• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تعزیر (دیدگاه فقیهان)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تعزیر از دیدگاه فقیهان از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق و جزا و درباره دیدگاه فقیهان بزرگ درباره تعزیر بحث می‌کند. با بررسی دیدگاه فقیهان به دست می‌آید که تعزیر در «لغت» و «شریعت اسلام» اعمّ از تنبیه و مجازات بدنی است، و شامل هرگونه گفتار یا کرداری که مجرم را از جرمش بازدارد می‌شود.



قبل از بیان کلمات فقهای اسلام، توجّه به این نکته لازم است که واژۀ تعزیر نه «حقیقت شرعیّه» دارد، نه «حقیقت متشرّعه»، و نه «حقیقت فقهیّه».
توضیح این که هرگاه قانونگذار اسلام برای کلمه و واژه‌ای معنای خاصّی در نظر بگیرد که دایرۀ آن تنگ‌تر یا وسیع‌تر از معنای لغوی آن باشد، گفته می‌شود که آن کلمه «حقیقت شرعیّه» دارد. مانند واژۀ «صلاة» که در لغت به معنی هر نوع دعا است، ولی قانونگذار اسلام برای آن تفسیر خاصّی بیان کرده، و آن را در دعای مخصوص و ویژه، و با ارکان معیّنی به کار گرفته است.
و چنانچه واژه‌ای حقیقت شرعیّه نداشته باشد، امّا مسلمانان، که از آنان به متشرّعه تعبیر می‌شود (کسانی که پایبند به احکام شرعی هستند)، برای آن به تدریج معنایی خاص در نظر بگیرند، که دایرۀ آن تنگتر یا وسیع‌تر از معنای لغوی باشد، «حقیقت متشرّعه» نامیده می‌شود.
ولی اگر کلمه‌ای نه حقیقت شرعیّه داشته باشد، و نه حقیقت متشرّعه؛ بلکه فقها آن را به معنای خاصّی تفسیر کنند، آن را «حقیقت فقهیّه» می‌نامند.
کلمۀ تعزیر واژه‌ای است که دارای هیچ یک از حقیقت‌های سه‌گانۀ فوق نیست، زیرا در کلمات فقهاء در همان معنای لغوی استعمال شده است.
پس از روشن شدن این مطلب، توجّه شما را به دیدگاه ده تن از فقهای بزرگ اسلام در تفسیر تعزیر جلب می‌کنیم:


شیخ ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، در ماه رمضان سال ۳۸۵ ه- ق در طوس خراسان به دنیا آمد، و در سن ۳۳ سالگی به بغداد کوچ کرد، و در آنجا درخشید. کتاب‌های فراوانی در علوم مختلف به رشته تحریر درآورد، که «المبسوط» از مهمترین آنهاست. این فقیه بزرگ پس از عمری خدمت به مکتب اهل البیت ‌(علیهم‌السّلام) در سال ۴۶۰ ه- ق رحلت کرد.
وی که از استوانه‌های فقهای شیعه به شمار می‌رود، می‌فرماید: «و کل من اتی معصیة لا یجب بها الحد فانه یعزر، مثل ان سرق نصابا من غیر حرز، او اقل من نصاب من حرز، او وطئ اجنبیة فیما دون الفرج، او قبّلها، او شتم انسانا، او ضربه، فان الامام یعزره … و یکون التعزیر بما دون الحد؛ هر کس مرتکب گناهی شود که حدّ شرعی ندارد تعزیر می‌گردد؛ مثل این که سارقی مالی را که به حدّ نصاب می‌رسد از خارج حرز سرقت کند. یا مال کمتر از نصاب را از داخل حرز بدزدد. یا مرد و زن بیگانه‌ای برهنه در رختخوابی بخوابند هر چند آمیزش نکنند. یا او را ببوسد. یا کسی انسانی را فحش دهد. در تمام این موارد حاکم شرع مجرم را تعزیر می‌کند … البتّه تعزیر کمتر از حدّ شرعی است.»


حمزة بن علی بن زهره حسینی اسحاقی حلی از فقهای قرن ششم، آثار متعدّدی از خود بجا گذاشته است. وی در سال ۵۱۱ ه- ق متولّد شد، و در سال ۵۸۵ ه- ق از دنیا رفت.
ابن زهره که از قدمای فقهای شیعه می‌باشد، در این باره می‌گوید: «التعزیر یجب بفعل القبیح او الاخلال بالواجب الذی لم یرد الشرع بتوظیف حدّ علیه او ورد بذلک فیه و لم تتکامل شروط اقامته؛ انجام هر کار زشتی و ترک هر واجبی که حدّ شرعی خاصّی ندارد، یا حدّ شرعی دارد ولی شرایط آن جمع نیست، تعزیر دارد.»


