تشریق و تغریب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَشریق و تَغریب، دو اصطلاح در
نجوم دوره
اسلامی برای بیان جایگاه نسبی سیارات و ستارهها در نزدیکی
خورشید است.
در حالت تشریق،
ستاره یا
سیاره در
مغرب خورشید قرار میگیرد و پیش از خورشید
طلوع میکند.
در حالت تغریب سیاره یا ستاره در
مشرق خورشید قرار میگیرد و پس از خورشید
غروب میکند.
پس از تشریق، سیارات عُلوی (
مریخ و
مشتری و
زحل) و ستارهها به سبب حرکت انتقالی
زمین، حرکتی ظاهری خلاف جهت
توالی بروج مییابند.
در نجوم دوره اسلامی برای تشریق، محدودهای زاویهای درنظر میگرفتند که از آغاز رویت پذیری (ظهور) ستاره یا سیاره در
آسمان صبحگاهی ــ پس از دورهای که تحت تأثیر درخشندگی خورشید، رویت پذیر نبود ــ شروع میشد.
حد نهایی تشریق اجرام ْ۹۰ است. از هنگامی که بُعد (فاصله زاویهای) سیارات علوی به ْ۳۰ میرسید تا وقتی به ْ۹۰ غربی میرسید، آنها را «ضعیف التشریق» می نامیدند.
البته
گنابادی حد
پایان تشریق و تغریب سیارات عُلوی را بعد ْ۶۰ میدانست.
عکس تشریق را از بعد ْ۹۰ شرقی تا آغاز رویت ناپذیر شدن (خفای) ستاره یا سیاره علوی در آسمان شامگاهی پس از مدتی پدیدار بودن، تغریب مینامیدند.
برای سیارات سُفلی (عطارد و زهره) که بعدشان از خورشید هیچگاه به ْ۹۰ نمیرسد، حد نهایی تشریق و تغریب همان حد اقامت آنها بود
واژههای تشریق و تغریب در اصطلاحهای مرکّب به معنای
طلوع و
غروب به کار رفته است؛ مثلاً «وسط سماء التشریق» یعنی قرار گرفتن ستاره در وسط آسمان هنگام طلوع خورشید و «تغریب الصبح» به معنای قرار گرفتن ستاره نزدیک
افق مغرب در هنگام طلوع خورشید.
در
فارسی عموماً تشریق را «کنارْ روزی» و تغریب را «کنارْ شبی» نامیدهاند.
خوارزمی این دو معادل را عکس این به کار برده است.
بیرونی تشریق را «دستوریّت» نیز نامیده است.
بطلمیوس، اخترشناس
یونان باستان، مسئله
آغاز و پایان رویت پذیری ستارهها و سیارات را به دقت بررسی کرده است.
او در مورد رویت پذیری ستارگان، ضابطهای مطرح نکرده، زیرا میدانسته است که صرفاً با تعیین جایگاه نسبی خورشید و ستارگان در آسمان نمیتوان درباره آغاز و پایان رویت پذیری ستارگان اظهارنظر کرد؛ چون قدر ستارگان، عرض دایرة البروجی آنها، تمایل دایرة البروج نسبت به افق در عرضهای جغرافیایی گوناگون در زمانهای مختلف، و وضع جوّ در این امر موثر است.
اما وی برای رویت پذیری یا ناپذیری سیارات ضابطهای درنظر گرفته است، بدین ترتیب که اگر سیاره هم زمان با رسیدن خورشید به انحطاط مشخصی ــ که اندازه آن برای هر سیاره متفاوت است ــ طلوع یا غروب کند، آغاز یا پایان رویت پذیری آن سیاره درنظر گرفته میشود.
بدین منظور، بر اساس معیّن برای هر سیاره، بطلمیوس کشیدگی دایرة البروجی حدی سیارات نسبت به خورشید را (در آسمان صبحگاهی و شامگاهی) با فرض قرارگیری سیاره روی دایرة البروج و در آغاز هر یک از دوازده برج فلکی و برای عرض جغرافیایی
اسکندریّه (ْ۲۵ر۳۳ +)، در
جدول
هایی تنظیم کرده است.
منجمان دوره اسلامی به پیروی از
بطلمیوس، در زیجهای گوناگون
جدولهای مشابهی برای اقلیمهای (عرضهای جغرافیایی) گوناگون تنظیم کردهاند.
یکی از کاملترین این
جدولها در
زیج معتبر سنجری اثر
عبدالرحمان خازنی، دیده میشود.
در بسیاری از موارد، این
جدولها دقیقاً بر اساس مشخصههای انحطاطی به کار رفته در مجسطی بطلمیوس تنظیم شدهاند.
معمولاً در زیجها، رویت پذیری و رویت ناپذیری صبحگاهی یا شامگاهی را ظهور و خفای صباحی یا مسائی میگفتند.
