تفسیر ابنعباس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تنویر المقباس اثر
عبداللّه بن
عباس بن
عبدالمطلب بن
هاشم بن عبد مناف معروف به ابن عباس (۳ پ ه - ۶۸ ق) از کبار
صحابه است. روایـت شـده اسـت که
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در حق ابن عباس
دعا فرمودند و دعای پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) مستجاب گردید و بر اثر تلاش در یادگیری
علم و دانش وسیع و احاطه کامل بـه
تفسیر و تاویل
قرآن کریم او را ترجمان القرآن خوانده و نیز او را وارث علوم رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآله) میدانند.
درباره تفسیری که امروزه به عنوان «تفسیر ابن عباس» و یا «
تنویر المقباس» معروف است میگویند: نوشته
فیروزآبادی صاحب «
قاموس» است، ولی با همان سندی که
سیوطی آن را «سلسلة الکذب؛ زنجیره دروغ» خوانده است.
روایـت شـده اسـت که
حضرت رسولاللّه (صلیاللهعلیهوآله) درباره وی
دعا فرمودند اللهم فقهه فی الدین و علمه فی التاویل...
و دعای پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) مستجاب گردید و بر اثر دانش وسیعش و احاطه کامل بـه
تفسیر و تاویل
قرآن کریم او را ترجمان القرآن میخوانند و نیز او را وارث علوم رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآله) میدانند.
مفسرین
فریقین،
روایات او را در تفسیرهای خویش ذکر میکنند. تا به آنجا که حدود نیمی از احادیث وارده در
تفسیر قرآن کریم از ابن عباس روایت شده است.
قسمتی از تفسیر وی نخست در بمبئی در ۱۲۸۰ ق به چاپ رسید. سـپس در بولاق به سال ۱۲۹۰ ق چاپ دوم گردید و مکررا در
ایران و
هندوستان و
بیروت به چاپ رسیده است و
شمسالدین محمد سخاوی در
الضوء اللامع آن را به
محمد بن یعقوب فیروزآبادی (م ۸۱۷ ق) نسبت داده که مرادش جمع و تدوین آن است و همچنین است صاحب
کشف الظنون.
در نسخه چاپی، سند اول آن منتهی میگردد به
عمار بن عبدالمجید هروی که نیز او از
علی بن اسحاق سمرقندی (م ۲۳۷ ق) روایت کرده است و سمرقندی از
محمد بن مروان سدی صغیر (م ۱۸۶ ق) روایـت مـینماید و او از
محمد بن السائب کلبی (م ۱۴۶ ق) روایت کرده است و او از
ابیصالح میزان بصری و او از ابن عباس.
سیوطی در الاتقان خود طرق روایات تفسیر ابن عباس را ضبط کرده است. ابن ندیم درباره او مینویسد: کتاب ابن عباس، به روایت مجاهد، و
حمید بن قیس از مجاهد و ورقـاء از ابـونـجـیـح از مـجـاهد و
عیسی بن میمون از ابونجیح از مجاهد آن را روایت کردهاند.
با وجود کثرت اقوال تفسیری ابن عباس در تفاسیر، در اینکه خود وی تألیفی داشته باشد، تردید وجود دارد.
از مطالبی که درباره برخی از شاگردان ابن عباس نقل شده است،
میتوان دریافت که آنها پس از وی اقوالش را تدوین کرده اند.
دلیل دیگر بر فقدان روایات تفسیری مکتوب از ابن عباس، تفاوت روایات تفسیری وی، حتی ذیل یک
آیه، در تفاسیر گوناگون است.
در تفاسیر روایی، اقوال فراوانی از ابن عباس با سلسله اِسنادهای مختلف آمده که
سلقینی با ذکر تمام آنها به این نکته که هر مفسری از کدام طریق بهره برده، اشاره کرده است. از این میان، طریق
محمدبن مسلم زُهْری از
عبیداللّه بن
عبداللّه بن عُتْبَه از
معاویة بن صالح از
علی بن ابیطلحه را صحیحترین طریق شمردهاند.
مجموعه این روایات به صورت صحیفهای مدوّن در میان محدّثان مصری رواج داشته و چنان معتبر بوده که
احمد بن حنبل، سفر به مصر را برای سماع آن نیکو میشمرده است.
