تطاوین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تِطّاوین (یا تیطّاوین)، نامی بربر برای تطوان یا تتِّه گینِ لئوی آفریقایی، در کتابِ وصف افریقیا
شهری در ساحل مدیترانهای شمال
مراکش. این شهر در دو سوی جبل الدِّرْسه بخشی از رشته کوه ریف در دهانه رود مارتیل (وادْ راس و وادْ مجکسه در متون قرون وسطا) قرار دارد.
منطقه تطّاوین منطقهای «رومی شده» بود و «اپیدوم» (بخش) تَمودا (که پلینی آن را ذکر کرده و سپس مقرّ اسقف «تمودنسیس اپیسکوپوس» بوده است) هشت کیلومتر از شهر امروزی فاصله دارد. از تاریخ تطّاوین در پیش از
قرن نهم/ پانزدهم با توجه به منابع اندک وقایعنامههای غیر معتبر، فقط اطلاع ناقصی داریم. نام واقعی و بربری شهر («چشمهها»، محلهای از شهر هنوز «العیون» نامیده میشود)، نخستین بار، به مناسبت
مرگ ادریس دوم در ۲۱۳/۸۲۸، و احتمالاً با اشاره به مکانی ساده و دارای استحکامات، و نه شهری واقعی، به میان آمده است. بکری، که از قصبهای در تطّاوین یاد میکند، و ادریسی
که آن را «حصن» مینامد نه «مدینه» ــ هر دو ــ موقعیت نظامی و سوق الجیشی آن را تأیید کردهاند. این منطقه، در فاصله قرون چهارم/ دهم و هفتم/ سیزدهم بر اثر روابط با اندلس، از رشد اقتصادی و مدنی در خور توجهی برخوردار بود، اما خود تطّاوین، بر خلاف رونق فوق العاده سبته (سئوتا) واقع در ۳۴ کیلومتری آن، در رکود به سر میبرد و ذکری از آن به میان نیامده است.
نام تطّاوین دوباره در ۶۸۵/۱۲۸۶ در وقایعنامهها دیده میشود، و در این سال بود که یوسف بن یعقوب الناصر، سلطان مرینی، قلعه («قصبه») تطّاوین را همراه با یک
مسجد «بنیان» گذاشت، اما معلوم نیست که این عمل واقعاً بنیانگذاری بوده یا مرمّت ساده. در ۷۰۸/ ۱۳۰۸، ابوثابت عامر بن یوسف برای مقابله با بنونصر ، که سبته را اشغال کرده بودند، اردوگاهی محصور، «آفراگ»، ایجاد کرد. وضع شهر در قرنهای هشتم ـ نهم/ چهاردهم ـ پانزدهم مبهم است، اما به نظر میرسد که تطّاوین پس از افتادن سبته به
دست پرتغالیها، بار دیگر موقعیت نظامی داشته است. اگرچه ازورارا، وقایع نگار پرتغالی، اظهار میکند که پرتغالیهای سبته در ۸۴۱/ ۱۴۳۷ استحکامات جدید آن را تخریب کردند و شهر متروک ظاهراً تا ۸۸۹ ـ۸۹۰/۱۴۸۴ـ ۱۴۸۵ خالی از سکنه بوده است.
در حدود زمان سقوط غرناطه، حکمران شَفشاوَن، شریف علی بن راشدالعَلَمی، از پناهندگان اندلسی استقبال کرد و به آنها اجازه داد تا این شهر را تا حدی بازسازی کنند، اما بازسازی مهمتر و جدّیتر شهر در ۸۹۸/ ۱۴۹۳ به
دست یکی از آخرین مدافعان غرناطه، علی بن مَنظَری، انجام گرفت که در افواه او را بنیانگذار واقعی شهر میدانستند و
خانواده وی چندین
نسل قدرت را در
دست داشتند. روابط صمیمانه با حکمران شفشاون، با
ازدواج جانشین ابن راشد با سیّده الحُرَّه مشهور به اوج رسید.
این زن تطّاوین را از ۹۳۱/۱۵۲۵ تا ۹۴۸/۱۵۴۱، به استثنای برخی فواصل، رهبری میکرد و در عین حال که میکوشید روابط خود را با قدرتهای ایبری گسترش دهد، حملات دزدان دریایی به پرتغالیها را سازمان میداد. این فعالیتها و غنای شهر موجب شد که فرستادگانی از لیسبون، مادرید و فاس برای مذاکره با او علاقه نشان دهند. اما پیروزی سعدیها در
مراکش به
حکومت خانواده منظری خاتمه داد و راه را برای نَقْسیها، تیولداران دودمان جدید، هموار کرد. در واقع، تاریخ تطّاوین پیوند نزدیکی با خانوادههای بزرگ آن یعنی خانوادههای منظری، نقسی، عَشعاش و رِفّی دارد؛ خانوادههایی که بسیاری از عمارات عمومی شهر را احداث کردند و، در عین حال که همچنان با قدرت مرکزی مراکش ارتباط داشتند، از استقلال قابل ملاحظه ای برخوردار بودند.
