تغییر تقویم در عصر پهلوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تقویم یکی از شیوههای اندازهگیری
زمان است که در طول
تاریخ مورد استفاده
بشر بوده است.
معیار اندازهگیری شبانه روز نیز اصولا بر اساس گردش
زمین به دور
خورشید (شمسی) یا گردش
ماه به دور زمین (قمری) است.
تقویمهای محلی، منطقهای و جهانی انواع تقویمهایی است که از زمان باستان در میان ملل مختلف رایج بوده است. امروزه تقویم میلادی که مبدا آن میلاد
حضرت عیسی (علیهالسّلام) است به عنوان یک تقویم جهانی، تقویم هجری قمری با مبدا
هجرت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
مکه به
مدینه به عنوان تقویم
جهان اسلام و تقویم هجری شمسی که مبدا آن نیز همچون قمری بر اساس هجرت
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تنظیم شده است در مناطقی همچون
ایران به عنوان تقویم رسمی مورد استفاده است.
تقویم هجری قمری و شمسی (معتضدی و جلالی) که پس از ورود
اسلام به ایران تا پایان
قاجار همواره مورد استفاده قرار بود، در زمان پهلوی دو بار دستخوش تغییر و ممنوعیت استفاده قرار گرفت که بازتابها و پیامدهای گوناگونی در
جامعه به همراه داشت.
رضاشاه از زمان
کودتای ۱۲۹۹ش که با همکاری سید ضیاء و صحنهگردانی دولتمردان انگلیسی صورت گرفت،
با تصویب
مجلس شورای ملی (در ۹ آبان ۱۳۰۴ش مبنی بر خلع احمد شاه قاجار از سلطنت) توانست سلسله پهلوی را با حمایت
انگلیس تشکیل دهد.
رضاشاه پس از رسیدن به
سلطنت برخلاف قبل، رویه ضد مذهبی و غربگرایانه خود را به ظهور رساند که اوج آن را پس از
سفر وی به
ترکیه (۱۲ خرداد تا ۲۰ تیر ۱۳۱۳ش) و مشاهده اقدامات غربگرایانه آتاتورک میتوان مشاهده نمود.
تاسیس دانشگاه به سبک غربی، تغییر لباس (اعم از
کشف حجاب زنان، تغییر لباس و کلاه مردان و روحانیون).
.. و ممنوعیت استفاده از تقویم هجری قمری از جمله این موارد بود.
دولت طی بخشنامهای اعلام کرد: «نظر به این که تاریخ رسمی
کشور برای ماههای شمسی تنظیم شده و موافق مصوب
فروردین ۱۳۱۴ش تمام دوائر دولتی مکلف به اجرای آن هستند، بنابراین لازم است که از تاریخ وصول این متحدالمآل در کلیه اسناد معاملات رسمی و نوشتجات تاریخ شمسی را
قید و از ذکر تاریخ قمری مطلقا خودداری نمایند.
»
تاریخ شمسی هر چند مبدا آن باز هم هجرت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود و پیش از آن در برهههایی از تاریخ مورد استفاده قرار گرفته بود،
اما رضاشاه ظاهرا در یک گام به جلو و به تبعیت از
آتاتورک که تاریخ هجری قمری را به میلادی تغییر داد، توانست تاریخ هجری قمری را که وجه مشترک
مسلمانان بود را به هجری شمسی که در بین آنان ناشناخته بود تغییر دهد.
مکی به نقل از
عباس مسعودی مینویسد: «... اگر جنگ دوم جهانی پیش نیامده بود، شاید رضاشاه مانند
ترکیه، تقویم رسمی هجری را تبدیل میکرد و روز تعطیل را از
جمعه به
یکشنبه تغییر میداد... و به طوری که گفته بود تغییرات دیگری از این قبیل میخواست بدهد که به واسطه قیام عمومی از کشور خارج گردید.