محمّد بن احمد بن ادریس حلی نیز از فقهای قرن ششم است. وی که از فقهای برجسته و تحوّل آفرین شیعه به شمار می‌رود، در سال ۵۴۳ ه- ق (طبق قول مشهور) در شهر حلّه لبنان به دنیا آمده، و در سال ۵۹۸ دست از جهان شسته است.
وی که از فقهای عالیقدر پس از عصر شیخ طوسی می‌باشد، در این باره می‌گوید: «و التعزیر تادیب تعبد اللّه سبحانه به لردع المعزر و غیره من المکلفین و هو مستحق بکل اخلال بواجب و اتیان کل قبیح لم یرد الشرع بتوظیف الحد علیه؛ تعزیر نوعی تادیب است که خدای سبحان آن را برای جلوگیری گنهکار از تکرار گناه، و دیگران از آلوده شدن به آن، وضع کرده است، و تمام کسانی که واجبی را ترک می‌کنند، یا مرتکب حرامی می‌شوند که حدّ شرعی ندارد، مستوجب تعزیر هستند.»
همان‌گونه که ملاحظه فرمودید این فقیه نامدار نیز تعزیر را منحصر در شلّاق نکرده، بلکه هر کاری که باعث جلوگیری از تکرار گناه، یا آلودگی به آن شود را تعزیر می‌داند.


فقیه نامدار و بزرگ، مرحوم محقّق حلّی (ابو القاسم نجم الدین جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلّی در زمرۀ معروف‌ترین فقهای شیعه است. وی در سال ۶۱۲ ه- ق به دنیا آمد و پس از ۶۴ سال زندگی با برکت، در سال ۶۷۶ ه- ق وفات یافت.) در کتاب شرایع الاسلام می‌فرماید:
«کل ما له عقوبة مقدرة یسمی حدّا، و ما لیس کذلک یسمی تعزیرا؛ هر چیزی که مجازات معیّن و مشخّصی داشته باشد حد، و غیر آن تعزیر شمرده می‌شود.»
ایشان هم تعزیر را منحصر در ضرب نکرده، بلکه شامل هر نوع مجازاتی می‌داند.


محمد بن حسن بن محمد اصفهانی مشهور به «فاضل اصفهانی» و «فاضل هندی» در سال ۱۰۶۲ ه- ق در شهر اصفهان به دنیا آمد، و در سال ۱۱۳۷ ه- ق در همان شهر از دنیا رفت، و در مقبرۀ تخت فولاد دفن شد. وی از اعجوبه‌های روزگار بود، به گونه‌ای که در سن دوازده سالگی شروع به نوشتن کتاب کرده، و در سن سیزده سالگی فارغ التحصیل شده است؛
فاضل هندی، از دیگر فقهای نامدار شیعه، در شرح کلام علّامه حلّی (شیخ حسن بن یوسف بن مطهّر حلّی، مشهور به علّامه حلّی، از فقهای نامدار شیعه در قرن هفتم محسوب می‌شود. وی در ماه مبارک رمضان سال ۶۴۸ ه- ق در شهر حلّۀ لبنان به دنیا آمد، و در سن هفتاد و هشت سالگی، یعنی در سال ۷۲۶ ه- ق به ملاقات پروردگارش شتافت. وی خدمات شایانی به مکتب اهل البیت کرد. از جمله شاگردان فراوانی تربیت نمود، به گونه‌ای که ۵۰۰ نفر مجتهد در درس وی شرکت می‌کردند.) می‌گوید:
«ثم وجوب التعزیر فی کل محرم من فعل او ترک ان لم ینته بالنهی و التوبیخ و نحو هما فهو ظاهر لوجوب انکار المنکر. و امّا ان انتهی بما دون الضرب فلا دلیل علیه الّا فی مواضع مخصوصة ورد النص فیها بالتادیب او التعزیر و یمکن تعمیم التعزیر فی کلامه و کلام غیره لما دون الضرب من مراتب الانکار؛ تعزیر در ترک هر واجب و انجام هر حرامی واجب است، البتّه مشروط بر این که با توبیخ و سرزنش و نهی و مانند آن از تکرار آن چشم‌پوشی نکند (وگرنه باید به همین امور قناعت کرد.) و دلیل بر وجوب تعزیر، ادلّۀ نهی از منکر است. و امّا اگر بدون شلّاق و تنبیه بدنی از تکرار گناه صرف نظر کند، دلیلی بر ضرب جز در موارد خاصّی که در روایت آمده نداریم.»