از قرن یازدهم/ هفدهم تا یک
قرن بعد، شهر رونق بسیار داشت و اغلب بناهای بزرگ آن به همین دوره تعلق دارد. شهر به عنوان مرکز تجاری، دارای تولیدات
کتان،
پنبه و
ابریشم، طلاکاری و نقرهکاری، دباغی، تولید صندل، ظروف سفالی و اسلحه بود. این تولیدات را به دیگر مناطق مراکش میفرستادند و بخشی از آنها را صادر میکردند. سوداگر ثروتمندی در آنجا خانههایی زیبا ساخت و در کارهای کشاورزی بیرون شهر سرمایه گذاری کرد.
اما در اوایل قرن سیزدهم/ پایان قرن هجدهم، علائم بحران ظاهر شد. فرستادگان اروپایی تطّاوین را به مقصد طَنجه ترک کردند و ایجاد بندر الصویره/ موگادور تأثیر نامطلوبی بر شهر گذاشت. شورش ۱۲۳۶ـ۱۲۳۷/۱۸۲۱ـ۱۸۲۲ در شهر، نشان داد که میان جهان به خطر افتاده تجارت و تقاضاهای مالی مصیبت بار دولت مرکزی مراکش اختلاف هست. رویدادهای خارجی نظیر حمله به طنجه در ۱۲۶۰/ ۱۸۴۴، این روند را وخیمتر کرد؛ روندی که در
جنگ ۱۲۷۵ـ ۱۲۷۶/ ۱۸۵۹ـ۱۸۶۰ میان مراکش و
اسپانیا، جنگ تطوان یا جنگ
افریقا، با پیروزی اسپانیا به اوج خود رسید.
اسپانیا پس از پیروزی، شهر را در ۱۲۷۶ـ۱۲۷۷/۱۸۶۰ به مدت ۲۷ ماه، تا ۳
ذیقعده ۱۲۷۸/ ۲ مه ۱۸۶۲ اشغال کرد. این فاجعه از ضعف انسجام اجتماعی مراکش و ناتوانی قدرت نظامی آن پرده برداشت؛ و این در حالی بود که در داخل تطوان
مسلمانان که احساس خطر میکردند،
خشم خود را بر
یهودیان محلی فرو ریختند و آنها را به تبانی با دشمن متهم کردند، به گونهای که جماعت یهودی شهر را به مقصد طنجه، جبل الطارق یا وهران ترک کردند (هرچند بسیاری از یهودیان بعدها بازگشتند و در ۱۳۰۴ ش/ ۱۹۲۵ یک ششم سکنه شهر را تشکیل دادند). تجار
مسلمان، شهر ویرانه را رها کردند و به کار تجارت در بنادر اقیانوس اطلس پرداختند و حال آنکه فعالیتهای صنعتگری سنّتی بر اثر ناتوانی در رقابت با واردات اروپایی، از بین میرفت. صنعت ابریشم که سابقاً از ویژگیهای مهم اقتصاد محلی به شمار میآمد، به فراموشی سپرده شد. پس از آنکه مراکش تحت الحمایه فرانسه و اسپانیا شد، تطوان در ۱۲۳۱/ ۱۹۱۳ پایتخت «مراکش اسپانیا» شد و «خلیفه» ای از سوی سلطان مراکش به
دست نشاندگی مقامات اسپانیا در آنجا عمل میکرد. پس از استقلال مراکش، شهر تا حدی به سبب تمرکز گرایی فزاینده دولتی، این موقعیت را از
دست داد.
تطّاوین میان شهرهای مراکش از موقعیت ویژهای برخوردار است. موریسکوها (مسلمانان اسپانیایی) که از اسپانیا اخراج شدند، شهر را بازسازی کردند و عمیقاً بر
فرهنگ آن تأثیر گذاشتند ــ امری که در «نیانام» ها، جواهرات، گلدوزی، آشپزی و واژگان آن پیداست ــ به گونه ای که شهر همچون ترکیبی خوش از سنّتهای اندلسی و مغربی جلوهگر شد. یهودیانی که پس از سقوط غرناطه در آنجا مستقر شده بودند، یک دهم جمعیت شهر را تا جنگ تطوان تشکیل میدادند. پس از آنکه فرانسه الجزیره را اشغال کرد، پناهندگانی از وهران و تلمسان در آنجا اقامت گزیدند و تأثیرات فرهنگ ترکی را به همراه آوردند که در هنرهای کوچک قابل تشخیص است.