به نام ابن عباس، سه تفسیر به شرح زیر شهرت یافته است:
تفسیری که
مجاهد بن جبر روایت کرده و
ابن ندیم آن را در «
الفهرست» با دو روایت یادآور شده است: نخست از طریق حمید بن قیس و دیگری از طریق
ابونجیح یسار کوفی ثقفی (متوفای ۱۳۱) که این تفسیر را پسرش ابویسار
عبداللّه بن ابونجیح از او روایت کرده و نیز
ورقاء بن عمر یشکری از ابویسار نقل کرده است.
این طریق را ارباب حدیث صحیح شمرده و بر آن اعتماد کردهاند و اخیرا با همت «مجمع البحوث الاسلامیه» پاکستان در سال ۱۳۶۷ به چاپ رسید؛
که توضیحات آن در شرح زندگینامه مجاهد گذشت.
تفسیر ابن عباس از صحابه که توسط ابواحمد
عبدالعزیز بن یحیی جلودی (متوفای ۳۳۲) گردآوری شده است.
ابوعباس نجاشی در اینباره میگوید: «جلودی ازدی بصری، ابواحمد، بزرگ بصره و حدیثشناس آن دیار بود. وی از اصحاب
امام باقر (علیهالسّلام) است.
او کتابهایی دارد -گفتهاند بیش از ۷۰ کتاب است- که علما آنها را ذکر کردهاند؛ از جمله آنها نوشتههایی است که به ابن عباس نسبت داده و از وی روایت کرده است؛ مانند کتاب «التنزیل» و کتاب «التفسیر» و کتاب «تفسیر ابن عباس از صحابه».
تفسیر معروف به «تنویر المقباس من تفسیر عبداللّه بن عباس» که در چهار بخش است. میگویند:
محمد بن یعقوب فیروزآبادی صاحب «قاموس» (۸۱۷- ۷۲۹)
آن را گردآوری کرده و در حاشیه «
الدرّ المنثور» چاپ شده و جداگانه نیز بارها به چاپ رسیده است. در ابتدای سند آن اینگونه آمده: «اخبرنا عبد اللّه -الثقة- ابن المامون الهروی. قال: اخبرنا ابی. قال: اخبرنا ابو عبد اللّه. قال: اخبرنا ابو عبیداللّه محمود بن محمد الرازی. قال: اخبرنا عمار بن عبد المجید الهروی. قال: اخبرنا علی بن اسحاق السمرقندی، عن محمد بن مروان، عن الکلبی، عن ابی صالح، عن ابن عباس».
ولی
علی بن
اسحاق بن ابراهیم حنظلی سمرقندی- چنانکه ابن حجر گفته است- در سال ۲۳۷
و محمد بن مروان
سدّی صغیر در سال ۱۸۶ وفات یافته.
بنابراین علی بن اسحاق در کودکی باید حدیث را از سدّی گرفته باشد. «اگر فرض شود سمرقندی ۷۰ سال عمر کرده باشد، در زمان وفات سدّی زیر ده سال داشته است.»
بقیه رجال سند هم همگی مجهولالحال هستند و از گردآورنده تفسیر هم که میگوید: «اخبرنا عبداللّه الثقة» به صراحت نام برده نشده است تا معلوم شود که آیا فیروزآبادی است یا کسی دیگر؟ و تنها حلبی در «کشف الظنون» این تفسیر را به فیروزآبادی نسبت داده
و دیگر ترجمهنویسان هم از او پیروی کردهاند.
در هر صورت این تفسیر هم مجهولالسند است و هم مؤلف مخصوصی برای آن شناخته نشده تا چه رسد به کسی مثل ابن عباس.
گذشته از این، متن تفسیر که در آن به ترجمههای ناقص و غیر مستند واژهها بسنده شده، گویای این نکته است که چنین تفسیری نمیتواند از دانشمندی بزرگ مانند ابن عباس باشد.
