تعویذ در قرآن و روایات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علیرغم نهی کلی روشهای جادویی در
اسلام، ظاهراً
شریعت در قبال
تعاویذ، با این شرط که
آیات قرآن و
اسمای الهی در آن آمده باشد، تسامحی نشان داده است.
با آنکه واژه تعویذ در
قرآن کریم نیامده، بنابر وجود واژههای همریشه با آن در سورههای مختلف،
روشن است که مخاطبان قرآن ــ شاید به سبب تماسِ اعراب شبه جزیره با
یهودیان که از تعاویذِ برگرفته از
تورات استفاده میکردند ــ با مفهومِ تعویذ آشنایی داشتند.
با این حال رونق اصطلاحی این تعبیر، طبعاً پس از نزول سورههای
فلق و
ناس (مُعَوّذتان) بوده است. صرف نظر از صحت و سقم این روایات و علاوه بر اقوالی که در کتب حدیث و تفسیر درباره شأن نزول
معوذتان برای تعویذ پیامبر اکرم و نیز حسنین آمده است،
برخی سورههای قرآن، بهویژه
فاتحه و
یس، و برخی آیات، از جمله
آیةالکرسی و
آیةالعرش نیز بنا بر احادیث و کتابهایی که در
ادبیات اسلامی به
خواصالآیات،
خواصالقرآن، فضائلالقرآن معروفاند برای تهیه تعاویذ و گاه افسونها و پارهای طلسمات، مناسب دانسته شدهاند.
در حدیث مشهوری
آمده است که هر کس بر خود تمیمهای بیاویزد، خداوند کارش را به انجام نرساند، اما با تعاویذ در صورتی که در آنها آیات قرآن و نامهای خداوند نوشته شده باشد، مخالفتی نیست.
در روایتی از
امام صادق (علیهالسلام)، آویختن مکتوبی از آیاتِ قرآن یا شستن و نوشیدن آب آن جایز دانسته شده است.
در بعضی احادیث شرایط دیگری نیز برای استفاده از تعاویذ ذکر شده است. مثلاً آویختن آیات قرآن بر اندام کودکان و زنان به این شرط جایز است که مکتوب را در قطعهای چرمین بنهند.
در روایت کاملتری، از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که مرد در حال
جنابت نیز میتواند تعویذ بیاویزد و برای مردان و کودکان، نیازی نیست که تعاویذ را در پوشش چرمی قرار دهند ولی زنان بدون این پوشش نباید از آنها استفاده کنند.
در کتب حدیثی شیعه، تعاویذ بسیاری از قول پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمهاطهار (علیهمالسلام) نقل شده است از جمله: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، تعویذی برای
امام علی (علیهالسلام) قرار داد که او را از شر
سحر،
جن،
صرع، سم، دزد، درندگان، ماران و عقربها مصون میداشت. در صورت کنونی این تعویذ، اسامی نامأنوس و نامفهوم نیز وجود دارد که البته باید شکل تحریف و تبدیل شده از اسامی
عبری یا
سریانی باشد.
از امام علی (علیهالسلام)، تعویذی برای در امانماندن از شر سحر روایت شده که باید آن را در قطعهای از پوست آهو نوشته بر خود بیاویزند.
تعویذ دیگری از علی (علیهالسلام) برای استفاده کسی که از
شیر میترسد روایت شده است.
مشابه همین تعویذ از قول
امام صادق(علیهالسلام) آمده است که در تعاویذ اخیر نام
دانیال نبی به مناسبت آنکه شیران/درندگان به او گزندی نمیرساندند ذکر میشود.
تعاویذی برای ایمنماندن از سرقت، یا آتشسوزی یا بلایای مشابه،
برای حفاظت زنان و حیوانات باردار،
برای ایمن داشتن زنان در ایام
نفاس،
برای حفاظت اسب و سوار آن
و نیز تعاویذی تحت عنوان «
العوذاتالجامعه» از
ائمه (علیهمالسلام) روایت شده است.
بسیاری از نمونههایی که مجلسی آورده، دعاهایی برای شفای
بیمار و
علاج پیشامدهای سوء است.
مثلاً دعای معروف به یمانی /
حرز یمانی / دعای سیفی
در واقع تعویذ نیست بلکه دعایی در دفع شر
دشمن است. همچنین دعای مشهور
علوی مصری یک تعویذ محسوب نمیشود.
در این مبحث باید توجه داشت که به طور کلی، آیات، ادعیه، اذکار و اورادی که برای اینگونه استفادهها توصیه شده، ذیل عناوین مورد انتقاد و تحریم تعالیم اسلام، مثل
سحر و
طلسم و
تمیمه و جز آنها نیامده، بلکه عمدتاً تحت نام ادعیه، عوذات و در منابع
شیعه بهویژه با عنوان احراز/ اَحْرُز طبقهبندی و نقل شدهاند؛ از جمله
مجلسی در
بحارالانوار، بابي را به عوذات و احرز منسوب به پیامبراکرم، همسران ایشان،
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و
امامان شیعه (علیهمالسلام) اختصاص داده است.