»
دوران سلطنت
محمدرضا شاه پهلوی که حدود ۳۷ سال به طول انجامید (از ۳
شهریور ۱۳۲۰ تا بهمن ۱۳۵۷ش) را به لحاظ
قدرت سیاسی در کشور میتوان به چند دوره تقسیم کرد. دوره اول از زمان روی کار آمدن وی از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ش که قدرتی نداشت. دوره دوم که با سقوط
مصدق آغاز شد و شاه توانست با تاسیس
ساواک و سرکوب مخالفان قدرت سیاسی خود را مستحکم نشان دهد. دوره سوم نیز که از سالهای نخستین دهه ۵۰ آغاز میشود، به دلیل شرایط اقتصادی به وجود آمده قدرت خود را در برابر مخالفان و نیز در
منطقه بسیار قدرتمند میدید. وی دلارهایی که به دلیل بالا رفتن قیمت
نفت به کشور سرازیر شد را به جای صرف در امور زیربنایی کشور به واردات کالا و امور روبنایی اختصاص داد و مشکلاتی همچون گسترش شهرنشینی را به وجود آورد. وی با خرید تسلیحات خارجی عنوان
ژاندارم منطقه را نیز به خود اختصاص داد. با این حال بخش اعظم درآمدهای نفتی و ثروت ملی کشور به خاندان سلطنتی و اموری چون برگزاری
جشنهای ۲۵۰۰ ساله پهلوی که هزینههای گزافی به همراه داشت اختصاص یافت.
جزیره ثبات و بهشت سرمایهداران خارجی خواندن ایران توسط کارشناسان و مستشاران خارجی باعث شد وی تصور نماید کاملا بر اوضاع مسلط بوده و هیچ خطری نظام سلطنتی او را
تهدید نمیکند.
محمدرضا شاه در حالی که فساد اخلاقی، مالی و سیاسی خاندان پهلوی بر
کشور سایه افکنده بود تصمیم به تشکیل نظام تک حزبی در کشور گرفت.
بدین ترتیب رژیم توانست طی چند ماه با اجبار مردم بیش از بیست میلیون نفر عضوگیری کند.
شاه طی مراسم افتتاح مجلس دوره بیست و چهارم در شهریور ۱۳۵۴ش که تمامی اعضای آن عضو
حزب رستاخیز بودند با این عبارت که فرهنگ ایرانی را از عوامل بیگانهای که در این فرهنگ راه یافته نجات دهید، برنامه اسلامزدایی خود را با قاطعیت آغاز نمود.
تصویب تغییر تاریخ هجری به
تاریخ شاهنشاهی از جمله مصوبات مجلسین شورای ملی و سنا بود که پیشنهاد نخستین آن با عنوان "نوشتن
فلسفه انقلاب شاه و ملت" به رهبران حزب رستاخیز از سوی شاه و دفتر وی آغاز شد. این طرح با پیش نویس طرح گروه آموزگار که ریاست حزب رستاخیز را بر عهده داشت و از جمله مفاد آن تغییر تاریخ کشور بود ادامه یافت.
شجاعالدین شفا معاون فرهنگی و مطبوعاتی دربار شاهنشاهی موظف به پیگیری شد و پس از تشکیل جلسهای در تاریخ ۲۰/۹/۱۳۵۴ضمن غیر ملی و غیر اسلامی دانستن هجری شمسی، بکارگیری تاریخی ملی و کاملا ایرانی که منظور همان تاریخ شاهنشاهی بود، لازم دانسته شد. در این جلسه سه پیشنهاد جهت آغاز تاریخ شاهنشاهی ارائه شد. شجاع
سال فتح
بابل به دست
کوروش کبیر، هدایتی وزیر مشاور و معاون اجرایی نخست وزیر، سال جلوس کوروش به
سلطنت ایران و بهروز معاون سازمان برنامه و رئیس دفتر انفرماتیک نیز سال فرضی تولد کوروش را پیشنهاد کردند که هر کدام محاسن و معایبی را نیز در برداشت.