به علاوه، کلبی و سدّی صغیر تفسیر جامع و معتبری دارند که مورد پذیرش اهل فن قرار گرفته است؛ اگر راویان این تفسیر، این دو شخصیت باشند باید از آثار آنان با همان شان و مقام در این تفسیر چیزی به چشم میخورد، در حالی که چنین نیست و تفاسیر منقول از ابن عباس که در «
تفسیر طبری» و غیره از طریق این دو آمده، هیچ شباهتی با محتوای این تفسیر بسیار ساده و کم محتوا ندارد؛ مثلا میگوید: «از ابن عباس روایت شده که درباره اولین آیه
سوره نساء گفته است: «یا اَیُّهَا النَّاسُ» عام است و گاهی هم خاص، و تنها شامل مؤمنان میشود؛ مانند «اتَّقُوا رَبَّکُمُ» پروردگار را
اطاعت کنید، «الَّذِی خَلَقَکُمْ»
شما را از طریق تناسل آفرید»
و جز آن.
آنچه از مراجعه به این تفسیر روشن میشود این است که گردآورنده آن بر آن بوده که تفسیری به غایت ساده از
قرآن ارائه کند که در حد ترجمهای کوتاه و برای همه قابل فهم باشد، که البته امری مطلوب و کاری در خور تحسین است. ضمنا خواسته است که از باب تیمّن و تبرک، در ابتدای هر سوره روایتی از ابن عباس بیاورد، ولی مقصود او این نیست که آنچه درباره تفسیر سوره ذکر شده جملگی از خود ابن عباس است؛ این امر بر بسیاری مخفی مانده و تمامی آن را تفسیر مستند به ابن عباس پنداشتهاند؛ ظاهر عبارت موجب این توهم میگردد.
با این حال، برخی با انکار سماع علی بن ابیطلحه از ابن عباس، معتقدند که علی بن ابیطلحه روایات خود را از طریق مجاهدبن جَبْر و
سعید بن جُبَیْر از ابن عباس اخذ کرده است.
راشد عبدالمنعم رجال، روایات تفسیری علی بن ابیطلحه از ابن عباس و طرق مختلف روایات علی بن ابیطلحه را از تفاسیر گوناگون گردآوری و با نام صحیفه علی بن ابیطلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم منتشر کرده است.
در این روایات، شیوه ابن عباس در تفسیر آیات (توجه به مفهوم لغوی کلمات،
تفسیر آیه به آیه، اسباب نزول، عادات و افعال عرب و اجتهادات ابن عباس) بارز است.
ضعیفترین طریق روایت از ابن عباس، طریق محمد بن مروان سُدّی صغیر از محمد بن سائب کلبی از ابوصالح یا ابومالک گفته شده
ولی ابن عَدی
و مؤلف المبانی فی نظم المعانی،
احادیث
تفسیر کلبی از ابوصالح را صحیح دانستهاند.
نَوْفَل از شیوه تفسیری ابن عباس به مکتب تفسیری مکه یاد کرده و به شاگردان وی، چون مجاهد بن جبر و
عطاء بن ابیرباح اشاره نموده است.
برخی تفسیر مجاهد بن جبر را روایتی از تفسیر ابن عباس دانستهاند،
گرچه در متن چاپ شده تفسیر مجاهد، روایات تفسیری چندانی از ابن عباس نقل نشده است.
از سوی دیگر، در روایات تفسیری که مجاهد از ابن عباس آورده و آنچه طبری به نقل از مجاهد از ابن عباس در تفسیر خود نقل کرده، از حیث لفظ و معنی، اختلاف وجود دارد.
ظاهراً برخی مفسران با توجه به معیارهای خاص رجالی، تنها از برخی طریقهای روایت تفسیر ابن عباس بهره بردهاند. مثلاً،
عبدالرزاق صَنعانی (متوفی ۲۱۱) عمده روایات خود از ابن عباس را از طریق
سُفیان بن عُیَیْنه از
عَمرو بن دینار از عطاء بن ابیرباح از ابن عباس نقل کرده
در حالی که طبری هیچ روایتی را از این طریق نقل نکرده است.
بخاری و
مسلم، روایات تفسیری ابن عباس را به نقل از
عطاء بن سائب از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کردهاند.
اقوال تفسیری ابن عباس در مدنظر مفسران قرآن، خاصه علمای خراسان و ماوراءالنهر و
اندلس، بوده است.