فقیه ماهر و برجسته، صاحب جواهر (محمد حسن بن شیخ باقر بن شیخ عبد الرحیم بن آغا محمد صغیر بن عبد الرحیم شریف کبیر، معروف به صاحب جواهر، از فقهای ژرف‌اندیش و نکته سنج و عمیق شیعه است، که یکی از مفصّل‌ترین کتب فقهی استدلالی شیعه را به رشتۀ تحریر در آورده است. ولادت وی را در آغاز قرن سیزدهم، و وفاتش را در ماه شعبان سال ۱۲۶۶ ه- ق ذکر کرده‌اند.)، که فقها و مجتهدین عصر ما بی‌نیاز از آرای فقهی وی نیستند، پس از نقل کلام فاضل اصفهانی، می‌فرماید:
«قلت قد یستفاد التعمیم مما دل علی «انّ لکلّ شی‌ء حدّا و لمن تجاوز الحدّ حدّ» بناء علی ان المراد من الحد فیه التعزیر الفعلی. مضافا الی امکان استفادته ایضا من استقراء النصوص؛ وسعت دایرۀ تعزیر از این روایت که می‌فرماید: «هر چیزی حد و‌اندازه‌ای دارد، و هر کسی از آن حدّ و مرز تجاوز کند مجازات می‌گردد» استفاده می‌شود، مشروط بر این که منظور از حد در روایت فوق تعزیر فعلی باشد. علاوه بر این که این مطلب از روایات دیگر نیز بدست می‌آید.»


نویسندۀ کتاب ریاض المسائل (میر سید علی بن سید محمد بن ابی المعالی صغیر بن ابی المعالی کبیر طباطبائی، کتاب «ریاض المسائل و حیاض الدلائل» را به رشتۀ تحریر درآورد. این فقیه بزرگ در سال ۱۱۶۱ ه- ق در کاظمیّه عراق به دنیا آمد، و در سال ۱۲۳۱ ه- ق، در سن هفتاد سالگی در همان شهر به ندای حق لبّیک گفت.)، که شرح مختصر النافع (مختصر النافع یکی از کتب فقهی مشهور محقّق حلّی است، که از زمان مؤلّف جزء کتب درسی بوده، و شروح مختلفی بر آن نوشته شده، که «ریاض المسائل» از مشهورترین آنهاست.) است، می‌فرماید:
«الحدود جمع حد، و هو لغة المنع و شرعا عقوبة خاصّة تتعلّق بایلام البدن … و وجه مناسبة التسمیة ان العقوبة مانعة من المعاودة، و اذا لم تقدر العقوبة یسمی تعزیرا و هو لغة التادیب؛ حدود جمع حدّ است، و حدّ در لغت به معنی منع، و از دیدگاه شرع، عقوبت و مجازات مخصوصی است که باعث آزار بدن می‌گردد، و علّت این که آن را حد نامیده‌اند این است که مجازات مذکور مانع از تکرار آن گناه می‌شود، و چنانچه مقدار مجازات مشخّص نباشد، تعزیر نامیده می‌شود که نام دیگر آن تادیب است.»


فقیه بزرگ، شهید ثانی (زین الدین بن نور الدین علی بن احمد بن جمال الدین بن تقی الدین صالح بن مشرف عاملی معروف به شهید ثانی، در روز سه شنبه سیزدهم شوال سال ۹۱۱ ه- ق به دنیا آمد. این فقیه پرتلاش بیش از سی کتاب نوشته که مسالک الافهام از مشهورترین آنهاست. وی در سال ۹۶۵ ه- ق شربت شهادت نوشید.)، در کتاب مسالک الافهام، که شرح شرایع الاسلام است، می‌گوید:
«و التعزیر لغة التادیب، و شرعا عقوبة او اهانة لا تقدیر لها باصل الشرع غالبا؛ تعزیر در لغت به معنای تادیب، و از نظر شرع مجازات عملی یا گفتاری است که حدّ و‌ اندازۀ خاصّی برای غالب مصادیق آن تعیین نشده است.»


