تسهیل اجتماعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تسهیل اجتماعی، یک از مباحث مطرح در
روانشناسی اجتماعی بوده و به معنای تسهیل عملکرد افراد در حضور دیگران است که تاثیر حضور دیگران بر انجام تکلیف را بررسی میکند. تسهیل اجتماعی یکی از مهمترین موضوعات روانشناسی اجتماعی بوده که تحت عنوان آسانسازی اجتماعی نیز از آن یاد میکنند. در این مقاله به بحث تاریخی این موضوع و نظریات و مطالعات نظریهپردازان در این زمینه میپردازیم.
در سال ۱۸۹۸
نورمن تریپلت (Norman Triplett) که یکی از علاقهمندان ورزش دوچرخهسواری بود تلاش کرد تا بررسی کند که حضور دیگران بر عملکرد افراد در این رشته تاثیر دارد یا خیر. او نتایج عملکرد دوچرخهسوارانی را که به تنهایی مسابقه میدادند با نتایج دوچرخهسوارانی که بصورت گروهی مسابقه میدادند، مقایسه نمود. نتایج این بررسی نشان داد که عملکرد دوچرخهسواران در حضور دیگران ۲۰ درصد افزایش مییابد که نشانه تاثیر مثبت حضور دیگران بر بازده فرد میباشد.
اصطلاح تسهیل یا آسانسازی اجتماعی توسط
فلوید آلپورت (Floyd Allport) در سال ۱۹۲۰ وضع شد. آلپورت درصدد بود تاثیر حضور دیگران بر انجام تکلیف را بررسی کند. او برای بررسی این امر چندین آزمایش انجام داد. نتایج آزمایشات او نشان داد که پاسخهای آزمودنیها در تکالیف ساده و پیچیده به هنگام حضور دیگران، هم از نظر کمی و هم از لحاظ کیفی در سطح بالاتری قرار دارند.
با وجود آنکه نتایج آزمایشات عمومی بر تسهیل عملکرد افراد در حضور دیگران دلالت داشت، آلپورت با دقت نظر بیان کرد که این پدیده در مورد همه افراد صدق نمیکند. و
تفاوتهای فردی بسیاری در این امر مشاهده میشود. بصورتی که برخی افراد در حضور دیگران خطاهای بیشتری مرتکب میشوند.
مطالعات آلپورت، زمینه را برای تحقیق در این زمینه فراهم نمود. تحقیقات بعدی نشان دادند که حضور دیگران همیشه موجب بهبود عملکرد افراد نمیشود و گاهی به آن آسیب میرساند.
در سال ۱۹۶۵
زایونک (Zayonc) برای توجیه نتایج ضد و نقیض به دست آمده از تاثیر تماشاچی بر عملکرد فرد، نظریه "
کشاننده در تسهیل اجتماعی (Drive theory in social facilitation)" را ارائه نمود. نظریه او بر این اساس است که حضور دیگران یک منبع تهییج یا برانگیختگی است. حضور دیگران بویژه هنگامی که توجه دقیقی به عملکرد فرد دارند موجب
احساس برانگیختگی بیشتر میشود.
این امر به این علت روی میدهد که تماشاچیان میتوانند غیر قابل پیشبینی باشند و نوعی
احساس عدم اطمینان را در فرد ایجاد کنند. برانگیختگی، پاسخهای خوب آموخته شده را در فرد افزایش میدهد که در این الگو از آنها به عنوان "پاسخهای غالب یا مسلط" یاد میشود. در صورتی که پاسخهای غالب فرد با انجام تکلیف متناسب باشد برانگیختگی باعث افزایش سطح عملکرد فرد میشود ولی اگر پاسخهای غالب با عملکرد فرد تداخل داشته باشد بر عملکرد فرد تاثیر منفی میگذارد.
بنابراین یک بازیگر با تجربه و کهنهکار در حضور تماشاچیان بهترین بازی خود را به نمایش میگذارد ولی فردی که برای اولین بار نقشی را بازی میکند حضور دیگران ممکن است باعث ایجاد ترس شدید و فراموشی مطلب در وی شود. مطالعات اولیه که برای بررسی نظریه زایونک صورت گرفت عموما به نتایج مثبتی دست یافتند. محققین در مطالعات بعدی به بررسی علت برانگیختگی در افراد پرداختند.
کوترل (Cottrel) در سال ۱۹۷۲ بیان کرد که این حضور صرف دیگران نیست که سبب برانگیختگی میشود بلکه انتظار قضاوتی است که شخص فکر میکند تماشاگران نسبت به عملکرد او خواهند داشت. بنابراین اگر از آزمودنی بخواهیم تکلیف را در مقابل تماشاچیانی که چشمشان بسته است انجام دهد باید برانگیختگی کمتری نشان دهد. آزمایشات، این نظریه را تایید کردند و نشان دادند که اگر تماشاچیان، توانایی ارزیابی عملکرد آزمودنیها را داشته باشند، آزمودنی انگیختگی بیشتری را تجربه میکند.
بارون (Baron) (۱۹۷۸) معتقد بود برانگیختگی فرد در حضور دیگران به علت تعارض میان دو گرایش است:
۱- گرایش توجه به وظیفه.
۲- گرایش توجه مستقیم به تماشاگر.
لذا افراد هنگام انجام وظایف مختلف در حضور دیگران بیشتر از زمانی که تنها به تکلیف میپردازند دچار حواسپرتی میشوند. به عنوان مثال وقتی که شما یک سخنرانی را در برابر جمع بزرگی ارائه میدهید ممکن است توجه خود را معطوف به فردی کنید که در ردیف آخر به خواب فرو رفته است و این کار حواس شما را از سخنرانی منحرف کند و منجر به برانگیختگی شود و در نتیجه کمتر تحت تاثیر حاضران بیدار قرار میگیرید و همین امر به بهبود عملکرد شما میانجامد. در مجموع یافتهها تایید میکند که صرف حضور دیگران برانگیزاننده است و بر عملکرد افراد تاثیر میگذارد ولی احتمال مورد ارزیابی دیگران قرار گرفتن، باعث افزایش میزان برانگیختگی و تقویت تسهیل اجتماعی میشود.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تسهیل اجتماعی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۲۹.