ابواسحاق ابراهیم ثَعْلَبی (متوفی ۴۲۷) در مقدمه
تفسیر الکشف و البیان، به هشت طریق روایت تفسیر ابن عباس اشاره کرده است
که به نظر میرسد این مجموعههای گوناگون تفسیری، که هریک به نام شاگردان یا یکی از راویان تفسیر ابن عباس مشهور بوده، با یکدیگر اختلاف داشتهاند.
ثعلبی اقوال ابن عباس را از تفسیر علی بن ابیطلحه (متوفی ۱۴۳)، تفسیر عَطِیَّة بن سعد عوفی، تفسیر ابومحمد بکر بن سهل دِمْیاطی (متوفی ۲۹۸)، تفسیر عِکْرمَه بن عبداللّه (متوفی ۱۰۵)، تفسیر کلبی به روایتهای
محمد بن فُضَیل و
یوسف بن بلال و
حبان بن علی عَنْزی و
صالح بن محمد تِرْمِذی (متوفی ۲۳۷) نقل کرده است. برخی از این افراد تفسیر ابن عباس را از یکدیگر روایت کردهاند، از جمله گفته شده که عطیه بن سعد عوفی، آن را از کلبی اخذ کرده است.
ثعلبی تصریح کرده که صالح بن محمد بر تفسیر ابن عباس چهار هزار حدیث افزوده است.
این شواهد، نشاندهنده وجود مجموعههای مدوّنی از اقوال تفسیری ابن عباس است که حداقل تا قرن ششم موجود و روایت آنها متداول بوده است.
مجموعه اقوال تفسیری ابن عباس که
بکر بن سهل دمیاطی (متوفی ۲۸۹) گرد آورده، مورد توجه عالمان بوده است. ابوالحسین
احمد بن
فارس بن زکریا (متوفی ۳۹۵) در تفسیر خود از طریق تفسیر دمیاطی به اقوال تفسیری ابن عباس استناد کرده است.
بر اساس برخی سلسله سندهای منقول از تفسیر دمیاطی، ظاهراً وی تفسیر خود را بر اساس تلفیق چند روایت متداول تفسیر ابن عباس تدوین کرده است.
متن تفسیر دمیاطی، یکی از مآخذ
حَسْکانی در
شواهد التنزیل بوده است. رافعی
به روایت این تفسیر اشاره و عبارتهایی از آن نقل کرده است.
هود بن مُحَکَّم هُوّاری، از عالمان اباضی قرن سوم، روایات فراوانی به نقل از کلبی در تفسیر خود آورده است.
بالحاج بن سعید شریفی، مصحح
تفسیر هود بن محکم، در مقدمه این کتاب
مأخذ اصلی هود بن محکم را در نقل روایات کلبی، تفسیر روایی
یحیی بن سلام بصری (متوفی ۲۰۰) دانسته است.
استناد به اقوال تفسیری ابن عباس در میان راویان شیعه نیز متداول بوده است. حسین بن حکم حِبَری زیدی (متوفی ۲۸۶) بیشتر به نقل از
حسین بن حسن انصاری از
حباب بن علی عنزی از کلبی به روایت ابوصالح، روایات فراوانی در بیان شأن نزول آیات از ابن عباس نقل کرده است.
فرات بن ابراهیم کوفی، از شاگردان حبری، نیز روایات متعددی در بیان شأن نزول آیات از ابن عباس آورده است.
این دلایل مؤید تداول روایت تفسیر ابن عباس به طریق کلبی در محافل شیعه امامی کوفه در قرن سوم و چهارم است.
عبدالعزیز بن یحیی جلودی (متوفی ۳۳۱)، محدّث شیعی، مجموعهای از اقوال تفسیری ابن عباس را گرد آورده بوده،
اما این اثر در دست نیست و نمیتوان درباره آن داوری کرد.
عبیداللّه بن عبداللّه حسکانی (متوفی بعد از ۴۹۰) روایات تفسیری فراوانی در فضیلت اهل بیت و شأن نزول آیات در حق ایشان، به نقل از ابن عباس آورده است.
حسکانی برخی از این روایات را به نقل از تفسیر
مُقاتِل بن سلیمان روایت کرده است.
یکی از ویژگیهای روایات منقول تفسیری ابن عباس، بیان اسباب نزول آیات است.