سرانجام با موافقت شاه سال جلوس کوروش که مصادف با به سلطنت رسیدن وی در شهریور ۱۳۲۰ نیز میشد به عنوان مبدا تاریخ شاهنشاهی پذیرفته شد و مقرر گردید بدون تغییر
روز و
ماه با افزایش عدد ۱۱۸۰ به سال شمسی، تاریخ شاهنشاهی به دست آمده، محاسبات انجام گیرد. بدین ترتیب آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰ش به عنوان دو هزار و پانصدمین سال سلطنت کوروش در نظر گرفته شد و تعداد سنوات سلطنت وی نیز بدان اضافه میگشت. یعنی سال ۱۳۵۴ شمسی، سال ۲۵۳۴ شاهنشاهی (خورشیدی و جمشیدی) خوانده میشد.
از آنجا که
شاه اعلام رسمی این پیشنهاد را خطری برای سلطنت خود میدید، به صورت نمادین این پیشنهاد از سوی شورای عالی برگزارکننده بزرگداشت ملی پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی به شاه پیشنهاد شد و پس از موافقت ظاهری شاه، جهت رسمیت بخشیدن به این
تاریخ آن را به مجلسین شورا جهت تصویت در ۲۴ اسفند، مصادف با زادروز رضاشاه، ارائه کردند.
پس از آن با تشکیل جلسه مشترک
مجلس شورای ملی و سنا تغییر مبدا تاریخ رسمی کشور به شاهنشاهی تصویب شد و تمامی سازمانها ملزم به استفاده از تاریخ جدید گشتند.
از آنجا که این طرح در اواخر سال به تصویب رسیده بود مقرر شد به علت چاپ تقویمهای سال جدید از آغاز سال نو در مکاتبات دولتی و سازمانهای ملی تاریخ شاهنشاهی مورد استفاده قرار گیرد و از سال بعد (۱۳۵۶ش) در کلیه تقویمها و مکاتبات، تاریخ شاهنشاهی رعایت شود.
جهت اجرای این طرح برنامههایی نیز تدارک دیده شده بود. شروع بحث از سوی مراجع علمی همچون انجمن تاریخدانان؛ توجیه افکار عمومی مردم
ایران (برجسته کردن سال قمری به عنوان تقویم مذهبی و بیاعتبار ساختن سال شمسی)، منطقه (ناشناخته بودن تقویم شمسی به لحاظ اسلامی) و جهان (تقویت فرهنگ ایرانی و تاکید بر هویت ایرانی)؛ توجیه مردم از طریق رسانههای گروهی به صورت متناوب؛ معرفی تقویم شاهنشاهی به عنوان شکل تکاملیافته نیت رضاشاه در لزوم داشتن یک تقویم علمی و ملی؛
اعزام جوانان دیپلمه جهت
تدریس تاریخ شاهنشاهی به روستائیان و مردم نقاط دورافتاده از جمله این موارد بود.
تاریخ شاهنشاهی از آغاز سال ۱۳۵۴ش در حالی به کار گرفته شد که چهار سال قبل، این تاریخ در قالب دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی جشن گرفته شده بود و اکنون با تغییر یافتن محاسبات به سی سال قبل یعنی ۱۳۲۰ش عقب رفته بود.
از سوی دیگر شخص شاهنشاه تا مدتها در تطبیق تاریخ شمسی با شاهنشاهی دچار مشکل بود و به جای آن از تاریخ میلادی استفاده میکرد.
این اقدام بازتابهای متفاوتی در
جامعه به همراه داشت.
صرف نظر از افراد وابسته به رژیم پهلوی و طراحان آن، که بکارگیری تاریخ شاهنشاهی را احیای فرهنگ و هویت ایرانی و معرفی قدمت تمدن کهنسال شاهنشاهی به غربیها میدانستند،
گروهی از ملیگراهای ایرانی که سعی در احیای پیشینه ایرانی داشتند و مظاهر
اسلام و به تعبیر آنها اعراب در ایران را نشانه تحقیر
ایران و ایرانی میدانستند نیز با این طرح موافق بودند.
این افراد را به چند دسته میتوان تقسیم نمود. گروههای مذهبی،
علما و مراجع موضعگیریهای مختلفی از خود نشان دادند. آنان معتقد بودند برخلاف گفتهها که این اقدام را گامی جهت احیای فرهنگ ایرانی و هویت ایرانی و نشاندادن آن به
جهان غرب میدانند، اقدامی جهت اسلامزدایی است، چرا که
رژیم پهلوی بیشترین ضربه را از سوی گروههای اسلامی و
مراجع تقلید دیده بود و اکنون که شاه خود را قدرتی بلامنازع میدید با کمک مشاوران داخلی و خارجی در صدد زدودن هر گونه آثار اسلامی بود.