موفق الدین ابی محمد عبدالله بن احمد بن محمد بن قدامه، نویسندۀ کتاب «المغنی» از فقهای حنبلی مذهب اهل سنّت است، که در ماه شعبان سال ۵۴۱ ه- ق به دنیا آمد، و در روز شنبه اوّل شوال سال ۶۲۰ ه- ق در دمشق بدرود حیات گفت.
وی که از فقهای مشهور اهل سنّت است، در مورد تعزیر می‌گوید: «التعزیر هو العقوبة المشروعة علی جنایة لا حدّ فیها … و الاصل فی التعزیر المنع و منه التعزیر بمعنی النصرة لانه منع لعدوه من اذاه؛ تعزیر مجازات مشروعی است که به خاطر ارتکاب گناه اجرا می‌گردد و‌اندازۀ خاصّی ندارد … ریشۀ تعزیر منع است، و تعزیر به معنای نصرت و یاری رساندن از همین ریشه است، زیرا تعزیر دشمن تعزیر شونده را از اذیّت و آزار وی بازمی‌دارد.»


شیخ عبدالرحمن جزیری از فقهای اهل سنّت در قرن چهاردهم محسوب می‌شود. وی کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» را در ربیع الاوّل سال ۱۳۹۲ ه- ق به پایان رسانیده، و در پنج جلد به چاپ رسیده است.
وی از دیگر فقهای عامّه، که کتابش را بر اساس مذاهب چهارگانۀ اهل سنّت تنظیم کرده، می‌گوید:
«اما التعزیر فهو التادیب بما یراه الحاکم زاجرا لمن یفعل فعلا محرما عن العودة الی هذا الفعل، فکل من اتی فعلا محرما لا حدّ فیه و لا قصاص و لا کفّارة فان علی الحاکم ان یعزره بما یراه زاجرا له عن العودة من ضرب او سجن او توبیخ؛ تعزیر نوعی تادیب است که مقدار آن به نظر حاکم شرع است، و فلسفۀ آن بازداشتن کسی که مرتکب حرامی شده از تکرار آن می‌باشد. بنابراین، هر شخصی که کار حرامی مرتکب شود، حاکم شرع با سه شرط او را به مقداری که مصلحت بداند تعزیر می‌کند: نخست این که از حدود شرعی نباشد، دیگر این که قابل قصاص نباشد، سوم آن که کفّاره‌ای نداشته باشد.
البتّه تعزیر می‌تواند تنبیه بدنی، یا زندان، یا توبیخ و سرزنش، (و خلاصه هر چیزی که مجرم را از تکرار جرم بازدارد) باشد.»
از کلمات فقهای اسلام استفاده می‌شود که تعزیر «حقیقت شرعیّه» یا «حقیقت متشرّعه» یا «حقیقت فقهیّه» در تنبیه بدنی فقط نیست، بلکه شامل هر فعل، یا گفتاری که مجرم را از تکرار جرم بازدارد می‌شود.
ولی، برخی از فقها آن را به ضرب و تنبیه بدنی تفسیر کرده‌اند، امّا منظور آنها به یقین انحصار تعزیر در آن نیست؛ بلکه چون مصداق شایع و غالب آن ضرب بوده، بدان تفسیر کرده‌اند.
علاوه بر این، اگر در مورد واژه‌ای شک کنیم که آیا از معنی لغوی به حقیقت شرعیّه، یا متشرّعه، یا فقهیّه منتقل شده یا نه؟ اصل، عدم انتقال و باقی ماندن بر همان معنای لغوی است.


۱. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیّة، ج۸، ص۶۹.    
۲. مروارید، علی اصغر، سلسلة الینابیع الفقهیّة، ج۲۳، ص۲۰۸.    
۳. مروارید، علی اصغر، سلسلة الینابیع الفقهیّة، ج۲۳، ص۲۹۶.    
۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۲۵۴.    
۵. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۲، ص۴۱۵.    
۶. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۳۰۹، ابواب مقدّمات الحدود، باب ۲، احادیث ۱ و ۲ و ۳ و ۵.    
۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۴۸.    
۸. طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل، ج۱۵، ص۴۳۳.    
۹. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۴، ص۳۲۵.    
۱۰. مقدسی، ابن قدامه، المغنی، ج۹، ص۱۷۶، مسالۀ ۷۳۷۴.    
۱۱. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۵، ص۳۴۹.    



مکارم شیرازی، ناصر، تعزیر و گستره آن، ص۲۵-۳۲.    






جعبه ابزار