علی بن احمد واحدی نیشابوری (متوفی ۴۶۸) علاوه بر استفاده از اقوال ابن عباس در تفسیر البسیط فی التفسیر
در بیان اسباب نزول، روایات متعددی از ابن عباس آورده است.
در تفاسیر گوناگون دیگر نیز روایات فراوانی از ابن عباس درباره شأن نزول آیات در حق اهل بیت پیامبر نقل شده است.
داستان پردازانه و قصصی بودن یکی دیگر از ویژگیهای بارز روایات تفسیری ابن عباس است.
برخی از اقوال خاص تفسیری ابن عباس عبارتاند از:
پذیرش وجود کلمات غیر عربی در
قرآن،
قابل تفسیر دانستن حروف مقطّعه
و دلالت این حروف بر
اسم اعظم خداوند.
طبری
ذیل آیه ۱۰۳
سوره انعام از قول ابن عباس آورده که چشم آدمی قدرت احاطه بر خداوند را ندارد. در مصادر اباضی و
معتزلی قول به عدم رؤیت باری به ابن عباس نسبت داده شده است.
در تفسیر آیه ۱۷۲
سوره اعراف چند روایت دالّ بر پذیرش قول به
عالم ذر از ابن عباس نقل شده
که برخی از آنها تعبیراتی حاکی از عقیده به
جبر دارد.
طبری برخی از
اسرائیلیات را در تفسیر خود به روایت از ابن عباس نقل کرده است.
تفسیر مشهوری به نام ثعلبی، احمد بن محمد، تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس موجود است. این تفسیر را به محمد بن سائب کلبی و ابومحمد
عبداللّه بن وهب دینوری (متوفی ۳۰۸) و
محمد بن یعقوب فیروزآبادی (متوفی ۸۱۷) نسبت دادهاند.
انتساب این تفسیر به فیروزآبادی شهرت بیشتری دارد و در اغلب منابع به وی نسبت داده شده است.
تحلیل ادبی این متن مؤید آن است که حداقل در اواخر قرن سوم تدوین شده است. دو سلسله سند موجود در متن، بر این دلالت دارند که متن به قلم دانشمندی از کرامیه نگاشته شده
که ظاهراً
عبداللّه بن مبارک دینوری (متوفی اوایل قرن چهارم) است که
داوودی،
بدون هیچ توضیح دیگری، از وی به عنوان مؤلفِ الواضح فی تفسیر القرآن یاد کرده است.
حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵)
از فردی به نام عبداللّه بن مبارک مدفون در
نیشابور سخن گفته که ممکن است مؤلف الواضح باشد. درباره وی اطلاعی در دست نیست.
در سلسله سند شاذان قمی،
نام عبداللّه بن مبارک دینوری که از طریق یوسف بن بلال، تفسیر ابن عباس را نقل کرده، آمده است.
از الواضح سه نسخه خطی کهن در لیدن، ایاصوفیه (ش ۲۲۱، بخش اول، مورخ ۵۸۵، بخش دوم، مورخ ۵۷۸) و آصفیه حیدرآباد (تفسیر ش ۵) موجود است که همانند متن چاپ شده ثعلبی، احمد بن محمد، تنویر المقباس است.
بنابراین، نام کهن ثعلبی، احمد بن محمد، تنویر المقباس احتمالاً الواضح فی تفسیر القرآن بوده است.
در نسخه لیدن و احتمالاً در نسخههای دیگر، مقدمهای در آغاز کتاب آمده که در متن چاپی موجود نیست. به گفته ابومحمد دینوری (مؤلف کتاب در این مقدمه)، وی متن تفسیر را از مآخذ گوناگون استخراج و برای اهل علم خلاصه کرده است.
به نظر ریپین این عبارت بر آن دلالت دارد که معاصران دینوری متن همان تفسیر را بدون ارجاع به وی روایت کرده و با آن آشنا بودهاند. روایت چندگانه متن تفسیر، این فرضیه را تقویت میکند که تفسیر، پیش از دینوری به صورت شفاهی نقل میشده و بعدها افرادی آن را کتابت کردهاند.
مؤید این حدس، گفته دینوری است که خواننده را برای حل مشکلات این تفسیر، به تفسیر کلبی که یوسف بن بلال روایت کرده، ارجاع داده است.