در
احادیث و
سیره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
امامان (علیهمالسلام)، شواهد و استناداتی در تأیید استفاده از تعویذ یافت میشود. گفته شده است که
عبدالمطلب، پیامبر را در کودکی هنگام
طواف به دور
کعبه با خواندن دعاهایی تعویذ کرد.
همچنین در روایات متعددی
آمده است که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، پیش از نزول
معوذتان، برای حفاظت از خود و خانوادهاش از برخی اوراد استفاده میکرده است.
در دستهای از روایات نیز آمده است که پیامبر، دو نوادهاش،
حسن و
حسین را با همان عباراتی تعویذ میکردند که
ابراهیم، دو پسرش
اسماعیل و
اسحاق، و
موسی دو پسرِ
هارون را تعویذ میکردند.
در برخی روایات اشاره شده که
جبرئیل، تعاویذی را برای
حسنین، به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آموخت.
در دستهای از روایات که در آنها،
رقیه به معنای تعویذ به کار رفته، مویّداتی در باب
جواز رقیه یافت میشود و معمولاً موارد استفاده از آنها نیز مشخص گردیده است. از جمله
اسماء بنت عمیس از پیامبراکرم درباره پسران
جعفر بن ابی طالب که زیبا و سپیدرو بودند و زود چشم میخوردند اجازه خواست برای محافظت از آنان در برابر عین (چشم زخم اختیاری)، استرقا کند و پیامبر اجازه دادند.
(درباره اجازه دادن پیامبر به استفاده از رقیه در مورد چشم زخم در جلد ۶۳ بحارالانوار
آمده است).
گفته شده است
که
جبرئیل، خود پیامبر را نیز رقیه کرد، با این حال پیامبراکرم، از رقیه کردن به غیر
قرآن و چیزهایی که معنایش را ندانند منع کرده است.
از
امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است که رقیه باید از قرآن باشد.
علمای مسلمان در بحث جواز تعویذ و رقیه اختلاف کردهاند.
فخررازی که استدلالات موافقان و مخالفان تجویز تعویذ و رقیه را نقل کرده روایتی از
جابر را به عنوانِ مستندِ مخالفان آورده که در آن از قول پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، رقیه کردن و روشهای مشابه، منافی
توکل به خداوند تلقی شده است.
دمیدن در تعاویذ و رقیهها نیز مورد اختلاف علمای مسلمان بوده است.
در بسیاری دیگر از
احادیث، رقیه در غیرمعنای تعویذ به کار رفته و کاربرد آن در درمان عوارض سوء ــ معمولاً ناشی از گزیدن جانوران سمی،
تب، چشم زخم و نیز خونریزی شدید ــ است نه پیشگیری از آنها.
(۱) قرآن کریم.
(۲) علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۳) طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان.
(۴) فخررازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
(۵) ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶) ابن ماجه، ابو عبدالله محمد، سنن ابن ماجه، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۷) موحد ابطحی اصفهانی، محمدباقر، جامعالاخبار و الآثار عن النبی و الائمة الاطهار (علیهمالسلام)، قسم ۱، قم ۱۴۱۱.
(۸) طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان
(۹) بسطام بن شاپور زیات نیشابوری، حسین و عبدالله، طبالائمه (علیهمالسلام)، نجف (۱۳۸۵)، چاپ افست بیروت.
(۱۰) حر عاملی، محمد بن حسن، وسائلالشیعه.
(۱۱) حمیری، عبدالله بن جعفر، قربالاسناد، قم ۱۴۱۳.
(۱۲) صفیپوری، عبدالرحیم، منتهیالارب فی لغةالعرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست ۱۳۷۷.
(۱۳) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار.
(۱۴) ابن بابویه، محمد بن علی، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
(۱۵) ابن طاووس، سيد رضي الدين علی، مهجالدعوات و منهجالعبادات، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۱۶) قاضی نعمان، نعمان بن محمد، دعائمالاسلام و ذکر الحلال و الحرام، چاپ آصف بن علی اصغر فیضی، (قاهره ۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵).
(۱۷) ابن عساکر، علی بن حسن، ترجمه الامام الحسن (علیهالسلام)، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۸) مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح اصولالکافی، با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۹) قشیری نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۲۰) Iranica، (دانشنامه ایرانکیا، پروژه ایرانشناسی، تدوین دانشگاه کلمبیا نیویورک).
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تعویذ»، شماره۵۹۹۸.