تصور شاه این بود که با خارج ساختن پایگاههای معنوی اسلامی قدرتهای مقاوم علیه رژیم سست شده و نهضتی با عنوان اسلامی به وجود نخواهد آمد.
ممنوعیت بکارگیری تاریخ هجری شمسی و نیز قمری که مبدا آن اسلامی بود و آن را بزرگترین
اهانت به
اسلام،
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسلمین میدانستند،
مقدمهبودن ممنوعیت بکارگیری تاریخ هجری برای سایر اقدامات اسلامزدایانه همچون تغییر تعطیلی روز جمعه به عنوان تعطیل هفتگی دنیای اسلام
از جمله دیگر دلایل این گروه برای مخالفت بود. خطر تغییر تقویم توسط بسیاری از روحانیون و گویندگان مذهبی به اطلاع مردم رسید که بسیاری از آنان دستگیر یا ممنوعالمنبر شدند.
برخی از مراجع نیز ضمن عدم رضایت از این امر سکوت اختیار کردند.
آیتالله شریعتمداری با ارسال نامهای به
هویدا مراتب نگرانی مراجع مذهبی را از این مساله اعلام کرد، اما هویدا با مصاحبهای که به دستور شاه توسط وی صورت گرفت اعلام کرد که مردم میتوانند از هر دو تاریخ قمری و شاهنشاهی استفاده نمایند (هر چند در عمل استفاده از تاریخ هجری هیچ اعتباری نداشت
و بدین ترتیب توانست برخی از مخالفان را که مناسباتی سازشکارانه با رژیم داشتند را آرام سازد.
آیتالله گلپایگانی از دیگر مراجعی بود که فردای همان روز تصویب ضمن ارسال تلگراف به رؤسای مجلسین شورای ملی و سنا در
اعتراض به تغییر
تاریخ و نیز تعطیلی درس و برگزاری سخنرانی به آگاهسازی مردم نسبت به خطرات اسلامزدایانه آن اقدام نمود.
آیتالله خمینی نیز که در آن زمان در نجف به سر میبرد، ضمن اعتراض به اقدام رژیم پهلوی این اقدام را محکوم کرده، خواستار آن شدند که از هر فرصتی در خطابهها و تظاهرات، اعمال غیر اسلامی و غیر انسانی شاه تذکر داده شود.
برخی دیگر از دانشمندان همچون محیط طباطبایی نیز به لحاظ علمی آن را مورد نقد قرار دادند.
روشنفکران و طبقه تحصیل کرده
جامعه نیز گروه دیگری از مخالفان بودند که به علت عدم سابقه افتخارآمیز برای تاریخ شاهنشاهی، هیچ افتخاری برای آن قائل نبودند.
بکارگیری تاریخ شاهنشاهی یک
سال و نیم بیشتر به طول نیانجامید. با گسترده شدن اعتراضات مردمی نسبت به اقدامات رژیم که برخی تصمیم شاه درباره تغییر رژیم را دارای نقش مهمی در به هم خوردن نظم عمومی جامعه میدانند.
شاه با تغییر مداوم دولتهای وقت سعی در اصلاح امور داشت.
دولت
مهندس جعفر شریف امامی رئیس مجلس سنا که در ۵ شهریور ۱۳۵۷ش مامور تشکیل کابینه گردید، برای جلب رضایت عمومی دست به اقدامات مختلف از جمله منحل نمودن آثار ضد اسلامی همچون تعطیلی
قمارخانهها، لغو نظام تک حزبی، .... و از جمله لغو تاریخ شاهنشاهی و بکارگیری مجدد تقویم هجری نمود، اما نتیجه مورد نظر را در پی نداشته،
قیام مردمی سرانجام در
بهمن ۱۳۵۷ش منجر به پیروزی
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در ایران گردید.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تغییر تقویم در عصر پهلوی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۰۲/۲۵.