یوسف بن بلال به عنوان راوی تفسیر کلبی مشهور بوده است.
در شرح احوال
احمد بن اسماعیل مُقْری نیز گفته شده که وی تفسیر کلبی را از یوسف بن بلال به روایت محمد بن مروان سدّی صغیر از کلبی شنیده است.
احمد بن ابراهیم ثعلبی تفسیر الواضح را یکی از مآخذ تفسیر خویش معرفی نموده
و به روایت
ابوحنیفه قزوینی از آن برای ابوبکر
محمد بن یعقوب استوایی اشاره کرده است. به گفته
رافعی نام ابوحنیفه قزوینی،
عبدالملک بن علی است و در نیشابور تفسیر معروف به الواضح (نوشته ابومحمد عبداللّه بن مبارک دینوری) را از ابوبکر محمد بن یعقوب استوایی از مؤلف، روایت کرده و از وی شنیده است.
عبدالغافر بن اسماعیل فارسی (متوفی ۵۲۹) نیز گفته که تفسیری به نام الواضح منسوب به عبداللّه بن مبارک را
محمد بن اسحاق خطبی کرامی (متوفی ۴۸۸) از ابوحنیفه عبدالوهاب بن محمد (هروی) شنیده است.
قید «منسوب» در عبارت عبدالغافر فارسی به علت آن است که وی گمان داشته مؤلف تفسیر،
عبداللّه بن مبارک حنظلی (متوفی ۱۸۱) است.
در تفسیرِ کرّامی الفصول، نوشته ابوحنیفه
عبدالوهاب بن محمد هروی، نام عبداللّه بن مبارک دینوری در اسناد مختلفی آمده که وی از
علی بن اسحاق حنظلی (متوفی ۲۳۷) راوی مشهور تفسیر کلبی در ماوراء النهر، روایات تفسیری ابن عباس را نقل کرده است.
علت توجه به این طریقِ تفسیر ابن عباس، آن است که
محمد بن کَرّام (متوفی ۲۵۵)، مؤسس
فرقه کرامیه، تفسیر کلبی را در
سمرقند نزد علی بن اسحاق حنظلی سماع کرده است.
مؤلف ثعلبی، احمد بن محمد، تنویر المقباس، که ظاهراً همان عبداللّه بن مبارک دینوری است، روایات خود را از
عبداللّه بن مأمون سُلَمی از پدرش،
مأمون بن احمد سلمی از محمد بن کرام به سلسله سندی منتهی به علی بن اسحاق حنظلی نقل کرده است.
متن ثعلبی، احمد بن محمد، تنویر المقباس کامل است و در تفسیر آیات تنها به بیان معنای آیه و گاه نقل روایتی بسنده شده
و در تفسیر حروف مقطّعه، هریک از حروف، نمادی از اسامی باری تعالی یا دالّ بر واقعهای دانسته شده است.
در تفسیر
آیات متشابه مانند آیه پنجم
سوره طه، تفسیری تشبیهی از آیه ارائه شده است.
مؤلف ثعلبی، احمد بن محمد، تنویر المقباس
در مسئله
رؤیت خدا، ذیل
آیه ۱۴۳ سوره اعراف، به صراحت گفته که این دیدار تنها در آخرت صورت میگیرد.
شأن نزول برخی آیات در مورد اهل بیت، درباره افراد دیگری ذکر شده است.
ظاهراً اولین بار ثعلبی، احمد بن محمد، تنویر المقباس در ۱۲۹۰ در قاهره چاپ شده است. چاپهای متعددی از این کتاب در دست است که هیچیک انتقادی نیست.
از دیگر آثار قرآنی ابن عباس، اللغات فی القرآن است که در برخی از نسخههای خطیِ موجود، نام آن
غریب القرآن ذکر شده است. ابن عباس در غریب القرآن مجموعهای از کلمات قرآنی را به ترتیب نظم سورهها گردآوری کرده است.
متن این رساله که با تهذیب و روایت عطاء بن ابیرباح و نیز روایت علی بن ابیطلحه موجود است
با آنچه
سیوطی آورده، یکی است.
سیوطی
یادآوری کرده که وی این نام را از
تفسیر طبری و
تفسیر ابن ابیحاتِم استخراج کرده است. از این کتاب در منابع با نام لغة القرآن و لغات القبایل الواردة فی القرآن الکریم نیز یاد شده است.
