همچون ابنفارِس و اَزْهَری هروی، نقل کرده است
و به مسائل نحوی و بلاغی با استناد به اشعار عرب توجه فراوان دارد.
روحالمعانی فی تفسیرالقرآنالعظیم والسَّبعالمَثانی، از
محمود آلوسی بغدادی (متوفی ۱۲۷۰).
توجه جدّی مؤلف به مسائل نحوی تا بدانجاست که وی را از مفسّر بودن دور میکند.
برخی از ویژگیهای ادبی این تفسیر، تفصیل در مطالب نحوی،
استشهاد بسیار به اشعار عربی
و پرداختن به مسائل بلاغی است.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۲)
محمود بن عبداللّه آلوسی، روحالمعانی، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
(۳) ابراهیم عطوه عوض، منالطبری الی سید قطب: دراسات فی مناهجالتفسیر و مذاهبه، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۴) ابن انباری، البیان فی غریب اعرابالقرآن، چاپ طه عبدالحمیدطه، مصر، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
(۵) ابنبابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
(۶) ابنجنّی، الخصائص، چاپ محمدعلی نجار، قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۷.
(۷) ابنجنّی، المحتسب فی تبیین وجوه شواذالقراءات والایضاح عنها، چاپ
محمد عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
(۸) ابن خالویه، اعراب القراءات السبع و عللها، چاپ عبدالرحمان
بن سلیمان عثیمین، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۹) ابن خالویه، اعراب ثلاثین سوره من القرآنالکریم، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۰) ابنخلدون، تاریخ ابن خلدون.
(۱۱) ابنعطیه، تفسیر ابنعطیه المحررالوجیز فی تفسیرالکتابالعزیز، چاپ رحالی فاروق و دیگران، دوحه ۱۳۹۸/۱۹۷۷.
(۱۲) ابنقتیبه، تأویل مشکل القرآن، چاپ
احمد صقر، قاهره ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
(۱۳) ابنقتیبه، تفسیر غریب القرآن، چاپ
احمد صقر، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
(۱۴) ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲.
(۱۵) ابنندیم، الفهرست.
(۱۶) ابن هشام، مغنی الَّبیب عن کتب الاعاریب، چاپ
محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره.
(۱۷)
محمد بن محمد ابوالسعود، تفسیر ابی السعود، المسمی ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
(۱۸) ابوحیان غرناطی، تحفه الاریب بما فی القرآن منالغریب، چاپ
احمد مطلوب و خدیجه حدیثی، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۱۹) ابوحیان غرناطی، تفسیرالبحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۰) معمر
بن مثنی ابوعبیده، مجازالقرآن، چاپ
محمد فؤاد سزگین، قاهره ۱۹۸۸.
(۲۱)
احمد بن محمد ابوعبید هروی، کتاب الغریبین: غریبی القرآن و الحدیث، حیدرآباد دکن ۱۴۰۶ـ۱۴۰۷/ ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶.
(۲۲) ابوعلی فارسی، الحجه للقُراء السبعه، چاپ بدرالدین قهوجی و بشیر جویجاتی، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۲۳) اسماعیل بغدادی، ایضاحالمکنون.
(۲۴)
عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، مصر ۱۳۸۸/۱۹۶۸، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۵)
محمد اعلی
بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ
محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
(۲۶) عمرو
بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام
محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹، چاپ افست بیروت ۱۳۸۸/ ۱۹۶۹.
(۲۷) ابوالیقضان عطیه جبوری، دراسات فی التفسیر و رجاله، قاهره ۱۹۷۱.
(۲۸) عبد القاهر
بن عبدالرحمان جرجانی، دلائل الاعجاز، چاپ
محمد رشید رضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۲۹)
محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بیروت: دارالمعرفه.
(۳۰)
احمد بن محمد حدادی سمرقندی، المدخل لعلم تفسیر کتاباللّهتعالی، چاپ صفوان عدنان داوودی، دمشق ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۳۱) اسماعیل
بن مصطفی حقی، تفسیر روحالبیان، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۳۲)
محمد بن علی
حکیم ترمذی، تحصیل نظائرالقرآن، چاپ حسنی نصرزیدان، قاهره ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
(۳۳) احمدمحمد حوفی، الزمخشری، مصر: الهیئه المصریه العامه للکتاب.
(۳۴) خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی یا تاریخ مدینة السلام.
(۳۵)
محمد بن علی داوودی، طبقات المفسرین، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۳۶)
محمد حسین ذهبی، التفسیروالمفسرون، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۳۷) حسین
بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ
محمد سیدکیلانی، بیروت.