با وجود این، تطوان علی رغم غنای گذشتهاش، اکنون با بحران اقتصادی و اجتماعی عظیمی مواجه است، که به سبب موقعیت محل و نامساعد بودن زمینهای
کشاورزی پیرامونش نادیده گرفته میشود. اقتصاد آن همچنین از فعالیتهای
قاچاق لطمه شدید دیده است. نزدیکی به سبته و جبل الطارق و جایگاه ویژهای که این دو دارند، این فعالیتهای قاچاق را تقویت میکند. در عین حال، دانشگاه فعلی تطوان میکوشد تا
غرور میراث مراکشی ـ اندلسی گذشته شهر را احیا کند. در شهر کتابخانههای ارزشمند خصوصی و عمومی متعددی وجود دارد. (در ۱۳۸۲ش/ ۲۰۰۳، این شهر حدود ۰۰۰، ۳۳۷ تن جمعیت داشته است.
(۱) محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الا´فاق.
(۲) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری، تونس ۱۹۹۲).
(۳) احمد رحونی، عمده الراوی فی تاریخ تطاوین، نسخه خطی کتابخانه مرکزی تطوان.
(۴) لئوی آفریقایی، وصف افریقیا، ترجمه عن الفرنسیه محمد حجی و محمد اخضر، بیروت ۱۹۸۳.
(۵) ibid, Fr tr: Description de l'Afrique , by ـpaulard, Paris ۱۹۵۶;.
(۶) JB Villar Ramirez, Mapas , Planos y fortificaciones hispanicos de Marruecos) XVI - XX siglos) , Madrid ۱۹۹۲.
(۷) ۲) مطالعات: محمدبن عزّوز حکیم، تطاوین، در معلمه المغرب، ج ۷، ص ۲۳۹۹ـ۲۴۰۶.
(۸) ادریس خلیفه، الحرکه العلمیه و الثقافیه بتطوان من الحمایه الی الاستقلال (۱۹۱۲ـ۱۹۵۶)، مغرب ۱۹۹۴.
(۹) ا سعود، تطوان فی اواخر القرن التاسع عشر، رباط ۱۹۹۲.
(۱۰) محمد داود، تاریخ تطوان، ج ۱، تطوان ۱۹۵۹.
(۱۱) H Cohn, Moeurs de juifs et des arabes de Tإtuan , Paris ۱۹۲۷;.
(۱۲) N Erzini, The domestic architecture of Tetuan, ۱۷th to ۲۰th centuries , Oxford ۱۹۸۹;.
(۱۳) A Joly, "Industries de Tإtuan", in Archives marocaines , VII, IX, XV, XVIII, ۱۹۰۵-۱۹۱۱;.
(۱۴) A Joly, M Xicluna and L Mercier, "Tإtouan", Archives marocaines , II-V, VIII (۱۹۰۳-۱۹۰۷) ;.
J D Latham, "The reconstruction and expansion of Tetuan The period of Andalusian immigration", in G Makdisi, ed, Arabic and Islamic studies in honor of Hamilton A R Gibb , Leiden ۱۹۶۵, ۳۸۷-۴۰۸ (with good plan of
(۱۵) the town) ;.
(۱۶) J -L Miهge, Les activitإs maritimes et commerciales de Tإtouan) XVIII e - XIX e siهcles) , Tإtouan ۱۹۹۲;.
(۱۷) J-L Miهge, M'hammad Benaboud and Nadia Erzini, Tإtouan, ville andalouse marocaine , Rabat and Paris ۱۹۹۶;.
Tإtuan au XVII e siهcle) ۱۷۲۷-۱۸۲۲) , Actes
(۱۸) du Colloque de Tإtouan , Tإtouan ۱۹۹۴;.
(The World Gazetteer: current population figures for cities, towns and places , ۱ jan ۲۰۰۳ (On-line) Available: http:// wwwworld-gazetteercom/fr/fr-mahtm) ;
A Yebbur Oddi, El gobierno por la familia al-Naqs ¦ s) ۱۵۹۷-۱۶۷۳) , Tإtouan ۱۹۵۵
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تِطّاوین»، شماره۳۶۰۲.