ابوریحان بیرونی نیز در بحث تشریق و تغریب به متغیرهای گوناگون در رویت پذیری کواکب توجه داشته است.
در نجوم دوره اسلامی برای رویت پذیر یا رویت ناپذیر بودن ستارهها در هر قدری، حدی تعیین کرده و آن را بعد کلی نامیدهاند.
اگر انحطاط
خورشید در زمان طلوع یا غروب ستاره از مقدار مشخصی بیشتر شود، ستاره رویت پذیر است.
در نزدیکی دایرة البروج اندازه حدیِ انحطاط برای ستارههای قدر اول ْ۱۲ و برای ستارههای قدر دوم ْ۱۴ است و به همین ترتیب به ازای هر قدر ْ۲ به مقدار حدیِ انحطاط افزوده میشود.
در نتیجه برای مشاهده شدن ستارهای از قدر ششم باید در هنگام طلوع یا غروب آن ستاره، اندازه انحطاط خورشید ْ۲۲ باشد.
در مورد ستاره
هایی که از دایرة البروج دورترند، به ازای هر ْ۲۰ اختلاف در عرض دایرة البروجی، یک درجه از بعد کلی ستاره کاسته میشود.
ظهور و خفای ستارهها در گاه شناسی و
احکام نجوم نیز اهمیت داشته است.
در
تقویم مصر باستان، ظهور صبحگاهی ستاره شِعرای یمانی آغاز «آخِت» (نخستین فصل از فصلهای سه گانه
سال) بوده که تقریباً با طغیان
رود نیل هم زمان میشده است.
درباره کاربرد تشریق و تغریب در احکام نجوم، آمده است که اهل
اعداد و
طلسمات،
کیمیاگران و
دهقانان بعضی کارهای خود را بر اساس ظهور و خفای بعضی ثوابت (ستارههای)
مشهور (مانند
شعرای یمانی و
سهیل انجام میدادند.
همچنین برای آغاز تشریق و
پایان تغریب اجرام آسمانی، به ویژه سیارات، حدهایی برای فاصله زاویهای آنها نسبت به خورشید در نظر میگرفتند تا بر اساس این حدها
حکم کنند.
البته اینها با حدهای واقعی رویت پذیری یا رویت ناپذیری سیارات در مجسطیِ بطلمیوس و زیجهای دوره اسلامی متفاوتاند.
ابوریحان بیرونی در
التفهیم، بدون طرح جزئیات رصدی، آغاز حدود تشریق سیارات را آورده است.
در
غرة الزیجات وی، مقادیر متفاوتی برای این حدود
ذکر شده است.
البته رسیدن جسم به این فاصلههای زاویهای حدیِ تشریق یا تغریب الزاماً به معنای رویت پذیری جسم نبوده و نیست
.
در زیج صابی، حدهای تشریق و تغریب سیارات، بدون ذکر جزئیات رصدی، دقیقاً مانند حدهای رویت پذیری صبحگاهی سیارات در مجسطی (بر اساس کشیدگی دایرة البروجی سیارات نسبت به خورشید برای حالت خاص ابتدای ماه
سرطان) ذکر شده است
بطلمیوس، ص ۶۳۷ـ ۶۳۸).
در احکام نجوم، تشریق بر قوّت و
نَر بودن، و تغریب بر
ماده بودن
دلالت میکرد.
برخی، تغریب را در سُفلیان و تشریق را در عُلویان از دیگر حالتهای آنها مطلوبتر میدانستند.
(۱) ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، چاپ جلال الدین همائی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲) ابوریحان بیرونی، غرة الزیجات، یا، کرن تلک، چاپ محمد فضل الدین قریشی، لاهور ۱۹۷۸.
(۳) ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶.
(۴) الغ بیگ، زیج الغ بیگ، چاپ سدیو، پاریس ۱۸۴۷.
(۵) محمد بن جابر بتانی، کتاب الزیج الصابی، چاپ کارلو آلفونسو نالینو، میلان ۱۸۹۹.
(۶) غلامحسین بن ملافتح اللّه جونپوری، زیج بهادرخانی، چاپ سنگی بنارس ۱۲۵۷.
(۷) محمد بن احمد خوارزمی، کتاب مفاتیح العلوم، چاپ فان فلوتن، لیدن ۱۹۶۸.
(۸) مظفر بن محمدقاسم گنابادی، تنبیهات المنجمین، چاپ سنگی (ایران) ۱۲۸۴.
(۹) مظفر بن محمدقاسم گنابادی، شرح بیست باب ملامظفّر فی معرفه التقویم (در باره رساله بیست باب در معرفت تقویم، اثر عبدالعلی بن محمد بیرجندی)، چاپ سنگی، ۱۲۸۲.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تشریق و تغریب»، شماره۳۵۶۶.