متن این کتاب را
صلاحالدین منجِّد بر اساس روایت
عبداللّه بن
حسین بن حَسْنون سامری (متوفی ۳۸۶) به چاپ رسانده است.
چاپ دیگر این کتاب را عبدالمجید
سیدطلب با عنوان لغات القبایل الوارده فی القرآن الکریم، به روایت ابوعُبَید
قاسم بن سلاّم هروی (متوفی ۲۲۴) منتشر کرده است (کویت ۱۴۰۴). احمد بولوط نیز این اثر را با عنوان غریب القرآن به چاپ رسانده است (قاهره ۱۴۱۳).
مجموعهای به نام مسائل نافع بن الازرق، حاوی ۱۹۰ کلمه قرآنی با شواهدی از شعر جاهلی، یکی دیگر از آثار قرآنی ابن عباس است. سیوطی
متن این رساله را آورده است.
نافع بن اَزْرَق، پیشوای گروهی از خوارج (متوفی ۶۸)، در دیداری با ابن عباس، این سؤالات را مطرح کرده است.
متن این رساله با طرق مختلف و با اختلافها و کاستیها و افزودههایی، در منابع حدیثی و ادبی نقل شده است.
این متن را یک بار فؤاد عبدالباقی بر اساس ترتیب الفبایی منتشر کرده و بار دیگر با تحقیق مفصّل
عایشه عبدالرحمان بنت الشّاطی و نیز با تحقیق ابراهیم سامرایی چاپ شده است.
اساس دو چاپ نخست، متن نقل شده مسائل نافع بن الازرق در کتاب ألإتقان فی علوم القرآن بوده است. با توجه به تصریح سیوطی
در آغاز و انجام این رساله، ظاهراً وی تدوینگر این مجموعه است و آن را با استفاده از معجم الکبیر
احمد بن سلیمان طَبَرانی (متوفی ۳۶۰) و کتاب ایضاح الوقف و الابتداء ابوبکر ابن انباری (متوفی ۳۲۸) تهیه کرده است. آنچه ابن انباری آورده، بخشی از آن چیزی است که سیوطی آورده است.
ابن انباری
تنها پنجاه کلمه را آورده که ۲۸ کلمه از آن را سیوطی ذکر کرده، هجده کلمه همان توضیحات سیوطی را دارد و نوزده کلمه آن مشتمل بر همان شواهد شعری است که سیوطی نقل کرده است.
نسخه کهنی از این رساله، متعلق به قرن چهارم، در کتابخانه ظاهریه دمشق (ش ۳۸۴۹) موجود است.
در کتابخانه دیوان هند (مجموعه ۳۷۹۵، از برگ ۶۵ ب تا ۹۲ ب) متن تفسیری منسوب به ابن عباس وجود دارد که در تفسیر
سوره واقعه است و با متن ثعلبی، احمد بن محمد، تنویر المقباس تشابهی ندارد.
(۱) قرآن.
(۲) سلیمان آتش، مکتب تفسیر اشاری، ترجمه توفیق سبحانی، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۳) ابن انباری، کتاب ایضاح الوقف و الابتداء، دمشق ۱۹۷۱.
(۴) ابن طاووس، سعدالسعود، قم: دارالذخائر للمطبوعات.
(۵) ابن عدی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۶) ابن ماکولا، الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف فی الاسماء و الکنی و الانساب، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، بیروت.
(۷) ابن ندیم بغدادی، محمد بن اسحاق، الفهرست.
(۸) فان اس، یوزف، «متونی در باره کرّامیّه»، ترجمه احمد شفیعیها، معارف، دوره ۹، ش ۱ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۱).
(۹) حسین بن مسعود بغوی، تفسیر البغوی، المسمی معالم التنزیل، چاپ خالد عبدالرحمان العک و مروان سوار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۱۰) رواقی، علی، تفسیر قرآن پاک، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸ ش.
(۱۱) ثعلبی، احمد بن محمد، تنویر المقباس، قاهره: مکتبه الشعبیه، ۱۳۹۳/۱۹۷۲.
