تعصب عربی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اعراب مشرک دارای
تعصب نژادی شدید بودند به حدی که اگر
قرآن کریم بر
مردم نژاد عجم نازل مى شد، هر آینه اقوام و
نژاد عرب به آن
ایمان نمی آوردند.
قوم عرب، دارای
تعصب نژادی شدید:
•«ولو نزلنـه علی بعض الاعجمین ... ما کانوا به مؤمنین:هر گاه ما آن را بر بعضى از
عجم (غیر عرب)ها نازل مى كردیم ...و او آن را بر ایشان مى خواند، به آن ایمان نمى آورند!»
•«ولو جعلنـه قرءانـا اعجمیـا لقالوا لولا فصلت ءایـته ءاعجمی وعربی...:هر گاه آن را قرآنى عجمى قرار مى دادیم حتماً مى گفتند: «چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمى از پیغمبرى عربى؟!» بگو: «این (كتاب) براى كسانى كه
ایمان آورده اند
هدایت و درمان است؛ ولى كسانى كه ایمان نمى آورند، در گوش هایشان سنگینى است و گویى نابینا هستند و آن را نمى بینند؛ آنها (همچون كسانى هستند كه گویى) از راه دور
صدا زده مى شوند!»»
راغب در
مفردات گفته:" كلمه" عجمه" در مقابل" ابانه- اظهار" به معناى اخفاء است و" اعجام" معناى ابهام را مى دهد،- تا آنجا كه مى گوید- و عجم به معناى غیر عرب است و عجمى كسى را گویند كه به غیر عرب منسوب باشد و اعجم كسى را گویند كه در زبانش لكنتى باشد، حال چه عرب باشد و چه غیر
عرب و از این باب، عرب الكن را اعجم مى گویند، كه او نیز مانند یك فرد غیر عرب خوب نمى تواند عربى سخن گوید و از همین باب است كه بهائم را نیز عجماء (زبان بسته) مى نامند و شخص منسوب به
بهائم را نیز اعجمى مى خوانند، هم چنان كه در
قرآن کریم آمده:" وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ" البته چند یاء از آن حذف شده زیرا اصلش اعجمیین بوده . و مقتضاى گفتار او به طورى كه ملاحظه مى كنید این است كه اصل اعجمین- همان طور كه گفتیم- اعجمیین بوده و یاء نسبت از آن حذف شده است. بعضى دیگر از علماء نیز به این معنا
تصریح كرده اند. و بعضى از ایشان در توجیه آن گفته اند: چون كلمه" اعجم" مؤنثش عجماء مى شود، و به طور كلى
وزن " افعل و فعلاء" جمع سالم ندارد، لیكن نحوى هاى
کوفه جایز دانسته اند كه به
جمع سالم جمع بسته شود و ظاهر كلمه" اعجمین" نیز مؤید گفته آنان است، پس دیگر اجبارى نیست بگوییم چیزى از آن حذف شده است.
واژه" عربى" گاه به معنى كسى مى آید كه از
نژاد عرب باشد، و گاه به معنى"
کلام فصیح " است، و عجمى در مقابل آن نیز دو معنى دارد:
نژاد غیر عرب، و كلام غیر فصیح، و در آیه فوق هر دو معنى محتمل است، ولى بیشتر به نظر مى رسد كه اشاره به"
نژاد غیر عرب" بوده باشد.یعنى
نژادپرستی و
تعصب هاى قومى آنها به قدرى شدید است كه اگر قرآن بر فردى غیر عرب نازل مى شد، امواج
تعصب ها مانع از پذیرش آن مى گردید، تازه حالا كه بر مردى شریف از خانواده اصیل عربى، و با بیانى رسا و گویا، نازل شده، و در
کتب آسمانی پیشین نیز
بشارت آن آمده، و علماى
بنی اسرائیل نیز به آن
گواهی داده اند، بسیارى از آنها ایمان نمى آورند، چه رسد اگر پیامبرشان اصلا چنین شرائطى را نداشت.
خداوند در قرآن می فرماید: «سقُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ»این جمله این نكته را بیان مى كند كه اثر و خاصیت قرآن دائر مدار واژه عربی اش نیست، بلكه این مردم اند كه در مقابل آن دو جورند، طایفه اى با ایمان و طایفه اى دیگر بى ایمانند، و گرنه قرآن
هدایت و
شفاء است براى هر كس كه داراى ایمان باشد، و او را به سوى حق هدایت مى كند. و بیماری هاى درونى را، از قبیل
شک و ریب، شفا مى دهد. و در عین حال براى كسانى كه ایمان نمى آورند
ضلالت و كورى است، و باعث آن است كه حق و راه رشاد را تشخیص ندهند.
در این آیات سخن از بهانه جویى این افراد
لجوج و
متعصب است و پاسخ یكى از این بهانه هاى عجیب را مطرح مى كند و آن اینكه آنها مى گفتند: چرا قرآن به لسان عجم نازل نشده است تا ما براى آن اهمیت بیشترى قائل باشیم و غیر عرب نیز از آن بهره گیرند، ظاهرا هدف شان این بود كه توده مردم از آن چیزى نفهمند و نیازى به آن نباشد كه به آنها بگویند لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ" به این قرآن گوش فرا ندهید و با سخنان لغو و باطل آن را از اثر بیندازید".اینجاست كه قرآن در پاسخ آنها مى گوید:" هر گاه ما آن را قرآنى عجمى قرار مى دادیم حتما مى گفتند: چرا آیاتش روشن نیست؟ چرا پیچیده است؟ و ما از آن سر در نمى آوریم"! (وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ).سپس اضافه مى كردند:" راستى عجیب است قرآنى عجمى از پیغمبرى عربى"؟ (ءَ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی).یا مى گفتند:" كتابى است عجمى براى امتى عربى"؟و اكنون كه نیز به
زبان عربی نازل شده، و همگان به خوبى مفاهیم آن را
درک مى كنند و به عمق پیام و
دعوت قرآن مى رسند، باز فریاد مى زنند:
گوش به این قرآن ندهید و با جار و جنجال و سخنان
لغو و باطل مردم را از شنیدن آن باز دارید.خلاصه آنها بیماردلانى هستند كه هر طرحى ریخته شود و هر برنامه اى پیاده گردد به آن ایرادى مى كنند، و بهانه اى مى تراشند، اگر عربى باشد
سحر و افسونش مى خوانند، و اگر عجمى باشد نامفهومش مى شمرند، و اگر مخلوطى از الفاظ عربى و عجمى باشد ناموزونش معرفى مى كنند!
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تعصب عربی».