• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفاخر (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفاخر از ریشه «ف-خ-ر» به معنای فخر فروختن، خود بزرگ بینی، به خویش بالیدن، خود ستایی کردن به صفات (خصالمباهات کردن به مکارم و مناقبی چون اصل و نسب و غیر آن، ادعای عظمت و بزرگی و شرافت در امور ذاتی یا خارج از ذات است.
برخی تفاخر را مخصوص مباهات به امور بیرون از ذات انسان از قبیل مال، جاه و اولاد دانسته‌اند.
[۹] عمدة الحفاظ، ج‌۳، ص‌۲۰۶، «فخر».

تَفاخَرَ القومُ یعنی جمعیت بر یکدیگر فخرفروختند.
این کلمه در اصل به معنای بزرگی است، چنان‌که به درخت خرمای تناور، نخله فخور گفته‌اند.
و فخور، کسی است که مناقب و خوبیهای خود را برای خود نمایی برمی‌شمرد.

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‌۵، ص‌۴۸، «فخر».    
۲. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج‌۱۳، ص۳۰۵.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج‌۳، ص‌۳۷۰-۳۶۹.    
۴. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص‌۲۴۱، «فخر».    
۵. ابن اثیر، ابوسعادات، النهایه، ج‌۳، ص‌۴۱۸.    
۶. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج‌۹، ص‌۳۸، «فخر».    
۷. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص‌۳۷۶.    
۸. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، بصائر ذوی التمییز، ج‌۴، ص‌۱۷۶.    
۹. عمدة الحفاظ، ج‌۳، ص‌۲۰۶، «فخر».
۱۰. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج‌۴، ص‌۳۷۰-۳۶۹.    
۱۱. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ص‌۷۷۹.    
۱۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‌۱۰، ص‌۱۹۹، «فخر».    
۱۳. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۵، ص‌۴۵۴.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۲۴۳، برگرفته از مقاله «تفاخر»    
دانشنامه موضوعی قرآن    






جعبه ابزار