(۱۲) احمد بن محمد ثعلبی، الکشف و البیان، المعروف تفسیرالثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۱۳) جوده محمدمهدی، الواحدی و منهجه فی التفسیر، (قاهره ۱۹۷۸).
(۱۴) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۵) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ترجمه محمدبن حسین خلیفه نیشابوری، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۶) حبری، حسین بن حکم، تفسیر الحبری، چاپ محمدرضا حسینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۱۷) حسکانی، عبیداللّه بن عبداللّه، شواهد التنزیل لقواعدالتفضیل، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۱۸) خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی.
(۱۹) صلاحالدین محمد خیمی، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریه: علوم القرآن الکریم، ج ۲، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۲۰) محمد بن علی داوودی، طبقات المفسرین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۱) محمد بن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت.
(۲۲) رافعی قزوینی، عبدالکریم بن محمد، التدوین فی اخبار قزوین، چاپ عزیزاللّه عطاردی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۲۳) آمال محمد عبدالرحمان، ربیع، الاسرائیلیات فی تفسیرالطبری: دراسه فی اللغه و المصادر العبریه، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۲۴) محمدکاظم رحمتی، «پژوهشی در باره کرامیه»، کتاب ماه دین، سال ۴، ش ۷ (اردیبهشت ۱۳۸۰).
(۲۵) روحانی، محمدحسین، تفسیر کلامی قرآن، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۲۶) جرجی زیدان، کتاب تاریخ آداب اللغه العربیه، مصر ۱۹۱۱ـ۱۹۱۴.
(۲۷) سلقینی، عبداللّه بن محمد، حبرالامه عبداللّه بن عباس و مدرسه فی التفسیر، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۲۸) سیوطی، جلالالدین، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۲۹) شاذان قمی، الفضائل، قم ۱۳۶۳ ش.
(۳۰) شفیعی کدکنی، محمدرضا، «چهره دیگر محمد بن کرام سجستانی در پرتو سخنان نویافته از او»، در ارج نامه ایرج: به پاس نیم قرن سوابق درخشان فرهنگی و دانشگاهی استاد ایرج افشار، ج ۲، به کوشش محسن باقرزاده، تهران: توس، ۱۳۷۷ ش.
(۳۱) ابراهیم بن محمد صریفینی، تاریخ نیسابور المنتخب من السیاق، چاپ محمدکاظم محمودی، قم ۱۳۶۲ ش.
(۳۲) صنعانی، عبدالرزاق بن همام، تفسیرالقرآن، چاپ مصطفی مسلم محمد، ریاض ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
(۳۳) طبرانی، سلیمان بن احمد، کتاب الدعاء، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳.
(۳۴) طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل القرآن.
(۳۵) ابن ابیطلحه، علی، صحیفه علی بن ابیطلحه عن ابن عباس فی تفسیرالقرآن الکریم، چاپ راشد عبدالمنعم رجال، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۳۶) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۴، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی، قاهره.
(۳۷) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۸) کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۳۹) عبدالسلام احمد گنونی، المدرسه القرآنیه فی المغرب من الفتح الاسلامی الی ابن عطیه، ج ۱، رباط ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۰) مجاهد بن جبر، تفسیر مجاهد، چاپ عبدالرحمان طاهر بن محمد سورتی، اسلام آباد: مجمع البحوث الاسلامیه.
(۴۱) یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۲۰، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۴۲) جفری، آرتور، مقدمتان فی علوم القرآن، به تصحیح عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۴۳) مهدوی راد، محمدعلی، سیر نگارشهای علوم قرآنی، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۴۴) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۴۵) احمد بن محمد نَحاس، معانی القرآن الکریم، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸ـ ۱۴۰۹.
(۴۶) نسفی، عمر بن محمد، القند فی ذکر علماء سمرقند، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۴۷) احمد اسماعیل نوفل، مجاهد: المفسر و التفسیر، ج ۱، قاهره ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰.
(۴۸) علی بن احمد واحدی نیشابوری، اسباب نزول الایات، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۴۹) هواری، هود بن محکم، تفسیر کتاباللّه العزیز، چاپ بالحاج بن سعید شریفی، بیروت ۱۹۹۰.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر ابن عباس»، شماره۳۶۹۹. محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۲۷۲-۲۷۵. سایت اندیشه قم