(۳۸) ابراهیم
بن سری زجاج، اعراب القرآن، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۳۹) ابراهیم
بن سری زجاج، معانی القرآن و اعرابه، چاپ عبدالجلیل عبده شلبی، قاهره ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۴۰)
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علومالقرآن، چاپ
محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۱) زید
بن علی (ع)، تفسیر غریب القرآن، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۳۷۶ ش.
(۴۲)
محمد بن عزیز سجستانی، غریبالقرآن، المسمی بنزهه القلوب، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۴۳) فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، نقله الی العربیه
محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴۴) یوسف
بن ابیبکر سکاکی، مفتاحالعلوم، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
(۴۵) عمرو
بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام
محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۶، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۴۶) عبدالرحمان
بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، چاپ
محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۶۷، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۴۷) عبدالرحمان
بن ابی بکر سیوطی، بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاه، چاپ
محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
(۴۸) عبدالرحمان
بن ابی بکر سیوطی، التحبیر فی علمالتفسیر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۹)
محمد بن حسین شریفرضی، تلخیص البیان فی مجازاتالقرآن، چاپ
محمد عبدالغنی حسن، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۵۰)
محمد بن علی شوکانی، فتحالقدیر، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
(۵۱)
محمد بن عبدالکریم شهرستانی، تفسیرالشهرستانی، المسمی مفاتیح الاسرار و مصابیحالابرار، چاپ محمدعلی آذرشب، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۵۲) صاحب
بن عباد، المحیط فی اللغه، چاپ محمدحسن آل یاسین، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۵۳) صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، بیروت ۱۹۹۰.
(۵۴) مصطفی صاوی جوینی، مدارس التفسیر القرآنی، اسکندریه ۱۹۹۲.
(۵۵) شوقی ضیف، البلاغه: تطور و تاریخ، قاهره ۱۹۶۵.
(۵۶)
احمد بن مصطفی طاشکوپریزاده، کتاب مفتاحالسعاده و مصباح السیاده، حیدرآباد دکن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۵۷) فضل
بن حسن طبرسی، تفسیر جوامعالجامع، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۵۸) فضل
بن حسن طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضلاللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۵۹) طبری، جامع.
(۶۰)
عبداللّه بن حسین عکبری، املاء مُامَنّ بهالرّحمن من وجوه الاعراب والقراءات فی جمیعالقرآن، چاپ ابراهیم عطوهعوض، قاهره ۱۳۸۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۱ ش.
(۶۱)
عبداللّه بن حسین عکبری، التبیان فی اعرابالقرآن، چاپ علی
محمد بجاوی، قاهره ۱۹۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۶۲) علی
بن حسین علمالهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد ودررالقلائد، چاپ
محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴، چاپ افست تهران.
(۶۳)
محمد بن مسعود عیّاشی، التفسیر، قم ۱۴۲۱.
(۶۴)
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره.
(۶۵) یحیی
بن زیاد فراء، معانی القرآن، چاپ
احمد یوسف نجاتی و محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵.
(۶۶) خلیل
بن احمد فراهیدی، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۶۷)
محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، چاپ محمدعلی نجار، بیروت.
(۶۸)
محمد بن احمد قرطبی، الجامع
لاحکامالقرآن، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(۶۹)
محمد بن سلیمان کافیجی، کتابالتَیسیر فی قواعد علم التفسیر، چاپ اسماعیل جراح اوغلی، آنکارا ۱۹۷۴.
(۷۰) عمررضا کحّاله، علومالدین الاسلامی، دمشق ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۷۱) عبدالسلام
احمد گنونی، المدرسه القرآنیه فی المغرب منالفتحالاسلامی الی ابنعطیه، رباط ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۷۲) ایگناتس گولدتسیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، ترجمه عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۳۷۴/۱۹۵۵.
(۷۳) ماهر مهدی هلال، فخرالدینالرازی بلاغیاً، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۷۴)
محمد بن یزید مبرّد، الکامل، چاپ ابراهیم دلجمونی ازهری، قاهره ۱۳۳۹.
(۷۵)
محمد بن یزید مبرّد، المقتضب، چاپ
محمد عبدالخالق عضیمه، بیروت ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
(۷۶) مکی
بن ابی طالب حموش، مشکل اعراب القرآن، چاپ حاتم صالح ضامن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۷۷) منیع عبدالحلیم
محمود، مناهج المفسرین، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۷۸)
عبداللّه بن احمد نسفی، تفسیر القرآن الجلیل، المسمی بمدارک التنزیل و حقائقالتأویل، بیروت: دارالکتاب العربی.
(۷۹) حسن
بن محمد نظام الاعرج، تفسیرغرائب القرآن و رغائب الفرقان، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیرادبی»، شماره۵۰۱۱.